... 103) معرفی می کند و از طرف دیگر شکل و شمایل برایش می کشند و تاج و ریش و عصا برایش می سازند و او را به صورت یک بت نمایش می دهند. به قول استاد شهید مطهری: «حقیقتا مایه شرمساری ایران و ایرانیان است که با ...
درود بر شما دوست ارجمند نخست از شما سپاسگزاری می کنم که دیدگاه خود را بگونه ی شسته و رفته و روشن نگاشته اید . دو دیگر آنکه در دیدگاه شما چندین پرسش و پیام تو در تو آمده است که بنده می کوشم تا جایی که ...
... اهریمن چهرگان//ز دانایی و شرم بی بهرگان// ازین زاغ سازان بی اب و رنگ // نه هوش و نه دانش نه نام و نه ننگ ،یا درجایه دیگر از زبان رستم فرخزاد در هنگام جنگ قادسیه درباره ی اینده ی ایران اینچنین می سراید ...
دوست من... وجدانا شما خودت بگو.... آخه کسی که نظر میده که صفویه با اضافه کردن ابیاتی حاوی مدح (عمر و ابوبکر و عثمان) اقدام به تحریف شاهنامه کرده است، چه میشود گفت! اصلا دیگه حرفی باقی میمونه ؟!!! صفویه ...
جناب بهمن شاهنامه به زبان پارسی به شعر درآمده است و بارها خود فردوسی به این نکته اشاره کرده و نسخه های فراوانی از پیش از صفویه در دست داریم که همه پارسی است . تعداد ابیات شاهنامه نیز تقریبا 49500 بیت ...
پیروز یردیسی -کتاب رو به خط پهلوی نوشت – دربار صفوی دستکاریش کردن -کتاب حاضر ۵۲۰۰۰ بیت داره ولی خود پردیسی میگه دو سی هزار بیت-اولش نوشته اندر ستایش محمود غزنوی (چنین شاه یا حاکمی وجود نداشته ) این درصورتی ...
من متوجه نمیشم کجای این کار، باعث شرم بعضیهاست. اگر در اون زمان ازدواج با خواهر، برادر، ... هم رواج داشته، حتما خلاف عرف نبوده. این چیزها نسبیاند و در هر دوره یا فرهنگی قانونهای متفاوتی هست براش. به ...
نیاکانمان؟!؟! حالا مگه چی هستند؟! زمانی که حضرت ابراهیم(ع) به مردم می گفت بت پرستی رو ترک کنید به خدای یگانه ایمان بیارید اون ها در جواب می گفتند چه طور از ما می خوای کاری رو ترک کنیم که اجداد و پدرانمان ...
... عثمان گزین خداوند شرم و خداوند دین چهارم علی بود و جفت بتول که او را به خوبی ستاید رسول صحابان او جمله اخیر بودنند همه هر یکی همچو اختر بودنند ولیکن ازیشان چهار آمدند که در دین حق پایدار آمدند ابوبکر صدیق ...
... عثمان گزین خداوند شرم و خداوند دین چهارم علی بود و جفت بتول که او را به خوبی ستاید رسول صحابان او جمله اخیر بودنند همه هر یکی همچو اختر بودنند ولیکن ازیشان چهار آمدند که در دین حق پایدار آمدند ابوبکر صدیق ...
اول از همه باعث افتخار و غرور هر ایرانی که از این تمدنه ولی ادم بادیدن این تاریخ و تمدن حس شرمندگی بهش دست میده که از اون تمدن و امپراطوری فقط باید اسمش مونده باشه ووحشی های غربی که کل تاریخشون 500 ساله ...
واقعا جای بسی تاسف است مدح شخصیتی که با دستان استعمار و مشت اهنین و فریب های بزک کرده جای بد را با بد تر پر کرد . فقط مطالعه خاطرات و توضیحات سفرا و مقامات انگلستان برای قضاوت در مورد این فرد کافیست. این ...
در گفتار شما دو نکته نظرم را جلب کرد: 1-«فرهنگ نداشته ی اعراب» 2-این که می گویید چرا کسی جلوی آقای پورپیرار را نمی گیرد. درباره نکته ی اوّل معتقدم ما حق نداریم دیگر اقوام و ملل را تحقیر کرده و بی فرهنگ ...
... از عربها بدور و ناشدنی نیست،مانند همین " پیشنهاد بی شرمانه ی قطری ها به استاد جنیدی" که در همین تارنما نیز یافت میشود 2-نگره ی دوم اینست که ایشان از اینهمه پادگویی(تناقض گویی) به دنبال دست و پا کردن نام ...
درود بر شما چنانچه میدانیم ایران و شکوه آن وابسته به همه چیز از جمله ادبیات آن است و ادبیات ایرانی حرف های بسیاری برای گفتن دارد و میتوان ادبیات ایران را همانند جاذبه های طبیعی آن بخشی از فرهنگ و منش ...
علت گذاشتن متن این شعر را در سایتتان نفهمیدم!!! نه اینکه با شعر و آهنگ خوانندگان لس آنجلسی مشکلی داشته باشم بلکه در این سایت با این مطالب وزین در مورد ایران، علتش را نفهمیدم. شرمنده.
... پدر شرمسارم تو را خبر دهم كه انجا را نيز دارند از ما مي ستانند. قصه فقط اين نيست ... بحرين را داده اييم از دست ! و هم ميهنان ايراني تبار به دست آدم نمايان تازي در انجا- در يحرين ما - كشته مي شوند بزرك ...
سلام کورش ساخته میشه. فقط امیدوارم سازندگانش حداقل 10 جلد از 4000 جلد کتابی که درمورد شخص کورش نوشته شده رو مطالعه کرده باشند تا شما مردم این زمان واین نصل برای دروغگویی یا کم گویی شرمنده نصلهای گذشته ...
با درود همیهن گرامی شک نکن که داستنهای شاهنامه همه راست است واقعیت و هرکسی میگوید که شاهنامه افسانه است یا نادان است یا حسودی بیشرم،،،، درود بیکران بر فردوسی پاکزاد که هویت و زبان ایرانیان واقعی را تا ...
... و منتشرمی نمود و میزان بیسوادی مردم آن زمان رامی دانست فکر نمیکرد (اما آگاهی نداشت) که روزی کار انتشارات و چاپ گسترش یابد و چاپخانهها شاهنامههای زیادی چاپ و به بازار و کتابفروشیها ارائه نمایند و ...
... فریدون اگر ایرج را نبیند روشن روانش تیره میگردد. اما بیتهای مربوط به این بخش چه میگویند؟ وقتی کرسی زرین بر سر ایرج فرود میآید زنهار خواهانه میگوید : از خدا نمیترسی؟ از پدر شرم نداری؟ بر آنی که مرا ...
... یک لهجه (تهرانی) سخن بگویند ، زیرا می پندارند که سخن گفتن با لهجه ی خویش مایه ی شرم است ! هر چند رفتارهای ناپسند گروهی دیگر در تمسخر این لهجه ها و کسانی که با آن لهجه ها سخن می گویند نیز بسیار موثر بوده ...
یک بار سفیر قطر به بنیاد نیشابور آمد و گفت اگر شما یک جزیرهای را که بین ما و بحرین بر سر آن اختلاف است با سند و مدرک ثابت کنید که برای قطر است ما به شما دلارهای بسیاری خواهیم داد که من گفتم نخست اینکه ...
... دیگران بیآزرمی و بیشرمی روا دارد! روزبه پارسی(ابن مقفع) در ترجمهء کتابی به نام "نامهء تنسر" به زبان تازی ایرانیان را "خاضعین" و کشور ایران را "بلادالخاضعین" ترجمه کرده و از اینجا باید سنجید که فروتنی ...
طبیبی را دیدند که هر گاه به گورستان رسیدی ردا بر سر کشیدی . از سبب آن سوال کردند . گفت : از مردگان این گورستان شرم می دارم : زیرا بر هر که می گذرم شربت من خورده است و در هر که می نگرم از شربت من مرده است ...
... را بدست گرفته و با کشیدن آن به پایین، دست بت بالا می رود ! مرد با دیدن سعدی شرمسار شده و گریزان می شود . سعدی در پی او می شتابد و وی را به چاهی می اندازد و با پرتاب چند سنگ او را می کشد، زیرا می داند که ...
... و جان و دل او را از رایحه ی کلام فاخر استاد عطر آگین می نماید. به عنوان نمونه، از غزلواره بسیار زیبای شرم و عفت و منظومه ی بی همتای «حیدربابا» به زبان آذری که هر دو از شاهکارهای مسلّم زبان و ادب فارسی ...
... گذاشته راه میروند یا آنکه دست خود را به دست او داده که تو دستگیر من شو و شرم دست گرفتن نگهدار.» به علاوه، دست دادن نمادی برای دادوستد، توافق در معاملات و بیع دادن بوده است.
از این تفاسیر معلوم میشود ...
... هم از آن شرمسار باشند. جنبه ای از روان شناسی اجتماعی ایرانیان که به ندرت از دید ناظران خارجی پنهان مانده رواج تقیه است، به معنای پنهان داشتن عقاید واقعی شخص دینی یا جز آن در صورت لزوم و ــ در شرایط بسیار ...
... گواه من است که در این کتاب هیچ خواص و حكايات و امثال از خود نگفتهام بلکه جمله را از کتب و روایات نقل کردهام و هر که به چشم رضا دروی نگرد شرمساری بسیار یابد و چشم کریم از عیوب کور باشد و گوش او كر». علت ...
... اگر قسمی از بدنشان از لباس خارج باشد آنرا بیشرمی میدانند.
طرز لباس در ایران قدیم :
ایرانیان همیشه مایل هستند لباسی بپوشند که سر تا پای ایشانرا فرا گیرد .
( استرابو Strabo )
تربیت عمومی :
ایرانیان ...
... بترسند : یکی آزاده ی گرسنه و دیگری فرومایه ی سیر .
اگر از کسی چیزی پرسند ، بیدرنگ بپاسخ آن مپرداز که از این پرسنده و شنونده هر دو را آزرده می سازی و بسی شرمندگی دارد که یکی گوید : از تو نپرسیدند !
از ...
شقيق از این سخن سخت شرمگین شد و لرزید و از منبر به پایین آمد و گفت: حق با این جوان است.جوانی گرم رو آنجا حاضر بود و گفت: ای استاد، آنگاه که سفر می کردی، اگر تو را به یاری حق اعتماد بودی، به این یک درم ...
... چاره نبود ناچار با حال شرمندگی و خجلت به خانه آمدم و چون نگه داشتن چنین اتفاقی در پرده غیر ممکن بود قصه را بی پرده با شوهر به میان گذاشتم، پس از شنیدن و قدری شیون کردن گفت: تو دیگر به درد من نخواهی خورد، ...
... معارف، ۱۹۹۱، ض ۱۴.
۱۵. روزنامه اورتادوغو (چاپ ترکیه) در تاریخ ۷ فوریه سال ۱۹۹۵ در مقاله ای زیر عنوان «تركيه نباید در قبال تاجیکستان بی تفاوت باقی بماند، بی شرمانه نوشته است که جمعیت جمهوری تاجیکستان ...
... خواست به صد جان ندهم
آن دیده ندارم که به خوابت بینم
یا آن رخ همچو آفتابت بینم
از شرم رخ تو در تو نتوان نگریست
میریزم اشک تا در آبت بینم
یاران به جهان چشم چو گل بگشادند
هر یک دو سه ...
... کردی
بیا که با همه نامهربانیت ای ماه!
خوش آمدی و گل آوردی و صفا کردی
بیا که چشم تو تا شرم و ناز دارد کس،
نپرسد از تو که این ماجرا چرا کردی
منت به یک نگه آهوانه می بخشم
هر آنچه ای ختنی خط من ...
... می ریختند که ما را با شما کاری نیست و برای بیرون راندن آلمانی ها از ایران، آمده ایم .بیشرمی روسها به اندازه ای بود که حتی بمب هایی که از سوی هواپیماهای آنان بر سر ایرانیان ریخته می شد را کار خود ایرانیان ...
... خدا انجام فرایض است و شکیبایی از نافرمانی دوری کردن از گناه .
عنوانهایی که ذکر شد تنها فضایل اخلاقی یاد شده در پند های پارسی نیستند بلکه به صفات نیک دیگری مانند شرم، گشاده دستی و ... نیز اشاره شده است: ...
... گوشم را گرفت و مجبورم کرد که آن تکه نان را از روی زمین بردارم. اینکه در این بین چه کلماتی را به من گفت، فراموش کردهام، زیرا از آن ماجرا بیش از پنجاه سال گذشته است. اما هنوز هم داغی ناشی از شرمساری که ...
... شنیدن این فرمان به نزد پدر رفته و با گلایه از بی مهریهای پدر بر او ،سام را نکوهید .سام نیز شرمگینانه (:با آزرم) ،نامه ای به منوچهرشاه نوشته و به زال سپرد .نامه ای که در آن ،از دلاوریهای بی شمارش نوشته ...
... نمی شود. پدرش کیکاوس خودسر فرمان میدهد: اسیران توران را پای در زنجیر نزد او فرستد تا سراز تن آنان جدا کند، ولی سیاوخش اسیران را با احترام تمام از بند میرهاند و خود را به توران تبعید میکند تا شرمسار ...
... او که کهنسالی و پیری او را می دیدند و می دانستند که سالیان درازی از زندگی او نمانده است و هم شرم آن داشتند که برای مادرشان از مردی خواستگاری کنند ، همواره از او می گریختند و سخنانش را گوش نمی کردند و پیرزن ...
... کردند چنانکه امیرنظام ضمن نامه ای به ولیعهد می نویسد: «... با کمال شرمساری یک راس اسب عربی و پانصد تومان وجه تصدق تقدیم نموده، استدعا می نمایم که به قبول این پیشکش ناقابل چاکر خود را قرین مفاخرت فرمایید.زیاده ...
... نکردی .پس یا ایرج را مانند ما ،به گوشه ای از جهان میفرستی یا اینکه با لشگری بزرگ ،دَمار از ایران و ایرج در خواهیم آورد .!!"آنگاه فریدون چنین پاسخ داد که : "ای نابخردهای بی شرم(:بی آزَرم)،به یزدان و خورشید ...
... های مفتصحانه و فرار های شرم آور پادشاه مذکور همچنان ادامه یابد.(643م/21ه) نبرد نهاوند که اعراب آنرا «فتح الفتوح» خواندند، آخرين مقاومت متشکل ایرانیان در برابر اعراب دانسته شده است و از آن پس نه تنها یزد ...
... باز دارد لیکن بسیار دیر شده بود. همراهی جوامع تحت سلطه ي هخامنشی با یوناني ها و خیانت های شرم آور اشراف فئودال و مقام های ایرانی دربار هخامنشی، اعتماد به نفس لازم را به اسکندر در تسلط بر سراسر جهان متمدن ...
... و تبدیل آن ها به شاخصه های ایمانی آیین خویش به شمار می روند. این تلاش ها که با خشونت زاید الوصف و شرم آور مسیحیان بر علیه پیروان پایدار میترا همراه شد، تا قرن هفتم میلادی و ظهور «پاپ گریگوری» (گریگوری ...
... می دارد تا حتی به بهای شرمندگی ناشی از تن در دادن به سلطه ی نیروهای بیگانه بر جان و مال خویش، بر علیه پادشاه آشنا قیام نموده و جایگاه وی را به حاکمی بیگانه، که ضحاک خوانده شده است، بسپارند. البته این حاکم ...
... باشد اندر پوست
فردوسی گوید:
اگر پارسا باشد و رای زن یکی گنج باشد برآگنده زن بویژه که باشد ببالا بلند فرو هشته تا پای مشکین کمند
خردمند و با دانش و ناز و شرم سخن گفتن خوب و آوای ...
... كه در نگاه نخست ارتباط چنداني با هم ندارند، آشكار ميشود. مثال ديگر: «راي و شرم» هم در شاهنامه بهکار رفتهاست. اگر به ارتباط فرّ و شرم در نوشتههاي پهلَوي توجه شود (cf. Bailey 1971, p. 37)، باز مطلب ...
حكيمي بعد از هفتاد سال هنري ميآموخت. شاگردان او را ملامت كردند كه شَرم نداري كه با مويِ سپيد اين هنر ميآموزي؟ حكيم پاسخ داد: شرم آنگاه دارم كه در ميانِ جمعي باشم كه ايشان هنر دانند و من ندانم و شك نيست ...
... پوشانده اند .
2 – ایرانیان از دیرباز مردمانی با شرم (حیا) بوده اند و شرم گونه ای از رفتارهای پسندیده در میان ایرانیان به ویژه بانوان ایرانی بوده است و آنگونه که از داده های باستانی برداشت می شود ، بانوان ...
... از قبله مهر و وفا گردیده است پرده شرم وحیا ،بال و پر عنقا شده است صبر دل چون کوه قاف دامن چیده است تر نگردداز زر قلبی که در کارش کنند «یوسف بی طالع ما گرگ باران دیده است » معنی این بیت هنوز مبهم است و ...
... او راي و شرم اندکيست
به چشمش بد و نيک هر دو يکيست!
و در پایان ناسپاسی که بد و نیک را از هم نمی داند و از رای و شرم بهره ای ندارد!
برآیند گفتار بزرگمهر این است که : سرمایه ی همه ی بدی ها و گناهان ...
منش ایرانی ، زبان پارسی ، نوروز و مهرگان و سده ، عامل مشترک همه ی ایرانی تبارهای جهان از نیمه ی غربی هند تا مناطق کردنشین سوریه است.به رغم لاتین شدن الفبای ترکیه، نزدیک به ربع واژه های زبان این جمهوری ...
... کارسازا، مُکرما
چون جوانمردی خلقِ عالمی
هست از دریای فضلت شبنمی
قایم مطلق* تویی اما به ذات
وز جوانمردی نیایی در صفات
شوخی* و بیشرمیما در گذار
شوخما باپیش چشمما میار۱۲
نتیجهگیری «عطار» ...
... بدان جناح تاخت و در حالی که سر سه دشمن را از اسب به زمین می افکند، فریاد زد:"این چنین باید جنگید آیا در برابر شاه جهان شرم نمیکنید؟" در هنگام جنگ خاقان با مشاهده شکست سپاه عظیم خود قصد فرار داشت ولی بهرام ...
... . اما آمد و رفت آنها که به خیال شما عقیده فاسد دارند ، انصاف از خود شما می خواهم : شما برای کشتن من آمدید ، در به روی شما بسته نشد ، چگونه کسی که به دوستی من می آید ردش نمایم ؟ واردین شرمنده شده بی گفتگو ...
... عزّي بزرگوارتر از دانش نيست، و هيچ پيرايه، بهتر از شرم نيست. پس آموختن را وقتي پيدا مكن؛ چه، در هر وقت و در هر حال كه باشي، چنان باش كه يك ساعت از تو درنگذرد تا دانشي نياموزي و اگر در آن وقت، دانايي حاضر ...
... میانه باریک ، جای گردن بند بر گردن باریک ، رانها فربه و آگنده ، و زانوها گرد و ساقها سطبر ، شتالنگهای پای خرد و گرد ، و انگشتان پای خرد و گرد ،فرمانبرداری که جز خداوند خود را فرمان نبرد ،شرمگین و با خرد ...
... خورشيد خطرخندش پسين و صبح نخلستان، شب کارون و اروندش جواهر شرمگين، چون کيميا، از خاک زرخيزش و شيرين کام دريا زآبهاي آبرومندش زمستان رفته است از ياد تقويمش که هر سالي بهاران ست و تابستان، ...
... و نابخشودنی بشمار می رود. بی آزرمی ، بی شرمی و نامهربانی سه مایه ی آزار دیگران اند که برخی از مردمان توان فرونشاندن این مایه های اهریمنی را ندارند و با پیروی کردن از این مایه های شوم به آزار دیگران می ...
... تاج و تخت از آن شما باد با من کینه جویی نکنید. تور از سخنان او سر در نیاورد و نمی خواست آشتی جوید پس کرسی زر به دست گرفت و بر سر ایرج کوبید. برادر زینهار خواست و گفت : ترس از خدا و شرم از پدر نداری؟ خون ...
... چهره اش چون روز اول سپید گشت.وقتی رت پرن ماجرا را شنید حیرتزده شد و از این که او را نشناخته بسیار عذر خواست. و در برابرش شرمگین گشت. نل هم از لطفی که در حقش کرده بود سپاس گزاری کرد . مدتی بعد رت پرن را ...
... گفت:از خدا شرم نداری که چنین چیزی از من می خواهی؟ بیا و لعل ها را بستان و جرعه ای آب به من بده. حالی آن لعل آبدار گشاد پیش آن ریگ آبدار نهاد گفت مردم زتشنگی دریاب آتشم را بکش به لختی آب شربتی آب از آن ...
... اما چه سود؟ چنان دردي کجا درمان پذيرد که جاندرمان هم از جانان پذيرد رابعه دايهاي داشت دلسوز و غمخوار و زيرک و کاردان. با حيله و چارهگري و نرمي و گرمي پردۀ شرم را از چهرۀ او برافکند و قفل دهانش را ...
... کسر شان خود می داند و شرم و آزرم مانع از تکلم بدان است . امروز حق این است که هر چه زودتر پیش از آنکه سیل تحول این جزیره های زبانی را در هم نوردد و مدرسه و رادیو و تلویزیون و مطبوعات لهجه های محلی را بکلی ...
... فیل، صاحب کعبه را شرمی بدار شرم میآید گر از این خانه صاحب فیل را کن بخود رحمی که چون طیر ابابیلت رسد میدهد از فیل و صاحب هر دو جا سجیل را ۸ـ تلمیحات در اشعار تلمیحات و زیبائیهای ...
آن یکی میرفت بالای درخت
میفشاند آن میوه را دزدانه سخت
صاحب باغ آمد و گفت ای دنی
از خدا شرمیت کو چه میکنی
گفت از باغ خدا بندهٔ خدا
گر خورد خرما که ...