درویشی بی سر و پا ، خواجه ای را گفت : اگر من بر در سرای تو بمیرم با من چه می کنی ؟ گفت : تو را کفن کنم و بگور سپارم . گفت : امروز به زندگی مرا پیراهنی پوشان و چون بمیرم بی کفن بخاک سپار . خواجه بخندید ...
وقتی که مشرف بر موت بود گفت : بنگرید تا هیچ جا کفن کهنه میابید ؟ گفتند : چه می کنی ؟ گفت : تا بعد از مرگ مرا در آن پیچید و در گور نهید . گفتند : مقصود چیست ؟ گفت : آن که چون نکیر و منکر آیند و کفن کهنه ...
... کسی از جهان رفته و دیگرکسی از خانواده اش در مرگ او گریبان دریده و سخت به عزاداری می پرداخته است . کسِ دیگری با دیدن رفتار او می گوید :
ز دست شما مرده بر خویشتن
گَرَش دست بودی دریدی کفن !
که چندین ...
... صبا می میرد
غسلش از اشک دهید و کفن از آه کنید
این عزیزیست که با وی دل ما می میرد
به غم انگیزترین نوحه بنالی ای دل
که دل انگیزترین نغمه سرا می میرد
از گریبان غم و ماتم سنتور «حبیب»
سر نیاورده ...
... را میشنود. داخل میشود، درویش را مرده مییابد با شرحی بر سینه اش که من قبر خود را کنده ام، همه چیز آماده است غسلم ده، کفن نما، و بخاکم بسپار. غسال متحير، این عمل انجام میدهد و آنگاه راهی شهر میگردد. و بدینسان ...
... و سؤال کردن و پرسه زدن را (جز در موارد بسیار معدودی آن هم به دستور مرشد خود) پیشه نگیرند. لباس آنان نیز مانند مردم عادی است و هیچ گونه علامتی (مانند شارب و گیسو گذاشتن و کفن پوشیدن ندارند.
درباره ی این ...
... که برلب گیرد این پیمانه را (گزیده،غزل۲،مسرت) برخنجر الماس نهادم ز تو پهلو آسوده دلا بین که زتو راحتم این است (گزیده،غزل۴،مسرت) برچهره کشیدیم نقاب کفن افسوس وز چهره مقصود نقابی نکشیدیم (گزیده،غزل۳۰،مسرت) ...
برایم مهم نیست چه اتفاقی افتاده و یا قرار است بیفتد، دینی به مملکتم دارم که باید آن را ادا نمایم. درجههایم را هم نمیخواهم فقط میخواهم بجنگم .دوست دارم کفنم پرچم ایران باشد.
جانسپار میهن - خلبان ...
جدا از رویت ای ماه دل افروز نه روز از شو شناسم نه شو از روز وصــالت گر مـرا گردد میســر هـــمه روزم شـــود چون عید نوروز
یــکی درد و یــکی درمان پســـندد یک وصل و یکی هجران پسندد ...
... و دوازده گره روسی بوده ، جمجمه سر و استخوانها و اعضاء جنازه سالم بوده ، اضافه بر کفن معمولی ، جنازه را با یک طاق شال ترمه پوشانده و صندوق را نیز با شال ترمه ی دیگری پیچیده اند .
جنازه ی اولیه معلوم بود ...
... چو داري خوي مردم چون لبيبان دمي بنشين به بالين غريبان اگر يک زخم دارم بر سر امروز هزارم هست بر جان اي دل افروز ز شوقت پيرهن بر من کفن کن شد» بگفت اين وز خود بيخويشتن شد
چند روزي گذشت و زخم بکتاش بهبود ...
... نه طاعت و تقوی نه دعاای دل غافل تا کی نکنی یاد خداای دل غافل گاهی که نمازی کنی آنهم چه نمازی با صد خلل و عجب و ریاای دل غافل کن فکر خطا پوشی آن روز که بر تو پوشند کفن جای قباای ...
... درباره رستم
رستم در جنگ با شنگل چنین می گوید که:
مرا نام ، رستم کند زال زر
تو سگزی چرا خوانی ای بدگهر
نگه کن که سگزی کنون مرگ تست
کفن بیگمان جوشن و ترگ تست
گاهگاه و بسی کمتر از دشنام های تورانیان، ...
... خود می خواهد که مهریه های زنان خود را بپردازند و وصیت کنند سپس فرمان می دهد همه کفن بپوشند و خود را برای نبردی سخت آماده کنند .
سپاه بزرگ حمزه از سیستان خارج شد اما هنگامی که به نیشابور رسید خبر مرگ ...
اندازه : 7 مگابایت ساختار : MP3 زمان : 8 دقیقه
سروده از ملک الشعرای بهار
ای خطه ایران مهین، ای وطن من
ای گشته به مهر تو عجین جان و تن من
ای عاصمه دینی که شد آباد
آشفته کنارت چو دل ...
... بدین منوال اگر تقدیر بی تدبیر خواهد بود عجب نبود اگر گویند لایق بی کفن مانده است... *** الا، شعر عجم، فردا مرا تو زنده خواهی داشت الا، شور دل دنیا، مرا تو زنده خواهی داشت به زیر سنگ های ...
... لاله کفن، رویْ چون سندروس
هم آنگاه برخاست آوای کوس رخ خونیان گشت چون سندروس/
شنبلید - شنبلید نام گیاهی ست با گل زرد که حدود 25 بار در شاهنامه به کار رفته و فقط ...
... می میرند
من شبدر چهارپری را می بویم
که روی گور مفاهیم کهنه روییده ست
آیا زنی که در کفن انتظار و عصمت خود خاک شد جوانی من بود؟
(ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد، پنجره، 447)
[شاعر جوانی خود را بی ...
... هزاران جوان پاکرو و خوبسیماست ز گیتی رخت بسته، آرمیدند به شکل لاله از تربت دمیدند به من این لالههای داغ دیده ز ناکامی به کام دل رسیده کفن کرده ز خون خویش گلگون چو سربازی سر از سنگر کشیده همه ...
... از جوانیش یک روز شاد فرد پیمان شکن انسانی بی ارزش است و پس از مرگ ارزش کفن کردن ندارد و یا ممکن است به مرگی دچار شود که بدون پوشش و کفن در گور قرار گیرد . مبادا که باشی تو پیمان شکن / که خاکست پیمان شکن ...
... با جامه های سپید لبی پـر زخنـده دلی پـر امید پراگنـده کـافـور بر خویشتـن چنان چون بودرسم وسازکفن در کتاب ارزشمند تاریخ بیهقی نیز آمده است که در هنگام مرگ خلیفه بغداد ، سلطان مسعود و ندیمانش جامه های سپید ...
... شکافی پس از مرگ جهت تشخیص بیماری و پیدا کردن را درمان برای آیندگان از جمله وظایف آنان بوده٬ پزشکان قانونی درگذشتگان را معاینه میکردند و پس از اطمینان حاصل کردن از درگذشته برای آن جواز کفن و دفن صادر می ...
جهان در سیاهی فرو رفته بود به بهبود گیتی امیدی نبود نه شایسته بودی شهنشاه مرد رسوم نیاکان فراموش کرد بناکرد معبد به شلاق و زور نه چون ما برای خداوند نور پی کار ناخوب دیوان گرفت خلاف ...
... درشت بافت که غالبا ً زنان و مردان روستایی از آن جامه میساختند و برای کفن نیز به کار میرفت )، متقال (پارچه ی پنبه ای سفید شبیه به کرباس اما از آن لطیف تر)، کتان (پارچه ای که از الیاف ساقه ی کتان ساخته ...
... خواهی سیاوش بی گناه، سودابه گنهکاررا از شبستان کاوس بیرونمی کشد و می کشد و به شاه می گوید: کسی کو بود مهتر انجمن کفن بهتر اورا زفرمان زن سیاوش زگشتار زن شد به باد خجسته زنی کو ز مادر نزاد (د 2، ص 382) ...
... ، در عین حال قدما آن را در معنی عزا و ماتم نیز به کار می بردند و شاید سپید بودن کفن میت سمبل آیین اسلام در عزاداری به شمار می آید. فردوسی سپید را در معنای کور شدن به کار گرفته است: بسیاری دو دیده کنایه ...
... است:
مهتران جهان همه مردند
مرگ را سرهمه فرو کردند
زیرخاک اندرون شدند آنان
که همی کوشک ها برآوردند
از هزاران هزارنعمت و ناز
نه به آخر به جز کفن بردند
رودکی با حسن تعلیل زیر طنز تلخی از گذشت ...
...
شوی بنگاه مار و لانه مور
به گورستان گذر کردم کم و بیش
بدیدم حال دولتمند و درویش
نه دولتمندی بی کفن در خاک رفت
نه دولتمندی برد از یک کفن بیش
سعدی بزرگوار نیز پیرامون مرگ چنین می فرماید :
بده ...
... فقر هم هست.» در ایران باستان کفن و دفن مردگان فقیر هم متفاوت بوده است. متمولان می توانستند هنگامی که می میرند، تابوت شخصی داشته باشند. این تابوت ها که سفارشی بودند از گل و سرپوشی از تخته درست می شدند. ...
... گرامى همچو روح اندر بدن بود برفت آن کس که در اقلیم خاور برفت آن کس که بهر پاس میهن مر او را پیرهن بر تن کفن بود دریغا کز چمنزار وطن رفت! کسى کو باغبان این چمن بود پس از «گاندى» بریطانى شکن بود صدارت را ...
... . بعد از اینکه من زندگی را بدرود گفتم. بدن من را بشو ی و آنگاه کفنی را که من خود فراهم کردهام بر من بپیچان و در تابوت سنگی قرار بده و در قبر بگذار. اما قبرم را که موجود است مسدود نکن تا هرزمانی که ...
... باشد و به جای باران تیغ و نیزه ببارد. نام من اگر به گوشت برسد خونت خواهد فسرد. پیداست که مادرت تو را برای کفن زاده است.»این بگفت و تیغ آبدار را از نیام بیرون کشید و چون شیری که در میان رمه افتد در میان ...
... یا کفن بپوشد و رودابه نیز پیمان میبندد که تنها با وی ازدواج کند. اما این عشقی ممنوعه است که هر دو به آن آگاهند، چراکه سام، پدر زال و بویژه منوچهر پادشاه ایران مخالف این ازدواجاند. رودابه از نژاد ضحاک ...
... از جهان بیش از کفن برد نه آنکه بر در دعوی نشیند از خلقی وگر خلاف کنندش به جنگ بر خیزد طریق درویشان ذکرست و شکر و خدمت و طاعت و ایثار[۹۵] و قناعت و توحید و توکل و تسلیم و تحمل. هر که بدین صفتها ...
... می کند، در حالی که چنين احکام کلی در مورد مردان با تمامی جناياتی که در دنيا و در طول تاريخ مرتکب شده و می شوند صادر نشده است. در شاهنامه ی فردوسی چنين آمده است : کسی کو بود مهتر ِانجمن کفن بهتر او را ...
... ننهاد؟ هنوز که کفن دهخدا خشک نشده است! شما به جای آنکه جوانان را برانگیزید تا 30 و 40 سال از زمان خود را بر سر فرهنگ ایران بنهند، آنان را کوچک میشمارید، تا در خود، ننگ ببینند و خویش را درخور و شایسته ...