عارف از همان آغاز که با سرودن اشعار میهنی به عرصه پیکارهای سیاسی و اجتماعی روزگار خود قدم گذاشت تلقی روشنی از میهن ایرانی داشت. اینکه در یک جا گفته است، وقتی تصنیف وطنی ساخته، که از ده هزار نفر ایرانی یک تن نمی دانست وطن یعنی چه، و تصور می کرد وطن شهر یا دهی است که انسان در آنجا زاییده شده است،  خود نشانگر آن است که او وطن را در وسیعترین مفهوم خود در نظر داشته است.

او همه ایران را وطن خود می دانست و از همین رو بود که هرگز در عمر خود درصدد آن بر نیامد که خانه ای برای خویش تدارک ببیند، زیرا وی این امر را کوته نظری می دانست و آرزوی آن را داشت که همه این ملک پهناور آباد شود. او به تصریح خود همه چیز این وطن را دوست داشت، عشق به وطن را برترین دلبستگی می شمرد و هر عشقی جز آن از نظر وی عاقبت ننگ بود. پس از دل باختن به معشوق وطن اگر سرگرمی به جایی یا دل باختگی به هوایی نیز داشته است، بهانه اش این بوده است که:

مرا ز عشق وطن دل به این خوش است که گر

از عشق هر که شوم کشته زادۂ وطن است

این وطن در نظر او تنها یک گستره خاکی و محدوده جغرافیایی نیست. بلکه تبلور تاریخ و فرهنگ نیاگان است، خون و استخوان نیاگان با خاک آن در آمیخته است و بدان قداست بخشیده است.

از استخوان نیاگان پاک ما این خاک

عجین شده است و مقدس تر از همه چیز است

به همین دلیل است که نگهبانی از این وطن و جانبازی در راه آن بر همه فرزندانی است که در دامن آن پرورده شده اند و هرکس از چنین وظیفه ای تخطی کند از نظر شاعر سربار است و شایسته ی سرنگونی :

هر آن سری که ندارد سر وطنخواهی

الاهي آنکه شود سرنگون که سربار است

گرچه در اندیشه ناسیونالیسم، وطن جزئی از یک ملت است و ملت گرایی یا «ناسیونالیسم» مفهومی فراگیرتر از میهن پرستی و وطن گرایی دارد، زیرا که خاک تنها پس از شکل گیری ملت عنوان وطن می یابد و یا دست کم هنگامی که خون به خاک می پیوندد ملت شکل می گیرد. اما در ناسیونالیسم ایرانی، وطن مقام و مرتبه ای والاتر از ملت و مفهومی عامتر از آن یافته است به گونه ای که ملت بخشی از این وطن تلقی می شود. علت این امر شاید آن باشد که وطن تنها متضمن مفهوم محدوده جغرافیایی معین نیست بلکه آمیزه ای است از خاک و خون و همة سنن و آداب، ارزشها و معتقدات و فرهنگ و تاریخ مردمانی که از دیرینه ترین اعصار تا به امروز در آن زیسته اند. از این رو وطن نه تنها شامل یک ملت است بلکه در عین حال در برگیرنده همه آن عناصری است که موجبات تكوین ملت را فراهم آورده است.

در تلقی عارف نیز وطن، مقامی فراتر از ملت دارد و وطنخواهی خود ملاک سنجش عیار کسانی است که در این گستره زندگی می کنند «از نظر او وطن دوست، ایرانی خالص است و آن کس که پاسدار حریم مادر وطن نیست زنازاده است و در بند ناموس نیست . کسانی که به وطن خویش خیانت می کنند مستحق سخت ترین کیفرند، او معتقد است

«مرده ی خائن به آب و خاک را نیز نباید بی مجازات گذاشت»..

 بخشی از نوشتار "دکتر باقر صدری نیا" با فرنام " فراز و فرود زندگی عارف قزوینی"

نوشتن دیدگاه


گزینش نام برای فرزند

نگاره های کمیاب و دیدنی