دیوان های دهگانه

ساختار اداری دولت سامانیان از دیوانهای دهگانه پی ریزی شده بود. این دیوانها عبارت بودند از: دیوان خراج؛ که مالیات ها را گرد می آورد، دیوان رسائل، دیوان عرض، دیوان صاحب برید (پست) که تجسس و کسب اطلاعات از وظایف آن بود، دیوان مشرفه (اداره نظارت و بازرسی)، دیوان قاضی کل، دیوان محاسب کل، دیوان اراضی خاص خاندان سلطنت و دیوان وقف.

سامانیان، شهر بخارا را، که یکی از بزرگترین مراکز فئودال شرق به حساب می آمد، مقر حکومت خویش قرار دادند.

با اینکه حکومت در معنای سیاسی خود دست نشانده خلیفۂ بغداد بود، «اما سلاطین سامانی در دوران قدرت خود بسیاری از آداب و رسوم دیرین ایرانیان را، که در خراسان و ماوراءالنهر باقی مانده بود، بار دیگر احیا کردند. به زبان فارسی و نظم و نثر علاقه فراوان نشان دادند و کتب گرانبها و سودمندی نظیر تاریخ طبری و کلیله و دمنه بدست عبدالله بن المقنع به دستور آنان ترجمه شد. افزون بر این سران حکومت با آزادمنشی و تسامح به ملل و مذاهب مختلف می نگریستند. چنانکه دربار آنان پیروان ادیان و مذاهب، به آزادی زندگی می کردند. این روش آزادمنشانه سران حکومت سامانی به رواج علم و ادب و فلسفه در آن روزگار کمک شایانی کرد.

مناظره با دانشمندان

مقدسی در وصف دربار سامانیان مینویسد:

واضح است در درباری که پادشاهان همواره در اندیشه آن باشند که بر شمار دانشمندان بیفزایند، تا چه حد مردان به سوی دانش می گرایند. یکی از آیین های دربار سامانیان آن بود که دانشمندان را به زمین بوس خود روا نمی داشتند و ایشان را مجالسی شبانه بود که در حضور پادشاه، دانشمندان مناظره می کردند و پادشاه خود در مناظره را می گشود... با زیردستان خود گشاددروی و مهربان بودند، وزرای ایشان به کارها می رسیدند و چون کسی را برمی آوردند، با خود به خوان می نشاندند و با سفرا پرسش از مهمات میکردند و هر کس در بخارا در فقه و عفاف برتر از دیگران بود، وی را بر می کشیدند و از او رأی می جستند و کارها به قبول او می کردند.

منابع قدیم مثل صورة الارض ابن حوقل مطالبی تأیید آمیز در توصیف سیاست اجتماعی سامانیان نوشته اند. ابن حوقل می گوید:

در سراسر مشرق حکومت آل سامان استوار و عده شان بیشتر و ساز و برگشان کامل تر و منظم تر و عطایایشان بیشتر و جیره سربازانشان فراوانتر و بستگانی شان مداوم تر است. با آن که جبایت ها و خراجها و اموالشان در خزانه ها کمتر است من منصور بن نوح را دیدم که در هر چهار سال جیره به طور مداوم و لاینقطع میداد و هر جیره در سر نود روز (سه ماه) پرداخت می شد. و نخست به غلامان و خاصان و سران لشکر و سپس به سایر کارگزاران می پرداخت. در زمان این پادشاه و پدرش در همه نواحی با وجود مبالغی که در موارد لزوم خرج میشد، مال فراوان به دست عاملان باقی می ماند و این امر موجب آن بود که دادگستری و انصاف نسبت به رعیت و مراقبت خاصان عملی شود و به همین سبب اعمال ماوراء النهر پر از قاضیان و کافیان و بنداران و والیان است. که مقرری آنها تقریبا مساوی است. چنانکه مقرری فاضی به اندازه مقرری صاحب برید است

بدین ترتیب امیراسماعیل و برخی از جانشینان لایق او سازمان منظمی در سیستم اداری کشور به وجود آوردند که جامعه مردم از کارکرد آن، در وجه غالب راضی بود. ریچارد فرای مینویسد:

سازمان دولتی که به دست سامانیان ایجاد گردید، حتی مورد احترام ترکان بود و تحسین و اعجاب نویسندگان متأخر بر عصر سامانی را برانگیخت و به علاوه سلاطین سلسله های بعدی: غزنویان و سلجوقیان نیز دستگاه اداری خود را به تقلید از سامانیان سازمان دادند.

آرایش طبقات اجتماعی

از نظر تقسیم قدرت در میان طبقات اجتماعی باید گفت که: طبقات متنفذ در این دوره عبارت بودند از: روحانیان، جنگیان و دبیران. این ترکیب ساختار حکومتی ساسانیان را به یاد می آورد. در میان این طبقات، روحانیان بیش از پیش سعی می کردند خود را از دستگاه دولتی جدا و مستقل جلوه دهند.

بارتولد معتقد است که ثبات و آرامشی که سامانیان در قلمرو حکومتی خود ایجاد می کردند، مطلوب طبقه عاليه جامعه بوده است. وی می نویسد:

مورخانی که به شرح مبارزه میان سامانیان و صفاریان پرداخته اند، بیشک نسبت به سامانیان حسن توجه داشته اند. سامانیان از لحاظ اصل و تبار، برخلاف مستبدان نظامی که از میان خلق برخاسته بودند، تعقیب کننده طبیعی کارهای طاهریان و مدافعان نظم و آرامش، که بیش از همه مورد علاقه طبقات عالیه جامعه بود، شمرده می شدند. در رویارویی امیراسماعیل با علویان تبرستان نیز: وی املاک اشراف تبرستان را به صاحبان قدیم آنها بازگرداند و در آن هنگام، پنجاه سال بود که آن املاک را سادات علوی و دیگران غصب کرده بودند. از این گذشته، وی املاک زراعتی و اموال غیرمنقول رعایا و ضعفا را به ایشان بازگرداند و خود به گرفتن خراج سالیانه قناعت کرد.

نظام اداری سامانیان

سازمان اداری دولت سامانیان، چنانکه در جای دیگر این کتاب نیز اشاره شده است، متکی بر نظامی قوی بوده است. و از نظام حکومتی عهد ساسانی اقتباس شده بود. در معرفی نظام اداری سامانیان آمده است که:

امور کشور سامانی را در دستگاه که یکی درگاه و دیگری دیوان، نام داشت اداره می کرد. ریاست درگاه یا دربار سامانی به دست امیری به نام حاجب سالار بزرگ بود.

هر یک از امیران سامانی عده ای غلام و نگهبان شخصی نیز داشتند که فرماندهی آنان با شخصی به نام امیر حرس» بود. این گروه مأمور حفظ جان پادشاه بودند. حکومت پایتخت به دست امیری بود که وی را صاحب شرطه میخواندند.

ریاست دیوان یا سازمان دفتری سامانی با وزیر یا «خواجه بزرگ» بود و همه دبیران و اهل قلم و مستوفیان در زیر دست او کار می کردند. و ایشان مأمور امور مکاتبات پادشاهی و جمع مالیات بودند.

چهره ی فرهنگ عصر سامانی

گفته شده که امیراسماعیل سامانی خود به زبان فارسی اهمیت می داده است و فرمانهای خویش را نیز به زبان فارسی صادر می کرده است، اما این مدعا قطعی نیست. در فرمانروایی نصر دوم حرکت فرهنگی اوج بیشتری داشت. ریچارد فرای می نویسد:

طی فرمانروایی امیرنصر )نواده امیر اسماعیل بود که بخارا از مراکز مهم فرهنگ و دانش گردید. ) علاوه بر خود نصر دو تن از وزیران او از مشوقین عمده دانشمندان و ادبا بودند. یکی از این دو «ابوعبدالله محمد بن احمد الجيهانی» بود که ۳۰۱ تا ۳۰۹ و مجددا از ۳۲۵ تا ۳۲۸ه وزارت داشت؛ کتابی در مسالک و ممالک به وی منسوب است که از بین رفته است، اما جغرافیانویسان متأخر اطلاعات خود را در باب سرزمینهای غیر اسلامی شمال و شرق از این کتاب گرفته اند. جیهانی خود در فرهنگ و دانش بلندپایه بود و به نجوم و علوم و هنرها توجه داشت ..... او به شیخ العميد ملقب بود و در تمام جهان اسلام مشهور گردیده بود

جانشین او ابوالفضل بلعمی ... احتمالا در دوره امیراسماعیل از کارداران حکومت بود ... بلعمی آنچه که را باید سیاست آزادیخواهانه و روشنفکرانه سلفش نامید ادامه داد...

این محقق در معرفی برخی از دانشمندان و آثار آنان می نویسد:

- آثار عظیمی چون تألیفات اشعری، که مبانی کلامی مذهب اهل سنت را تائید و تحکیم میکرد، و تألیفات سنان بن ثابت بن قره در طب و ریاضی و نجوم؛ و تاریخ بزرگ محمد بن جریر طبری به وجود آمد

عمال حکومت از امیر گرفته تا مقامات زیردست همه از علاقمندان علم و فرهنگ بودند. چشم انداز هویت فرهنگی در کلام ثعالبی مؤلف کتاب معروف نتيجة الدهر بدین گونه وصف شده است:

بخارا در دولت آل سامان به مثابه مسجد و کعبه ملک و مجمع افراد زمان و مطلع نجوم ادباء ارض و موسم فضلاء دهر بود.

بدین ترتیب، عدالت و فرهنگ پروری سامانیان، تأثیرات مهمی به سود تعالی و استحکام فرهنگ ایران بر جای گذاشت. دربار آنان کانون تجمع بزرگان و اندیشمندان سرزمین های مختلف شد و امکاناتی در راه خلق آثار بدیع پارسی برای نویسندگان و شاعران فراهم آمد. وجه مثبت و درخشان این حرکت ادبی (که در اصل مدتها پیش از سامانیان به وجود آمده بود) بازنگری هنرمندان و نویسندگان ایرانی در مفاخر ملی و گذشته خود بود.

اشپولر در گزارش این روند فرهنگی می نویسد:

مورخان ایرانی به یاد سنن و روایات باستانی خود افتادند و مردانی مثل حمزه اصفهانی و دینوری کتب خود را در تحت تأثیر روح میهن پرستی تألیف کردند. این افراد عقیده و نظر خود را به صراحت بیان نموده و نیز بدین وسیله نشان دادند که قسمت اعظم کتب خود را به ذکر حوادث گذشته ایران اختصاص داده اند. مقارن با آن نیز ادبا مکررا آگاهانه نژاد ایرانی خود را با تأکید خاصی ابراز می کردند.

اشپولر پس از بیان سهم سلسله های ایرانی، مثل صفاریان و بویهیان در رستاخير فرهنگی ایران، مینویسد:

برای چنین منظوری صفاریان به اندازه کافی از دانش بهره مند نبودند و همچنین بویهیان توانایی این معنی را نداشتند، بلکه برای اولین بار عامل بیداری مجدد و مروج معنویت و روح ایرانی، خاندانی بود که بر مرکز فرهنگ ایران، یعنی خراسان حکومت میکرد: منظور خاندان سامانیان است که می خواستند از دودمان ساسانیان (و حتی هخامنشیان) محسوب گردند و در حقیقت نیز اولین سلسله فرمانروایی به شمار آمدند که با آگاهی و بینش واقعی فرهنگی، ایرانی بودند و حتی تحت تأثیر همین خاندان بود که سلسله های فرانروایان ترک مثل غزنویان خود را از لحاظ فرهنگی تا آن اندازه ایرانی نموده بودند که توانستند وارث سامانیان گردند.

زندگی اقتصادی مردم

وضع اقتصادی مردم در عهد سامانیان، بنا بر آنچه از گوشه و کنار منابع تاریخی می توان استنباط کرد، روی هم رفته خوب بوده است. اساسا از پیامدهای حکومتهایی که خود را از زیر بار سلطه خليفه تاحدی بیرون می کشیده اند، یکی هم سامان یافتن نسبی وضع اقتصادی مردم بوده است. و این بدان سبب بود که دیگر مالیات ها و خراجها و دیگر وصولی ها از مردم، به صورت سابق به خزانه خلیفه سرازیر نمیشد، بلکه در حوزه قلمرو این حکومت های مستقل به مصرف می رسید و خواه ناخواه در وضعیت اقتصادی آنان تاثیر می گذاشت. این وضع حسن تأثیر دیگری نیز داشت و آن اینکه «دربار خلفا که ولخری و بی نظمی، هر روز بنیه مالی آن را ضعیف تر می کرد، چون عواید ولایات را از دست میداد و آن غنایم سرشار هم که در آغاز فتوح عاید میشد، با مزید ضعف و فترت، دیگر وجود نداشت، روزبروز ناتوان تر میشد.»

سامانیان، به ویژه امیر اسماعيل، اگرچه بسی بیشتر از سایر سلسله های ایرانی به خلیفه وفادار ماندند و بر اثر آن، طبعا سهم بیشتری از عواید دولتی را برای او می فرستادند، باز هم تأثیر استقلال سیاسی و مالی چنان چشمگیر بود که در عهد امیراسماعیل سامانی تغییرات آشکاری در وضع مردم پدید آمد. مرتضی راوندی محقق معاصر می نویسد:

وضع اکثریت مردم، یعنی طبقه وسیع کشاورزان و پیشه وران، در آغاز استقرار حکومت سامانیان کمابیشن رضایت بخش بود. اسماعیل، بنیانگذار حکومت سامانیان، که به حق او را «امیر عادل، مینامیدند، نه تنها در اخذ عوارض و مالیات ها روشی منصفانه داشت بلکه در فعالیتهای عمرانی کشور به نحو موثری شرکت می جست. در آغاز دولت سامانیان از برکت امنیت و آرامش موجود و در سایه کار مشترک کشاورزان و کمک مادی دهقانان شبکه آبیاری در سمرقند و بخارا و دیگر نقاط منظم گردید. زیرا مسأله أب در ماوراء النهر از دیرباز موضوعی حیاتی بود. و دولت و مردم می کوشیدند به بهترین وجهی از آبهای موجود بهردبرداری کنند. در دورۀ قدرت نخستین سلاطین سامانی، مادام که ترکها هنوز قدرت و مهارت زیادی کسب نکرده بودند، و مالیات ها زیاد نشده بود، وضع کشاورزان و پیشه وران تاحدی رضایت بخش بود.

خانم لمتون نیز می گوید: سامانیان حافظ قدرت ، قانون و نظم بودند و چنین می نماید که کشاورزی در روزگار آنان پیشرفت کرده باشد. وی به نقل از نرشخی مینویسد:

در زمان سامانیان قیمت یک جفت زمین در حوالی بخارا ۴۰۰۰ درهم بوده است، در حالی که در قرن ششم ارزش آن از میان رفته بود و به علت غلبه هرج و مرج و به قول صاحب تاریخ بخارا «به سبب ظلم و بی شفقتی بر رعیت» کسی زمین را به رایگان ( هم ) نمی خریده است.

امیر اسماعیل پس از غلبه بر علویان تبرستان، زمین های کشاورزی و اموال غیر منقول رعایا و ضعفایی را که در حاکمیت علویان به نحوی از دست داده بودند، به آنان بازگرداند. او تنها به گرفتن خراج به سود خزانه بسنده کرد.

سکه ی سامانی

ضرب سکه توسط سامانیان نیز نشانی از رونق اقتصادی در عهد آنان دارد: از آنجا که قلمرو مرکزی حکومت آنها در مسیر راههای اقتصادی شرق و غرب قرار داشته است، ضرب سکه و رواج آن ضرورت داشته است. ظاهرا اولین سکه در عهد احمد بن اسد سامانی در شهر سمرقند ضرب شده است. سکه های اولین سامانیان از جنس مس ساخته می شده است. وقتی امیراسماعیل به حکومت رسید. در پرتو استقرار امنیت و آرامش در دولت او ، ضرب سکه های نقره با رونق بیشری آغاز شده است.

..........................

بن مایه :" امیراسماعیل سامانی" – نوشته ی : پناهی سمنانی

نوشتن دیدگاه


گزینش نام برای فرزند

نگاره های کمیاب و دیدنی