سامانیان
در دوره سامانی چامه و نثر پارسی هر دو راه کمال سپرد. در شعر شهید بلخی، رودکی سمرقندی، ابو شکور بلخی، ابو الموید بلخی، منجیک ترمذی، دقیقی طوسی، کسائی مروزی، عماره مروزی.
در نثر رساله در احکام فقه حنفی تصنیف ابوالقاسم بن محمد سمرقندی، شاهنامه ابو منصوری، کتاب گرشاسب و عجائب البلدان هر دو تالیف ابو الموید بلخی، ترجمه تاریخ طبری توسط ابوعلی بلعمی، ترجمه تفسیر طبری توسط گروهی از دانشمندان، حدود العالم (در جغرافیا)، رساله استخراج تاليف محمد بن ایوب حاسب طبری پرداخته شد. دوران سامانی یکی از دوران های درخشان در ادب پارسی به شمار می رود.

خاندان بویه
در دوره آل بویه منطقی رازی و غضایری در شعر نامبردارند و در نثر دانشنامه رازی علائی و رگ شناسی به قلم ابن سینا پرداخته شد و ابوعبید جوزانی بخش ریاضی دانشنامه را به رشته تحریر درآورد و قصه حي بن يقظان به پارسی ترجمه و شرح شد.

غزنویان
در دوره غزنوی فردوسی، عنصری بلخی، عسجدی، فرخی سیستانی و منوچهری شعر پارسی سبک خراسانی را به کمال رسانیدند و ابو نصر مشکان نویسنده مکتوبات درباری سبکی نو در نثر پدید آورد.

سلجوقیان و خوارزمشاهیان
در زمان سلجوقیان و خوارزمشاهیان شاعران بزرگ چون اسدی، ناصرخسرو، قطران تبریزی، مسعود سعد سلمان، عمر خیام، امیرمعزی، انوری، خاقانی، نظامی، ازرقی، ادیب صابر، رشید وطواط، ظهير فاریابی، جمال الدین اصفهانی، مجیر بیلقانی، ابوالفرج رونی، سید حسن غزنوی، عبدالواسع جبلی، سنایی، عطار، مختاری غزنوی، عمعق بخاری و جز آنان ظهور کردند.
در نثر نمایندگانی مانند نظام الملک نویسنده سیاست نامه، قابوس بن وشمگیر مولف قابوس نامه، محمد بن منور نویسنده اسرارالتوحید، عطار نویسنده تذکرۃ الاولیاء، گردیزی مولف زين الأخبار، ابوالفضل بیهقی نویسنده تاریخ بیهقی، راوندی نویسنده راحة الصدور، غزالی مولف کیمیای سعادت، نصرالله منشی مترجم کلیله و دمنه، نظامی عروضی مولف چهار مقاله، رشید وطواط نویسنده حدائق السحر، حمیدالدین بلخی نویسنده مقامات حمیدی، اسماعیل گرگانی مولف ذخیره خوارزمشاهی (در طب) ظهور کردند.

تازش مغول
شعر پارسی در دوره مغول روی هم رفته متمایل به سادگی و روانی بود و اگر چه برخی شاعران به پیروی از پیشینیان یا به سبب گرایش به آرایه های ادبی و تكلفهای شاعرانه به چامه (شعر) مصنوع روی آوردند؛ این امر عمومیت نداشت و حتی همان شاعران مقلد و گاه متصنع، در برابر شعرهای دشواری که به منظور اظهار مهارت و استادی شان می سرودند، سروده های ساده بسیار داشتند که قصه دل و ندای ذوقشان بود.
بیشتر مثنوی ها و همه غرلها و بیشتر قصیده ها به زبان ساده روان و گاه نزدیک به زبان محاوره ساخته می شد. یکی از سببهای سستی برخی از بیت ها و یا به کار بردن ترکیب های نازل در پاره ای از شعرهای این دوره، همین نزدیکی به زبان محاوره است. اما این که بیشتر شاعران، به ویژه غزل سرایان، در پایان این دوره به زبان ساده تخاطب متمایل شده بودند؛ به این علت بود که رابطه گروهی از آنان با آثار استادان بزرگ پیشین کاهش یافته بود و نیز دسته ای از آنان شاعران ترک زبانی بودند که پارسی را می آموختند و هنگام سخن گویی ناگزیر ساده گویی می کردند.
به همراه این سادگی، بیان یک ویژگی دیگر توجه به نکته سنجی و نکته یابی و نکته گویی است؛ یعنی گنجانیدن نکته هایی باریک در شعرها همراه با خیال دقیق و نازک بینی تام که معمولا از آنها در شعر به درون مایه (مضمون) تعبیر می شود. چنین نازک خیالیها و نکته پردازی ها در چامه پارسی، به ویژه چامه غنایی ما از دیرباز وجود داشت؛ اما هر چه از سده های پیشین به زمانهای متأخر نزدیک شویم، قوت آن را محسوس تر و به همان نسبت سادگی لفظها را برای آسانی بیان بیشتر می یابیم.
در سده های هفتم و هشتم، شاعرانی چون خواجو و سلمان و به ویژه حافظ توانسته اند، نکته های دقیق بسیار در الفاظ عالی برگزیده بگنجانند و خواننده را گاه از قدرت شگفت انگیز خود به حیرت افکنند و همین توانایی افسونگرانه است که باعث شد جانشینان آنان و به ویژه شیفتگان حافظ، دنباله کارش را در نکته آفرینی بگیرند؛ غافل از آن که «قبول خاطر و لطف سخن خدا دادست». لازمه پیروی از نکته آفرینی های حافظ احراز قدرت فکری و لفظی اوست؛ ولی شاعران عهد تیموری غافل از این اصل به گونه ای روزافزون به تکاپوی یافتن نکته های باریک افتادند و در گیر و دار این تکاپو گاهی از رعایت جانب الفاظ باز ماندند و با این عمل مقدمات ایجاد سبکی را در ادبیات پارسی فراهم کردند که از آغاز سده دهم، قوت آشکار یافت و در دوره صفویان به تدریج کار را به جایی کشانید که یکی از سرآمدان شیوۂ خیال پردازی میرزا جلال اسیر در اسارت مطلق مضامین افتاد و در شکنجه های این اسارت مطلق، گاه زبان مادری خود را در ترکیب الفاظ از یاد برد و از بیان عبارت های نامفهوم ابا نکرد.
سخن در این است که هر چه از آغاز این عهد، به پایان آن نزدیک تر شویم، مبالغه در مضمون یابی و مضمون سازی را بیشتر و به همان نسبت دقت در الفاظ و یک دست نگاه داشتن آن و انتخاب را در آن کمتر می بینیم، بیشک گرد مضمونها و نکته های تازه بدیع در شعر، خاصه در غزل، گردیدن بسیار شایسته و در خور است؛ بدان شرط که اولا در این راه مبالغه نکنند و ثانیا به خاطر معنی لفظ را پوچ نگذارند ولی بیان از این نکته خالی از فایده نیست که س خن گویان این عهد نکته پردازی و مضمون یابی را از وظایف شاعر می پنداشتند و شعر ساده بینکته را ماندنی نمی دانستند.
در این دوره سعدی نویسنده بوستان، گلستان و غزلیات، مولوی صاحب مثنوی معنوی و غزلیات شمس، محمود شبستری صاحب مثنوی گلشن راز، كمال الدين اسماعیل، همام تبریزی، اوحدی مراغهای گوینده جام جم، امیر خسرو دهلوی، خواجوی کرمانی، ابن یمین، سلمان ساوجی، و حافظ شیرازی، در شعر پدید آمدند.

تیموریان
دوره تیموریان دنباله دوره مغول محسوب میشود. در عهد تیموری جامی شاعر ظهور کرد. در عهد مغول و تیموری نویسندگانی ارجمند برخاستند، مانند عطا ملک جوینی مولف تاریخ جهانگشا، منهاج الدین سراج جوزجانی مولف طبقات ناصری، ابوالشرف ناصح گلپایگانی مترجم تاریخ یمینی، رشیدالدین فضل الله همدانی مدون و جامع جامع التواریخ، شهاب الدین عبدالله نویسنده تاریخ وصاف، حمدالله مستوفی نویسنده تاریخ گزیده، حافظ ابرو مولف زبده التواریخ، نظامی شامی نویسنده ظفرنامه، میر خواند مولف روضه الصفاء (همه در تاریخ)، عوفی نویسنده لباب الألباب و جوامع الحکایات، دولتشاه مولف تذکره الشعراء، محمد بن قیس نویسنده المعجم (در ادب و انواع آن)، نصیرالدین طوسی نویسنده اخلاق ناصری و اساس الاقتباس، جلال الدين دوانی نویسنده اخلاق جلالی، حسین واعظ کاشفی نویسنده اخلاق محسنی و انوار سهیلی (در اخلاق و فنون و حکمت).

صفویان
در دوره صفویان نثر نويسانی مانند خواندمیر نویسنده حبیب السیر، ابن بزاز اردبیلی نویسنده صفوه الصفاء، حسن بیک روملو مولف احسن التواریخ، اسکندر بیگ منشی مولف عالم آرای عباسی، احمد بن نصرالله نویسنده تاریخ الفی، محمد یوسف بن شیخ مولف منتخب التواریخ، ابوالفضل ابن مبارک مولف اكبر نامه (در تاریخ)، ظهور کردند و در شعر محتشم کاشانی، عرفی، صائب، بابا فغانی شیرازی، هاتفی، هلالی جغتایی، اهلی، وحشی، کلیم، نامبردارند.

افشاریان و زندیان
در دوره افشاریان و زندیان گویندگانی مثل هاتف و پسر او س حاب، مشتاق اصفهانی، عاشق اصفهانی، و آذر بیگدلی (لطفعلی بیک شاملو) معروف شدند.

قاجار
برخی شاعران و نویسندگان در دوره قاجار بازگشت به سبک قدیم (سبک خراسانی) کردند و شاعرانی مانند مجمر اصفهانی، صبا، وصال شیرازی، قاآنی، فروغی بسطامی، سروش، محمود خان ملک الشعراء شیبانی و جز آنان نماینده این سبک اند. طاهره قرة العین یکی از زنان شاعر این دوران است. در نثر رضاقلی هدایت مولف مجمع الفصحاء متمم روضه الصفا و رياض العارفین، لسان الملک سپهر مولف ناسخ التواریخ، نویسندگان نامه دانشوران، اعتماد السلطنه مولف مرآت البلدان و... شهرتی یافته اند.

جدیدهای فرارود
احمد دانش و پیروانش در فرارود به ویژه در سمرقند و بخارا با تأکید بر معارف پروری اقدام به نگارش در شیوه های نو ادبی به زبان پارسی کردند. این
گروه بعدها به جديدها معروف شدند. و از این جمله می توان به صدرالدین عینی، میرزا عبدالواحد منظم، حامد خواجه
مهری، احمدجان حمدی، سید احمد خواجه عجزی، محمود خواجه بهبودی، عبدالقادر شکوری، سید رضا علیزاده، محمد رسول رسولی اشاره کرد.

ادبیات مشروطه
در دوره مشروطیت دگرگونی و تحولی در سطح فکر شاعران و نویسندگان پیدا شد. ادیب الممالک فراهانی، ادیب پیشاوری، پروین اعتصامی، محمد تقی بهار، افسر، ایرج، شوریده، عارف، عشقی، وحید دستگردی، یاسمی، یغما، و گروهی از معاصران نمایندگان شعر این دوره هستند و بی بی خانم استرآبادی، علی اکبر دهخدا، جمال زاده، صادق هدایت، محمد قزوینی، محمد علی فروغی، عباس اقبال، زین العابدین مراغه ای، محمد مسعود، رشید یاسمی، ذبیح الله صفاء عبدالحسین زرین کوب، صادق چوبک و گروهی از معاصران نماینده شعب مختلف نثر این دوره به شمار می روند.

ادبیات نوین ایران شعر نو
زمینه های فکری سرایش شعر نو، سالها پیش از نیما آغاز شده بود که برای پیگیری این نکته باید به شاعران و سرایندگان دوره مشروطه مراجعه کرد. ابوالقاسم لاهوتی، میرزا حبیب اصفهانی مترجم حاجی بابای اصفهانی و میرزاده عشقی از این زمره اند.
شعر نو جنبش شعری بود که با نظریات نیما یوشیج آغاز شد. از جمله شاعران متعلق به این جنبش شعری می توان به احمد شاملو، مهدی اخوان ثالث، فروغ فرخزاد، سهراب سپهری، منوچهر آتشی، طاهره صفارزاده، و محمود مشرف آزاد | تهرانی (م. آزاد) اشاره کرد.
وزن در شعرهای نیما و اخوان با نوع شعری که احمد شاملو سراینده آن بود تفاوت دارد. شعر نیمایی دارای وزن عروضی بوده و تنها هجاهای شعر تساوی خود را از دست داده اند و کوتاه یا بلند می شوند ولی در شعر سپید که احمد شاملو آن را پایه گذاری کرد از وزن خبری نیست و به جای آن از تصویر سازی واژگانی و موسیقی درونی استفاده میشود.

دانشنامه ادبیات ایران – حسین مطیع

نوشتن دیدگاه


گزینش نام برای فرزند

نگاره های کمیاب و دیدنی