سيدمحمد حسيني وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي در هفتمين مجمع بينالمللي استادان زبان و ادبيات فارسي با عنوان "زبان و شعر فارسي و اهميت جهاني آن" سخنراني كرد. متن کامل این سخنرانی را در زیر می خوانید .
به نام خداوند جان و خرد
ز شعر دلکش ايران کسي بود آگاه
که لطف طبع و سخن گفتن دري داند
زبان فارسي امروزين ما آميزهاي از فارسي ميانه يا پهلوي ساساني، با وامواژههاي بسيار تا بيش از ٥٠ درصد از عربي است. اين زبان را با انتساب به دربار پادشاهان ساساني که تيسفون بود، «دري» ناميدند. پس از سقوط سلسله ساساني به دست مسلمانان صدر اول در دهههاي اول ظهور اسلام و رو به ضعف نهادن آيين زرتشتي، زبان دري پديد آمد.
اين زبان ابتدا زبان گفتار بود و در خراسان بزرگ رشد يافت و سپس با آميزش با لهجههاي متفاوت بويژه لهجههاي جنوب و جنوب غربي ايران شکل گرفت و «فارسي» (منسوب به فارس) ناميده شد. در سدههاي اوليه اسلامي که زبان عربي زبان علمي سراسر جهان بود، در ايران هم اهل علم آثار خود را به عربي نوشتند، تا رفته رفته زبان دري با دريافت وامواژهها يا لغات دخيل بسيار از عربي توانست از زبان شفاهي، به صورت زبان نوشتاري درآيد. آنچه از روزگار نخستين زبان فارسي دري بهجاي مانده، عمدتاً در لابهلاي کتابهاي عربي است، و از قرن سوم و بيشتر از آن در قرن چهارم هجري است که آثار مستقل نظم و نثر فارسي دري پديد آمده است.
زبان فارسي که پشتوانه ١٢ قرن ادب نظم و نثر مکتوب دارد، در ميان حدوداً چهارهزار زبان و لهجه که امروزه در جهان هست، نقش و اهميت کمنظيري دارد.زبانشناسان آن را دومين زبان از نظر آسانآموزي شناختهاند.از سوي ديگر موقعيت تمدن اسلامي و فرهنگ ايران اسلامي و انقلابي، جاذبه آموختن زبان فارسي را دوچندان کرده است.امروزه در اغلب دانشگاههاي بزرگ در سراسر جهان رشته زبان و ادب فارسي داير است و اين علاوه بر مراکز ايرانشناسي و اسلامشناسي است. با تأسي به رهبر فرزانه و خردورز انقلاب اسلامي حضرت آيتالله خامنهاي، مسؤولان دولت هم به اين جاذبه و نقش کليدي زبان و ادب فارسي واقفاند و به مدد رايزنيها و خانههاي فرهنگ که در اغلب کشورهاي جهان داير است.
با مراکز ايرانشناسي دانشگاههايي که گروه يا رشته زبان فارسي دارند، نقش تاريخي و فرهنگي خود را ايفا ميکنند. اگر اهميت زبانهاي بشري را به داشتهها و ذخاير فرهنگي آن بدانيم، زبان و ادب فارسي جايگاه بيهمتايي دارد و با دوازده قرن ميراث مکتوب، دومين زبان جهان اسلام است. زبان فارسي در جمهوري اسلامي ايران، افغانستان و تاجيکستان جمعاً در حدود ١٠٠ ميليون سخنور دارد. اين نيز مايه شگفتي است که سمرقند و بخارا و توابع آنها در جمهوري ازبکستان، به تقريب يازده ميليون فارسي زبان دارد که مانند تاجيکان، اين زبان مادري و نياکان خود را به خط سيريليک (روسي) مينويسند.
در قرآن کريم بيش از ٥٠ واژه فارسي وجود دارد. براي شرح و تفصيل اين مسأله ميتوان به کتاب نو – کلاسيک «واژههاي دخيل در قرآن مجيد» نوشته آرتور جفري ترجمه دکتر فريدون بدرهاي و منابع ديگر از جمله دانشنامههاي قرآن (به انگليسي و فارسي) مراجعه کرد. قدمت و تاريخ زبان فارسي دري، هماندازه تاريخ اسلام است. يک نشانه واقعي به نقل منابع معتبر عربي و فارسي کهن اين است که سلمان فارسي صحابي جليلالقدر، سوره فاتحه را به درخواست ايرانيان، به فارسي ترجمه کرد و حضرت رسول اکرم (ص) اين مسأله را روا دانستند. او «بسماللهالرحمنالرحيم» را «به نام يزدان بخشاينده بخشايند» ترجمه کرده بود.
نيز در کتاب «تکوين زبان فارسي» نوشته دکتر علياشرف صادقي به نقل از منابع قرن سوم هجري، چند عبارت فارسي که حضرت پيامبر (ص) به صحابه فرمودهاند، نقل شده است. استعمار انگلستان و دستاندازياش به هند، در قرن ١٩ تا اواسط قرن بيستم که شبه قاره هند به رهبري گاندي استقلال يافت، باعث شد که زبان فارسي که زبان رسمي آن سرزمين پهناور بود، جايگاه خود را که نهصد سال برقرار بود، از دست بدهد. در اين دوره درازآهنگ مهمترين آثار شعر و ادب و علم و تاريخنگاري هنديان به زبان فارسي بود. چنانکه اشاره شد و ايرانشناسان غرب هم معترفاند، شعر و ادب فارسي در ميان «ادبيات» جهاني، مقامي رفيع و منيع دارد.
همين است که از قرن شانزدهم ميلادي يعني با پاگرفتن رنسانس، صدها اثر از آثار ادبي، اخلاقي و عرفاني بويژه آثار منظوم فارسي به مهمترين زبانهاي اروپايي، بويژه فرانسوي، انگليسي و آلماني و دهها زبان ديگر، و نيز زبان ترکي استانبولي و ايتاليايي ترجمه شده است. پژواک ترجمه فيتز جرالد از «رباعيات خيام» از فارسي به انگليسي از قرن نوزدهم تاکنون شنيده ميشود و ترجمههاي اين اثر همچنان ادامه دارد.شاهنامهپژوهي و ترجمه کامل شاهنامه يا ترجمه منتخبهايي از آن به اغلب زبانهاي اروپايي انجام گرفته: از جمله به زبان انگليسي (چند کوشش) و آلماني و فرانسه (چند کوشش) و ترجمه منظوم به ايتاليايي، و نيز دانمارکي. به عربي در قرن هفتم هجري به همت بُنداري ترجمه شده است. نيز به گجراتي و ترکي عثماني برگردانده شده است.
براي ملاحظه مهمترين کوششها در اين زمينه بهتر است به «کتابشناسي فردوسي» تأليف ارزشمند استاد ايرج افشار مراجعه شود. گلستان و بوستان سعدي نيز ترجمههاي بسياري دارد. براي تنوع به نکتهاي از نفوذ انديشه سعدي و داستانهاي نغز کوتاهش در ادب انگليسي ميتوان به موردي اشاره کرد و آن اين است که ارنست همينگوي، داستاننويس شهير معاصر آمريکايي، در نوشتن شاهکارش «پيرمرد و دريا» - که در حدود ده ترجمه به زبان فارسي دارد - از اين دو بيت سعدي الهام گرفته است:
شد غلامي که آب جو آرد
آب جو آمد و غلام ببرد
دام هر بار ماهي آوردي
ماهي اين بار رفت و دام ببرد
مولانا جلالالدين محمد بلخي که در ايران به مولوي و در غرب به رومي مشهور است، در يک قرن اخير بسيار مورد توجه ايرانشناسان بزرگ بوده است. نيکلسون، استاد دانشگاه کمبريج، هم «مثنوي» را به علميترين وجه در زبان اصلي فارسي تصحيح کرده، هم آن را تماماً به انگليسي ترجمه کرده، و هم شرح و تفسيري مفصل به انگليسي بر آن نوشته، که در سالهاي اخير به همت آقاي حسن لاهوتي، به فارسي برگردانده و در شش دفتر چاپ شده و عنوان کتاب سال هم گرفته است. شادروان عبدالباقي گولپينارلي، ايرانشناس مسلمان و شيعي ترک، مترجم قرآن به ترکي جديد، هم کل مثنوي و ديوان حافظ را به ترکي استانبولي برگردانده است.
در دوره جديد که توجه غربيان به فرهنگ شرق – اعم از خاور دور و خاورميانه – بالا گرفت و نهضت فکري و عرفاني و فرهنگي به نام روزگار نو New Age پديد آمد، توجه به مولانا هم اوج تازهاي يافت. چنانکه ترجمه اقتباسگونه بعضي از غزليات مولانا معروف به غزليات شمس، بسيار مردمپسند واقع شد و شمارگان يک ميليون نسخه پيدا کرد. يا ويليام چيتيک ايرانشناس و اسلامشناس آمريکايي که به اسلام شيعي گراييده و رسماً مسلمان شده و «صحيفه سجاديه» را هم به انگليسي شيوايي ترجمه کرده، بر مبناي مقالات شمس، زندگينامه خودنوشت شمس تبريزي را تدوين کرده که با استقبال عام و خاص مواجه شده است.
براي ملاحظه ترجمههاي مثنوي و غزليات و ديگر آثار مولانا به «کتابشناسي مولوي» اثر خانم دکتر ماندانا صديق بهزادي مراجعه فرماييد.پروفسور لئونارد لوئيزون ايرانشناس مسلمانشده و شيعي عارف، بخشي از آثار عطار و نيز منتخبي از غزليات حافظ را به انگليسي برگردانده و چندين اثر ارزشمند در معرفي عارفان و عرفان اسلامي ايراني نوشته است. ديوان حافظ بارها به بسياري از زبانها ترجمه شده، ترجمه انگليسي ويلبرفورس کلارک و ترجمه پيتر ايوري مشهور در بازار کتاب در ايران و خارج موجود است.ترجمه پروفسور شارل هانري دو فوشه کور از کل ديوان حافظ به فرانسه، همراه با تعليقات و توضيحات روشنگر در سالهاي اخير انجام گرفته و عنوان کتاب سال جهاني جمهوري اسلامي ايران را يافته است.
درباره ترجمههاي ديگر حافظ ميتوان به «کتابشناسي حافظ» تدوين دکتر مهرداد نيکنام مراجعه کرد.از آثار داستاني و غيرداستاني نويسندگان بزرگ معاصر ايران از جمله آثار شادروان جلال آل احمد و هوشنگ مرادي کرماني و ديگران هم ترجمههاي بسياري در دست هست و شايسته است که با حمايت «خانه کتاب» و «مرکز نهضت ترجمه»، کتابنامه کاملي از کل آنها تدوين شود.
زبان فارسي:
دوستان چندي بگويم از زبان فارسي
گرچه هر آگاه داند داستان فارسي
شرق و غرب عالمي زير نگين اين زبان
خود جهان ديگري باشد جهان فارسي
در سمرقند و بخارا ميوزد همچون بهار
عطر انسانپرور بيترجمان فارسي
بس حکيمان جهان آموختندي اين زبان
رفته تا اوج فلک با نردبان فارسي
شعر فردوسي جهانگيرست و جانبخش است نيز
روح تازه ميدهد شعر روان فارسي
هرکه دانا شد توانا ميشود بيهيچ شک
گفت فردوسي و افزونشد توان فارسي
از سنايي تا سپهري فيضبخشي ميکنند
عطر عرفان بشنويد از عارفان فارسي
منطقالطيري سليمان، گويي از عطار يافت
نوشدارو ميدهد پير مغان فارسي
«قدسيان گوييکه شعر حافظ از بر ميکنند»
اينچنين حافظ زندگوي بيان فارسي
«چيست اين سقف بلند ساده بسيار نقش»
نيست جز بخت بلند آسمان فارسي
«کلبه احزان شود روزي گلستان غم مخور»
تا که گلها ميدهد اين گلسِتان فارسي
«اي جوانان عجم جان من و جان شما»
بشنو از اقبال شعر جاودان فارسي
«چون چراغ لالهسوزم در خيابان شما»
بوي جان ميآيدم از بوستان فارسي
هرچه تاريکي ناداني ز عالم، رخت بست
تا که شد خورشيدپرور کهکشان فارسي
شيوه شيواي آن شعر روان آرد به بار
ذهن ايراني چو شد يار زبان فارسي»
برگرفته از : فرهنگخانه