این چه شورست که در دور قمر می بینم همه آفاق پر از فتنه و شر می بینم ابلهان را همه شربت ز گلاب و قندست قوت دانا همه از خون جگر می بینم اسب تازی شده مجروح به زیر پالان طوق زرین همه در گردن خر می بینم دختران ...
... حیرت انگیزی دست یافت که کار ملاصدرا نمونه اعلای آن است. این جریان هنوز هم ادامه دارد و متفکرانی داریم که فلسفه از دید آنان چیزی جز نگاه عرفانی به جهان نیست .
آفاق تفکر معنوی در اسلام ایرانی – هانری ...
... به مردمی متمدن و علم دوست و ادب پرور مبدل ساخت».
برخی از اقوام و ملل را می شناسیم که در قدرت و زورمندی شهره آفاق بوده اند ولی امروزه اثری از آنها بر جای نمانده است و اگر چیزی هست به جز نام نیست. و به ...
... شاهانه (یا راه کیانی) است. پس با نوعی تفسير روان و گسست در آفاق سروکار داریم.
3- این شناخت از آنجا که نوعی معرفت است دربردارنده تأویلی است که از حد گزارش نظری در می گذرد و به تمثيل عرفانی می رسد که خود ...
... این هنر دارد!
تخصص
عمر دراز و سفرهای طولانی و معاشرت با مردمان گوناگون یعنی سیر آفاق و انفس، شیخ سعدی را در فن عاشقی آزموده کرد. انواع و اقسام تجلیات این حال را مکرر دریافت و در ظروف مختلف زمان و مکان ...
... گوید : احتمال دارد که جنازه ی دختر متعلق به همان کنیزک قبچاقی معشوقه و همسر نظامی باشد که مسمی به آفاق بوده و حکایت عاشقانه ی خسرو شیرین را نظامی به یاد او سروده است ، چنانکه در آخر کتاب تصریح می نماید ...
... باغي لالهزار است هر شهر تو بهتر ز فصل نوبهار است از ملك آذربايجان، خاك دليران از هر طرف برخاسته فرياد شيران نام خليج فارس ميتابد بر آفاق موج خزر آيينة دلهاي مشتاق از قلب خرمشهر و آبادان و مهران ...
... آفاق دورکرانه، سر بر چکادهاي بلند البرز کوه در ميان ابرهاي هزارهها فروبرده . . . و دامن بر دشتهاي گستردهء ايرانويج ميکشاند، که اگر يکي از رويدادهاي هزارههاي آن؛ خاموشي دماوند در ششش هزار سال پيش باشد، ...
... و زن
چراغي که بيوهزني برفروخت بسي ديده باشي که شهري بسوخت
ازان بهرهورتر در آفاق نيست که در ملکراني به انصاف زيست
چو نوبت رسد زين جهان غربتش ترحم فرستند بر تربتش
بدو نيک مردم چو ميبگذرند ...
فرّ بهار بين که به آفاق جان دهد هر بوته را هر آنچه سزا ديد، آن دهد پارينه، آنچه باد خزاني ربود و برد آرد دهد به صاحبش و رايگان دهد سختم شگفت آيد از اين هوش سبز او کز هر که هر چه گم شده، او را همان ...
... نزهه المشتاق في اختراق الآفاق، قاهره ]بيتا[؛ ابراهيمبن محمد اصطخري، كتاب مسالك الممالك، چاپ دخويه، ليدن 1967؛ محمدحسنبن علي اعتمادالسلطنه، تاريخ منظم ناصري، چاپ محمد اسماعيل رضواني، تهران 1363-1367 ...
... هردو بی دوست بگفت از دل جدا کن عشق شیرین بگفتا چون زیم بی جان شیرین بگفت او آن من شد زو مکن یاد بگفت این،کی کند بیچاره فرهاد بگفت از من کنم در وی نگاهی؟ بگفت آفاق را سوزم به آهی چو عاجز ...
... و اغلب سروده هایش در اذهان و زبان ها باقی مانده است. اکنون برگزیده ای از شعر های ناصرالدین شاه قاجار را از نظر خوانندگان گرامی می گذرانیم:
- حسن رخسار تو تا شهره ی آفاق بود / جفت غم بودن ما هم به ...
... نظر توجه به طبيعت، سرشارترين دوره شعر در ادب فارسي است. چرا كه شعر فارسي در اين دوره شعري است آفاقي و برون گرا. يعني ديد شاعر بيشتر در سطح اشياء جريان دارد و در وراي پرده طبيعت و عناصر مادي هستي، چيزي ...
... هستي را به زيباترين شكل در مدتي كوتاه وبا بياني زيبا توصيف کند. رييسجمهور تاکيد کرد: حافظ از ابعاد وجودي خودش بالاتر رفته و همه آفاق را فرا گرفته است. احمدينژاد در پايان به قرائت شعري از شهريار در ...
... حوضه بخوردی شربتی شیر جز آن شیر از جهان خوردی نبودش برون زان حوض ناوردی نبودش به شب زان حوض پایه هیچ نگذشت همه شب گرد پای حوض میگشت در آفاق این سخن شد داستانی فتاد این داستان در هر زبانی ...
... فرستادن سوی فردوس، باغی را نزیبد میوه آوردن سوی طاووس، زاغی را نشاید پ َر فرستادن تو لشکرگیر ِ آفاقی و شعر ِ تو، تو را لشکر چنین لشکر تو را زیبد به هر کشور فرستادن مسیح عقل می گوید ...
... دنيا ديدي و هرچه ديدي هيچ است و آن نيز كه گفتي و شنيدي هيچ است سر تا سر آفاق دويدي هيچ است و آن نيز كه در خانه خزيدي هيچ است براي خيام مرگ پايان همه چيز است: مي نوش كه پيش از اينت گفتم ...
... من دانم و خداي كه چون ميگريستم گاه شاعر در دنياي خيال خود به گلگشت و سير آفاق ميپردازد و دور از چشم رقيبان حسود، نكتههاي حسن دلدار را گوشزد ميكند. در عين حال كه دل به ديدار يار سپرده، دوستان ...
... محدود دكتر محمدرضا شفيعی كدكنیو حقیری سرچشمه میگیرد، و عواطف شاعران بزرگ از من متعالی. اما آفاق عاطفی مولانا جلالالدین به گستردگی ازل تا ابد، و اقالیم اندیشه او به فراخای هستی است و امور جزئی و میاندست ...
... كه خصلتهای فیلسوف و پادشاه و پیامبر را با هم دارد. و از این رو، نماینده خرد و شجاعت انسانی و دریافت كننده وحی آسمانی است: گروهیش خوانند صاحب سریر/ ولایت ستان یل، آفاق گیر گروهی ز دیوان دستور او/ به حكمت ...
... حسينقليخان، به روسها پيشدستي كرد و سوء قصدكنان را هدف قرار داد. در اين معركه سيسيانوف كشته شد. به دستور حسينقليخان، سر مردي كه در خونريزي شهرة آفاق بود و صدها ايراني را به قتل رسانده بود به تهران ...
... که فرارفته به ماه چون فرود آریش ای زن در چاه؟ بنگر ارواح نیاکان و مهان چشمها خیره ز آفاق جهان زین جنایت همه خونین جگران در تو چون چشم ندامت نگران بنگر آفاق به هول و تشویش دستها بین شفاعت ...
... ایدر سخن چو او سی و شش پادشا را بکشت نگر تا چه دارد ز گیتی به مشت بر آورد بر مایه ده شارستان شد آن شارستان ها کنون خارستان بجست آنچه هرگز نجسته ست کس سخن ماند از او اندر آفاق بس ...
... یاری سخن بر آغاز و انجام زمان و مکان دست می یابد، به زبان دیگر زمان و مکان نفسانی (درونی) او از زمان و مکان آفاقی (بیرونی و کیهانی) فراتر می گذرد و روح او جهان را در بر می گیرد. در این مقام او از دیدارِ ...
... ميشود .
به روايت فردوسي وقتي كيكاووس بن كيقباد (دومين شهر ياركياني ) همه آفاق جهان را تسخير مي كند ، اهريمن ديوي را به صورت غلامي خوش برخورد و سخنگوي و شايسته انجمن با دسته گلي بر سر راه او به نخجير ...
... آفتاب چهل پایه نردبان از برش كه میرفت تا اوج كیوان سرش برآمد برین نردبان از حجاز خرامان خرامان به كشی و ناز جهان قاف تا قاف پر نور كرد به هر جا كه بد ماتمی، سور كرد در آفاق هر جا ز نزدیك و دور نبد كان ...
... هنر مقدس در شرق و غرب، کيميا: علم آفاق، علم انفس؛ فاس، شهر اسلام، کارترس و زايش کليساي جامع،هنر اسلامي: زبان و بيان، آيينه خرد: مقالاتي در باب علم سنتي و هنر قدسي، نجوم عرفاني در انديشه ابن عربي و.... ...
... حرمسراى رسوا و آلوده كاووس بىمعنا مىنمايد و انديشه سياسى و صلحطلبى پايدارش در عهدى كه آفاق زمانه از وحشت خون و جنگ سرسام گرفته است، براى ابناى زمانه او حتى براى نزديكترين ياران همدلش بهرام گودرز و زنگه ...
...
هنوزش انعكاس افتد در آفاق
غريو اردوانان، اردشيران
نه نام از دين، نه از دانش نشان بود
كه بنگاه تمدن بود ايران
هنوزش ناظران ذوق و صنعت
نظر بر منظرند از بينظيران
همان عرصه ست اين شترنگ ...
فرّ بهار بين كه به آفاق، جان دهد هر بوته را هر آنچه سزا ديد، آن دهد پارينه آنچه باد خزانى ربود و برد آرد دهد به صاحبش و رايگان دهد سختم شگفت آيد ازين هوشِ سبز او كز هر كه هر چه گم شده، او را ...
... خاکدان رفت گرامى نخلبند باغ کشور دل افکار و نژند از بوستان رفت قیامش داستان شد اندر آفاق دریغ آن قهرمان داستان رفت چو رفت آن آهنین مرد توانا ز دلها تاب و از جانها توان رفت برفت از دار فانى رهبر ما ولى ...
... در آفاق دور کرانه این دشت سر بر بالین مینهند، تا شام را سحر کنند، تا زمزمه نسیم را از آغوش گلهای این دشت بگذرانند…»
جنیدی بر این باور است که «برای ایرانیان از روزنه چشم بیگانگان به جهان نگریستن ره رستگاری ...
... صفات و خصایص انسانی. این مردمان، جامه های آراسته و زیبا بر تن می کنند؛ در شکیبایی و پایداری، شهره آفاق اند و وقتی سخن از کیانشان به میان آید، از بذل جان، دریغ نمی ورزند. نسبت به اسیران و زخمیان در میدان ...
... من آن جاودان ياد مردان كه بودند به هر قرن چندين نفر دوست دارم همه شاعران تو وآثارشان را به پاكي نسيم سحر دوست دارم ز فردوسي، آن كاخ افسانه كافراخت در آفاق فخر و ظفر دوست دارم ز خيام، خشم و خروشي كه ...
... سبك و شيوه هر شاعري در سرودن شعر نيز، شيوهاي منحصر و يگانه است؛ چرا كه آفاق درك و دريافتهاي شهودي و كشفي شاعران با يكديگر متفاوت است. از طرفي به دليل آن كه همواره گروهي از شاعران در يك دوره معين تاريخي ...
... کو همه شام با تو یک چند****در آرزوی وصال احباب
اختر به سحر شمرده یاد آر
چون باغ شود دوباره خرم****ای بلبل مستمند مسکین
وز سنبل و سوری و سپرغم****آفاق نگارخانهٔ چین
گل سرخ و به رخ عرق ز شبنم****تو ...
زندگی نامه سهروردی
شيخ شهاب الدين يحيي بن حبشي بن اميرك سهروردي ، بي شك يكي از بزرگان حكمت و فلسفه و عرفان ايران زمين است .و اين حكيم فرزانه درمدت عمر كوتاه ولي پربار خويش ،آثار ارزنده و ماندگاري به ...
... شد چو خورشيد درخشنده در آفاق شهير
گر به نزد تو به پيرىست بزرگى، سوى من جز على نيست بنايت نه حکيم و نه کبير
با اين همه ناصرخسرو شعرهايى در ستايش المستنصر بالله، خليفهى فاطمى، دارد که از نقطه ضعفهاى ...
... شهر مشهور آفاق بود. با وجود این در بهار ۵۳۹ پیش از میلاد، کوروش قصد تسخیر آنرا نمود و از دجله عبور کرد. در بابل بعد از بخت النصر سه نفر پادشاهی کردند تا اینکه روحانیون تاجری به نام نبونعید را بر تخت نشاندند. ...
... ديگر دم عاشقانه، در بيتي مستانه و جسماني و در بيتي جدي و روحاني، يكي لطيف و عرفاني است و در جاي ديگر گستاخانه. حافظ چون بشيند گفت: آري با همهي اين عيبها در آفاق اشتهار يافته و همه كس آن را ميخواند و ...