... بود (نام ایرانی او مهران گشنسپ بود)، در پاسخ چند عبارت از اوستا را برخواند، که در آنها آتش را چون خدایی نیایش کردهند. آن مغ پریشان شد و برای این که مغلوب به شمار نیاید گفت: ((آتش را میپرستیم از این ...
... خیلی سادست ولی آب نیست چرا؟؟؟چون جاهلانه دادن رضا شاهتون دشت پریشان رو که با سد کجکی اونجا الان راه آب به ایران رو بستن و انبار غله ایران معدن طوفان شن شده یا بلوچستان که اونور که جدا شده بیابون و محل ...
... یزگرد آورده شده است ، سخنان سردمداران ساسانی پیرامون اعراب است و نباید آنها را بگردن مورخ اینجا (فردوسی) انداخت . ناگفته نماند که فردوسی در بخش هایی از زبان رستم فرخزاد از روزگار پریشان ایرانیان پس از ...
میرزا حبیبالله متخلص به قاآنی، فرزند محمّدعلی گلشن از شاعران و قصیدهسرایان بزرگ دربار فتحعلی شاه، محمّدشاه و اوایل پادشاهی ناصرالدینشاه قاجار بود. قاآنی این کتاب را به پیروی از گلستان سعدی بگونه ...
فرح خادمالمله تالاب پریشان درشهرستان كازرون كه در پی خشکسالی چند ساله طراوت و شادابي خود را از دست داده و از دریاچه به برکهاي کوچک تبديل شده، اين روزها با مشكل بدتري نيز دست به گريبان است و ميرود تا ...
سعدی شیرازی سراینده ی نامی ایران یکی از کسانی است که داغ از دست دادن فرزند را چشیده است . سعدی گزارش کرده است که در سفر خود در شهر صنعا کودکش را از دست می دهد و حالش سخت پریشان می شود .
به صنعا درم طفلی ...
... عشق مجاز، جز با قرآن مأنوس نمی شود و مانند پیر و مراد و مرشدش - حافظ - خاطر پریشان را از زلال قرآن سیراب میکند.
شهریارا به بیاض سحر و زرخط شمع
که همه عشق خود از سرخط قرآن کردم
شهریار و سیاست
شهریار ...
... بود. اردوان بی درنگ به رد یابی آنها پرداخت؛ چون فره ی کیان با اردشیر بود، اردوان به او نرسید. گروهی از مردمان پارس که پریشان اندیشه از اردوان بودند، در ساحل دریا به او پیوستند. در «رامش اردشیر » بناک نامی ...
... را که متفرق و پریشان اند جمع کنید و خودتان رئیس آنها شوید. فردیناند دو لسپس را هم دید و با او صحبت کرد. سپس همان کسی است که طرح ترعة سوئز را تهیه و اجرا کرد و در آن هنگام وی مشغول طرح نقشه راه آهن سراسری ...
... بمحض ورود بمجلس باید کلاه از سر بردارند و با کلاه با هیچ خانم و آقای محترمی حرف نزنند ودست ندهند.
ملاقات مردمان بیچاره:
ملاقات اشخاص پریشان روز کار باید کاملا از روی مهربانی و سادگی باشد مخصوصا خانها ...
... دوستان راستین زر و جان و آشنایان بار و خوان و جهانیان مهر و مردی و دشمنان داد و آزرم دریغ مدار . بدان که شادی و کامرانی در مهر و دوستی و پریشانی و ناامیدی در کین و دشمنی است .
با نادان و دروغزن و ستمکار ...
... نمونه آورده میشود: الف : نمونهای از پریشان قاآنی: «در هرات به خانقاه پیری رفتم تازه روی و بذلهگوی، جوانی با روی تافته و موی بافته در كنارش نشسته، با خود گفتم الله الله پیرنوان را چه بخت جوان است كه ...
... شکیبایی را شعار خود قرار دهد.
هر آواز مسرت بخش یا تاثر خیز موسیقی است و باقی آوازها دردسر و مصسیت است.
ما باید از پیشینیان پیروی کنیم و برای آیندگان درس عبرت باشیم.
دوست حقیقی آنست که در پریشان حالی ...
... آنان را به رعایت آن صفات تشویق نمایند و در واقع خوی نیك را بدانان تلقین کنند. زمانی نیز پریشان روزگاری مردم را با اشعار خوب خود مجسم می نمودند تا هم همنوعان را بوحدت و همدردی بخوانند و هم دشمن غالب را ...
... از نجد عازم بحرین شده و از این بابت ایرانی ها بی نهایت متزلزل و پریشان هستند و استدعای بذل توجه دولت برای رفاه حال اهالی آنجا را دارند. (31) در سی و یکم اردیبهشت ماه پس از درگیری های خونین در بحرین میان ...
... و پریشانی روزگار می گذاشت... روزی صبح نوکر او گفت که برای تهیه خوراکی امروز پولی در دست ندارد و نمی داند که از چه محل مخارج روزانه را تامین کند. مرحوم هدایت به او میگوید که این سرغلیون نقره را به بازار ...
... چون من سیزنن جنگ جدال یوخوم اوطرفدن ده شاه تور پریشان اُولدو ایریجینگ سوزلرندن ایقه تورده و صندلی کاکاسونونگ باشونونگ ایچندن ووردو با حالی که ایرج .تلاش ادیرده که که کاکالارونه اروم اده آما شاه تور ...
... عصیان نموده اند فتحعلی خان رئیس دسته دوانلو از قبیله اشاق باش می باشد که به عزم یاری شاه سلطان حسین صفوی ، حاکم اصفهان گردید اما چون اوضاع درباری سخت پریشان و شاه را بدون تصمیم یافت به گرگان برگشت و در ...
... بیسامان جاری و پریشانیهای اخلاقی و اجتماعی و سیاسی روزگار پرآشوب و پرتزلزل او. گرچه در این قطعات نیز گهگاه مدایحی از شاهان و وزیران دیده میشود، لیکن در موارد بسیار سخن او با کنایهها و طنزهای تند و ...
... و اجتماعی دربار ساسانی با جامعه ی پریشان و فقرزده ایرانی در عهد مذکورمی باشند. تیسفون در ماه صفر سال 637م/16 به سادگی توسط اعراب تصرف گردید. غنائم بسیاری که در پی این کامیابی نصیب سرداران و سپاهیان فاتح ...
... آورده شده اند، معنایی جز مقاومت تاریخی عنصر ایرانی در برابر دگر اندیشی و نو آوری ندارند. این ویژگی مذموم که از جبر جغرافیای این سرزمین و اولویت مبتنی بر حفظ استقلال سیاسی و وحدت اجتماعی جامعه ی پریشان ...
... برف پریشان بر سر هر بام میبارد
ما از این هستی ده روزه به جان آمدهایم
وای بر خضر که زندانی عمر ابد است
مستمع صاحب سخن را بر سرکار آورد
غنچهي خاموش ، ...
... دگرگونی ، پریشانی دودمان ساسانی را پس از چهارسد سال از آغاز پادشاهی اردشیر ، پیش بینی کرده بود ! حبیب بن صهبان گوید( تاریخ طبری ، ترجمه ابوالقاسم پاینده ، دفتر پنجم ، نشر اساطیر 1372 – ص 1372 ) : وفتی ...
طایفه ای به نماز جماعت حاضر بودند . یکی از ایشان سخنی گفت .دیگری به ملامتش برخاست که سخن گفتی و نمازت باطل شد .یکی دیگر بخندید که نماز هر دو منقصت یافت . دیگری گفت نماز هر سه بطلان پذیرفت ، چه هر چه سخن ...
... وجود دارد که عموماً کوتاهاند. از «کلیله و دمنه» و «قابوسنامه» و «مرزباننامه» بگیر تا مثلاً «پریشان» میرزا حبیب قاآنی.
غزل ظاهراً از پنج تا پانزه بیت دارد، ولی ارتباط عمودی بین ابیات وجود ندارد و تقریباً ...
... صــحرا ته وینم به دریا بنگرم دریا ته وینم بهر جا بنگرم کوه و در و دشت نشان روی زیبای ته وینم
مرا نه سر نه ســــامان آفریدن پریشانم پریشــان آفریدند پریشان خاطران رفتند در خاک ...
... من
نور جامجم بیفکن بر دلم
شادمان کن این دل ناشاد من
هر درِ تو مصدر لفط دریست
مکتب من! مذهب من! داد من!
ما همه جمع پریشان توییم
ای تو هم سرواده۱ و سرواد ...
... را با حالتی دردناک یافتند و حال پریشانش را پرسیدند، وی تمام ماجرا را شرح داد، گفتند: «شهریارا! چرا خود را رنج میدهی و به خیالات دل خوش کردهای؟» همای برآشفت و پاسخ داد: «از دردم بیخبرید، دلم گرفتار آن ...
... و روز مرا تیره تر از شب کردی بی تو در ظلمتم، ای دیدهٔ نورانی من بی تو اشک و غم و حسرت همه مهمان منند قدمی رنجه کن از مهر، به مهمانی من صفحهٔ روی ز انظار، نهان میدارم تا نخوانند بر این صفحه، پریشانی من ...
... مولاناست. کریم زمانی درباره دلیل نیاز امروز مردم جهان به آثار مولانا، میگوید: «امروز انسان روز به روز به دلیل ناراحتی و پریشانیهای روانی کمتر به مقوله شعر میپردازد. سازمان جهانی بهداشت این دوره ...
... بیرون راند و قدرت را یک جا قبضه کرد. یک ماه بعد هم صدام آشکارا خواهان لغو قرارداد 1975 شد. در حالی که صدام در تکاپوی تحقق آرزوهای روان پریشانه و ضد ایرانی خود بود، آمریکا و استعمار نیز شروع به تحریک ...
... سایه خویشتن پرورش
من آنگه سر تاجور داشتم
که سر بر کنار پدر داشتم
اگر بر وجودم نشستی مگس
پریشان شدی خاطر چند کس
کنون دشمنان گر برندم اسیر
نباشد کس از دوستانم نصیر
مرا باشد ...
... خونریزیهایی پدید آمد که خاص جنگهای داخلی دوران انقراضامپراطوری سلجوقیان و عهد پریشانی و درماندگی مردم در زیر سلطة مغولان بود. سمبل ظهور و غلبة صوفیان، یکی خانقاههای فراوان و دیگر، ...
... شما میدوزند و چشم را پریشان میکنند . آیا راست نیست که بغداد ببهای خون ایرانیان ساخته شده ؟ خلیفه باید پاسخ این پرسش را به جهانیان بدهد . آیا آنچه که خلیفه ونیاکانش برای ایران کرده اند ؛ میتواند نشانی از ...
... دست رستم سخن گفت. وقتی مادر برزو حکایت راشنید،دلش به درد آمد ونالان شد. او رنجور وپریشان به خانه ی خود رفت ولی غم دوری پسرچنان بر دلش سنگینی می کرد که طاقت ماندن در توران زمین را نیاورد. پس تصمیم گرفت ...
... و گو، از معرب نام شهرشان استفاده میکنند. این شیوه، به دلایلی که در این جا بدان میپردازیم، پسندیده نیست و اگر به آن سر و سامانی داده نشود، به پریشانی و آشفتگی که به همراه دارد، افزوده خواهد شد. به علاوه ...
... پریشان، از پیرزن دور شد و از مسجد بیرون رفت. پس از آن پوریای ولی با خود فکر کرد که فردا چه باید بکند، اگر قویتر از آن پهلوان باشد و بتواند او را به زمین بزند، آیا طعم شكست را به او بچشاند؟ یا باتوجه به ...
آمدی جانم به قربان ولی حالا چرا ؟ بی وفا بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا ؟ نوشدارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی سنگدل این زودتر می خواستی حالا چرا ؟ عمر ما ار مهلت امروز و فردای تو نیست من که یک ...
... هیزم به اطراف رفت در زیر درختی مرد ژنده پوشی با حالی پریشان دید از احوال وی جویا شد و دریافت كه از خجالت اهل و عیال در عدم كسب روزی به اینجا پناه اورده است و هفته ای است كه خود و خانواده اش در گرسنگی بسر ...
... پالایش به هر سان کردهاى عشق را توصیفها کردند و تو در هر عمل وا نمودى آنچه را اعجاز دوران کردهاى عقل را در پهنه شطرنج درک ماسِوا در جدال عشق، شهمات و پریشان کردهاى تا بریدند از نیستانت به کام دیگران ...
... 371هجری)، اوضاع خراسان آشفته و پریشان و زمانه پر ازجنگ بود. اختلافهای میان خاندانها ی حکومتی، جنگهای سخت سپاهیان سامانی با امرای بویه وصدها حادثه ریز و درشت دیگراین ناحیت را دچار نا امنی ساخته بود. دشواری ...
... شاه زمانه او را قدر نگذاشت و شاعر پریشان را ناگزیر به ترک دیار کرد. بسان شخصیتی افسانه ای دار فانی را در بستری از فقر پذیرا شد. و آن دیگری مردی بود که با قلمش و سخنش شاه را به زانو در آورد و راهی جز تبعید ...
... تو در گنگ ما، در گنگ ما ـ من خمشم خسته گلو، عارف گوینده بگو / زانگه تو داود دمی، من چو کهم رفته ز جا ـ خاموش، که سرمستم بر بست کسی دستم / اندیشه پریشان شد، تا باد چنین بادا ـ خموشید، که سرمستم بربست ...
... خلد برين -مثنوي ناظر و منظور -مثنوي فرهاد و شيرين. مشهورترین اثر او ترکیب بند شرح پریشانی است که بخش هایی از آن را در ادامه می خوانیم. شرح پریشانی: دوستان شرح پریشانی من گوش کنید داستان غم پنهانی ...
... خدایست شما را مادر و خواهر بود نیز بزیر پرده در دختر بود نیز کسی این بدگر اندیشد بر ایشان شود حال شما بیشک پریشان چو نپسندید ایشان را درین کار مرا از چه پسندید این چنین بار غریب و عورة و درویش و خوارم ...
... بود در عهد بوعلی سینا آن به کنه اصول طب بینا زآل بویه یکی ستوده خصال شد ز ماخولیا پریشان حال بانگ میزد که:کم بود در ده هیچ گاوی بسان من فربه آشپز گر پزد هریسه ز من گرددش گنج سیم ، کیسه ز من زود ...
... در کوهسار تشبیه شده است. خوشاب به معنی مروارید و استعارۀ اشک است. دونیم = دوبخش، با ایهام به پریشان و مضطرب (17). [بر رخسار سپیدش اشک می ریخت و هر یک از دو گونه با رشتۀ اشک به دونیم می شد.] در یادداشت ...
... به معنی پریشان و سرگردان بودن . توان تشخیص و تمیز نداشتن : کسی باز نشناخت از پای دستتو گویی زمین دست ایشان ببست گلیم در آب روان افکندن = جسارت داشتن ، پرتوان بودن ، هراس به دل راه ندادن ، از آن جا که گلیم ...
... آشفته کنایه از پریشانی فکر است.]
آن روزها رفتند ...
و گم شدند آن کوچه های گیج از عطر اقاقی ها
در ازدحام پُرهیاهوی خیابانهای بی برگشت
(تولدی دیگر، آن روزها، 294)
[خوشی و آرامش را چون عطر اقاقیا ...
... در حال گام زدن در کنار بارگه باشکوه خود میتوانید ببینید. آنها چشم در چشم شما میدوزند و شما را پریشان می کنند، آیا راست نیست که بغداد به بهای خون ایرانیان ساخته شده؟ خلیفه باید پاسخ این پرسش را به ...
... در کتابت او ظاهر می شود و مقصود او فوت می گردد. و در مقامی ننشیند که اگر کسی را آید، او را مقام باید داد که آن را به اصطلاح "مکان قلعه" می گویند و تصور آمدن آن شخص دائماً ذهن او را پریشان کند و اینها ...
... و فقدان یک عزیز و جگر بند به خصوص فوت و درگذشت بزرگان و نام آورانی که برملک دلها حکومت می کردند،بسی دردآور و دل گدازاست و تحمّل بار سنگین غم و پریشانی آن به مراتب دشوارتر می باشد. اغلب سوگواران و ماتم ...
... بر دختر بی ثمر سنگ. -------- صد چندان که دانا را از نادان نفرت است، نادان را از دانا وحشت است. -------- از نفس پرور، هنروری نیاید و بی هنر، سروری را نشاید. -------- دنیا نیرزد به آنکه پریشان کنی دلی. ...