در آغاز، بویژه پیش از اختراع عروض، تفاوتی بین نظم و نثر وجود نداشته است، چه علوم در سینه ها محفوظ می ماند و هیجانات و ابراز احساسات و خواسته های درونی به وسيله خطابه بیان می شده است و در واقع قدیمی ترین شعر جهان گفتارهای هیجان آمیز بوده است.

اتفاقا کهن ترین آثار مدون بشر نیز به صورت نظم است مانند «گاثا»های زردشت و «ایلیاد» همر و «ویدا» هندوها و بخشی از مزامير داود و قصاید سلیمان و حماسه های ملی چین و ژاپن. قدیمی ترین اشعار منسوب به ایوب (مندرج در سفر ایوب) است که قدمت آن به بیست قرن قبل از میلاد مسیح می رسد. همچنین «ودا»ها که از لحاظ نظم به صورت موسیقی است به قرن ۱۲ ق. م مربوط است، از کهن ترین شعرهای بشر به شمار می رود. قرآن کریم هم از سنخ شعر است. چه عبارات آن دارای آهنگ خاص و اکثر مسجع و تقسیمات آن نیز منظم و منطقی است. بعدها که دانش آدمی فزونی یافته، نثر خاص هم آغاز گردیده است. در واقع نثر تقلیدی از شعر بوده است و پیوسته شعر برای اثبات این برتری بر پیرایه های خود افزوده است.

شعر نخست بسیار ساده و بی پیرایه و حتی فاقد قافیه و دور از قواعد عروض و عاری از آهنگ بوده است. و این موضوع از گاناها که قدیمی ترین اثر منظوم کشور ما و مناجات زردشت با آفریدگار خویشتن است، به خوبی آشکار می گردد. گاتاها اشعاری بدون قافيه و ۱۲ تا ۱۴ هجایی است. پس از گاتاها قدیمی ترین شعر هجایی اوراقی است که در «تورفان» (در حوالی ترکستان چین - حوالی کاشغر) بعد از جنگ بین المللی اول کشف شده. این شهر تا ظهور چنگیز مرکز مانویان بوده، و آثاری برجسته از گذشته افتخارآمیز ایران مانند شاپورگان که به خط و زبان پهلوی به نام شاپور اول تدوین شده است و مهرک نامه که به خط اویغوری نگاشته گردیده، از آنجا به دست آمده است. دکتر آندرياس مستشرق پهلوی خوان آلمانی نخستین بار این آثار را خواند و زبان این اوراق را پهلوی پارتی تشخیص داد. متون این برگها اشعاری هجایی است و از آن جمله این شعر است:

خورشیدی روشن او پور ماهی برازاک

روژ نداد برازند از تنواری اوی درخت

که ضمن آن مانی به درخت نور اشاره می کند.

در تاریخ قم هم بعضی ابیات موجود است که مؤلف آن، آنها را به قبل از اسلام نسبت می دهد. در تاریخ سیستان نیز سرودی است به نام کرکوییه که به گفته نویسنده کتاب متعلق به گبركان است. این سرود مربوط به آتشکده کرکویه است که بین زرنگ پایتخت سیستان و هرات قرار داشته است. صاحب تاریخ سیستان می گوید: آتش این آتشکده هوش (جان) گرشاسب است و گبران به صورت کرگویه بدین معنی توسل می جویند. سرود کرکویه هفت هجایی و چنین است:

فرخت بادا روش

خنیده گرشاسب هوش

همی پرست از حوش

نوش کن می نوش

درست بدا گوش

به آفرین نهاده گوش

دی گذشت و دوش

همیشه نیکی کوش

شاها خدا یگانا به آفرین شاهی

در یادگار زریران و درخت آسوریک که مناظره بین خرما و بز است نیز اشعاری دیده می شود که قطعا به قبل از اسلام تعلق دارد. به زعم آندریاس کتيبه حاجی آباد متعلق به شاپور اول با شعری بیست هجایی پایان می پذیرد و چنین است:

کی چیذاغي الندری

چیذی کی دستی نیوی است

هان پاذی پذایین در کی

ایونها اذی و تیری

اوهان چیذافی ایواستی

پس کی تیری اوهان چيداغ

اوگندی اوی دستی نیو

یعنی مردی که این بنا به طرف مغرب بنا کرده است و دستش نیکوست پا در این دره نهاده و تیری به سوی این بنا رها کرده است. پس مردی که تیر به جانب این بنا انداخت دستش نیکو است.

اکثر مورخان به بهرام گور نیز بیتی نسبت می دهند. «عوفی» در لباب الالباب گوید: وقتی آن پادشاه در مقام نشاط و موقع انبساط این چند کلمه موزون به لفظ راند:

منم آن شیر گله منم آن پیل یله

نام من بهرام گور و کنیتم بو جبله

شمس قيش و ثعالبی و مسعودی نه تنها همین بیت را با اختلافاتی نقل می کنند بلکه شعر عربی و فارسی به بهرام نسبت می دهند. ابن خردازبه در «المسالک و الممالک مصرعی به بهرام نسبت می دهد بدین صورت:

منم شیر شلنبه و منم ببر تله

از قرن اول اسلام هم اشعاری باقی مانده که قطعا دنبال شعر در دوران ساسانی است. از جمله شعری در هجو اسدبن مسلم برادر «قطب بن مسلم» سردار عرب در بلخ، از زبان کودکان گفته شده، که در تاریخ طبری مضبوط است. این شعر پس از شکست وی در ختلان سروده شده، چنین است:

از ختلان آمذیه

برو تباه آمذیه

آبار باز آمذیه

خشک نزار آمذیه

همچنین شعر یزیدبن مفرغ حمیری که معرف شعر هجایی قرن اول اسلام و چنین است:

شراب است و نبيذ است

عصارات زییب است

سمیه رو سپید است

در دوران جهانداری ساسانیان سه نوع شعر متداول بوده است:

1. سرود یا سرواد و یا سرود خسروانی که هشت هجایی و بدون قافیه و به قصاید بعد از اسلام شبیه بوده است. سرود در آن زمان برای آفرین شاهان و به خصوص روزهای جشن و در پیشگاه آتش مقدس و در حضور موبدان خوانده می شده است. سرود آفرین موبد که در نوروزنامه مندرج است از نمونه های برجسته سرودهای قدیم به شمار می آید.

۲. چکامک. چکامه نوعی از اشعار دوران ساسانی دوازده هجایی و شاید نوعی شعر روستایی و عشقی و وصفی بوده است. فردوسی گوید:

همه چامه رزم خسرو زدند

همی هر زمان چامه ای نو زدند

در کتاب خسرو قبادیان به نمونه هایی از چامه بر می خوریم «چامه مأخذ دو بیتی های بعد از اسلام است که در بحر هزج مسدس سروده شده». در کتاب درخت آسوریک هم به این لغت بر می خوریم. در تاریخ قم هم داستانی درباره اردشیر نگاشته شده که مزید ادعا تواند بود: اردشیر بابکان در اصفهان فتحی کرد و عده ای از پهلوانان را کشت و سر آنها را با خود برد و در کنار رود «نیاسر» فرود آمد و فرمود خوان طعام بگسترانند. بدو گفتند برای زینت طعام گل از کجا آریم؟ اردشیر گفت: "آراینید خورن اور نیوان سره " یعنی خوردنگاه را به سر پهلوانان آرایش دهید. که بیتی ۱۲ هجایی میباشد. این بیت مندرج در درخت آسوریک:

مکو کان تخت و فرست و بات دانان

موچک هیچ از کرند و رهنگ پایان

دوازده هجایی و مانند شعری است که اردشیر هنگام طعام خوانده است.

٣. ترانه با ترانک که اقسام هجایی و سه لختی و دارای ۸ یا ۷ یا ۶ هجا و ضرب و گاهی قافیه بوده. در دوران اسلامی ترانه بر رباعي اطلاق می شد که با آهنگی خاص خوانده می شده است. صاحب المعجم درباره ابداع این نوع شعر معتقد است که کودکی زیبا و رعنا روزی با سایر کودکان در کوی، جوز میباخته است و بالبداهه این مصراع در وصف جوز خود گفته است:

غلطان غلطان همی رود تا لب گو

موسیقی در ادبیات – طغرل طهماسبی

نوشتن دیدگاه


گزینش نام برای فرزند

نگاره های کمیاب و دیدنی