به گفته ی محققان و مورخان ، موسیقی دوره ی ساسانی بسیار درخشان بوده و در کتابها نامهای زیادی از موسیقیدانان موسیقی این دوره آورده شده است.

همچنین سندها و تصویرهایی از این دوران باقی مانده است که نشانگر پیشرفت موسیقی و لزوم موسیقی در زندگی روزمره می باشد. خنیاگران زن در این دوره از جایگاهی ویژه برخوردار بوده اند.

برای اثبات این مدعا به معرفی و شرح این سندها و تصویرها پرداخته می شود:

نگاره ی موسیقی طاق بستان

در طرف راست حجاری طاق بستان کرمانشاه نقش شکارگاهی است که در حدود صد زن و مرد را در آن نقر کرده اند بربالای ،نقش پادشاه سوار بر اسب در حالی که یکی  از خدمه چتر پادشاهی برسر او گرفته در مقابل پادشاه چند زن نوازنده در مکان بلندی با سازهای خود که شاید غیر از چنگ دف و نی باشد دیده میشوند و زنی هم در کنار شاه ایستاده چنگ مینوازد. در طرف چپ طاق که صحنه ی شکارگاه خوک و گراز حجاری شده پنج قایق در مردابی روانند به دنبال آن در قایقی دیگر چند زن نوازنده ی چنگ به نوازندگی مشغولند پشت سر پادشاه نوازندگانی دیده می شوند که دو نفر آنها شیپور میزنند و دیگری ،سازی که شاید تنبور باشد مینوازد بالای قایق بر روی سکو زنان نوازنده ی چنگ قرار دارند که بعضی کف میزنند و میرقصند.

ساسان سپنتا در توضیح این تصویر میگوید : خوانندگان زن همزمان با آنان رامشگران برای حفظ وزن موسیقی دست میزنند و پشت آنان رده ای از شش چنگ نواز یا چهار نوازنده ی نوعی سرنا و دف و ارغنون دیده میشود. در حضور شاه که به وسیله ی چتر شاهی نمودار است سه شیپور نواز مشاهده میشود و دو کوس و یک طبل به چشم میخورد و بین همه ی اینها سه نفر دیگر هستند که ممکن است خواننده باشند».

عزیز شعبانی در کتاب «شناسایی موسیقی ایران تاریخ موسیقی از کوروش تا پهلوی» به «نقش چند بانوی چنگ نواز که در قایق نشسته اند» و «زنان چنگ نواز که بر بالای نردبانی قرار دارند اشاره میکند و روح الله خالقی در کتاب «موسیقی ایرانی» زنهای چنگ زن نشسته در قایق را فراهم آورنده ی خوشی برای شاه و همراهانش میداند خالقی اعتقاد دارد در این قایق خواننده ای دیده نمی شود و معلوم نیست که نوازندگان همراه ساز خود میخوانده اند یا فقط به نوازندگی می پرداختند». به نظر میرسد یکی از قدیمیترین منابع موسیقایی مکتوب که به تصویر حجاری شده در طاق بستان پرداخته است مجله ی موسیقی در سال ۱۳۳۷ باشد. بر روی جلد بیست و یکمین شماره ی این مجله حجاری طاق بستان به صورت طراحی چاپ شده و در توضیح آن آمده است این عکس قسمتی است از دو نقش طاق بستان که یکی از کهنسال ترین نقشهای مربوط به تاریخ موسیقی ایران به شمار میتواند آید. در این نقش، که خسرو پرویز را در حال شکار گوزن و گراز نشان میدهد زنان چنگ زنی که در یک قایق پارویی نشسته اند دیده میشوند در قسمت بالاتر رامشگران به آواز خواندن و دست زدن مشغولند و در کنار شاه نیز رامشگرانی به نظر میرسند که یکی از آنها سازی بادی در دست دارد»

جام سیمین

در سال ۱۳۳۴ شمسی ظرفی نقره ای به موزه ی ایران باستان آورده شد که بر روی آن نقش چهار زن کنده کاری شده است این جام سیمین زرکوب شده که به اشتباه در بسیاری از کتابها سه ظرف ذکر شده یکی از نمونه آثار دوران ساسانی است که مشخص نیست از کدام منطقه کشف گردیده است و ارزش آن در نشان دادن سازهای ایرانی زمان ساسانیان است و همچنین نوع لباسهای زنان این دوران از آن جهت است که در بسیاری از کتابهای موسیقی ذکری از جام رفته و تصویری از آن آمده است . حسینعلی ملاح در کتاب «منوچهری دامغانی و «موسیقی» آورده است: «کهن ترین نقشی که از ساز چغانه مانده جام سیمین زرکوب دوره ی ساسانی است که در موزه ی ایران باستان محفوظ است این نقش زنی را نشان میدهد که در حال پایکوبی است و چغانه ای در دست دارد».

سه زن دیگر این جام یکی سرنا یکی دیگر بربط و دیگری ارغنون مینوازد. این آخری نوعی نی انبان است که بر روی آن پنج نی قرار دارد نام این آلت موسیقی در یک نسخه ی خطی عربی قرن دهم هجری / پانزدهم میلادی ارغنون (ارگ) ذکر گردیده حسینعلی ملاح در کتاب فرهنگ سازها نامهای دیگر این ساز را موسیقار،مشته و چپچیق آورده است.

 موزاییکهای بیشاپور

در سال ۱۳۱۹ شمسی نیز بر ویرانههای بیشاپور کازرون تصاویری کشف شد که به شیوه ی موزاییک کاری تهیه شده بودند بر روی یکی از این موزاییک کاریها زنی دیده می شود که چنگ مینوازد. این تصویر متعلق به نیمه دوم سده ی سوم میلادی است.

 تصویرها و سندهای دیگر

از این دست تصاویر مربوط به عصر ساسانی که در آن بانوان خنیاگر دیده می شوند، بسیار است که در اینجا تنها چند مورد دیگر ذکر میشود:

حسن مشحون در جلد اول تاریخ موسیقی ایران از گچبری های یافته شده در ری ظرفی منقوش به تصویر بانویی نینواز که بر اژدهایی سوار است و بشقاب بزرگ نقره منقوش به تصویر شاه نشسته بر تخت در حالی که یک نوازنده ی چنگ و یک نوازنده ی نی در برابر او به نوازندگی مشغولند، یاد میکند.

افزون بر آنچه گفته شد بخشی از موسیقی ساسانی به اعتقاد مری بویس خنیاگری برای سرگرمی بوده است .مری بویس مینویسد: آشکار است که خنیاگری برای سرگرمی نه تنها به وسیله ی حرفه ایها بلکه توسط ندیمانی همچون ندیم خسرو پرویز و زنان و سایرکسانی پرورش داده شده است که وظیفه ی مقدر ایشان در زندگانی خدمت کردن و لذت بخشیدن بوده است. ندیم خسرو یکی از لطیف ترین شکلهای خنیاگری را آن شکلی تلقی میکند که به وسیله ی یک چنگ نواز دوست داشتنی، برخوردار از صدایی پاکیزه و شیرین عرضه شده باشد. از خنیاگری دختران در بسیاری از شئون زندگی موارد بسیار زیاد و فراوانی در داستان زندگی بهرام گور باقی مانده است. او پادشاهی بوده است که به عنوان عاشق خنیاگری و دوستدار زنان شهرت بسیار دارد. میگویند بهرام گور در جوانی در خواست کرده بود از دختران خواننده ی پادشاه هند  برایش فرستاده شود و تمام روزهای خودش را در کنار ایشان به موسیقی شکار و ورزش میگذراند. بعدها اتباع ایرانی او وقتی با بهرام گور روبه رو می شدند به سهولت آماده بودند به جای یک بارگی شکوهمند ،جنگی که اهدای آن عرف آن روزگار بود، به شاه یک دختر خواننده یا یک رامشگر پیشکش کنند و مردم دوران حکومت شادکامانه ی بهرام گور را اینگونه به نمایش گذاشته اند که آن قدر زندگانی خود را صرف شنیدن موسیقی کرده بودند که بهرام خود ناگزیر میشود مقررات محدود کننده ای را برای سرگرمیها و خوشگذرانیها پدید آورد. شرح دوران حکومت این پادشاه در شاهنامه، سرشار از نمونه هایی است که علاقه ی شدید او را به آواز نشان می دهد». آرزو، آزاده ماه آفرید و فرانک و شنبلید، دلارام ،چنگی ،آفرین، مشگ دانه و ... از زنان خنیاگر عصر ساسانی هستند که نام و وصف گروهی از آنان در شاهنامه ی فردوسی آمده است که به ترتیب اهمیت هر کدام از آنان نام برده میشود .

آرزو، بانوی چنگ نواز و خواننده ی ایرانی

زنان موسیقی ایران در زمان ساسانیان

صدای خوش یک چنگ بهرام گور را به خانه جواهر ساز ثروتمندی هدایت میکند. چنگ نواز دختر آن جواهر ساز است .شاه ناشناس به خانه آمده است. از دختر میخواهد آوازی برایش بخواند؛ دختر نخست بانگ مغانه (خروش مغان )را مینوازد و سپس در مدح میسراید نخست در ستایش پدرش و بعد در ستایش مهمان .صبح روز بعد بهرام آوازهای بیشتری را در زمینه ی شکار و جنگ طلب میکند. دختر جواهر ساز همه ی اینها را میخواند و به دنبال آن آوازی در ستایش شاه. این بانو راه خود را به درون کاخ بهرام میگشاید و هر بار که بهرام به کاخ خودش باز میگشت با موسیقی و آواز به گونه ای مورد استقبال قرار میگرفت.

آزاده ، بانوی چنگ نواز

آزاده از چنگ نوازان هم عصر بهرام گور است اما بعضی از جمله منوچهری دامغانی، او را منسوب به دربار خسرو پرویز دانسته اند و از او به نام آزادوار یا آزادوار چنگی نام برده اند. در صحت و سقم این که شخصی به نام آزادوار وجود داشته یا او همان آزاده است میان محققان اختلاف نظر است.

حسن مشحون در کتاب تاریخ موسیقی ایران به نقل از میرزا محمد علیخان تربیت در مجله ی گنجینه معارف آورده است : آزادوار چنگی از زنان معروف موسیقیدان عهد بهرام گور بوده که در نواختن چنگ شهرت داشته است».

مهدی ستایشگر در جلد سوم واژه نامه ی موسیقی ایران زمین نیز به نقل از تاریخ ادبیات جلال الدین همایی مینویسد: در شاهنامه ی فردوسی، نام دو بانوی موسیقیدان چنگ نواز یاد شده یکی آزاده کنیز بهرام گور و دیگر آزادوار چنگی که بعضی مآخذ آزادوار چنگی را از معاریف نسوان و موسیقیدان دوره ی بهرام گور ذکر کرده اند.

ساسان سپنتا نیز در کتاب چشم انداز موسیقی ایران آزادوار را یکی از الحان و نواهای دوره ی ساسانی میداند و احتمال میدهد این گوشه منسوب به آزاده ی چنگ نواز باشد. حسینعلی ملاح در کتاب منوچهری دامغانی و موسیقی در تعریف واژه ی آزادوار که در دیوان منوچهری آمده دو معنی را ذکر کرده : ۱ - یکی از الحان موسیقی ۲- نام یکی از چنگ نوازان دربار خسرو پرویز ساسانی .

 به نظر میرسد وی مرجع خود را برای این سخن گفته ی روح الله خالقی در جلد دوم کتاب نظری به موسیقی قرار داده است. خالقی در صفحه ی ۲۷ این کتاب میگوید

 ... دیگر بامشاد و رامتین و یا رامین و آزادوار چنگی که آنها نیز از مطربان و مغنیان و رامشگران دوره ی خسرو پرویز بوده اند.

فریدون جنیدی اعتقاد دارد آزادوار همان آزاده است که به غلط به این نام خوانده می شود و مربوط به دوره ی بهرام گور است و مینویسد: «دکتر داریوش صفوت در کتاب پژوهشی کوتاه درباره ی استادان موسیقی و الحان موسیقی ایران آورده است :

آزادوار نام یکی از آهنگهای زمان ساسانیان است که در کتابها آمده، ولی آزادوار چنگی در جایی دیده نشد و آقای روح الله خالقی بی آن که مأخذ خود را ذکر کنند آن را نام یکی از نوازندگان همعصر خسرو پرویز دانسته اند. در صفحه ی چهار همان کتاب در مورد مقاله ی سرو وارسته مینویسد: متأسفانه ایشان به رسم اغلب محققان ایرانی، مأخذ گفته ی خود را ذکر نکرده اند با این جملات خود داریوش صفوت مأخذ گفتار خویش را درباره ی این که در کدام کتاب این نام را به عنوان آهنگ دیده است، نیاورده. جنیدی در این مأخذ ادامه میدهد برای آگاهی ایشان بایستی بگویم که روح الله خالقی این نام را از صفحه ی ۲۳۱ کتاب شعر و موسیقی ابوتراب رازانی آورده و وی نیز در آوردن نام دچار لغزش شده است یا با غلط چاپی آزاده را به صورت آزادوار آورده زیرا در تعریفی که از او به دست داده شکی نمیماند که همان آزاده است. آزادوار چنگی که از زنان موسیقیدان و چنگ نواز متبحر عصر بهرام بوده است... این هم بیتی از منوچهری برای گوشه ی آزادوار :

این زند بر چنگهای سغدیان، پالیزبان

وان زند، برنای لوریان، آزادوار

جنیدی در جایی دیگر مینویسد: این آزاده همان دخترکی است که به گفته ی نظامی به بهرام گفته است که کار نیکو کردن از پر کردن است .نظامی از این تحریفات در افسانه ها بسیار کرده است. برخلاف فردوسی که دست گرامیش از تحریف مبراست!».

ارفع اطرایی در فرهنگ موسیقی ایران نامی از آزاده نمی برد و فقط در تعریف آزاده مینویسد: نام یکی از الحان موسیقی قدیم ایران. مثال از منوچهری:

دستان های چنگش سبزه بهار باشد

 نوروز کیقبادی و آزادوار باشد

 بهروز وجدانی در کتاب فرهنگ موسیقی ایرانی در دوجا آزاده و آزادوار چنگی را معرفی کرده است. اولی را به نقل از کتاب زمینه ی شناخت موسیقی ایرانی نوشته ی فریدون جنیدی و دومی از کتاب تاریخ ادبیات ایران نوشته ی جلال الدین همایی و هر دو را از زنان چنگ نواز دوره ی بهرام گور معرفی کرده است. لازم به ذکر است آزاده این دوشیزه ی خنیاگر به قدری شهرت یافته که هنرمندان و نگارگران ایرانی یاد او را در آثار هنری خود حتی در دوران اسلامی جاودان ساختند. مانند قدح لعابدار رنگین با نگاره ی بهرام گور و آزاده کاری از آثار سده ی هفتم هجری قمری (۱۳م.) یا نظیر آن با نقاشی زرین از سده ی ششم هجری (۱۳م.) کارکاشان .ساسان سپنتا نیز در کتاب چشم انداز موسیقی ایران به این تصاویر اشاره میکند و می نویسد: در چند کاسه ی کاشی رنگی (سده ی ۱۲ و ۱۳م) ساخت کاشان نقش بهرام گور بر پشت شتری نقاشی شده است که همراه با آزاده ی چنگ نواز در  حال تیراندازی است.

ماه آفرید - فرانک – شنبلید

زنان موسیقی ایران در زمان ساسانیان

فردوسی در چندین جا اشاره به چکامه سرایانی میکند که به مناسبت موقع فی البداهه اشعاری سروده و به همراهی آن چنگ می نواختند.

از آن جمله ماه آفرید و فرانک و شنبلید دختران برزین دهقان پرمایه و توانگر در دوره ی بهرام گور.

بهرام گور مرغی داشت که آن را طغری نام نهاده بود و این مرغ هدیه ی پادشاه چین بود. روزی در شکارگاه طغری پرزنان از چشم شاه دور شد و در میان درختان انبوه باغی از نظرها پنهان گشت بهرام و عده ای از نزدیکانش برای یافتن طغری به باغ آمدند. باغی دیدند مصفا و سبز و خرم و کاخی سربه فلک کشیده که در گوشه ی آن بنا شده بود. بهرام در باغ مرد پیری را دید که در کنار حوضی نشسته است و سه دختر ماهروی که هر یک جامی بلور در دست دارند نیز در کنارش نشسته اند. برزین با دیدن شاه رنگ از رخسارش پرید شتابان و لرزان به حضور شاه شتافت و او را به باغ دعوت کرد، گفت:

سر و نام برزین برآید به ماه

اگر شاد گردد بدین باغ شاه

بهرام گفت: در پی مرغی طغری نام بدین باغ رسیده ایم. برزین گفت: مرغی با ایــن نشانه ها بر سر آن درخت نشسته است خدمتگزاری به بالای درخت رفت و طغری را به نزد شاه آورد شاه شادمان گشت و برزین گفت به شادی پیدا شدن طغری خوب است می بنوشد و به بزم نشیند .بهرام پذیرفت و برزین مجلس بزم آراست.چون شاه مست شد برزین دختران را گفت بهرام شاه بدین باغ آمده است. هر سه به پیشگاه او شتابید دختران به نزد شاه آمدند.

یکی پای کوب و دگر چنگ زن

سدیگر خوش آواز لشکر شکن

برزین آنان را به شاه معرفی کرد و گفت: یکی چامه می خواند و دیگری چنگ می نوازد و سومی با رقص خود ما را سرگرم میکند و نامشان به ترتیب ماه آفرید و فرانک و شنبلید است.

چامه خوان چامه ای در وصف بهرام خواند و چنگ نواز به نواختن چنگ سرگرم شد و سومی به رقص و پایکوبی پرداخت .بهرام گفت ای برزین هر سه دختر را به من ده که دلم به دیدار آنان بسی شادمان گشت .

مشگ دانه

گویند نام یکی از کنیزکان شیرین بود که باید نوازنده نیز باشد و داستان او با موبد موبدان در کتاب «المحاسن و الاضداد» تألیف جاحظ ) ۱۶۰ تا ۲۵۵ هـ.ق.) ذکر شده و "بارون روزن آن داستان را اصلاً از هند گمان کرده است.

آفرین

زنان موسیقی ایران در زمان ساسانیان

در کتاب تاریخ ادبیات ایران در عصر ساسانیان نوشته ی عباس مهرین به استناد گفته ی بیهقی این عبارت نقل شده است .آفرین چکامه گوی عصر ساسانی بوده است».

دختران موسیقی دان آسیابان

بهرام گور یک بار حین سرگردانی که از عادات او بود در شامگاهی با منظره ی بسیارزیبایی در نزدیکی روستایی روبه رو میشود که مردمان گرد آتشی جمع شده بودند و دختران به نوبت آواز جنگهای پادشاهان چامه ی رزم خسرو را میخواندند. در میان آن آوازها ستایشهایی نیز نثار خود بهرام میشده است. وقتی شاه به گونه ی ناشناس به این جمع نزدیک میشود چهار دختر دست در دست یکدیگر به استقبال او می روند و با آوازهای خود به او خوشامد میگویند و بهرام را از ایشان چنان خوش می آید که هر چهار ایشان را از پدرشان که آسیابان بوده میخواهد و نهایتاً با ایشان از آنجا میرود

با توجه به اشاراتی که در اسناد تصویری و مکتوب به زنان خنیاگر و خنیاگری زنان در ایران پیش از اسلام شده است میتوان به سه نکته اشاره کرد:

  • آوازهای دسته جمعی دختران خواننده

 آن چنان که ذکر شد یکی از گونه های اجرای موسیقی در این دوران همخوانی زنان بوده است. ساسان سپنتا در ذکر مشخصات سبک موسیقی دوران باستان در ایران از آوازهای دسته جمعی دختران خواننده در دربار هخامنشیان داریوش سوم یاد میکند که حتی تعدادی از آنان به دست سردار یونانی اسیر گشتند و یا شاهنامه ی فردوسی از خواندن دسته جمعی چنگ نوازان در بارگاه کیخسرو یاد کرده است هر روز چنگ نوازان پری روی شادمانه در کاخ اجتماع میکردند شب و روز هرگاه که بار میداد ،شراب طلب میکرد و آواز از لبان یک ترک

  • کیفیت صدا

ساسان سپنتا در مقاله ای با عنوان مکتب آواز به نقل از آرتور کریستین سن نگارنده ی کتاب ایران در زمان ساسانیان مینویسد: «در پیش از اسلام از میان آوازه خوانان زن آن که صدایی تیزتر و رنگ صدایی زیباتر دارد پسندیده تر از دیگران است».

به نظر میرسد مأخذ اصلی این گفته رساله ی پهلوی «خسرو و غلامش» باشد. در رساله ای به زبان پهلوی با همین نام خسرو کواتان و ریدک که نام بسیاری از سازهای قدیمی در آن ذکر شده است غلام جوان در جواب پرسشهای خسرو اول آگاهیهای خود را درباره ی تمام موضوع هایی که مورد توجه درباریان ،است، از جمله موسیقی ذکر می کند. غلام اضافه میکند که در بین زنان خواننده آنانی که صدایشان صاف تر و نازک تر است بر دیگران ترجیح دارند.

بانوان نوازنده ی ایران در چین

زنان موسیقی ایران در زمان ساسانیان

جا دارد از زنان موسیقیدان دوران قبل از اسلام که در کشورهای دور از ایران زندگی میکردند سخنی به میان آید. نادره بدیعی در مقاله ی موسیقی ایران در چین به نقل از تاریخهای چینی و فرهنگهای موسیقی چین از بانویی ایرانی به نام سودابه یاد میکند که در آوای زبان چینی سودی پو نگاشته میگردد وی مینویسد چنانکه در این تاریخ ها و فرهنگنامه ها آمده است سودابه رامشگری بود رباب نواز که با تمامی اصول موسیقی ایرانی آشنایی داشته و پدرش نیز از خنیاگران نام آور کوچا بوده است. سودابه به همراه دوشیزه ای به نام آسنه (Asna) که همسر امپراتور جووودی ۵۶۱ تا ۵۷۸م شده بود، از شین جیان به دربار امپراتور چین میآید و اصول موسیقی ایرانی و گام ها و پرده ها و نت نویسی قدیم ایرانی را به چینیان می آموزد». ذکر این نکته لازم است که به سبب شرایط خاص اجتماعی بسیاری از زنان خنیاگر، ایران را ترک گفته و در کشور چین اقامت گزیدند که کمتر مأخذ و سند مکتوبی درباره ی وجود دارد اما در تصاویر به جا مانده مشخص است که خنیاگران زن ایرانی آنان هستند.

زنان موسیقی ایران – توکا ملکی

نوشتن دیدگاه


گزینش نام برای فرزند

نگاره های کمیاب و دیدنی