درود برشما. بر سنگ گور محمدرضا میرزاده (عشقی) واقع در گورستان ابن بابویه هم این شعر او حک شده است: خاکم به سر زغصه به سر خاک اگر کنم خاک وطن که رفت چه خاکی به سر کنم آوخ کلاه نیست وطن تا که از سرم برداشتند ...
به شما هم میهن ارجمند درود بیت های بالا از جای جای شاهنامه گردآوری شده است و در پیوند با یک داستان ویژه نیست بنابراین نمی توان آن را ویژه کرد . اما یکی از بهترین داستان های عاشقانه در شاهنامه داستان زال ...
درود ايرج ميرزا هم براي مادر شعري دارد . با اين مطلع شروع مي شود كه . داد معشوقه به عاشق پيغام / كه كند مادر تو با من جنگ هركجا بيندم از دور كند چهره پرچين و شرر پرآژنگ گر تو خواهي به وصالم برسي ...... ...
سوز و گداز، خاصیت عشق ، گدازنگی عشق، و عاشق ومعشوق واقعی بهم نمیرسن مثل شمع و پروانه ، که نهایتا پروانه اگر به شمع برسه ذوب میشه، اگه عاشق و معشوق بهم برسن که دیگه عشق نیست، مرگ یه رابطه عاشقانس
... نمایند و برده امیال خود سازند و لذا ادعای عشق خود بخود برانگیزنده چنین توقعی در معشوق است که : اگر راست می گوئی چرا خواسته ھایم را ارضاء نمی کنی و از من توقع داری ؟ عشق مظھر اشد نیاز است و لذا مدعی عشق ...
من که تو این چند بیت ترویج مرد سالاری ندیدم. منظورش کلا این بود مهم اینه علف ب دهن بزی شیرین بیاد. هر کسی معشوقی تو این جهان داره مهم اینه معشوق برای عشقش جذاب و دلربا باشه و این ک در نظر بقیه چجوریه اصن ...
معشوقي، عاشق خود را به خانه دعوت كرد و كنار خود نشاند. عاشق بلافاصله تعداد زيادي نامه كه قبلاً در زمان دوري و جدايي براي يارش نوشته بود، از جيب خود بيرون آورد و شروع به خواندن كرد. نامهها پر از آه و ناله ...
... ادب ما را سراسر «صراحی می ناب و سفینه ی غزل می پندارند و تمامی جوانه های نهال باروراندیشه های آنان را برگرفته از «می» و «معشوق» و تخیلات صرفاً شاعرانه و عاشقانه می پندارند آثار شهریار همانند مقتدای او ...
... و معموری و آراستگی آن ( معشوقه ) میخواندند. دارالفقاهه و قبه الاسلام نیز از القاب دیگر بلخ است.
درباره وجه تسمیه بلخ در کتاب فضائل بلخ روایتی نقل شده که آن را در اینجا برای مزید اطلاع می آوریم : ( ... ...
... «بوحدت عاشق و معشوق» یا زندگی در زیر سقف خانه ختم میشود.
و در مرحله آخر تشکیل خانواده و «فناه» در آن. همینطور است «هفت وادی طریقت » که عبارتند از: طلب ۔ عشق - معرفت - أستغناء - توحید - حیرت و فنا و این ...
... شاه خوش نیامد و حتی میگویند شاه گفته بود که اگر زن نباید همراه باشد پس هیچگونه زنی نباید همراه باشد و در این نکته، کنایه او به سپهسالاراعظم بود که معشوق زیباروی هفده ساله (البته مذکر) یعنی وجيه الله میرزا ...
... ایران جان من و جهانم بود من و نبودم هر نخ پرچم تو بسته به تار و پودم خاک پاک سجودم ای همه ی وجودم ایران ایرانم عشق تو میکوبد در سینه وطن ای معشوق دیرینه
دور باد از تو زخم کینه ایرانم آنقدر سربازت میمانم ...
... این بیت حافظ: سایه ی معشوق اگر افتاد بر عاشق چه شد؟
ما به او محتاج بودیم، او به ما مشتاق بود
مشکل رابطه ی حق و خلق و معشوق و عاشق بر من حل شد و روشن گردید.
رموز رابطه ی عاشق و معشوق و اتصال برون ...
... این وطن را دوست داشت، عشق به وطن را برترین دلبستگی می شمرد و هر عشقی جز آن از نظر وی عاقبت ننگ بود. پس از دل باختن به معشوق وطن اگر سرگرمی به جایی یا دل باختگی به هوایی نیز داشته است، بهانه اش این بوده ...
... که آن چیزی که تو در جستجوی آن بودی «همه در توست و تو در کار سستی. تویی که معشوق خویشتنی و تویی که درین راه جوینده خویشی، به صحراهای دوردست بیرون از وجود خود مرو، در وطن خویش بمان که آنچه میجویی درین وطن ...
اشعار فارسی از نظر صورت و قالب به اعتبار تعداد ابیات و نوع قافیه های بیتها و مصراعها (پاره مصراع ها در نوع مستزاد) و وزن به ۱۰ نوع زیر تقسیم می شود:
1- غزل: معنی لغوی آن گفتگو کردن با معشوق» است و از ...
... معشوق است. داستان ها و پیام های مثنوی – دکتر حشمت الله ریاضی در کتاب "تالیفات ایرانشهر" رویه ی 371 تا 372 پیرامون مفهوم نی در گفتار مولانا چنین آمده است : مولوی نی را تمثال و نمونه روح انسانی گرفته ودرین ...
شاخ نبات: واژگان «شاخ نبات» و «نبات» به کرات در آثار مولانا آورده شده اند و مراد از آنها، وصف زیبایی و حلاوت جمال معشوق است و اشاره به نازکی، لطافت و شکنندگی خاطر یار دارد. پیر مغان: پیر مغان به روحانی ...
... به عنوان مثل ذکر می کردند.
این پایانی دردناک بود بر عشقی پاک که آرمان های سیاسی باعث نابودی عاشق و معشوق و ثمره های عشق آنان شد .
............... آبشخور :
1 - تاریخ ایران – عباس اقبال آشتیانی ...
... پروانه باش
یا که طبل عاشقی و کوس معشوقی بزن
یا به رندی شهره شو یا در جمال افسانه باش
یا به زاهد هم قدم شو یا به شاهد هم نشین
یا خریدار خزف یا گوهر یک دانه باش
...
... ما را خبرکنید (گزیده اشعار،غزل۲۰-مسرت) شیوه واسوخت: واسوخت را هم که شاخه ای از مکتب وقوع دانستهاند، شاعردرآن به اعراض ازمعشوق وشکایت از او می پردازد و به اصطلاح از اوروی گردان شده و حتی ترک عشق می ...
... جهان سر به سر معشوق اوست، چه مجتمعاً چنانکه گوید:
به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست
عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
و چه منفرداً یعنی جزء جزء کاینات:
جهان بر سماع است و مستی و شور
ولیکن ...
روانشاد میرزاده ی عشقی در واکنش به قرارداد استعماری 1919 چنین می نالد و می سراید :
خاکم به سر ، ز غصه بسر خاک اگر کنم
خاک وطن که رفت ، چه خاکی بسر کنم
معشوق عشقی ای وطن ، ای مهد عشق پاک
ای آنکه ...
... که دل موری از آن شاد شود
خوشی اش روز جزا تاج سلیمان باشد
جذبهي عاشق اثر در سنگ خارا می کند
کوهکن معشوق خود از سنگ پیدا می کند
چون وا نمی کنی گرهي خود گره ...
... گوید : احتمال دارد که جنازه ی دختر متعلق به همان کنیزک قبچاقی معشوقه و همسر نظامی باشد که مسمی به آفاق بوده و حکایت عاشقانه ی خسرو شیرین را نظامی به یاد او سروده است ، چنانکه در آخر کتاب تصریح می نماید ...
... و درباریان و نزدیکان شاه نگران حال شاه بودند . وزیر که همیشه همراهش بود. واز بقیه به او نزدیک تر بود .پزشکی را خبر کرد تا به دیدن شاه آید.پزشک بعد از معاینه شاه گفت که او شوریده گشته و در طلب معشوقی است ...
... را چنان که بود بيپرده نقل کرد و گفت شعر از دختر کعب است که مرغ دلش در دام غلامي اسير گشته است چنان که نه خوردن ميداند و نه خفتن و جز شعر گفتن و غزل سرودن و نهاني براي معشوق نامه فرستادن کاري ندارد. راز ...
... نظری که وحدت وجود است که حضور خداوند را در کل کائنات می یابد بخش دوم از نظر روابط انسانی. رابطه ی انسان با خدا رابطه ای عاشقانه است پرستش یعنی یک رابطه ی عاشق و معشوق، همانطور که یک پرستار تمام وقت خود ...
... بیتی یا عبارتی ترکی از مردم آن مناطق دیده نشده بلکه بر عکس قرائن و اشارات موجود خلاف آن را ثابت می کند . مثلا برای قطران تبریزی ( در گذشته 465 ) وجود یک معشوق ترک در گنجه معمایی بوده که آن غریبه از کجا ...
... زليخا، يوسف هنگامي با ديو شهوت ميآويزد و برآن غالب ميشود كه ديو در منتهاي بيداري است و سلاح و حربه كامل دردست دارد و همه شرايط مساعد درجهت آن ديو است: معشوق جوان در منتهاي زيبايي و دلبري است، خانه خلوت ...
... از پشمينه داري38 (غزل 438، ص 792) بر تو گر جلوه كند شاهد ما اي زاهد از خدا جز مِي و معشوق تمنا نكني (غزل 471، ص 958) بيا كه فُسحَتِ39 اين كارخانه كم نشود به زُهد همچو توئي يا به فسقِ ...
... خویش را به شمع و چراغ می زند تا بسوزد و در پای معشوق خود که همان فروغ و نور و چراغ است بمیرد و خاکستر شود. و در این سوختن به هیچ کس داوری (شکایت) نبرد . و از هیچ کس پناه نخواهد و از هیچ کس یاری نپذیرد ...
... است. بنابراین، او چندین اثر منظوم ویک اثر منثور دارد. بخش عمده دیوان عطار، غزلیات اوست که بیشتر اشعاری در وصف معشوق ازلحاظ ظاهری ـ در وصف لب و خال و ابرو و... ـ و بهانهای برای ...
... معشوق كه این جنبه، پهنه پر طمطراقی را در ادبیات ملل به خود اختصاص داده است. فردوسی پاكزاد برای زن و مادر جایگاهی فراتر از پرورش فرزند و عشق به همسر قائل است و آن، احترام به خرد مادر است. این نوع نگاه ...
... همراه است. شاهكارهاي ابيات مثنوي و ديوان شمس، نشان و نمونه آتشفشاني عشق سوزان و بيتابي او در وصف تجلي جمال معشوق و كرشمه ساقي است. شاعران عارف در جهان بسيار بودهاند كه عشق را مركز پرگار سخن خود قرار ...
مرا تهدید و تطمیع از وصول به مقصود و معشوقم باز نخواهد داشت. بیدار باشید، فریب نخورید و در تحت لوای کلمه اتحاد و انفاق، همه چیزِ خودتان را حفظ کنید. من راحتی و آسایش بشر و حفظ حقوق انسانیت را طالبم. ...
... و آرامگاهی برایش بنا کر. پس از این ماجرای شیروی پسر خسروپرویز از شیرین که مادر ناتنی خود بوده است درخواست ازدواج میکند . ولی شیرین که دیگر معشوقه اش را از دست داده بود به در پاسخ به نامه شیروی چنین گفت ...
... و پي جا گرفت عشقشان در جان و دل ماوا گرفت جلوه معشوق شورانگيز شد خنجر عاشقكشي خونريز شد اي اسيران قضا در اين سفر غير تسليم رضا، اين المفر همره ما را هواي خانه نيست ...
... است: جهانجوی با فر جمشید بود بکردارتابنده خورشید بود (شاهنامه،ج یک ص62) دو: تلمیح در عاشقانه های بهار بهار همچنین از صنعت تلمیح، گاه برای تغزل های عاشقانه و وصف روی و چهره ی معشوق نیز بهره گرفته است. ...
... نيست و يا باغبان ميوه هايى را آورد. هر چه و هر چه كه او بيان مى كرد تماماً نشانه هايى براى وجود يوسف مى ديد. بايد بگويم كه هر كلمه كه وى گفته نشانه وجود معشوق وى است . "خوش بود آنكه حديث دلبران گفته آيد ...
... بیمارِ غم عشقم و بر خوان تمتّع از منع طبیبم نبود قدرت پرهیز فصل گل سرخ است و منم مرغ نواگر خواهم که نوا سر دهم از شاخه ی گلریز حل گشته مرا جوهره در پیکر معشوق چون شیر و شکر یکسره گردیده هم آمیز ...
... معشوق مقام والايی ندارد؛ معشوق گاهی کنيز است و از اين رو هميشه صحبت از وصال است، نه فراق. اين مشخصه از مشخصات بارز اين سبک است.5- جنبه های عقلانی و تعادل بر جنبه های احساسی و اغراق چيره است؛ از اين مثلا ...
... بس نيست كه من با خداوندم و آنجا مبتلايم و بر تو بيرون دادم كه طمع ميكني؟ دختر در فراق معشوق اشعار غرّا مي سرود و مي فرستاد و اتفاقاً حارث از طريق رودكي شاعر از ماجرا خبردار شد. پس بكتاش را به چاهي ...
... منعقد گردد و در یک حال، خلل پزیرد؛ و تواند بود که یکی باقی ماند و یکی مرتفع شود... ای بسا که عاشق از معشوق ملاحظه ی عیش و انتظار لذت کند و معشوق از او انتظار منفعت. و در این نوع محبت، تظلم و شکایت بسیار ...
... و پند و نصیحت یاران را نیز به هیچ می گیرد. دختر ترسا از عشق شیخ آگاه می شود و پس از آنكه در مقام معشوق، ناز كرده و شیخ را به سبب عشقش سرزنش و تحقیر می كند، سرانجام در برابر نیاز شیخ، 4 شرط برای وصال قرار ...
... بلند و راست، و متقارن و بیانشعاب دارد و قد و قامت معشوق یا ممدوح را به آن تشبیه کردهاند. سرو را ثمری نیست ولی همه وقت تازه و سربلند است و این را صفت آزادگان دانسته اند. واژۀ سرو به تنهایی یا بصورت ...
... ميكند تا نشان بدهد كه دوستش دارد؛ ثانيا، كيست كه عشق را تجربه كرده باشد و از دست معشوق شكوه نكرده باشد، حتي معشوق را تهديد نكرده باشد كه تركش ميكند! اما كدام عاشق، معشوق را ترك كرده است؟! بشنويد: روم ...
... علم فرهنگ، علم میانگین، کار کنش، کجایی، کدامی، کی، مانندگی جستن، مانندگی نمودن، مایگی، معشوق مانی، هرآینگی بودن، هست آمدن، هست بودن، هستی ده و غیره. طبق فهرستهایی که نگارنده برای لغات و اصطلاحات برجسته ...
... که از این رویداد سخت غمدار بود تصمیم گرفت مطابق با آیین سَتی بهخاطر معشوقاش در مراسم سوزاندن جنازهی وی خود را در آتش بیاندازد. شاملو، دربارهی همسرِ وفادارمانده چنین مینویسد:
«از تاب آتش مهر، ...
... از آنجاست که لیل به معنی شب است و تسمیۀ نام معشوقۀ مجنون بر وجه سیاهی موی او (و به تبع آن، چشمان او) بوده است، همچنانکه نظامی گنجوی در آغاز منظومۀ لیلی و مجنون می گوید: "در هر دلی از هواش مِیلی / گیسوش ...
... جنبشی بیاید. بی جنبشی از هر نوع که بخواهید: از آن بی جنبشی که همه جا را فرا می گیرد وقتی ساطور دژخیم در آخر پرده بالا میرود؛ از آن بی جنبشی که پدید میآید وقتی در آغاز واقعه عاشق و معشوق با قلب عریان ...
...
* همان گونه كه دیده میشود در انتساب نخستین بیت فارسی به بهرامگور اختلافی در روایات نیست و آن چه هست مربوط به واژه های تشكیلدهنده بیتی است كه بر زبان بهرام گور یه معشوقهاش دلارام رانده شده است. ...
... داستان چهارم، بهرام لباس سرخ میپوشد و به دیدار شاهدخت سقلاب میرود. این دختر نماد معشوق ازلی و ابدی، یعنی پروردگار جمال و جلال است. میبینید که نظامی زن را تا مقام معشوق ازلی و ابدی بالا میبرد. نظامی ...
... در عین حال شوخ طبع و بذله گو بود ودر هر محفلی که شرکت میکرد خنده را بر لبهای حاضرین می نشاند . ای قوم به حج رفته کجایید ، کجایید معشوق همین جاست بیایید ، بیایید دکتر صادقی پس از پایان دوره ی پزشکی ...