... مهمی نداشته است. پس در حقیقت اگر مغان عهد ساسانی آفتاب را میپرستیدند، مرادشان هور نبوده، بلکه مهر را ستایش میکردهاند و این مهر همان میثره است که یکی از یشتهای عتیق ذکر شده است و همان است که بلبلیان ...
... مملکت داری می پرداختند بطوریکه آنها حکمرانی می کردند و روحانیت خط کش و شاخص آنها می شد که مبادا از خط خدا خارج شوند .در این صورت مملکت می شود گل و بلبل.که فقط منتظریم امام زمان بیاد والّا انسان ها همه ...
دوست ارجمند ما برای تبلیغ زبان پارسی از لهجه ها بهره نمی بریم لهجه ها در درون کشور رشد کرده و بالنده شده اند و در درون کشور روان اند و هنگامی که ما بخواهیم دیگر جهانیان را با زبان پارسی آشنا کنیم از لهجه ...
حرف شما نادرست است و وجود یک لهجه معیار(تهرانی)الزامی است.از طرفی وجود لهجه های گوناگون بحث های زبان شناسی را سخت تر می کند و نیاز چندانی به آن نیست. از طرفی زیبایی زبان فارسی و لهجه تهرانی به قدری زیاد ...
سیدبلبلشاه کشمیری (قرن هشتم هجری) پیری با حوصله بود که از ترکستان به کشمیر آمده بود. او را بدان جهت بلبلشاه میگفتند که گویا یک بلبل در چین و شکن عمامهی او لانه کرده بود و او هم چنان در عالم مراقبه ...
گویند: جمعى غوکى را دیده و از شناخت نوع آن عاجر ماندند، ملانصرالدین را خبر کردند او بیامد و گفت: بلبلىاش بلبل است، یا بچه بلبل است پر در نیاورده و یا پیر است پر ریزانده است.
بلبلنامه مثنوی عرفانی منسوب به شیح فریدالدین ابوحامد محمدبن ابوبکر عطار نیشابوری (۵۱۲ یا ۵۱۳ یا ۵۲۷-۶۲۷) شاعر و عارف معروف ششم هجری. بلبل نامه که در صحت انتساب آن به عطار تردیدهایی وجود دارد، مثنوی ...
شايد جزاير قناري پر از قناري باشد، اما هيچ فرهنگي مثل فرهنگ ايران سرشار از آواز عاشقانه بلبل و دستان و هزار نيست و به راستي كدام بلبل در كجاي جهان و در كجاي تاريخ ادب، نغمهاي شورانگيزتر از بلبلان رها ...
... شسته؛ عاشراً، از حفاظ داود الحان عندلیب ،دستان چون مولانا اسدالله و مولانا علاء الدین و خواجه علی مجلدی که نغمت دلپذیرشان ساکنان عالم علوی را خوش وقت سازد... بلبلان گلشن قرآن که طاووس ملک، دمبدم زانفاس ...
... و بالجمله «باباکوهی» محمد حجازی، در شعر و ادب فارسی تالی و نظیر ندارد و براستی که «نغمه های مستی بخش و شورانگیز حیدر بابا چون چشمه ساران و نوای بلبلان دلهای دردمند انسانها را از تنگنای خفقان آور مادیات ...
... حکایت کن از سرگذشت
دهانی به خنده چو گل باز کرد
چو بلبل به صوتی خوش آغاز کرد
که بر من نکردند سختی بسی
که من سخت نگرفتمی بر کسی
همینطور که می بینید کودکان و فرزندان ما با خواندن سروده های بالا ...
... ،برون ساز صبا می میرد
عمر «شهنازی» و استاد «عبادی» باقی
قمریان زنده اگر بلبل ما می میرد
ضرب «تهرانی» و آواز بنان» را برسید
گو کجایید که استاد شما می میرد
شهریارا نه صبا مرده خدا را بس کن
آن ...
... غزلهای حافظ شیراز
*
سخندانی وخوشخوانی نمیورزند در شیراز
بيا حافظ که تا خود را بملك دیگر اندازیم
*
دلم از پرده بشد حافظ خوش گوی کجاست
تا بقول و غزلش ساز نوائی بکنیم
*
بیا که بلبل مطبوع خاطر ...
... برای اهل ذوق و هنر قائل نبودند. این زورمندان و زرمداران، جز به مردم شکمباره و مزدور منش توجهی نداشتند و خواجه از اینکه با چنین کسانی روبه روست، رنجیده خاطر است:
حیف ست بلبلی چو من اکنون درین قفس
با ...
... نیاز کنید
و
نکر بلبل همه آنست که گل شد یارش!
گل در اندیشه که، چون عشوه کند در کارش؟!
و
لعل سيراب به خون تشنه، لب یار من است
وز پی دیدن او، دادن جان، کار من است
و
بهای نیم کرشمه، هزاز جان ...
... ... زن مگر بشر نيست؟. در سال 1313 ترانه جاودان دیگری با صدای قمر، آهنگ مرتضی، نی داود و شعر ملک¬الشعرای بهار خوانده می شود به نام «مرغ سحر» در ماهور (بلبل پر بسته ز کنج قفس درآ ... نغمه آزادی نوع بشر ...
... شد گرچه دارد صد نوا چونکه گل رفت و گلستان در گذشت نشنوی زان پس ز بلبل سر گذشت او می گوید: «که من آن بلبل خاموشم» ولی فورا خاموشی را شکسته حال خود را این گونه بیان می کند و پیام اصلی را می دهد که: اصل ...
... گرانمایه شبگیر برخاستی ز بهر پرستش بیاراستی در شاهنامه از زبان دیو بربت نواز، مازندران به عنوان باغی بزرگ توصیف می شود : که در بوستانش سراسرگل است به کوه اندرون لاله و سنبل است نوازنده بلبل به باغ اندرون ...
... واقعیت را دلخواه خود انگاشتن خواهد بود، زیرا سر تا پای این زمان دراز بویژه دو سه سده پسین این زبان چون بلبلی در قفس بود و پیوسته فشار می خورد.
و اما هر چند تشبیه «بلبل» پیش زبان آمد، ولی اقرار باید کرد ...
... که گاهی ما توانایی گفتوگویی علمی را نمییابیم و تازه خشمگین هم میشویم! گاهی حتا با آمیختن دشواریها با یکدیگر، ندانسته به آرمان خود آسیب میزنیم. پیداست که اگر ما مرغ عشق را بلبل بنامیم، نه مرغ عشق ...
... یک لالایی مادرانه ی ایرانی
لالالا گل پونه بابات رفته در خونه – لالالالا گلم باشی همیشه در برم باشی لالالالا گل آلو درخت سیب و زرد آلو – لالالالا گلی دارم به گاچو بلبلی دارم لالالالا گل خشخاش بابات ...
... صحرای طلب در جستجوی دانه باش
یا مشامت را ز بوی سنبلش مشکین مخواه
یا هم آغوش صبا یا هم نشین شانه باش
یا گل نورسته شو یا بلبل شوریدهحال
یا چراغ خانه یا آتش به جان ...
... نیست. مگر اذان و آوای دلنشین آن موسیقی نیست. مگر تسبیح خداوند نزد انسان و حیوان جاری نیست. مگر نوای بلبل و چکاوک و سهره و قناری موسیقی نیست و مگر قرآن موسیقی نیست اگر آن را به آواز هم نخوانید، موسیقی است. ...
... چه بیند در آئینه کور
بلبلان را دیدم که به نالش در آمده بودند. از درخت و کبکان از کوه و غوکان از آب و بهایم از بیشه، اندیشه کردم که مروت نباشد همه در تسبیح و من به غفلت.
کوه و دریا و درختان همه در تسبیحند ...
... نیز فراوان است. با ذکر نمونههایی از آن، این بخش از بحث خود را به پایان میبریم. به شاهدهاي زیر از سنايی (1341) توجه فرمایید: (بلبل) بيبرگ نوايي نزد از طبع به يک شاخ چون برگ پديد آمد پس راي نوا کرد ...
... سرشت
همه كشتورز و همه بيد و سرو
به باغ اندرون طوطيان با تذرو
درختي سطخري و هندي درو
ز قمري و بلبل چمن گفتگو
گل خيري و نسترن صد هزار
برون آمد از پهلوي جويبار
هوا مشكبار و زمين مشكبوي
بتان ...
... ایران چند اسب و خر و بلبل و قناری بیشتر نیست و ...
........................
ممکن است این نوشتار دارای کمبودهای فراوانی باشد و پاسخ و راه حلی برای برخی مشکلات نداشته باشد اما واکنشی است دلسوزانه به ...
... – ص 163 (7)- دو بلبل روی شاخه های پسته ، فرهنگ واژگان ، مثل ها ، کنایه ها ، ترانه ها و سروده های بومی قزوین ، مجید بالدران ، چاپ دوم ، 1386 ، لغات و واژگان قزوینی از این منبع ، ص 24 – 196 (8)- جستارهایی ...
... به چشم ببيند. لختي از هر سو نظاره کرد. ناگهان نگاهش به بکتاش افتاد که به ساقيگري در برابر شاه ايستاده بود و جلوهگري ميکرد؛ گاه به چهرهاي گلگون از مستي ميگساري ميکرد و گاه رباب مينواخت، گاه چون بلبل ...
... به معنای وجود می گیرند، در مقابل ماهیت ، می گویند ماهیت و هویت. حافظ فلسفه ی اشراق را به چه زیبایی در دو بیت خلاصه کرده : بلبل به شاخ سرو به گلبانگ پهلوی
میداد گوش درس مقامات معنوی یعنی بیا ...
بلبلی گفت سحر با گل سرخ کاین همه خار بگرد تو چراست؟ گل خوشبوی و نکویی چو تو را همنشین بودن با خار خطاست هرکه پیوند تو جوید، خوار است هرکه نزدیک تو آید، رسواست حاجب قصر تو، هر روز خسی است به سر ...
... شد تا بلبل گویا کنم اما عجیب است که از سعدی چندان چیز چشمگیری نداریم. با اینکه سعدی مدت زیادی در سوریه بوده، چیز چندانی را به مسیح تشبیه نمیکند. سعدی گرایشهای خاصی به ایران و اسلام دارد. اکنون میخواهیم ...
... بدو چنين بيان کرده است: «در اين بامدادِ دلپذير بهاري، من بيش از هر کس به ياد تو هستم، به يادِ تو اي نغمهسرايِ جاودانِ دنياي شعر، اي گلِ مشرقزمين، اي بلبلِ داستانسراي که چمنزارِ جهان را از آوايِ ...
...
درو دیوارش از كرشمه نگار
گل تصویر او همیشه بهار
بلبلان خمش بناله زار
میسرایند بن در و دیوار
مرع تصویرش ازر نظاره كند
گل گریبان رنگ پاره كند
نیست ممكن كه هیچ دانائى
بخیال آورد چنین جائى ...
... سمور، خار پشت، سمور آبی، خرگوش، خوک، گراز، سنجاب، کفتار، ببر، ...
پرندگان: مرغ، اردک، غاز، بوقلمون به فور در این منطقه دیده میشود و همین طور قرقاول و غاز وحشی، خوتکا، چنگر، قوش، بلدرچین، باز، بلبل، ...
... و پرندگان (کرکس، درنا، تيهو، بلبل، سهره، رنگرز، دارکوب، عقاب، قوش، پرستو، گنجشک، سار، کلاغ و زاغچه) در منطقه بروجرد به چشم ميخورند. بيشتر مردم بروجرد به گويش بروجردي سخن ميگويند. گويش بروجردي که ميان ...
... مدعی و حرمت من هردو یکیست قول زاغ و غزل مرغ چمن هر دویکیست نغمهی بلبل و غوغای زغن هر دو یکیست این ندانسته که قدر همه یکسان نبود زاغ را مرتبه مرغ خوش الحان نبود چون چنین است پی کار دگر باشم به ...
... چه
بنـگر ز صـبـا دامن گل چاک شده
بلبل ز جـمال گــل طـربناک شده
در سایه گل نشین که بسیار اين گل
از خاک بر آمده است و در خاک شده
از آمـدن بـهار و از رفـتن دی
اوراق وجــود ...
سحر بلبل حکایت با صبا کرد که عشق روی گل با ما چهها کرد از آن رنگ رخم خون در دل افتاد و از آن گلشن به خارم مبتلا کرد غلام همت آن نازنینم که کار خیر بی روی و ریا کرد من از بیگانگان دیگر ننالم که ...
... آن بیشتر است.]
بدو گفت گوینده کای شهریار به پالیز گل نیست بی زخم خار
در پندار شاعرانه، گل معشوق بی چون و چرای بلبل است و او را به نوا وا مىدارد. در ادب فارسی، هیچ ...
... آموخت كز آن شيفتهتر باز آمد...
وه كه چون تشنة ديدار عزيزان ميبود گوييا آب حياتش به جگر بازآمد
خاك شيراز هميشه گل خوشبوي دهد لاجرم بلبل خوشگوي دگر باز آمد
پاي ديوانگياش بُرد و سر شوق آورد منزلت ...
... و درختان دره، گفتی که خرده مینا بر خاکش ریخته و عقد ثریا از تاکش آویخته...». حافظ این افتخار فرهنگ و ادب فارسی نیز میفرماید: بلبل به شاخ سرو به گلبانگ پهلوی میخواند دوش درس مقامات معنوی یعنی بیا ...
... آن سلطان با ایمان غزلی طرح كرده بود و امرا همه گفته بودند و شاه، این بیت را فرمودند:
نه ز هر شمع و گلم چون بلبل و پروانه، داغ / یك چراغم داغ دارد یك گلم در خون كشد»
زنده یاد تربیت در كتاب دانشمندان ...
... ما از همین جا سرچشمه گرفته باشد. چنان چه حافظ آن را مطلع یکی از غزل های معروف خود قرار داده است: بلبل ز شاخ سرو به گلبانگ پهلوی / می خواند دوش درس مقامات معنوی و فرخی می گوید : زند و اف زند خوان چو ...
... غیری گزیند دوست،حاکم اوست حرامم باد اگر من جان به جای دوست بگزینم صباح الخیر زد بلبل کجایی ساقیا؟ برخیز که غوغا می کند در سر خیال خواب دوشینم شب رحلت هم هم از بستر روم در قصر حورالعین اگر در وقت جان ...
... است كه زندان بلبل خواهد شد و آبشار دردمندي است كه سر به ديوار مي كوبد و مي گريد اينگونه برخورد شاعرسبك هندي با طبيعت سمبوليستهاي اروپا را تداعي مي كند (شعر نقاشي نيست بلكه تظاهري از حالات روحي است و تا ...
... افتاده زاری سهی سروش چو شاخ گل خمیده چو گل صد جای پیراهن دریده ز گریه بلبله وز ناله بلبل گره بر دل زده چون غنچه دل غمش را در جهان غمخوارهای نه ز یارش هیچگونه چارهای نه دو تازان شد که ...
... و «نشید» به معنی طنین آهنگ است و نام «زنگوله ی نشید» نیز در اشعار انوری به عنوان یکی از گوشه ها آمده است. نشید تنها نیز خود یکی از گوشه هاست :
ارغنون پیش چکاوک نه اگر بلبل نیست ماحضر فاخته را گو، ...
... داستانهاى كهن ياد كه چون شد ماه كسرى در سياهى به هرمز داد تخت پادشاهى نظامى بر خلاف فردوسى با داستان مىآميزد. واسطه شفاهى كه در شاهنامه دهقان، موبد، بلبل، دفتر پهلوى، ماخ، آزادسرو، و جز آن است ...