با سلام و تشکر بابت اهنگ اگر امکان دارد نسخه ای که سالار عقیلی از ای ایران ای مرز پرگهر را در سریال معمای شاه هم خواندند را در سایت قرار وهید ممنون میشوم
ای ایران ای مرز پر گهر اره ایران من تو همیشه پر گهر هستی همیشه هم میمونی ما هرجا که باشم تو کشورهای اخر جهان هم باشیم افتخار میکنیم که ایرانی هستیم شاید بعضیا به این خرفم اهمیت نمیدن ولی میخوام بدونن که ...
در پی هزاره ها رخدادهای بسیار تلخ و شوم بر ایران بزرگ گذشته است ، تاخت و ویرانگری اسکندر ، تاخت و ویرانگی عمر ، تاخت و ویرانگری چنگیز و تیمور و دیگر ترکان آلتایی ،تنها گوهری که از میان گهرهای فراوان برای ...
درود و سپاس نوشتار بسیار نو و ارزشمندی در روزگار فراموشی ها و کم دانشی های جویندگان فرهنگ ناب آریایی بود ، روزگاری که رسانه های پربیننده دیداری و شنیداری دولتی هرگز به آیین های فرخنده نمی پردازند و از ...
اری درود براوباد ویادش گرامی باد اما او یک مسلمان به تمام معنا بود که هرگز نمازش رافراموش نکرد وایمانش سرامد بود نام فرزند انش راهم علی وعمر گذاشته بود وبه اسلام ارادت خاص داشت ...مولای ما علی ع است ومکتب ...
... مطالب مشابه گرگ باران دیده که با یک مفهوم غلط یا یک تفکر نادرست در مکالمات و مکاتبات و مراودات روزمره بکار میروند بسیار است البته من بعنوان کوچکترین فرد خواننده مطالب گهربار( گوهر وار ) و کتابهای ارزشمند ...
... می پرسد ماجرا چیست؟ او ماجرا را تعریف می کند و می گوید:
«کار ما به اینجا رسیده که سرباز اجنبی توی گوش نظامی ایرانی بزند!» سپس کاغذ و قلم را بر می دارد و با همان حال، می سراید: ای ایران ای مرز پرگهر ...
سرود ای ایران ای مرز پرگهر با آواز استاد غلامحسین بنان
--------
سرود ای ایران ای مرز پرگهر اجرای گروه بچه های ایران
---------
سرود ای ایران ای مرز پرگهر با آواز سالار عقیلی
------ ...
... حال، سطحی گراییها، حسادتها و زدو بندهای حادث بر عرصه ی شعر و ادب را نیز بر ملا می نماید:
در این خرابه تا نبری بار اجنبی
کس ای گهر فروش نگویدت خرت به چند؟
آنجا سری سیار و حذف بار کن که خلق
تا زند ...
... در جایی از تاریخ وصاف این واژه را به صورت خارزم Kharazm یافتم که مطابقت مکتوب با ملفوظ بوده است، وصاف حين توصیف حدود مملکت سلطان محمود می گوید:(...گاهگاه به لفظ گهربار آن پادشاه رفتی که مملکت ما را یک ...
... آن دشت چندی شدم پی سپار
یکی روز جائی نمودم گذر
که از وهم، مرغ خرد ریخت پر
مغاکی بدیدم بسی هولناک
که شاپور را دخمه بود آن مغاک
در آن دخمه پائی نهادم به رنج
دو دانه گهربافتم پر ز گنج
گهرهای ...
... و پاك و خسرو گهر
و فرستاده، دختران شاه یمن را می جوید و می گوید:
ز کار آگهان آگهی یافتم
بدین آگهی ، تیز بشتافتم
کجا از پس پرده پوشیده روی
سه پاکیزه داری توای نامجوی
مر آن هر سه را نوزنا کرده ...
... در پربار کردن فرهنگ بالنده ی این سرزمین گهرخیز اهتمام فراوان به کار بردند و برگی بر صفحات زرین تاریخ آن افزودند. از بعضی از آنان کلام به یادگار ماند و از برخی پیام . یادگارها از گزند ایام به سلامت گذشت، ...
... و هم از پشتوانه های دیرپای و گهر بار گذشتگان بهره می جست ولی این روزگار زرین در پی رستاخیز مردمی در بهمن 1357 و آغاز آفند ناخواسته و بحران های اقتصادی،هازمانی ،فرهنگی و نیز بی رویکردی و گاهی ستیزه جویی ...
... نماید جوهر خود را چو شمشیر گهربارش چه گویم از بلندیهای طبع آسمانسیرش به دوش عرش کرسی مینهد از رتبه افکارش الهی، تا جهانآرا و شهرآرا به جا باشد جهانآرایی و آرایش کشور بوَد کارش
...................... ...
... دستار سر بدينسان رود خسته تا پاى عرش بنالد بدرگاه داراى عرش بگويد كه خون دو والا گهر از ين ظالمان هم تو خواهى مگر ستم كس نديدست از اين بيشتر بده داد من چون توئى دادگر كند ياد سوگند يزدان چنان بدوزخ كنم ...
... عطر و بویا خوش "علم طبابت "علم دریانوردی"و اوسه تخت پرنده درس کردو دیویا دستور دا گِ اونه د سراسره زمی و پرواز درارن.موقع گ جمشیر نیشس رو زمی سورنا کونون رتن لاش و گهر پاشین رو سرشد اوجنایش گاو روز یعنی ...
... (بیبی خانم استرابادی، 1372ش: ص46). شاید بیت مورد بحث، از روی بیت زیر در گرشاسبنامه ساخته شده باشد (اسدی طوسی، 1354ش: ص260) . اسدی پس از چند بیت در نکوهش زنان، میگوید:هنرشان همین است کاندر گهر (کمر) ...
... و «شكوه» و «بزرگي») را نیز در شاهنامه حفظ كرده و شاهدهايي كه در ادامة بحث خواهيم آورد، اين را تأييد ميكند: الف. كه با بُرز و اورنگي و راي و فر تو را داد داور هنر با گهر (فردوسي 1386، ج 2، ص ...
... و لاف زدن بهكار رفته است و در همين معني در داستان شبرنگ نيز آمده است:
بدو پيل گفتا كه اي خيرهسر چه نامي به گودرز داري گهر؟
32. زوش بر طبق لغت فرس تند و سختطبع باشد. رودكي گفت:
بانگ كردمت اي ...
... والاگهر با حشمت پیغمبری
مرد پر دستان این فرهنگ و تندیس هنر
کز نهیبش لرزه اندازد به چرخ چنبری
کیست این دهقان نژاد ، استاد شیرین کار توس
آنکه دارد بر سخن مردان گیتی سروری
طرفه ...
... کمال زداینده زنگ غمها قسم
به زیر و بم نای شوریدگان کز آن دل شود مست رویا قسم
به دلدادگیهای اهل نظر به برق نگاه دو شیدا قسم
به صبح و گهربخشی آفتاب که مهرش بود شادی افزا قسم
به ...
... بدان که: منم آن تشنه ی گهر برده بخت من زنده و بخت تو مرده تو مرا کشتی و خدای نکشت مقبل آن کز خدای گیرد پشت دولتم چون خدا پناهی داد اینکم تاج و تخت شاهی داد وای برجان توکه بدگهری جان بری کرده ای و جان نبری ...
... خون پاشم ز دیده لعل بدخشان به پای تو آب گهر ز لجه بحرین دیدهام گشته روان به بندر صورت برای تو یا: بیا که حسرت صد ساله ام ز دل به در آری کنی به کعبه من گر شبی به ناز گذاری بزن بر ...
دکتر جعفر حمیدی
ايران من، اي گوهر يك دانة من اي روشن از مهرت چراغ خانة من اي خاك تو بهتر ز مرواريد و الماس از ساحل رود ارس تا ساحل پارس از آن سوي البرز تا پهناي كارون از دشت زرخيز مغان تا موج ...
... چنانكه اشاره رفت كار برد ناصواب علم به تير روزي بشر ميانجامد. پس همان به كه افراد بدگهر و ددمنش به نيروي دانش دست نيابند زيرا تيغ به دست زنگي مست دادن بهتر است تا نادان را به سلاح علم مجهز كردن. ...
اي مهد دليران و آزادگان خاک خرم آذرآبادگان ايران تو چون پر بها گوهري تابان اختري، پر فروغ آذري بدگهر هميشه در برابرت به خاک روشن از تو چشم ميهن اي زمين پاک در فراز و خرمي هميشه چون بهار کوته از ...
... گهر پاک تو میدانستم ز چه مفقود شدی، ای گهر کانی من من که آب تو ز سرچشمهٔ دل میدادم آب و رنگت چه شد، ای لالهٔ نعمانی من من یکی مرغ غزلخوان تو بودم، چه فتاد که دگر گوش نداری به نوا خوانی من گنج خود خواندیم ...
... درباره رستم
رستم در جنگ با شنگل چنین می گوید که:
مرا نام ، رستم کند زال زر
تو سگزی چرا خوانی ای بدگهر
نگه کن که سگزی کنون مرگ تست
کفن بیگمان جوشن و ترگ تست
گاهگاه و بسی کمتر از دشنام های تورانیان، ...
... بـی بـاد بـهـار جـای گـل در گلشن یا دسته ی خار خشک یا مشت خسی ست ..... از ابـر سـیـاه لعل و گهر می ریزد وز دیده ی من خون جگر می ریزد بی روی تو از هر مژه ام در گلشن دامـن دامـن لـالـه ...
... خردمندش بوذرجمهر چنين ميخوانيم: ز دانا بپرسيد پس دادگر كه: فرهنگ بهتر بوَد يا گهر؟ چنين داد پاسخ بدو رهنمون كه: فرهنگ باشد زگوهر فزون كه فرهنگ آرايش جان بوَد زگوهر سخن گفتن آسان بود گهر بيهنر ...
من آن پهلوانم اگرچه زنم
که از تیرهٔ آریوبرزنم
وطن زنده از نام فردوسی است
اَبَرمرد، فردوسی طوسی است
به یاد اَبَرمرد شهنامهام
بریزد گهر از سر خامهام
ز فردوسی اکنون سخن ...
... فلک زاده توامان چون دو صدف، به هر يک، دو سکه و دو لوح از سيم و زر که چون گهرش هشته در ميان بر سکههاست نقش دو غرنده گاو و شير يعني که رمز کوشش و پيروزي ام بخوان بر لوحهها نگاشته ميخي بدين مفاد خطي ...
... نظامی به مذهب فردوسی (ایرانشناسی،ص 4:3،پائیز 1371،ص 663-664)،چهار بیت از مقدمه شرف نامه را-که نظامی به وزن و تقلید شاهنامه سروده-به شرح زیر آورده است: گهر خر چهارند و گوهر چهار فروشنده را با فضولی ...
... «گهر بيهنر ناپسند است و خوار/ بدين داستان زد يكي هوشيار». بدينگونه، هنر آن توانمندي است كه ميتواند از درون و سرشت آدمي، تواناييهاي او را به مرحله آفرينش برساند. اين حركت درونزا، در پيوند با نيروي ...
... فزون
كه فرهنگ آرايش جان بود
زگوهر سخن گفتن آسان بود
گهر بيهنر زار و خوارست وسست
به فرهنگ باشد روان تندرست
چوپرسند پرسندگان از هنر
نشايد كه پاسخ دهي از گهر
گهر بيهنر ناپسند است و خوار
بدين ...
... روشن نشده است. كورش دوم یا کورش بزرگ، در حدود 560 پیش از میلاد، كاسان دانا دختر فَرنهَ اَسپه را كه یكی از والاگهرترین پارسیان به شمار می آمد و از تبار هخامنشی بود، به همسری پذیرفت. بزرگترین فرزند كورش ...
... رابطه ی پیوند میان گفته ی عالی و شخصیت گوینده میآورد همانا سخن فردوسی ست. فی المثل گر شاعری مهتر نباشد در منش هرگز از اشعار او ناید نشان مهتری ور نباشد شاعری اندر منش والاگهر نشنوی از شعرهایش بوی ...
... فروغ فرخزاد، یکبار نام خود را در شعر آورده، آن هم نه بهعنوان تخلص. او در شعر مرز پرگهر میگوید: «فاتح شدم/ خود را به ثبت رساندم/ خود را به نامی در یک شناسنامه، مزین کردم/ و هستیم به شماره مشخص شد/ ...
... بزرگان سپهدار توس چه گوئی چه باید کنون ساختن نباید که آرد یکی تاختن» جریره بدو گفت که «ای رزم ساز بدین روز هرگز مبادت نیاز به ایران برادرت شاه نوست جهاندار بیدار کیخسروست ترا نیک داند به نام و گهر ...
... والاگهر، سهل بن سعد خواست تا حق درمان او را بپردازد. اما هنگامی كه بختیشوع وضعیت اسیران را دید و شنید كه حضرت حسین بن علی(ع) شهید شده و بیمار، فرزند اوست كه مادرش نیز شهربانو دختر یزدگرد سوم آخرین پادشاه ...
... که آتش به جنبش دميد
ز گرميش پس خشکی آمد پديد
وز آن پس ز آرام سردی نمود
ز سردی همان باز تری فزود
چو اين چار گوهر به جای آمدند
ز بهر سپنجی سرای آمدند
گهرها يک اندر دگر ساخته
زهر گونه گردن برافراخته ...
... به ایران میشود، از آنجا که هم شاهزاده (با گهر) و هم جنگجوست (تیغ زن)، سپاه زیادی گردش جمع میشود: ز هـرسـو سپه شـد بـر او انـجمن کـه هم بـا گهر بـود و هـم تیغ زن و از این منظر، شاید تهمینه با ایثار زندگی ...
به پاسداشت 20 مهرماه بزرگداشت حافظ شیرازی
پیش از هر سخنی باید دانست که سرودههای حافظ ، همه سرشار از عشق است! آنگاه که سرراست از شیفتگی خویش سخن میگوید ، پیداست که چه مایه ، توان عشق ورزیدن و بیان ...
... و سهو گفته صد گنج گهر در او نهفته شبانكارهاى، از مورخين قرن 8 هجرى، در مجمع الأنساب( تأليف 733 ق) درگيرى محمود و فردوسى را ناشى از اين مىداند كه:« فردوسى مذهب شيعه داشت و كسى كه مذهب شيعه داشتى ...
... قلهاش به نام «سن بران» با 4050 متر بلندي در نزديكي درياچه گهر واقع است. يكي از سرشاخههاي رود دز به نام «ماربره» از اشترانكوه سرچشمه ميگيرد. قلههاي بلند و پربرف، درههاي ژرف، رودهاي هميشگي، پوشش گياهي ...
... كه در شهردومرد نامبردارند: يكى بانوا و ديگرى بينوا: براهام مردى است پر سيم و زر جهودى فريبندهاى بد گهر به آزادگى لنبك آبكش به آرايش خوان و گفتار خوش لنبك مردى است تهيدست، و لى جوانمرد و مهمان ...
هنر در شاهنامه
هنر بهتر از گوهر نامدار هنرمند را گوهر آید به کار
تو را با هنر گوهر است و خرد روانت همی از تو رامش برد
****
هنر با نژاد است و با گهر است سه چیز است و هر سه به بند اندرست
هنر ...
... . اما دریغا که حسودان تنگ نظر وعنودان بدگهر " با دسایس و نیرنگ های مختلف، خدمات صادقانه ی او را طور دیگری جلوه دادند و به شاه تفهیم می کنند که او می خواهد با تاسیس دبستان جدید، قانون اروپایی را در ایران ...
ای شهر خرمشهر ای خاک گهر خیز ای سینه ی پر آذرت از غصه لبریز خاکت ببوسم خاک تو بوسیدنی شد گلهای خرمشهر من بوئیدنی شد ای قـلـه ایـثــار و مـحـراب عبادت آی ای مقام شهر ای شهر شهادت آوای الوند رود ...