اقای جمشید خان . نگو بسیاری از پادشاهان هخامنشی. فقط کمبوجیه پسر دیوانه ی کوروش بزرگ بود که با خواهرش ازدواج کرد . و گرنه نه قبل از ان و نه بعد از ان این اتفاق در خاندان هخامنشی نیفتاد
... قدرت نظامی خوبی که داشت،فرسودگی سپاه دراثرجنگهای طولانی،اختلاف شدیدمیان خانواده سلطنتی که موجب جنایتهای آدم دیوانه ای مثل پسرخسروپرویزمیشد،طاعون هولناکی که تلفات شدیدی واردکرده بود،بی نظمی حاصل ازشکستن ...
... بیشتر نیستیم!! رضا خان کفت « فقط یک سرباز با من بیاد با یک دستبند .. حتی تفنگ هم نیاره *** دیوانه بود؟؟؟ نه رفت و در میان انهمه تفنگچی. شیخ خزغل چکمه هاش رو بوسید ، رضا خان دستگیرش کرد و خزانه چند سد هزار ...
... هردوت که در بین مورخین به شیرین مغز دیوانه معروف هست و اغلب گزارشات توأم با داستان سرایی و تخیل گرایی ست، استناد گفته های خود می دانید با توجه به اینکه تا کنون تناقضات و اشتباهات فراوانی از گزارشات هردوت ...
... دیگر ملت اذار نبودند که پنجاه سال درامد ملت را خرج تخت جمشید کنند و دیوانه ای چون اسکندر طی یک هفته انرا ویران کند و سی و شش هزار اسپ و شتر مال به مقدونیه بفرستد بلکه بلوچ ها کاخی ساختند و چون بیحد ناموسپار ...
... ھستم ...! اینست که معشوق را دیوانه می کند و به ھزار سودای جنون آمیز مبتلا میسازد . در حالیکه ھر یک طرف مقابل را مرید خود می پندارد یا می خواھد و او را یک طعمه و صیدی خارق العاده می پندارد تظاھر به ایثار ...
یکی از مشایخ همسایه ای داشت دیوانه . طعام های لذیذ ساختی و به دست خود در دهان دیوانه نهادی . شخصی گفت : او نمی داند که تو چه می کنی ، شیخ گفت : خدای او می داند که من چه می کنم ، مرا کار با خداست نه با ...
در زمان مظفرالدین شاه، تیمارستان کوچکی در تهران دایر بود و عده ای از افراد مختلف از جمله یکی از رجال که از مدتی قبل اختلال حواس پیدا کرده بود و ادعای سلطنت می کرد در آنجا محافظت می شدند . روزی مظفرالدین ...
عاقلی، دیوانهای را داد پند
کز چه بر خود میپسندی این گزند
میزنند اوباش کویت سنگها
میدوانندت ز پی فرسنگها
کودکان، پیراهنت را میدرند
رهروان، کفش و کلاهت میبرند
یاوه میگوئی، ...
روزی حجاج این یوسف در صحرا با معدودی چند از خاصان خود سیر میکرد. از دور غلامی شبان دید که گوسفند میچرانید. ملازمان را گفت: "شما بر جا باشید تا من با آن صحبتی دارم." پس اسب خود را برانگیخت و بر سر او ...
عطار نیشابوری خسروی می رفت در صحرا و شخ با سپاهی در عدد مور و ملخ جمله صحرا غبار و گرد بود بانگ پیل و کوس و بردابرد بود بود بر ره شاه را ویرانه ای خفته بر دیوار آن دیوانه ای شاه چون پیش آمدش ...
... و فنونی از دانش را بدان جاوید ساخته است. فهرست آن مشتمل بر سه مجلد بزرگ است از مصنفات در اسرار تفاسیر و غرائب حدیث و مؤلفات در نحو وفقه وتصريف وابنيه صرف و از دیوانها اشعار برگزیده و اخبار و گزیده یی از ...
... زنده مانده نه تنها در کتابهای قطور تاریخ و دیوانهای شاعران و آثار ناقدان بلکه در ادبیات سنتی ایران در معنای باریک تر آن نیز میتوان یافت در اینجا به دو نمونه اشاره می کنیم که می توان درباره ی آن کتابها ...
... آمده است: « ... والاجاه فخرالملوک کریم خان وکیل الدوله... برای فرزند دلبند خود.. عروسی پادشاهانه و سورو سرور خدیوانه برپا کرد و همه بازارها وکاروانسراهای شهر شیراز را زینت و چراغان نمودند. ارباب طرب درهمه ...
... دولتی داشتند.
آغاز تأسیس چاپارخانه
ما از چگونگی تمرکز ادارات یا دیوانها در عصر هخامنشیان اطلاعات جامع و گویایی در
دست نداریم ولی همین قدر میدانیم تکامل سیستم پیچیده اداری ایران اواخر دوره ساسانیان ...
... هم نادیده می بینی و هم ننوشته می خوانی
بلکه تغافل می کند و سر به سرش می گذارد:
گفتم: آه از دل دیوانه ی حافظ بی تو
زیر لب خنده زنان گفت که: دیوانه ی کیست؟
و
دوش در خیل غلامان درش میرفتم
گفت ...
دیوانه ای شوریده جان را گلیمی بود و می فروخت. پیش گلیم فروشی برد. آن مرد گلیم را بدید و گفت: این گلیم بسیار درشت و خاردار چون تیغ خارپشت است. گفت و گفت تا آن گلیم به بهایی ارزان و مفت از دست دیوانه گرفت. ...
شیخ ابوبکر واسطی را زمانی راه به دیوانه خانه افتاد. دیوانه ای را دید که نعره میزد و دست بر دست میکوبید و رقص میکرد و شادی مینمود و سر می جنبانید. واسطی گفت: ای عزیز! پای در زنجیر این رقص و شادی از چیست؟ ...
هان ای دل عبرت بین از دیده نظر کن هان ایوان مدائن را آیینه عبرت دان یک ره ز ره دجله منزل به مدائن کن وز دیده دوم دجله بر خاک مدائن ران تا سلسله ایوان بگسست مدائن را در سلسله شد دجله، چون سلسله شد ...
دیوان های دهگانه
ساختار اداری دولت سامانیان از دیوانهای دهگانه پی ریزی شده بود. این دیوانها عبارت بودند از: دیوان خراج؛ که مالیات ها را گرد می آورد، دیوان رسائل، دیوان عرض، دیوان صاحب برید (پست) که تجسس ...
... قفیز : پیمانه یی بوده که گنجایش آن به تقریب برابر مقدار بذری بوده که در يك گریب با قفیز زمین کشت می شده. این واژه هم در اصل سریانی است که در عصر ساسانی در دیوانهای دولتی رایج بوده و از راه زبان پارسی ...
... گرفته است؟ مگر دیوانه ام؟ + نه، اشتباه نکن ای اهریمن! مگر من خواستم که یکسویه اقدام کنی که اینگونه میگویی!؟ تو فرزندم را برهان، من نیز در ازای این کار تو، خود را تسلیم ذهاک نموده و در حالی که تاج پادشاهی ...
من نمیگویم که عاقل باش یا دیوانه باش
گر به جانان آشنایی از جهان بیگانه باش
گر سر مقصود داری مو به مو جوینده شو
ور وصال گنج خواهی سر به سر ویرانه باش
گر ز تیر ...
... ام که حافظ چه کتابهایی می خوانده است؟ - خواندن «دواوين عرب و تجسس قوانین ادب» بوده (با اندک اختلاف و تصرف قول مقدمه نویس دیوانش محمد گلندام است که نه فقط معاصر، بلکه معاشر او بوده است). رد دیوانهای فارسی ...
... خانه پربود از متاع صبر این دیوانه را سوخت عشق خانه سوز اول متاع خانه را (گزیده،غزل۲، مسرت) استفاده از واژه «خصمی»به شیوه قدما: آتش فشان است این هوا پیرامن ما نگذری خصمی به بال خود کند مرغی که این ...
ای صنم جان
استاد محمدرضا اسحاقی
عاشقم دیوانه ام از خود ندارم خانه ای
گه بکوه و دشت نالم گه به هر ویرانه ای
آی، گفته این دل تا بسازم خانه ای
عاشقان کی خانه دارند ، دل مگر دیوانه ...
... رفتار گروهی از یهودی ستیزان شهر اسکندریه در برابر اگروپیا، نوهٔ هرود است که برای استهزای این پادشاه یهودی بر سر دیوانه ای به نام کاراباسی تاج کاغذی می گذارند و در مقابل او تعظیم می کنند و وی را شاه میخوانند ...
روزی هارون الرشید از کنار گورستان می گذشت ; بهلول و علیان مجنون را دید که با هم نشسته اند و سخن می گویند، خواست که با ایشان مطایبه (شوخی) کند. بفرمود تا هر دو را آوردند، گفت:من امروز دیوانه می کشم ، جلاد ...
... هرک هستند پهلونژاد
که گیرند از رفتن رنج یاد
هم از گنج ما بینیازی دهید
خردمند را سرفرازی دهید
کسی را که فامَ ست و دستش تهیست
به هر کار بیارج و بی فرهیست
هم از گنجماشان بتوزید فام
به دیوانها ...
زن زیبای جوانی در پی بیمار شدن کودک خود و حالت جان گذاز احتضار او ، رنج ها و مشقتات فراوانی کشید تا سرانجام کودک درگذشت و مادر به اندوه دیوانه واری گرفتار شد . او پیکر مرده را در آغوش می کشید و سرگردان ...
... گردد همال پدید آید آنگاه باریک و زرد چو پشت کسی کو غم عشق خورد دل زال یکباره دیوانه گشت خرد دور شد عشق فرزانه گشت جالب است بدانیم که فردوسی خود واژهی عشق را چگونه مینوشته است. به احتمال بی «ع»، ...
...
درون خانه ها دیوانه ای چند
امروز از هر روستایی مقیم شهر سوال کنید ، به زندگی از دست رفته ی روستا تاسف می خورد و خاطرات شب-چره ها و گوی چفته بازی ها و سبزه لگدکوب کردنها و بزقرمه خوردن ها و آن گلپرها ...
... تو کوه را ز صحرا نشناخت
دیوانهی عشق تو سراز پا نشناخت۷
هرکس به تو ره یافت زخود گم گردید
آن کس که ترا شناخت خود را نشناخت!
***
از لطف تو هیچ بنده نومید نشد
مقبولِ تو جز مُقبلِ جاوید نشد۸
مِهرت ...
... خالقی ؛ سخنگوی مرد از خرد 24 کسی کو خرد را ندارد ز پیش دلش کردد از کرده ی خویش ریش س لن ق 2 ب خالقی ؛ به پیش 25 هشیوار دیوانه خواند ترا همان خویش بیگانه خواند ...
... نهنگ نجات یافتی و در زمان فرار درنگ نکردی و کسی که اندیشه نکند دیوانه است نه دلیر . پسر دوم که ابتدا دلیری کرد تور نامید و پسری که هم سریع و هم با فکر است و میانه رو و دلیر و هشیار است را ایرج نام نهاد ...
... اند، دیوانه و احمقاند و یا باید قبول کرد که ما با طب سنتی خود، معامله خوبی نکرده ایم و «یوسفی را به زر ناسره بفروختهایم».
این تنها طب سنتی ایرانی یا یونانی نیست که در هند در کنار طب جدید، گرهگشایی ...
... یعقوب کافر برهانند . تبلیغ دیوانه وار مارهای بغداد بر روی اندیشه سربازان ساده دل و خوشباور ایرانی اثر گذاشت . بنابراین بسیاری از آنان به سربازان خلیفه پیوسته و بجنگ با یعقوب برای رهایی بغداد و خلیفه و ...
... عطار نمودم به من ناسزا گفت و مرا فردي دیوانه خطاب نمود . بهلول گفت : غم مخور . من امانت تو را به آسانی از آن مرد عطار پس خواهم گرفت. آنگاه نشانی آن عطار را سوال نمود و چون او را شناخت به آن مرد غریب گفت ...
... و اندوه براي چیست؟ امیر جواب داد من آرزوي اولادي ذکور را داشتم ، متاسفانه زوجه ام دختري آورده است . بهلولجواب داد : آیا خوش داشتی که به جاي این دختر زیبا و تام الاعضاء و صحیح و سالم ، خداوند پسري دیوانه ...
... به بهلول برخورد این دفعه گفت : بهلول دیوانه من چه بخرم تا منافع زیاد ببرم . جواب داد :پیاز بخر و هندوانه . سوداگر ایندفعه رفت و تمام سرمایه خود را پیاز و هندوانه خرید و انبار نمود . پس از مدت کمی تمام ...
... بارها توبه از می وقت گل دیوانه باشم گرکنم توبه شکنی بهار را مرحوم استاد شهریار در دوبیت از غزلی عاشقانه این گونه شرح می دهد: نوبهار آمد وچون عهدبتان توبه شکست فصل گل دامن ساقی نتوان داد زدست کاسه ...
... بودیم عقل و دین باخته، دیوانهی رویی بودیم بستهی سلسلهی سلسله مویی بودیم کس در آن سلسله غیر از من و دل بند نبود یک گرفتار از این جمله که هستند نبود نرگس غمزه زنش اینهمه بیمار نداشت سنبل پرشکنش ...
... می گردند. اما دختر ترسا که زمانی ایمان شیخ را زائل كرده بود، شب هنگام در خواب می بیند كه او را به سوی شیخ می خوانند كه دین او اختیار كند. احوالش دگرگون می شود و دلداده و سرگشته، دیوانه وار، سر به بیابان، ...
... میسوزم به لطفش گاه میسازم دل دیوانه خود را به راه دوست میبازم
به جز مهر تو در دل كفر و ایمان را نمیدانم بدین عشقی كه مندارم به دردخویش میسازم
بدین دردی كه مندارم نمیدانم ...
... و واژه ی دیوانه که معنای "مست از خدا" را داشت، زشت ساخته شد. و دیوار همان دیو (خدای خانه سازی) است که ساختن خانه را می آورد و به همین سبب به بنیاد خانه، دیوار گویند. واژه ی خاج یا صلیب یا چلیپ و چلیپا ...
... به کار
***
دلاور که نندیشد از پیل و شیر تو دیوانه خوانش مخوانش دلیر
***
که دشمن همی دوست بایست کرد ز آتش کجا بردمد باد سرد
ز دشمن نیاید به جز دشمنی به فرجام هرچند ...
... بود» ------ «عشقهایی کز پی رنگی بود// عشق نبود عاقبت ننگی بود» ------ «عقل از سودای او کور است و کر// نیست از عاشق کسی دیوانهتر» ------ «عقل اول راند بر عقل دوم// ماهی از سر گنده گردد نی ز دم» ------ ...
... می روند و این دو اثر، یکی ”مائده های زمینی“ اثر آندره ژید است و دیگری ”دیوانه الزا“ اثر آراگون. این دو اثر، تأثیر شدید ادبیات فارسی را به خوبی نشان می دهند.»۲۴ رالف والدو امرسون، که او را «پدر ...
... دیوانه گشت
خرد دور شد عشق فرزانه گشت
بپرسید سین دخت مهراب را
ز خوشاب بگشاد عنّاب را
چه مردیست آن پیرسر پور سام؟
همی تخت یاد آیدش یا کنام؟
چنین داد مهراب پاسخ بدوی
که ...
... اندر خانه شد
او ز ننگ عاقلان دیوانه شد"
به او گفتند: ما آمدهایم برای احوالپرسی، چطور تو میتوانی بیمار باشی؟ راز این رفتارت را به ما بگو که ما از دوستان و مریدان تو هستیم.
ذوالنون این حرف را میشنود ...
... است. جای تأسف است که دیوان سنائی، مانند تمام دیوانهای شعر فارسی، از نظم تاریخی برخوردار نیست تا ببینیم سیر این عوالم در ضمیر سنائی چگونه بوده است. آنچه مسلم است این است که سیر تکاملی شعر صوفیانه در آثار ...