ویژگی های غزل وحشی بافقی

محسن اعلا ــ دبیرادبیات فارسی شهرستان نور

مقدمه:
دراین مقاله براساس روش استقرایی که یکی از گونه‌های مهم استدلال منطقی است، به غزل‌های وحشی نظری انداختیم. دراین کاوش و پژوهش حدود چهل غزل اورا مورد توجه قرارداده و عناصرسبکی شعروحشی را از جنبه‌های متعد د نظیرسطح زبانی، ادبی و فکری بررسی کرده‌ایم.
مولانا شمس الدین محمد وحشی بافقی، یکی از شاعران نام آورایرانی است که دربافق یزد تولد و درسال ۹۹۱هجری در همان شهر وفات یافت.ازشاعران معروف قرن دهم است و او را جزو یکی ازشعرایی می دانند که تابع مکتب وقوع است. البته او را مبدع شیوه‌ای نو به نام «واسوخت» هم گفته‌اند. «مشخصه سبک او سادگی، روانی و سخن گفتن به زبان مردم(عامیانه) است. او درغزل به سعدی شیرازی نظرداشت.» (سیرغزل- ص ۱۶۳- شمیسا)
دکتریاحقی بیشترین شهرت وحشی را مرهون غزلیات او می داند.(تاریخ ادبیات ایران وجهان۲-ص ۴۲). بامطالعه غزل‌های وحشی به نظر می رسد که هم نشانه‌های مکتب وقوع و هم شیوه واسوخت در آنها دیده می شود.چنان که دکترشمیسا درسیرغزل، دونمونه زیر را برای شیوه‌های پیش گفته ذکر می کند:
ماچون ز دری پای کشیدیم کشیدیم
امید زهرکس که بریدیم بریدیم(وحشی)
جستم از دام به دام آرگرفتار دگر
من نه آنم که فریب تو خورم بار دگر(وحشی)
جلوه‌های مکتب وقوع و واسوخت:
ازخصوصیاتی که برای شیوه وقوع مطرح می کنند، بی‌تکلف بودن، سادگی زبان، خالی بودن از اغراق شاعرانه و آرایه‌های بدیعی، دخالت احساسات واقعی و به ویژه تجارب عاطفی شاعراست.( گزیده اشعاروحشی- ص۳۴- مسرت،به نقل ازواژه نامه هنرشاعری)
خود رنجم و خودصلح کنم عادتم این است
یک روزتحمل نکنم طاقتم این است
بر خنجر الماس نهادم زتوپهلو
آسوده دلابین که ز تو راحتم این است
(گزیده اشعار،ص۵۸،مسرت)
یاران، خدای را به سوی او گذر کنید
باشد کش این خیال زخاطر به در کنید
ازحال ما چنان که در او کارگر شود
آن بی محل سفرکن ما را خبرکنید
(گزیده اشعار،غزل۲۰-مسرت)
شیوه واسوخت:
واسوخت را هم که شاخه ای از مکتب وقوع دانسته‌اند، شاعردرآن به اعراض ازمعشوق وشکایت از او می پردازد و به اصطلاح از اوروی گردان شده و حتی ترک عشق می گوید.(گزیده اشعار،ص۳۴-مسرت-به نقل از واژه نامه هنرشاعری)
دربیت زیر اعراض از معشوق که ازاختصاصات واسوخت است، آشکارا به چشم می خورد:
وحشی، چوتغافل زده از ما گذرد یار
افتادن و برخاک جبین سودن ما چیست
(گزیده،غزل۹-مسرت)
ویا درابیات زیر،روی گردانی ازیار،دل کندن ازاو ودل سپردن به دیگری کاملاً هویداست:
روم به جای دگر، دل دهم به یار دگر
هوای یار دگر دارم و دیار دگر
میان ما و تو ناز و نیاز برطرف است
به خود تو نیز بده بعد از این قرار دگر
خبر دهید به صیاد ما که ما رفتیم
به فکر صید دگر باشد و شکار دگر
(گزیده اشعار وحشی، غزل۲۱-مسرت)
بازهم درجای دیگرسازروی گردانی ازمعشوق را می شنویم:
چودیدم خوارخود را از در آن بی وفا رفتم
رسد روزی که قدرمن بداند حالیا رفتم
شدم سویش به تکلیف کسان اما پشیمانم
نمی بایست رفتن سوی او دیگر چرارفتم؟
(گزیده اشعار،غزل۲۶-مسرت)
پیش ازاین گفتیم که از ویژگی‌های شیوه واسوخت، شکوه و شکایت عاشق از معشوق است.چنان که در ابیات زیر می بینیم:
مکن، مکن، لب ما را به شکوه باز مکن
زبان کوته ما را به خود دراز مکن
پراست شهر زناز بتان، نیاز کم است
مکن چنان که شوم از تو بی نیاز مکن
(گزیده-غزل۳۲-مسرت)
معانی و مضامین شعر وحشی:
غزل وحشی، حول محور عشق و عاشقی و سوز گداز مربوط به آن می گردد. این عنصرآشوبگر و شگرف و عناصر دیگری از قبیل لطافت و صمیمیت و روانی کلام وحشی گویا به آرایه‌ها مجال کم‌تری برای عرض اندام می دهد، اما این به آن معنا نیست که نقشی در شعر او نداشته باشند.
هرزمان در مجمعی گردی چه دانی حال ما
حال تنها گرد، تنها گرد می داند که چیست
(گزیده اشعار-غزل ۱۰-مسرت )
معانی و مضامین موجود در غزل وحشی، بی سابقه نیست و در دیوان شاعران پیشین و نیز هم عصران او دیده می شود. در سروده‌های وحشی از بی‌مهری یار، شکوه و شکایت ازاو، اظهار بی‌نیازی نسبت به او، حاکمیت معشوق وتحصیل رضایت او، ستایش از عشق، تسلیم دربرابر معشوق وبه جان خریدن شداید ومصائب راه عشق، دشنامی معشوق، اعراض و روی گردانی از او، قدرناشناسی و بی وفایی محبوب، عهد شکنی و ستمکاری او سخن به میان می آید. برای نمونه:
بسیار ستمکار و بسی عهدشکن هست
اما به ستمکاری آن عهد شکن نیست
(گزیده-غزل۱۲-مسرت)
من به صد لطف ازتوناخرسند ومحروم این زمان
ازلبت آورده صد دشنام پیغامم هنوز
(گزیده-غزل۲۲-مسرت)
آن‌ها که نام آب بقا وضع کرده اند
گفتند نکته ای زدوام و بقای عشق
(گزیده-غزل۲۲-مسرت)
ازآنجا که غزل یکی ازاقسام شعرغنایی و مناسب ترین قالب برای بیان مضامین عاشقانه است، ازاینرو غزل وحشی، ازحیث اشتمال برعواطف حاد واحساسات تند و انعکاس شدید شاعردربرابر تاثرات باطنی، قابل توجه و شایسته کمال اعتناست.(گزیده اشعار- ص۴۸- مسرت،به نقل گنج سخن،ذبیح الله صفا)
ازمضامینی که مورد توجه وحشی بوده و پیش ازاونیزبه ویژه درآثار عرفانی به آن عنایت شده، جدال وتقابل عشق و عقل است:
بازی عشق است کانجا عاقلان درشش درند
عقل کی منصوبه این نرد می دان که چیست؟
(گزیده اشعار-غزل۱۰-مسرت)
بهشتی هست نام آن مقام عشق و حیرانی
ولی تا عقل هست آن جا نشاید رفت،آگه شو
(گزیده-غزل۳۵-مسرت)
یکی ازمضامین توجه برانگیز غزل‌های وحشی،مضمونی است که با واژه «سگ» ساخته است. البته موضوع سگ دراشعار دیگران هم به چشم می خورد که به طنز آن را «سگیه» خوانده اند.(سبک شناسی شعرپارسی ازرودکی تاشاملو،ص۲۲۳،غلامرضایی)
بود هرآستانی را سگی، ای من سگ کویت
تومی خواهی که من باشم سگ این آستان یانه؟
( گزیده،غزل ۳۸،مسرت)
سگ خواری کش عشقم به گردن طوق خرسندی
اگرخوان امیدی گستری یک استخوان ده
(گزیده، غزل ۳۶ ،مسرت)
مختصر کردم سخن وحشی است گر سر کرده پا
بهر پابوس سگان میر میران آمده است
(گزیده ،غزل ۸، مسرت)
کاربرد فرهنگ عامیانه وزبان کوچه وبازار:
درغزل‌های وحشی، فرهنگ مردمی و اصطلاحات عامیانه جایگاه ویژه ای دارد که چنین گرایش و کاربردی را مردم گرایی می توان نامید. چند نمونه ازآنها را دراینجا می آوریم: نقاب کشیدن؛ زیرپای خود نگاه کردن؛ پهلو می نهد؛ رفتن از دست؛ کم ظرفیت بودن؛ بدی دیدن ؛ پاشیدن نمک؛ جابرجا یی بودن؛ وضع ناپسند.
سر و جان است در راهت نه آخر سنگ و خاک است این
به استغنات میرم من نگاهی زیر پا می کن
(گزیده،غزل ۳۴،مسرت)
می ز رطل عشق خوردن کار هر بی ظرف نیست
وحشی ای باید که برلب گیرد این پیمانه را
(گزیده،غزل۲،مسرت)
برخنجر الماس نهادم ز تو پهلو
آسوده دلا بین که زتو راحتم این است
(گزیده،غزل۴،مسرت)
برچهره کشیدیم نقاب کفن افسوس
وز چهره مقصود نقابی نکشیدیم
(گزیده،غزل۳۰،مسرت)
نه دستی داشتم بردل نه پایی داشتم در گل
به دست خویش کردم این چنین بی دست و پا خود را
(گزیده،غزل ۱ ،مسرت)
سبک وحشی بافقی:
برای بررسی سبک و طرزغزل سرایی وحشی ،تعدادی از غزل‌های او را درسطح زبانی، ادبی و فکری مورد کاوش و دقت قرارمی دهیم.
سطح زبانی:
الف) سطح آوایی: موسیقی بیرونی یا عروضی غزل‌های وحشی به شرحی است که در ادامه می آید. بحور و اوزانی که او به کار می گیرد، مطبوع، دلنشین و متنوع اند. ازبحرهای ثقیل و سنگین دراشعار او خبری نیست. وحشی در این چهل غزل مورد توجه ما ازبحور زیر استفاده کرده که در اینجا آنها را به ترتیب ازبالاترین بسامد تا پایین ترین آنها می آوریم:
۱ – بحرهزج مثمن اخرب ملفوف (مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن) یازده بار
۲- بحررمل مثمن محذوف (فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن )
هشت بار
۳- بحرهزج مثمن سالم (مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن )
هشت بار
۴- بحرمضارع مثمن اخرب ( مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن )
پنج بار
۵- بحرمجتث مثمن مخبون محذوف
( مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن ) سه بار
۶- بحر رجزمثمن سالم (مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن )

دو بار
بسامد هرکدام از بحرهای دیگر مانند رمل مخبون و رمل مشکول بسیار پایین است.
موسیقی کناری: یکی ازعواملی که موجب غنای موسیقی شعر می شود،ردیف و قافیه است. ازمیان غزل‌های موردبحث ما دو غزل ردیف ندارد وبقیه آنها مردف اند. ضمناً ازبین انواع ردیف اسمی،فعلی،حرفی و… بیست و چهار غزل ردیف فعلی دارند که ازاین مجموع،پنج غزل دارای ردیف فعلی امری هستند و بقیه غزل‌ها مشمول انواع دیگر ردیف‌ها می شوند و تعدادشان هم کم است.
بنابراین تعداد بیشتری از غزل‌های وحشی دارای ردیف اند که ردیف‌های دینامیکی «فعلی» بالا ترین بسامد را دارند. علاوه براین ازمجموع چهل غزل،یکی دو غزل دارای ردیف طولانی و بقیه ردیف‌های کوتاه دارند.
بعضی از ردیف‌های غزل‌های وحشی عبارتند از: خودرا- امشب – این است – جست – آمده است- می داند که چیست – کیست – ندارد- گفته اند – کنید – توآید – هنوز – عشق – خویش – فتاده ایم –نکشیدیم – نشکستیم – که داری – یانه – نهانی .
همان گونه که ملاحظه می کنید، ردیف‌های فعلی درصد بیش تری را به خود اختصاص داده است. مضافاً این که بسیاری از ردیف‌ها را می توان در دیوان شاعران دیگر مشاهده کرد.
نمونه ای از ردیف طولانی :
قدراهل درد صاحب درد می داند که چیست
مرد صاحب قدر” قدرمرد می داند که چیست
(گزیده اشعار،غزل ۱۰،مسرت)
بیت فوق علاوه برطولانی بودن ردیف آن، نمایانگر تازگی در ردیف هم می تواند باشد. ویا غزلی که با این بیت آغاز
می شود:
ما چون ز دری پای کشیدیم کشیدیم
امید ز هرکس که بریدیم بریدیم
(گزید،غزل ۲۹،مسرت)
آمیختگی تکرا ر و ذوقافیتین،تازگی و لطف و زیبایی خاصی به این غزل بخشیده است. درمورد قافیه‌های غزل وحشی باید گفت که درشعرفارسی بی سابقه نیستند.
موسیقی درونی: نوعی موسیقی است که به وسیله آرایه‌های لفظی به وجود می آید. درغزل وحشی، انواع جناس، واج آرایی، اشتقاق و شبه اشتقاق، بیش از دیگرآرایه‌های لفظی به چشم می خورد.
اشتقاق: قبول و مقبول
قبول و رد مردم ازتک و پوی عبث خیزد
نه مردود در کس باش و نه مقبول درگه شو
(گزیده، غزل۳۵،مسرت)
شبه اشتقاق: قرب و رقیب
پیشت رقیب را همه قرب است و منزلت
مردود درگه تو همین ما فتاده ایم؟
(گزیده،غزل ۲۸،مسرت)
جناس: راست و رست
راست شد دل با رضای یار و رست ازهجر و وصل
آری آری راستی و رستگاری گفته اند
(گزیده،غزل ۱۶،مسرت)
واج آرایی:
شوخی که برون آمده شب مست و سرانداز
تیغم زده وکشته و نشناخته این است
(گزیده،غزل ۵ ،مسرت)
ب)سطح لغوی: اشعار وحشی بسیار ساده و روان و به زبان مردم عصر خودش نزدیک است ودرآن لغات و ترکیبات نامأنوس وغیرمتداول دیده نمی شود. اوتعمدی هم در استعمال واژه‌های مهجورعربی وقدیمی ندارد. یکی از دلایل آن هم این است که اشعارش به فرهنگ عامیانه و مردمی نزدیک است.
کلمات مورد توجه وحشی عبارتند از: خاک – عشق- دل- پا و دست – عزت – طلب – حرمان – احتراز – قفل – ناز و نیاز – شیوه – عشوه – تغافل – عشرت – ضمنا او نسبت به واژه‌های دینی و عرفانی نیزبی اعتنا نیست.
واژه‌های دینی: کاربرد نسبتاً چشمگیر واژه‌های دعا، سجده و نماز درشعروحشی، نشان از جایگاه والای مناجات ودعا درذهن او دارد. ازطرف دیگر، توجه اوبه تلمیحات قرآنی هم مؤید این مدعاست.
سرتابه قدم تیغ دعاییم وتوغافل
هان، واقف دم باش رسیدیم رسیدیم
(گزیده، غزل۲۹، مسرت)

اشاره:
دربخش اول این مقال،عرض کردیم که تلاش داریم تا براساس روش استقرایی که یکی از گونه های مهم استدلال منطقی است، به غزل های وحشی نظری بیندازیم. دراین کاوش و پژوهش، حدود چهل غزل اورا مورد توجه قرارداده و عناصرسبکی شعروحشی رااز جنبه های متعدد نظیرسطح زبانی،ادبی وفکری بررسی کرده ایم. این نوبت نیز ادامه این مبحث را پی می گیریم.
***
واژه‌های ترکیبی: درغزل وحشی کلمات ترکیبی نسبتً فراوانی دیده می‌شود که نمونه‌ها یی از آن‌ها را می آوریم: خانه سوز- بیچاره سوز – نازکدل – تنهاگرد – بیدادجو – آزرده دل – نازفروش – حسن فروش – غنچه گشا – زبانه کش – سفر کن – مردآزما – گران خیز – خواری کش – خمخانه پرداز- جگرتاب – سینه گداز – درخت افکن.
علاوه براین، واژه‌هایی ازقبیل خوارکرده – نازآلوده – همایون فر- دولت‌سرا- آزرده دل – آتش زده هم دراشعارش دید ه می شود که ازاین میان صفت فاعلی مرکب مرخم بیشترین کاربرد را در غزل‌های او دارد. نکته قابل ذکرآن که این ترکیبات دردیوان شاعران دیگر هم متداول است.
ترکیبات اضافی ووصفی: وحشی درکنار اضافه‌های تشبیهی و استعاری به کاربرد اضافه‌های اقترانی مانند پای طلب،دست تمنا وچشم رحمت هم توجه نشان می دهد.
وحشی به رخ ما درفیضی نگشودند
تاپای طلب از همه بابی نکشیدیم
(گزیده،غزل۳۰ ،مسرت)
ضمناً درشعراو به ترکیبات وصفی نیز برمی خوریم: پروازبی هنگام رعشق خانه سوزریارسیمین تن.
چنان که پیش ازاین ازقول دکترشمیسا گفتیم، وحشی درغزل به سعدی نظرداشت. توجه وحشی به عضوهای بدن و ترکیبات آن، یادآورابیات سعدی است.
نه دستی داشتم بردل نه پایی داشتم در گل
به دست خویش کردم این چنین بی دست و پا خود را
**
درجرگه ی او گردن جان بسته به فتراک
هرصید که ازقید کمند دگران جست
**
دل شده ی پای بند گردن جان در کمند
هره ی گفتارنی کاین چه سبب وان چراست
**
ما خود همه دانند که ازتیر که نالیم
ای سینه تو این زخم ز پیکان که داری ؟
**
هرکاو نظری دارد با یار کمان ابرو
باید که سپر باشد پیش همه پیکان‌ها
**
علاوه براین غزل زیر دقیقا بر وزن و قافیه ی شعر حافظ سروده شده است:
گرچه دوری می کنم بی صبر و آرامم هنوز
می نمایم این چنین وحشی ولی رامم هنوز
(گزیده،غزل ۲۲،مسرت)
برنیامد ز تمنای لبت کامم هنوز
برامید جام لعلت دردی آشامم هنوز
(دیوان حافظ،حسین علی یوسفی،غزل۲۶۶)
سطح نحوی: جملات وعباراتی که دراشعار وحشی آمده، ظاهراً درساختی معمول و متداول است ونشانه‌های محسوسی ازکاربردهای کهن دستورتاریخی که منجربه تشخص زبانی شعرگردد،دیده نمی شود. افعال ازنظر ساختمان غالباً ساده‌اند. ازمیان غزل‌های بررسی شده درپنج غزل،فعل‌های امری به کار رفته که همه درجایگاه ردیف نقش ایفا می کنند. شو، می کن، ده ، کن.
کاربرد چشمگیرفکّ اضافه درغزل وحشی:
خانه پربود از متاع صبر این دیوانه را
سوخت عشق خانه سوز اول متاع خانه را
(گزیده،غزل۲، مسرت)
استفاده از واژه «خصمی»به شیوه قدما:
آتش فشان است این هوا پیرامن ما نگذری
خصمی به بال خود کند مرغی که این جا پر زند
(گزیده،غزل ۱۷،مسرت)
سطح فکری غزل وحشی:
چنان که قبلاً ذکر گردی،غزل‌های وحشی، غنایی وازنوع عاشقانه است. اشعارش تجلیگاه عشق سوزناک و آتشین ونیز آیینه تمام نمای تجارب عاطفی وعشق زمینی اوست.البته درآنها به غزل‌هایی برمی خوریم که به تاسی از شاعران عارف می سراید. وحشی با استخدام واژه‌هایی چون: ساقی، طلب، عشق، خرابات،باده واستغنا،رنگ و بوی عارفانه ای به بعضی از سروده‌های خود می بخشد. اما با وجود این، درغزل‌های او غلبه با عشق زمینی است.
این شاعرحساس ونازکدل، غرق درحالات دردانگیز عشق و عاشقی است. کلام آتشین وحشی، حرارت و گرمای خود را ازاندیشه‌های عاشقانه دارد.
من مرید عشق کز ارشاد او شد حاصلم
آن صفت کش نام موت اختیاری گفته اند
(گزیده،غزل ۱۶،مسرت)
زمن عشقی بگو دیوانگان عشق را وحشی
که من زنجیرکردم پاره دردارالشفا رفتم
(گزیده، غزل،مسرت)
وحشی درغزل‌های خود به درد و غم گرایش دارد. نشانه‌هایی از دیانت ومذهب را هم درغزل او می بینیم. او کلاً به توصیف و تبلیغ عشق خود می‌پردازد.
سطح ادبی غزل وحشی:
ازمیان ابزارهای بیانی،وحشی به تشبیه بلیغ (اضافه تشبیهی)،توجه ویژه ای دارد ودر غزل‌های مورد بحث ما اضافه تشبیهی فراوانی به چشم می خورد. نمونه‌هایی از آنها را می آوریم: متاع، صبر، تخم آرزو، کمند شوق، گل عیش، زندان جدایی، کیمیای عشق، شهروفا، خورشید وصال، جوشن صبوری، نخل حسرت، بارحرمان، شطرنج غم، نردمحبت، زنجیرمحبت، می وصل، برگ امید، طورعشق، خارجفا، رطل عشق، ویرانه غم،ابر تفرقه، تیغ دعا ، زندان غم.
وحشی که به شطرنج غم نرد محبت
یکباره متاع دل و دین باخته این است
(گزیده، غزل۵، مسرت)
با یک نگاه درتشبیهات فوق می توان دریافت که این نمونه‌ها در دیوان شاعران پیشین و یا همزمان وحشی سابقه دارد و دیگران به فراوانی از آن‌ها سود جسته اند.
پس از تشبیه، کنایه و استعاره مصرحه، کانون توجه این شاعر است. کنایه‌هایی مانند: پای در گل داشتن، گردن نهادن،گردبه دامان نشستن، زهر از زبان چکیدن. گروهی ازاین کنایه‌ها در عصرما نیز کاربرد دارد.
کنایه‌ها:
سر و جان است در راهت نه آخر سنگ و خاک است این
به استغنات میرم من نگاهی زیر پا می کن
**
من بودم و نمودی و باقی خیال دوست
رفتم که پرده ای بکشم برنمود خویش
**
مختصرکردم سخن، وحشی است گر سرکرده پا
بهر پابوس سگان میر میران آمده است
**
استعاره مصرحه درغزل وحشی:
شعله استعاره از آه و نفرین:
خصمت که هست اندر قفس بگذار با آه منش
کاو را اگر یاقوت شد زین شعله خاکستر کنم
**
صید استعاره از خود شاعر:
رم دادن صید خود از آغاز غلط بود
حالا که رماندی و رمیدیم رمیدیم
**
بتان استعاره از زیبارویان:
در راسته ی نازفروشان که بتانند
ماییم و نیازی که به هیچش نستانند
**
خانه استعاره از دل:
خانه پر بود ازمتاع صبر این دیوانه را
سوخت عشق خانه سوزاول متاع خانه را
**
چنان که ملاحظه می کنید استعارات نام برده درسروده‌های دیگران بسامد بالایی دارد.استعاره مکنیه وتشخیص هم در چند مورد دیده می شود.مانند: گلوی دل، گردن جان، پای دل،شوراب حسرت.
مکنیه و تشخیص:
تغافل رطل پر کرده ست وحشی ظرف می باید
نگاهی جانب این کاسه ی مردآزما می کن
**
توخوش نشسته به تمکین وحسن ازتونهفته
به جلوه بهر فریبم به جلوه گاه نهانی
**
چون سبزه قدم برلب جویی ننهادیم
چون لاله قدح برلب آبی نکشیدیم
**
درجرگه ی او گردن جان بسته به فتراک
هرصید که از قید کمند دگران جست
**
مجاز: گوگرد احمرمجازا اکسیر
گوگرد احمر،کی کند کارغبار راه تو
این کیمیا گر باشدم خاک سیه را زر کنم
**
صنایع بدیعی: ازمیان آرایه‌های موجود در غزل‌های مورد توجه ما تلمیح – مراعات النظیر- مثل – تضاد و طباق – انواع جناس و اشتقاق بیش ترین توجهات وحشی را به خود جلب کرده ودر جوار و کنار این آرایه‌ها واج آرایی” ایهام و ایهام تناسب و اسلوب معادله هم تا حدی کاربرد دارد.
تلمیح : وحشی درغزل‌های خود به تلمیحات دینی ومذهبی ” سامی و تاریخی توجه بیش تری دارد. تلمیحاتی ازقبیل آب بقا – منصورحلاج – مورو سلیمان – کشتی نوح – طور عشق – چشمه حیوان-
باغ ارم- دارا و اسکندر که ازمیان تلمیحات نام برده به چشمه ی حیوان نگاه ویژه ای می کند.
پژمرده شد ای زردگیا برگ امیدت
امید نم ازچشمه ی حیوان که داری
(گزیده – غزل ۳۸- مسرت )
ما و میخانه که تمکین گدای در او
شوکت شاهی اسکندر و دارا ببرد
(گزیده – غزل ۱۴ – مسرت )
ناتوان موری به پابوس سلیمان آمده است
ذره ای در سایه ی خورشید تابان آمده است
(گزیده – غزل ۸- مسرت )
مراعات النظیر :
درگلستانی چو شاخ گل نمی جنبی زجا
می توان دانست کاندرپای دل خاریت هست
(گزیده – غزل ۷ – مسرت )
سر و جان است در راهت نه آخر سنگ و خاک است این
به استغنات میرم من نگاهی زیر پا می کن
(گزیده – غزل ۳۴ – مسرت )
تضاد و طباق :
مکن مکن لب ما را به شکوه باز مکن
زبان کوته ما را به خود دراز مکن
(گزیده – غزل۳۲- مسرت )
چو از اظهار عشقم خویش را بیگانه می داری
نمی بایست کرد اول به این حرف آشنا خو را
(گزیده – غزل ۱ – مسرت )
از آتش سودای تو وخار جفایت
آن کیست که با داغ نو و ریش کهن نیست
( گزیده – غزل ۱۲- مسرت )
مثل واره‌ها :
سخن باشد بسی کز غیر باید داشت پوشیده
نمی دانم که شد حرف منت خاطرنشان یا نه
(گزیده – غزل ۳۷ – مسرت )
مکن مکن لب ما را به شکوه باز مکن
زبان کوته ما را به خود دراز مکن
(گزیده – غزل۳۲- مسرت )
جناس و انواع آن :
پای تا سر بیم و امیدم که طور عشق را
غایت نومیدی و امیدواری گفته اند
(گزیده – غزل ۱۶ – مسرت )
قبول و رد مردم از تک و پوی عبث خیزد
نه مرد ود در کس باش و نه مقبول درگه شو
(گزیده – غزل ۳۵- مسرت )
ازحال ما چنان که در او کارگر شود
آن بی محل سفرکن ما را خبر کنید
(گزیده – غزل ۲- مسرت )
شبه اشتقاق :
پیشت رقیب را همه قرب است و منزلت
مردود درگه توهمین ما فتاده ایم
(گزیده – غزل ۲۸- مسرت )
واج آرایی :
شوخی که برون آمده شب مست و سرانداز
تیغم زده و کشته ونشناخته این است
(گزیده – غزل ۵ – مسرت )
اسلوب معادله و شبه آن :
این آرایه نیز در غزل‌های وحشی به طور کم رنگ دیده می شود :
ناتوان موری به پابوس سلیمان آمده است
ذره ای درسایه ی خورشید تابان آمده است
(گزیده – غزل ۸ – مسرت )
هرمتاعی را در این بازار نرخی بسته اند
قند اگر بسیار شد ما نرخ شکر نشکنیم
( گزیده – غزل ۳۱- مسرت )
نتیجه : درغزل‌های وحشی گاه نشانه‌های شیوه ی وقوع وگاه نشانه‌های شیوه ی واسوخت به چشم می خورد.زبان اشعارش صمیمی” لطیف” روان وعاطفی است. نشانه‌های فرهنگ عامه و کوچه و بازاری درآن دیده می شود. ازبحور و اوزان مطبوع و دل نشین بهره می گیرد. ازمیان انواع ردیف “بیست و چهارغزل ردیف فعلی دارند. ازصنایع ا دبی مانند تلمیح “تضاد “مثل” مراعات النظیر” انواع جناس “استفاده می کند. درغزل‌های وحشی کلمات ترکیبی ازقبیل بیدادجو” غنچه گشا” سینه گداز″جگرتاب”تنهاگرد”…چشم گیر است.ازلحاظ نحوی ” کاربرد فک اضافه جلب نظر می کند. نشانه‌های محسوسی از دستور تاریخی در اشعارش نیست. در سطح بیانی تشبیه بلیغ اضافی(اضافه تشبیهی ) به فراوانی دیده می شود.درکنار آن کنایه” تشخیص و مکنیه واستعارات مستعمل کانون توجه شاعرند. غزل وحشی حول محور عشق و عاشقی می گردد. اودرسروده‌هایش از بی مهری یاروشکوه از او” اعراض و روی گردانی ازمعشوق” ستایش عشق و عاشقی” عهد شکنی محبوب وبیان وقوع عشق سخن می راند.

برگرفته از روزنامه ی اطلاعات - 14 دی 1396
ـــــــــــ
بن مایه های نوشتار :
۱- انوری. حسن. غزلیات و قصاید سعدی.تهران. مرکزچاپ و انتشارات پیام نور.چاپ اول۱۳۷۲
۲- حسین پورچافی. علی. بررسی وتحلیل سبک شخصی مولانا درغزلیات شمس٫تهران.انتشارات سمت. چاپ دوم ۱۳۸۶
۳- شمیسا.سیروس٫سیرغزل درشعرفارسی.تهران.انتشارات فردوس٫چاپ دوم۱۳۶۹
۴- شمیسا.سیروس٫عروض و قافیه. تهران. انتشارات فردوس٫ چاپ ششم۱۳۷۲
۵- شمیسا.سیروس٫ کلیات سبک شناسی.تهران.انتشارات فردوس٫چاپ پنجم۱۳۷۸
۶- غلامرضایی.محمد.سبک شناسی شعرپارسی ازرودکی تا شاملو.تهران.جامی.چاپ سوم ۱۳۸۷
۷- مسرت. حسین . گزیده ی اشعاروحشی بافقی. تهران.نشرقطره.چاپ اول ۱۳۷۸
۸- یاحقی .محمد جعفر. تاریخ ادبیات ایران و جهان (۲).تهران. سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی.۱۳۸۵
۹- یوسفی . حسین علی . دیوان حافظ. تهران.نشر روزگار.چاپ اول ۱۳۸۱

نوشتن دیدگاه