این گزارش با نام علامه صدرالدین عینی بخارایی (۱۸۷۸ - ۱۹۵۴ / ۱۳۳۴-۱۲۵۷ ) که نخستین فردوسی شناسی دوره نوین بود، آغاز میگردد. و اما این معنی، دو پیش گره دارد:

نخست: در آغاز سده بیستم میلادی، در بخارا دو نیروی مخالف: روحانیان روشنفکر و ملاهای عقب مانده، رودرروی هم قرار گرفتند؛ جناح دوم پیروز شد که در نتیجه نسل کشی روشنفکران و نزدیکان آنها به عمل آمد. در این فاجعه برادر عینی - سراج الدین خواجه، شهید شد، خودش ۷۵ شلاق خورد؛ و از انقلاب بلشویک های روسیه گرم استقبال نمود.

دو دیگر: در نتیجه سیاست مغرضانه بلشویک ها دولت بخارا از میان رفت و استاد عینی راه حکیم فردوسی را پیش گرفت: کار سیاسی را با شمشیر فرهنگ انجام داد. وی به این معنی رسید که هویت سیاسی شکسته تاجیکان را تنها از راه خودشناسی می توان بازسازی کرد. وی، این را هم بی خطا دریافت که خودشناسی تنها یک راه دارد: آشنایی با گنجینه فراموش شده معنوی و تاریخي خودی.

عینی، برای اجرای این هدف که برای همه تاجیکان، بسیار والا بود، هم خود کمر بست، هم دیگران را تشویق نمود. از جمله نخستین کارهای جدی عینی در راه پیاده کردن همين هدف نیک، تذكره جامع و مفید نمونه ادبیات تاجیک می باشد که در ۱۳۰۵/۱۹۲۶ چاپ و منتشر شد. میرسیم به سر مقصد اصلی، یعنی نگاهی خواهیم افکند به وضع شاهنامه پژوهی در آسیای مرکزی این موضوع که در واقع گسترده است و آموختنی است، حداقل هفت پهلو دارد، چنانچه1. تحقیق شاهنامه ۲. ترجمه شاهنامه ٣. تحقيق ترجمه های شاهنامه ۴، تهیه و چاپ متن شاهنامه ۵. کاربرد امروزی شاهنامه، برگرداني منثور، نمایشنامه، فیلمنامه، داستان و ... ۶. «شاهنامه» - مشعل زندگی مردمان دیگر ٧. ماجرای گرد مجسمه حکیم فردوسی که نیز آموزنده می باشد. به این موضوع ها نگاو کوتاهی خواهیم افکند.

1-  تحقیق شاهنامه

سال ۱۳۹۳/۱۹۳۴ استاد عینی کتاب خود را با نام درباره فردوسی و شاهنامه او به چاپ رساند. این کار نخستین جدی بود در قلمرو اتحاد شوروی سابق، راجع به حکیم فردوسی و جایگاه شاهنامه او. در عین زمان، این رساله عینی تکان دهنده هم بود، برای پژوهشگران دیگر.

درباره زندگی حکیم فردوسی و ارزشهای شاهنامه بسیاری از پژوهشگران شوروري سابق کارهای مهم انجام دادند که آثار یوگینی برتلس، ابوالقاسم فردوسی و آثار او (۱۹۳۵ م.)، میخائیل دیا کاتف فردوسی، روزگار و آثار (۱۹۴۰ م.)، آلکسی استاریکف فردوسی و داستان او شاهنامه (۱۹۵۷ م.)، محمد نوری عثمانف فردوسی، زندگی و آثار (۱۹۵۹م.) از همین جمله می باشند.

از پژوهشگران تاجیک کسی را پیدا کردن دشوار است که روی به فردوسی نیاورده و تکیه به شاهنامه نکرده باشد. بویژه تحقیقات پروفسور موسی رجف فردوسی و مسائل معاصر (۱۹۷۸ م.)، دکتر شریف شکوروف شاهنامه فردوسی و سنت های نخستین آرایشی (۱۹۸۳ م.)، شادروان شادی اسراروف داستان سیاوش، از اهمیت جدی برخوردار می باشند.

۲. ترجمه های شاهنامه

از شاهنامه ترجمه های فراوان به زبانهای مردمان دیگر انجام گرفته است که بررسی کامل آنها از اهمیت خالی نمی باشد. و اما اینجا تنها به دو مورد اشاره می شود:

یکی، ترجمه از یکی. دانشمند معروف ادبیات فارس و تاجیک، پروفسور شاه اسلام شاه محمدوف سال ها با این کار پرارزش مشغول شد و بخشی از شاهنامه را به زبان ازبکی برگرداند. و این کار او را شایسته جایزه بین المللی «فردوسی» دانستند.

دیگری، ترجمه روسی. بسیاری از شاعران روس پاره هایی از شاه اثر حکیم فردوسی، گاهی داستان های جداگانه را نیز، به روسی برگردانده اند. و اما حالا منظور اشاره ای است به کار خانم سلسله بانو لاهوتی، همسر استاد ابوالقاسم لاهوتی کرمانشاهی، که تمام متن شاهنامه را به روسی ترجمه و در پنج مجلد حجيم، به چاپ رساند. این ترجمه را که با همکاري روانشاد استاد لاهوتی شروع شده بود، کار اساسي تمام عمر بانو سلسله لاهوتی می توان دانست. شایسته ذکر است که این کار، یک ترجمه آزاد و عادی نیست، بلکه ترجمه ای دقیق می باشد که از نظر پروفسور الكساندر بولديروف، ایرانشناسی پاکیزه کار، گذشته است.

٣. بررسی ترجمه های شاهنامه

همین طور، در مورد بررسی ترجمه ها نیز کارهایی صورت گرفته است که اینجا تنها به یکی اشاره می شود . به کارهای پروفسور حمید جان حامدی، استاد دانشگاه آموزگاری تربیت معلم به نام نظامی شهر تاشکند. وی موضوع پایان نامه خود را از ترجمه های ترکی شاهنامه برگزید؛ سن پترزبورگ رفت؛ با پروفسور بولديروف مشورت کرد؛ استاد مصلحت دادند که تنها به «رستم و سهراب» اكتفا شود. دکتر حامدی کار را ادامه داد، پایان نامه فوق دکترای را نیز درباره ترجمه های ترکی نوشت. وی یکی از شاهنامه شناسان مشهور منطقه به شمار می آید.

۴. تهیه و چاپ متن شاهنامه

دانش آموزان تاجیک با شاهنامه از کلاس های ابتدایی آشنا می شوند. پاره هایی از این شاه اثر در کتابهای درسی، تذکره و بياض ها، مجموعه های دسته جمعی جایگاه مناسب پیدا کرده است. داستانهای جداگانه به طور على حده بارها به چاپ رسیده است

انستیتوی خاورشناسی تاجیکستان با سروری اكاديميسين عبدالغنی میرزایف سالهای ۱۹۶۴-۱۹۶۶ متن کامل علمی و انتقادی «شاهنامه» را در ۹ مجلد (همراه با جلد ویژه فرهنگنامه)، در رسم الخط سریلی تاجیکی، با تیراژ بزرگ، به چاپ رساند که در این کار پرشرف، پژوهشگران شناخته تاجیک: كمال عینی، رسول هادیزاده، علی دیوانقلف و دیگران حضوری فعال داشته اند.

وقتی در سال ۱۹۵۶، اکادیمیسین باباجان غفوروف مسئولیت راهبري انستیتوی خاورشناسی فرهنگستان علوم اتحاد جماهیر شوروری را برعهده گرفت، از مهم ترین وظایف خود این را دانست که آثار دسته اول فرهنگی خاورزمین چاپ، ترجمه و بررسی شود. در همین جمله «شاهنامه» نیز شامل می شد. ایران شناسان ورزیده، پدر و پسر یوگینی و آندره برتلس، محمد نوری عثمانف، رستم علیف، نوشین، آذر، طاهر جانف، اسمرناوا، گوزالیان و دیگران برای کار شاهنامه جذب کرده شدند. زحمت فراوان صرف گردید و حاصلش متن علمی و انتقادی خوبی است که سال های ۱۹۶۳ - ۱۹۷۱ /۱۳۴۲ - ۱۳۵۰، در ۹ مجلد، در مسکو چاپ و نشر شد. باید حق داد که این متن تاکنون هم در جمله متن های بهترین به شمار می آید. (افزودنی است که همین متن در تهران هم تجدید چاپ شده، و می شود).

۵. کاربرد امروزی شاهنامه

بیش از پیش روشن تر می گردد که شاهنامه از شمار آثار جاودانه می باشد؛ چرا که بیش از پیش در روزگار مردمان دنیا غریزه های پاکی و داد و راستی میهن ارزش پیدا می کنند.

بنابر همین دلیل است که فرهنگیان تاجیک بیش از پیش به شاهنامه روی آورده، و می آورند. هنوز در دهه سال های سی ام میلادی عبدالشکور پیر محمدزاده و غنی عبدالله نمایشنامه نوشتند؛ سال های بعد فیلمنامه هایی به میدان آمدند و سریال های ساخته شدند؛ که «رستم و سهراب»، «کاوه آهنگر»، «سیاوش» امروز از آبروی تاجیک فیلم  خوش حکایت می کنند. کارگردان های توانمند از سوژه های شاهنامه در حل مسائل اجتماعی امروز سود می جویند که نمونه برجسته اش کار استاد فرخ قاسم می تواند باشد. وی توسط نمایشنامه «رستم و اسفندیار» که در صحنه های ایران نیز به نمایش رفت، و بهای بلندی را نیز دریافت کرد، نتیجه نامطلوب عزت طلبی و تخت خواهی را با کمال مهارت در معرض بینندگان گذاشت.

با نظر داشتن نیاز معنوي نوجوانان و جوانان تاجیک، استاد ساتم خان الوغ زاده، «شاهنامه» را به نثر گرداند و در دو کتاب به چاپ رساند. اقبال از این کتاب چنان بود که وقتی در ۱۳۵۵/۱۹۷۶ با تیراژ ۵۰ هزار ، کتاب چاپ شد، تشنگی خوانندگان نشکست و سالی بعد، باز ۴۵ هزار جلد نشر کردند. و باز هم با نیت برای خوانندگان بهتر آشنا کردن چهره شاعرانه خداوند شاهنامه»،  استاد الوغ زاده داستان بلند (رمان) فردوسی را نوشتند که برای مؤلف جایزه دولتی تاجیکستان بنام رودکی و در نمایشگاه کتاب تهران (۱۳۷۵) جایزه بین المللی را آورد. این رمان در واقع آخرین و بهترین کار استاد الوغزاده بشمار می آید. افزودنی است که این رمان در ظرف دو سه سال، سه بار چاپ و منتشر شده؛ یک بار در شکل بازگو، برای جوانان، بار دوم با ویرایش، و باری دیگر عينا.

۶. شاهنامه، مشعل مردمان

بنابر دلیلی که غايه ميهن خواهي شاهنامه بر ضرر هیچ قومی و مردمی و نژادی نمی باشد، بلکه در هر شخص پاکدل، احساسی وطن خواهی می پرورد، بیش از پیش در دل مردمان دنیا راه می یابد، زندگی انسانها را بیش از پیش روشن تر و گرم تر می کند.

به طوری که اشاره شد، با فردوسی و شاهنامه کسانی بسیاری سر و کار دارند. ولی از پژوهشگران خستگی ناپذیر این موضوع، بنده تنها نام دکتر وليجاني صمد را به زبان می آورد. نامبرده سال های بسیاری از دنبال فردوسی و شاهنامه در قفقاز گشت، سرانجام کتابی نوشت که چندی پیش در تهران هم به چاپ رسید. دکتر وليجان صمد، اکنون سال هاست که بیشه زاران سیبریا را می پیماید، دنبال غربت نیکولای چرنی شیفسکی، متفکر بزرگ روس، میگردد. این فیلسوف بیش از بیست سال در زندان تزار بود؛ و پژوهشگر تاجیک روشن کرده است که وی در تمام مدت تبعید شاهنامه حکیم فردوسی را با خود داشته است و تن سردش را با دم گرم شاهنامه زنده نگاه می داشته است. افزودنی است که این پژوهشگر یک کتاب تحقیقی به میدان آورده است که امید می رود، سرانجام دسترس هم گردد.

۷. غوغای گرد مجسمه

فرهنگیان تاجیک، هنوز در دهه سال های سی ام، یعنی بامداد بنیاد جمهوری شوروی سوسیالیستی تاجیکستان، به شرافت هزاره حکیم فردوسی، می خواستند در پایتخت پیکره او را داشته باشند. حکومت تاجیکستان نیز با این آرزو موافق بود. و اما تندباد سال های بعدی که همه شخصیت های روشن و ملی را طعمه خود قرار داده بود و با نام تصفیه استالینی به تاریخ وارد شده است، همچنین پیش آمدن جنگ دوم جهانی، مانع شدند تا این آرزوی مردمی جامه عمل بپوشد. در پاییز ۱۹۹۱/۱۳۷۰ ، به نشانی اعتراض به قانون شکنی های پارلمان کمونیستی تاجیکستان، تظاهرات پانزده روزه مردمی، همراه با اعتصاب غذای ده روزه، در دوشنبه شهر آراسته شد. ضمن تظاهرات، مجسمه لنین افکنده شد و عزم قطعی اظهار گردید که به جای وی، تندیس حکیم فردوسی گذاشته شود. سالی بعد، در بزرگداشت نخستین سالگرد استقلال جمهوری، پیکره بلند و آزاده حکیم فردوسی به میدان مرکزي تاجیکستان که نام «آزادی» را بتازگی یافته بود، زیب و فر ویژه ای بخشید.

متأسفانه، حکیم فردوسی بدخواهان بسیار دارد (انگار، همیشه خواهد داشت) و آنان توانستند مسئولین را قانع کنند که میدان اساسی پایتخت جای فردوسی نیست. و در ۱۹۹۹/۱۳۷۸ او را انتقال دادند به باغ «دوستي خلقها» بر کنار خیابان زیبایی که نام خود حکیم را دارد.

با امیدی که آهنگ یأس از پایان این گزارش برطرف گردد، اشاره به یک معني خرد، اما گرم می شود، و آن این است که تقریبا همه شاعران تاجیک در ستایش حکیم فردوسی و شاه اثر او شعر سروده اند، بعضی دو سه شعر گفته اند. بسیاری از این شعرها، چنانچه از استاد بازار، استاد لایق، بانو گل رخسار، بانو شهریه و .... خیلی بلند و شاعرانه می باشند.

پارسی دری – رحیم مسلمانیان قبادیانی

نوشتن دیدگاه


گزینش نام برای فرزند

نگاره های کمیاب و دیدنی