سلام با تشکر فراوان از اقای جوزجانی ....به نظر من فیلم کوروش باید یک فیلم بین المللی باشدو از بازیگران و کارگردانان مطرح هالیوود کمک گرفته شود و در بزرگترین و حرفه ای ترین استادیوهای هالیوود ساخته شود ...
... بازگشت و بدون اینکه لب به غذا بزند یا در بزم شرکت کند تا صبح بیدار ماند. روز بعد پادشاه صبح خیلی زود برخاست و با عجله بر سر چاه رفت و با صدایی اندوهگین گفت: ای دانیال، خدمتگزار خدای زنده، آیا خدایت که ...
... هستند. اینجا، کتاب هنوز هم از احترام برخوردار است. هنوز هم مانند دوران کودکی خود من، خانوادهها به میهمانی یکدیگر میروند و بیآنکه عجلهای برای بازگشت داشته باشند، با هم بهگفتگو مینشینند، ترانههای ...
... را بست و در زمان معین به میان سپاه رفت و سر همه را با خنجر زد و از آنجا به سوی دیو سپید رفت. غاری تیره چون دوزخ دید وقتی چشمش به تاریکی عادت کرد دیو سپید را دید که چون کوهی خوابیده بود.رستم در کشتنش عجله ...
... خراسان منصوب نمود و خود با عجله عازم تهران شد تا برای مقابله با قوای روس سپاه کاملی مهیا کند .
محاربات قفقازیه ...
- زمانی که آغا محمد خان به تفلیس حمله برد 6 هزار سرباز روسی به فرماندهی سرهنگ گداویچ ...
... خینه پ باید ری در ری باهم رایزنی کنیم هردوتا گو با عجله اومین تی هم بع از رایزنی خیلی زیا قاصدینه وسرعت باد تی فریون فرستاین ک ای پیام.ک تو جز کجی و کم کسری کاری نکِردی وجهان و ری عدالت بخش نکردی پ یا ...
... افتاد، اما این بار طوری با عجله راه رفت که سینی از روی سرش افتاد و تمام ظرف ها شکست. خدمتکار حاکم بر سر خود زد و گفت : « چه کردی جوان؟ » جوان گفت : « صبر کن! من هم می خواهم پندی به تو بدهم. اگر کسی به ...
یک روز گاوی سرش را در خمره کرد تا آب بخورد ، اما دیگر نتوانست سرش را بیرون بیاورد . مردم شهر سراغ ملا رفتند و از او خواستند تا کاری برایشان بکند . ملا نصرالدین با عجله خودش را به آنجا رساند و گفت : زود ...
... گفت : پدر جان ! پسری در داخل رودخانه نانم را گرفته و پس نمی دهد . ملا به شنیدن حرف پسرش ، خود را با عجله به کنار آب رساند و به رودخانه نگاه کرد . آنگاه در داخل آب تصویر خودش را دید و گفت : ای احمق ! تو ...
... کردیم.
با عجله هر چیز قدیمی را که از پدرهای خود بهمیراث برده بودیم از خانه بیرون ریختیم و سعی کردیم تا چیزی که به سلیقه میهمان ما خوش نیاید در خانه باقی نماند.
اکنون که چند ده سال از آن هنگامه تاراج ...
... دارد. اين فکرها مدت زيادي ادامه پيدا نکرد. يک باره مرد روستايي از خر شيطان پياده شد و با عجله به طرف تخمههاي خربزه اش دويد. خيلي زود تخمههاي خربزه را برداشت و با ميل زياد مشغول خوردن آن ها شد. تخمههاي ...
... به عنوان زاده خدايان نيايش کردند. در مصر هم، برخلاف کمبوجيه مدت زيادي نماند. خبر توطئهاي که يک تن از ياران شش گانهاش، به نام ويدا فرنه، برضد وي راه انداخته بود يک عامل عجله او در بازگشت بود، اما غائله ...
... عجله برای حفظ ساخلو پرتغالی قلعه در آنجا ساخت. امام قلی خان در ربیعالاول سال ۱۰۳۱ق با ۵۰۰۰ سپاهی به بندر جرون آمد و فوراً قسمتی از همراهان خود را به سرکردگی اماقلی بیگ ممسنی به تسخیر قلعه پرتغالی قشم ...
... افسوس است كه بنا به شواهد تاريخي، عباسميرزا در انعقاد قرارداد و واگذاري همة سرزمين قفقاز به روسها، عجله داشت و تنها بر سر ميزان غرامت، به چانهزني پرداخت. در حالي كه حتي در آن شرايط نيز امكان بازپسگيري ...
... آورده تا در پالايشگاه ذوق حافظ تصفيه و به زيباترين شکلي عرضه شود. (3)پيداست که منظور سعدي از ديگران بالاخص فردوسي است. (4)من قيصرنامه ي اديب پيشاوري را در حدود چهل سال پيش با عجله خوانده و از آن به بعد ...
... جانش چنگ انداخت به درخت صنوبري كه خرس روي آن بود و تند تند رفت بالا. خرس خيال كرد گربه شيرافكن گرگ را از ميدان به در كرده و حالا دارد از درخت بالا مي آيد كه حساب او را هم كف دستش بگذارد و با عجله خودش ...
... ام از دختر شما خواستگاری کنم. تاجر حیرت زده گفت : ولی دختر من کوچک ست و زمان شوهر کردن او فرا نرسیده است.جوان گفت :من عجله ندارم. فعلا بابت جهزیه او مبلغی به طور علی الحساب به من بدهید تا او بزرگ شود ...
... گفت: «حالا چه عجله اي داري. ترو خدا يه چيزي بخور، آقا داداش.» برادرش يك شيريني برداشت و از جا بلند شد. «پاشو بريم مادر.» مادر بسختي از جا بلند شد. روي پاهاي عليلش تلو تلو خورد. معصومه زير بازويش را گرفت ...