ناصر همایون

آنچه در این جستار می خوانید چکیده ای است از کتابِ "میهن دوستی در ایران" نوشته ی دکتر ناصر تکمیل همایون که با اندکی ویرایش پخش می گردد . از دیدگاه نویسنده در تاریخ دوره ی معاصر ایران، میهن دوستی و دفاع از کانون ملی زندگی ایرانیان شکوهمهندی تازه ای پیدا کرده و آینده ی درخشانی را پیش و روی ایرانیان قرار داده است .

ویژگی جغرافیائی از لحاظ ساختمان درونی ایران زمین ، انواع زندگی ها را در پراکندگی های جمعیتی بوجود آورده، بطوریکه بخشهایی از جامعه گرایشهای منطقه ای پیدا کردند (= خودگردانی و آزادی ) ، و حیات مستقر و تکامل یابنده هر یک از آنها ، بعلت نیاز به دفاع همگانی، وحدت سراسری جامعه را طلب نموده است ( = یگانگی و همبستگی ).

موقعیت ساختمان برونی سرزمینهای ایراننشین ، به این وحدت ، استواری بیشتری داده و در عین تحقق خود گردانیهای قومی و منطقه ای ، در یک آمیختگی ملی ، کلیت جامعه را در مسیر ناوابستگی ، توان بخشیده است ( = استقلال و خود بودن ).

طبیعت و جغرافیای ایران بگونه یکی از عاملهای بنیادی در شکل گیری اجتماعی و فرهنگی ، انسان اندیشه ور و سازنده و پرورش یافته درکلیت فرهنگ (=CULTURE را با خود (=NATURE) در پیوند قرار میداد بشیوه ای که فرهنگ و طبیعت در یکدیگر ادغام شده بنظر میرسیدند و در این هماهنگی ها انسان ایرانی ، به این یگانگی ، الفت و علاقمندی و عشق می ورزید و دوستی میهن و گرایش به قومیت و ملیت در همین همبستگی روانی - اجتماعی بازیابی میشد.

مجموعه فرهنگی ایران در پیوند و برخورد با همه فرهنگهای پویای جهان ، بارور میگردید و تاریخ گواهی میدهد که هرنوع خدشه درآن و در نظام شکل گرفته جغرافیائی - اجتماعی ، همکاریها و هم آهنگیها را متزلزل می کرد و ناتوانی ملی بوجود می آورد .

مهرورزی به سرزمین ملی و خانه نیاکان که انسان در آن زاده و رشد و نمو یافته .امرطبیعی و فطری بوده و نشانه های حماسی آن را در نوشتارهای تاریخی ایران باستان می توان مشاهده کرد .

میهن دوستی

دیانت اسلام نه تنها این عاطفه و احساس انسانی را مردود ندانسته ، بلکه دوستی میهن را امری ایمانی بشمار آورده و با آرمانی کردن آنرا متعالی تر ساخته است .حب الوطن من الايمان.

دوستی میهن بسان هراحساس دیگرهمه گاه متحول بوده و در رابطه با مسائل خارجی و مشکلها و معضلهای داخلی ، صبغه ای جدیدتری پیدا کرده است .

در دوره برخورد با امپریالیسم و استعمار و آسیب پذیر شدن جامعه ایرانی (جغرافیائی و اجتماعی) مفهوم میهن بیشتر از گذشته، سیاسی گردیده و مردم با اینکه پس از بیداری و آگاهی ، زیر تاثیر فرهنگهای اروپائی هم قرار گرفتند اما تلاش می کردند تا عاطفه میهن دوستی و شناخت تاریخی آنان از فرهنگ بنیادمند ایرانی و آموزشهای اسلامی جدائی نشود.

طرح مساله ترقی و پیشرفت و قراردادن غرض ورزانه آن در برابر آرمانهای میهن دوستانه با القاء اندیشه های مارکسیسم وابسته  و تبلیغ فرقه گرائیها و روشهای فراماسونری و روانی نظام مصرف و تکنوکراسی نیز آن توان را بدست نیاورد تا بنای ریشه دار میهن دوستی را در ایران فروبپاشد ، همچنین دین باوریهای مستشرق مابانه و غیر مستقل در برابر اسلام راستین در ایران ، نیروی لازم را در گمان پروریهای جهان وطنی فراهم نساخت .

نهضت ملی ایران به رهبری دکتر محمد مصدق .بگونه یکی از درخشانترین حرکتهای سیاسی دامنه میهن دوستی را در ایران گسترده تر ساخت و شاید بیش از همه جنبشهای گذشته. "وطن گیر" شد .

در آن دوره تاریخی ، استعمارزدگی و سلطه خارجی و شیوه های وابستگی حکومت داخلی به بیگانگان شناخته تر گردید و پیوند استبداد و استعمار آشکارتر بنظر رسید و میهن دوستی واقعی از وطن پرستی کاذب حکومت ساخته ، جدائی یافت و اسلام نقش آرمانی خود را در حرکت های میهنی معلوم کرد ، آمیختگی ایرانیگری و اسلام باوری و حرکت متوازن و سنجیده آنها در مسیر پیش روندگی باز شناخته شدند و با اینکه کودتای بیست و هشتم مرداد ماه ۱۳۳۲ خورشیدی و جریانهای نفاق افکنانه پیش از آن مجال ندادند تا این خواست همگانی و فرهنگی برآورده شود، اما راه تلاش و کوشندگی برای آیندگان باز شد.

میهن دوستی ایرانیان در آن دوره تاریخی و پس از آن دریک بالندگی همه جانبه ، به حرکت استقلال که بنیادی ترین حرکت پایندگی میهن است ، شکوفائی بخشید و دکتر مصدق برای هراندیشه رهائی بخش ، مظهریت پیدا کرده و بگونه معیار و میزان ، مخالعان استقلال را در هر دو جناح موازنه مثبت . چپ و راست . بمردم زیرِ ستمِ ایران شناساند.

مردم میهن دوست ایران از بطن جامعه ملی حرکت جدید خود را آغاز کردند و اسلام و باورهای دینی بی نظیرترین نقش خود را پیدا کردند و پاسداری از میهن " قداست مذهبی" بدست آورد.

جنبه های سیاسی میهن دوستی بالائی گرفت و دشمنان ایران چه غربی و چه شرقی در لباس های رنگارنگ امپریالیستی بیش از گذشته شناخته شدند . چهره همه زورگویان و نژادگرایان در سرتاسر جهان ، آشکار کردید و احترام به میهن ، با حرمت نهادن به میهن دیگر انسانهای زیر سلطه، پیوند خورد و جهان ملتها انسجام سیاسی یافت.

هویت ایرانی وهویت ملتهای مسلمان دیگر در همکاریهای منطقه ای و جهانی با مردم ستمدیده همسوئی بدست آوردند .

ملت ایران خود را دارای "هویت" و "اصالت" دانسته و آن را زیر سلطه بیگانه میدید و در مکانیسم آن، خود را اسیر"نظام استبدادی" میدانست و ستمهای گوناگون اقتصادی و اجتماعی را در این رابطه ها تشخیص می داد.

درفراگرد انقلاب و دوره های سخت گذر آن بویژه با جنگ تحمیلی امپریالیستها توسط حکومت نژادگرای بعث عراق ، آشکار شد که هویت ایرانی واقعیتی است انسانی و آینده ساز حقانیتی است که در" ناکجاآباد " شكل نگرفته و در سرزمینهای هزاره ای خود ریشه دارد. بدین اعتبار میهن یعنی خانه کهنسال نسل بپاخاسته ی ایرانی ، ارجمندی فزونتری بدست آورد . و ساکنان این سرزمین بزرگ که نخستین انقلاب اسلامی در آن بوجود آمد ، دارای ویژگیهای تاریخی و اجتماعی و فرهنگی یک "ملت" هستند و این ملت دارای میهن جاویدان است و در آن میهن خونین ریشه های ناگسستنی فرهنگ ساخته دارد .

بی آنکه مردم این سرزمین خود را محور جهان بدانند و به بیماری "قوم مداری" و "نژادگرائی " گرفتار آیند  و احساسات بیمارگونه "شوونیستی" و خاک پرستی پیدا کنند. بی آنکه مردم این سرزمین نسبت به ملت های دیگر و سرزمین های دیگران چشم طمع بدوزند و آزمندانه بخواهند استقلال ملتهای بپاخاسته جهان را دچار تزلزل سازند، براستی در خط پر شکوه حیات ملی خود قرار دارند . و خطرهای گوناگون تهدید کننده از سوی قدرتهای جهانی و نیروهای مرئی و نامرئی وابسته به آنها امروز بیش از همه وقت ملت ما را برای حفظ موجودیت و بقای خویش ، متوجه آرمانهای ملی و احساسات و عواطف خردگرایانه میهن دوستی می نماید .

آزمونهای ملتهای چین و روسیه ، حرکتهای مردم اروپای شرقی ، قهرمانیهای رزمندگان الجزایر و ویتنام ، پیکارهای خستگی ناپذیر مردم آواره فلسطین و دهها جنبش رهائی بخش دیگر، نشان میدهند که حرکت جهانی بشر بسوی "هویتهای ملی و فرهنگی" آهنگ یافته است و ملتهای بپا خاسته جهان در دام نیرنگهای امپریالیستی اسیر نخواهند شد و از هستی خود بسود سلطه گران چشم نخواهند پوشید ، سلطه گرانی که خود حاضر نیستند منافع میهن (= پاتریوتیسم ) خود را فراموش نمایند و حتی با تبليغهای فریبنده جهان وطنی (= کسموپولیتیسم )، گام در خط فساد انگیز نژاد گرائی و خاکپرستی (= راسیسم و شوونیسم ) میگذارند .

ملت ایران میخواهد سرزمین ها و همه مرزهای تاریخ اش، از گزند دشمنان در امان باشد و برای این خواست انسانی و اسلامی و ملی میجنگد و بی هیچ ترس و سازش ، تا آخرین تن و واپسین نفس پایداری نشان خواهد داد، پایداری در دوستی میهن و پاسداری آن.

میهن دوستی

تاریخ در این مورد داوری خواهد کرد که تاریخ بهترین داور است.

دیدگاه‌ها  

0 # عبدالله رحمت 1399-07-24 22:45
بسیاربسیارازتجلی ایران گرائی حقیقی که دراثر استادمتجلی است ممنونیم
پاسخ دادن

نوشتن دیدگاه


گزینش نام برای فرزند

نگاره های کمیاب و دیدنی