نگار پاكدل :
زبانشناسان اروپايي بيش از يكصدو سي سال پيش، درست همزمان با ٢٦ شهريورماه،(برابر با زمان پادشاهي ناصرالدينشاه ١٧ سپتامبر ١٨٧٢) در پايان نشست سه روزه خود در شهر برلين پس از بررسي و كاوش چهار زبان را زبانهاي كلاسيك دانستند، كه اين ٤ زبان سانسكريت، يوناني، لاتين و فارسي بودند.
در اين نشست، زبانهاي هند ـ اروپايي مورد بررسي قرار گرفته بود. اين نشست، زبان فارسي را از نظر كلاسيك، دومين زبان (پس از زبان يوناني) گذاشت. زبان فارسي از لحاظ ديرپايي يك سده از لاتين و 12 سده از زبان انگليسي جلوتر است. در همين نشست، زبان اوستايي شاخهي بدون گوينده زبان فارسي، خوانده شد.
حال چه ويژگيهايي يك زبان را در رديف زبانهاي كلاسيك جاي ميدهد:
نخست باستاني باشد.
دوم از ديدگاه ادبي و چامهسرايي بسيار توانگر باشد.
سوم در ازاي بيش از هزار سال زندگي خود دگرگونيهاي اندكي در واژههاي آن پديد آمده باشد.
البته هيچ زباني در گذر زمان ازدگرگونيها در امان نبوده است ولي هرچه اين دگرگونيها كمتر باشد، آن زبان كلاسيكتر است و پايداري بيشتري دارد. زبان ايرانيان اينك همان است كه فردوسي و حافظ به آن(زبان) شعر گفتهاند؛ همان واژهها، عبارات و دستور زبان را دارد.
در نشست برلين، زبانشناسان پذيرفتند كه ادبيات فارسي در قرون وسطي در صدر(پيشگاه) ادبيات ديگر ملتها بوده و ايران در آن سدهها بيش از هر ملت ديگري سراينده، نويسنده و انديشمند(حكيم = فيلسوف) داشته است.
در نشستهاي سالهاي 1922 و 1936، جايگاه زبان فارسي (مرتبه دوم) در ميان زبانهاي باستاني و كلاسيك هند و اروپايي بار ديگر تاييد شد.
يارينامه: تارنماي انوشيروان كيهانيزاده
برگرفته از : امرداد نیوز
دیدگاهها
زبان ايرانيان اينك همان است كه فردوسي و حافظ به آن(زبان) شعر گفتهاند؛ همان واژهها، عبارات و دستور زبان را دارد.
زبان فارسی امروز ما دچار دگرگونی هایی شده که از زبان سرایش شاهنامه ستُرگ پردوسی توسی بسیار دور است. شما می توانید چند بیت از شاهنامه را برای هم میهنانمان بخوانید و از انها بخواهید هر چه فهمیده اند را برایتان باز گو کنند. آنگاه در می یابید که چه قدر زبان فارسی امروز با پارسی شاهنامه تفاوت دارد.
همین تور سعدی و حافظ و دیگر پارسی سرایان
تسلط نداشتن بر دستور زبلن و صنايع ادبى و شعر ، يك موضوع است و تغيير زبان موضوعى جداگانه . ما در دبستان شعر فردوسى و سعدى را مى خوانيم و حفظ مى كنيم ، پس مى فهميم . آنچه كاملا قابل درك و فهم نيست ، به دليل عدم مطالعه و ندانستن هاست . در سراسر شاهنامه حدود سى فعل و واژه مهجور كه امروزه به كار برده نشود وجود دارد . مانند شخودن . اگر شما بخشى از نوشته ى ادوارد بروان را بخوانيد ، آنگاه مى توانيد مقايسه ى درستى بكنيد . بچه هاى ادبيات ٤ واحد زبان تخصصى بايد پاس كنند كه استاد ما بخش عطار و مولوى از تاريخ ادبيات ادوارد بروان را تدريس كرد . من با معلمى كه در كارشان بسيار مسلط هستند و آموزگار بنامى در آيلتس هستند ، دو شب تمام ، ديكشنرى تخصصى به دست ، ١٣ صفحه ى بخش آزمون را با كلى دردسر خوانديم . يك ترم ، ١٣ صفحه (كه توجه داشته باشيد شعر نيست ، نوشته است و تاريخ ادبيات) را بچه هاى ما مى خواندند . اين است جدا شدن زبان امروز از زبان كلاسيك .