افتد اگر که نقش جمالت در آینه

عاشق شود هر آینه بر تو هر آینه

زیبایی جمال ترا ای خدای حسن

هرگز گمان مبر که کند باور آینه

شمس و قمر ز پرتو رویت منور است

گردد به شب زنور رخت اختر آینه

خود را اگر در آینه بینی بدین جمال

دانم که شادمانه کشی در بر آینه

از بهر دیدن تو نهادم به بحر عشق

در اوج برج سینه چو اسکندر آینه

ساقی بریز باده گلگون به جام جان

کز روشنی شود دل چون ساغر آینه

تا دل زیر تو تو مصفا شود چه غم

گر بشکند زمانه بدگوهر آینه

عیسی ای تو ای مه نامهربان بیا

بینم مگر مقابل یکدیگر آینه

عیسی سجادی

نوشتن دیدگاه


گزینش نام برای فرزند

نگاره های کمیاب و دیدنی