مرجع و منبع خود را در انسان هایی مانند خواجه نظام الملک و عبید الملک کند ری بیابید اگر نمی خواهید تحقیق کنید اگر فرزندتان کلاس هشتم است میتوانید کتاب اورا مطالعه کنید.
... عشیره ذکر گردیده و بدان افتخار می شود. در اینجا طوایف عرب خوزستان و تاریخچه انها را ذکر می نماییم. نام و تاریخچه طوایف عرب ایران """""بنی طرف"""""" (شامل زیر شاخه های عبیداوی، بیت سیاح، حردانی، حمادی، ...
... و محققین از روی قراین چنین نتیجه گرفته اند 5- مطلب آب خواستن هرمزان از عمر مطلبی مشهور است و چرت و پرت نمی باشد لاکن هرمزان را عمر نکشت بلکه عبیدالله پسر خل و چل و شیرین عقل عمر او را بدون دلیل از روی ...
... شیرین و نکته آموز رسالۀ دلگشاست ، نوشتۀ عبید زاکانی ، و نیز نموداری از بینش خاص و لحن طنزآمیز او و تصویری از روزگار وی. مردی چنین با ذوق و بیدار که در لباس قصه ای موجز و طیبت آمیز این همه لطائف گنجانده ...
زندگی نامه و آثار
خواجه نظامالدین عبیدالله زاکانی معروف به عبید زاکانی شاعر و نویسندهٔ طنزپرداز فارسیزبان قرن هشتم هجری است. علت مشهور بودن او به (زاکانی) نسبت داشتن او به خاندان زاکان است که این خاندان ...
... او را در راه از میان برداشت و در همدان به خاک سپرده شد در پایان چند نسخه از رسالهٔ ترجمه حال ،او که به قلم ابوعبیده تکمیل شده این عبارت از قدیم وارد بوده است که نعشن او را بعداً از همدان به اصفهان منتقل ...
... آدمیت سر
مده کف چورسن باز لنگر خودرا»
در منتخب لطایف عبید زاکانی که از آثار قرن هشتم هجری است، آمده است:
«چند با تو گویم که معلق زدن بیاموز و سگ از چنبر رهانیدن و رسن بازی تعلم ...
... آن شامل مغرب میانه و نزدیک بود، به اوج خود رسیده بود، و مبلغانی ایرانی به رهبری عبیدالله فاطمی توانستند از شرایط سیاسی جدید و رایج جهت تبلیغ و نشر تشیع بين قبایل مغربی، به ویژه در قبيله كتامه، كمال بهره ...
... گذشته دور هم انجام می شده است.
یکی از قدیم ترین پیشگامان طنز که دهخدا حدود چهل سال پیش آن را چرند وپرند اعتلا بخشید عبید زاکانی (متوفی در ۲۷۲/ ۱۳۷۰) بود که پژوهشگر ادبیات نوین ایران بوسیله نویسندگان ...
... به نامهای صالح بن عبد القدوس و بشار بن برد را در مصاحبت دو معتزلی به نامهای عمرو بن عبید و واصل بن عطاء و یکی از پیروان شمنیه می بینیم.
حتی اگر توصیف مشخصی که ابوالمحاسن به دست می دهد بیش از آن طراحی ...
...
گفتش تبر آهسته که جرم تو همین بس
کاین موسم حاصل بود و نیست ترا بار
این نوع شیوه گفت و گو در دوره باستان با کلیله و دمنه آغاز شد و در سیر ادبیات، به موش و گربه عبید زاکانی و اشعار شاعران نوپرداز ادامه ...
... و در نثر دانشنامه رازی علائی و رگ شناسی به قلم ابن سینا پرداخته شد و ابوعبید جوزانی بخش ریاضی دانشنامه را به رشته تحریر درآورد و قصه حي بن يقظان به پارسی ترجمه و شرح شد. غزنویان در دوره غزنوی فردوسی، عنصری ...
... در بخشی با فرنام "ظهور فرزند فارس" چنین آمده است :
احمد بن محمد بن عبیدالله بن عیاشی، متوفایی سال ۴۰۱ هجری، علامه محمدباقر مجلسی و محدث نوری، در ارتباط با سقوط ایران آن روز و پیروزی سپاه اسلام، داستان ...
... دیدن پیل های سپاه ساسانی در نبرد پل
... سپس ابوعبید و مسلمانان به کمک پل از مروحه گذشتند و با ذوالحاجب (=مردان شاه یا رستم > بنابر گزارش بلاذری) تلاقی کردند .وی 4000 سپاهی غرق اسلحه و پیلی و بگفته یی ...
... یغما جندقی است. یغما در هجا و طیبت روشی دارد که آشکار است از شاعران پیش از خود تقلید نکرده. سوزنی، عبیدزاکانی و شهاب ترشیزی در فن هجا استادانی مسلم اند، ولی شیوهٔ یغما غیر از شیوهٔ آنهاست. مزیت دیگر یغما ...
شخصی دعوی خدایی می کرد . او را پیش خلیفه بردند . خلیفه او را گفت : پارسال اینجا کسی دعوی پیغمبری می کرد ، او را کشتند . گفت : نیک کرده اند که او را من نفرستاده بودم . (کلیات عبید زاکانی)
... ی کسب غنائم سرشار موجود در منطقه ي ثروتمند بین النهرین، آنان را تحت فرماندهی سرداری به نام «ابو عبیده ثقفی» به این منطقه گسیل داشت. رویارویی اعراب مذکور با سپاه ساسانی به رهبری «بهمن جادویه» (دراز ابرو)، ...
دهقانی در اصفهان ، به در خانه ی خواجه بهاالدین صاحب دیوان رفت . با حاجب گفت : با خواجه بگوی که خدای بیرون نشسته است ، با تو کاری دارد . حاجب با خواجه بگفت . به احضار او اشارت کرد ، چون درآمد پرسید که تو ...
... آن چه خواست دادند.بعد از آن پرسیدند: با آن ده چه کردی؟گفت: آن جا درخواست کردم چیزی ندادند به این جا آمدم. اگر شما نیز چیزی نمی دادید این ده را ترک می کردم و به دهی دیگر می رفتم.(عبید زاکانی، کلیات، ص 237.) ...
رنجوری را سرکه ی هفت سال فرمودند.از دوستی بخواست. گفت: من دارم. اما نمی دهم.گفت: چرا؟ گفت: اگر من سرکه به کسی دادمی سال اول تمام شدی و به هفت سالگی نرسیدی. کلیات عبید زاکانی
... بعد نیز در جنگی به نام او ثبت شده است و عبید زاکانی قزوینی دو غزل ملمع همام تبریزی را در مثنوی عشاقنامه خود آورده است و از اینهمه بر می آید که زبان مردم ری و قزوین و آذربایجان یکی بوده است . در اینجا بیش ...
... و این بسیار اهمیت دارد. در آن دوران محمود غزنوی کاری جز کشتن و گرفتن و نابودکردن انجام نمیداده، فردوسی در چنین زمانهای آن شاهکار را خلق کرده است. حتی عبید زاکانی هم شاعر دردمندی بوده؛ این را از اشعار ...
... معرفی شد. بر اساس مطالعات انجام شده این نمونههای آغازین تابلت (Proto-Tablet) را میتوان به دوران عبید چهارم در بین النهرین (نیمه دوم هزاره پنجم پیش از میلاد) نسبت داد. این درحالی است كه طی كاوشهای ...
درويشي به دهي رسيد. جمعي كدخدايان را ديد آنجا نشسته، گفت: مرا چيزي بدهيد و گرنه با اين ده همان كنم كه با آن ده ديگر كردم. ايشان بترسيدند، گفتند مبادا كه ساحري يا ولياي باشد كه از او خرابي به ده ما رسد. ...
شخصي خانه به كرايه گرفته بود. چوبهاي سقفش بسيار صدا ميكرد. به صاحبخانه براي تعمير آن سخن به ميان آورد. پاسخ داد كه چوبهاي سقف ذكر خداوند ميكنند. گفت: نيك است اما ميترسم اين ذكر منجر به سجود شود. ...
شمسالدين مظفر روزي با شاگردان خود ميگفت: تحصيل در كودكي ميبايد كرد. هرچه در كودكي به ياد گيرند، هرگز فراموش نشود. من اين زمان، پنجاه سال باشد كه سوره فاتحه را ياد گرفتهام و با وجود اينكه هرگز نخواندهام ...
شخصي دعوي نبوت ميكرد. پيش خليفه بردند. از او پرسيد كه معجزهات چيست؟ گفت: معجزهام اين است كه هرچه در دل شما ميگذرد، مرا معلوم است. چنان كه اكنون در دل همه ميگذرد كه من دروغ ميگويم. عبید زاکانی
يكي در باغ خود رفت، دزدي را پشتواره پياز در بسته ديد. گفت: در اين باغ چه كار داري؟ گفت: بر راه ميگذشتم ناگاه باد مرا در باغ انداخت. گفت: چرا پياز بركندي؟ گفت: باد مرا ميربود، دست در بند پياز ميزدم، ...
مردي تبري داشت و هر شب در مخزن مينهاد و در را محكم ميبست. زنش پرسيد چرا تبر در مخزن مينهي؟ گفت: تا گربه نبرد. گفت: گربه تبر چه ميكند؟ گفت: ابله زني بوده اي! تكهاي گوشت كه به يك جو نميارزد ميبرد، ...
درويشي به در خانهاي رسيد. پاره ناني بخواست. دختركي در خانه بود. گفت: نيست. گفت: مادرت كجاست؟ گفت براي تسليت خويشاوندان رفته است. گفت: چنين كه من حال خانه شما را ميبينم، خويشاوندان ديگر ميبايد كه براي ...
... برخی. بخشی از نام و لقب خود را بهعنوان تخلص برگزیدهاند. از آن جمله «عبیدالله زاکانی قزوینی». که «عبید» را تخلص خود دانسته است. پ) در میان شاعران نوپرداز. برخی حرف آغازین نامشان را به اختصار آورده و ...
... (لهودوست، عیاش)، ناگویا (عجم، صامت)، نهندة شریعت (واضع شریعت)، نیست شدن (عدم).
ب- ابوعبید جوزجانی خواجه ابوعبید عبدالواحد محمد جوزجانی شاگرد و انیس ابن سیناست که در حدود سال 403 به خدمت شیخ پیوست ...
... و مکن و مبین، طنز و به ویژه طنز شفاهی رونق می گیرد تا دمی خنده بر لب ها بنشاند و آرامش بخشد . طنز، لبریخته های شادی و رنج است. این هرسه، زمینه های نوشتاری و گفتاری در ادب فارسی دارند. مانند: کارهای عبید ...
واعظی بر منبر سخن میگفت و کسی از مجلسیان سخت گریه میکرد . واعظ گفت : ای مجلسیان ! صدق ازین مرد بیاموزید که این هم گریه به سوز می کند . مرد برخاست و گفت : مولانا ! بزکی سرخ داشتم سقط شد . ریشش به ریش تو ...
مردی خرش را گم کرده بود . گرد شهر میگشت و شکر می گفت . گفتند : شکر چرا می کنی ؟ گفت : از بهر آنکه من بر خر ننشسته بودم وگرنه من نیز امروز چهارم روزی بود که گم شده بودم ! (کلیات عبید زاکانی ص 221)
... تعبید شدگان به مملکت خود برگشته و تحت نظارت ساتراپ ماورای فرات، کشور یهود تدریجا احیا گردید. مهذا مشکلات از هر طرف برخاست. در سال 522 قمری میلادی در ابتدای سلطنت داریوش اول (بزرگ شد، معبد یهودیها هنوز ...
... بر روی ستون های معبدالعبید در بین النهرین باقی مانده از سال های نیمه ی دوم هزاره ی دوم ق.م. نشانگر اولین كار برد هنركاشی كاری در معماری است. این شیوه تزیینی كه با تركیب سنگ هایی الوان و قرار دادن آنها ...
مردی با سپری بزرگ به جنگ رفته بود , از قلعه سنگی بر سرش زدند و بشکستند , برنجید و گفت ای مردک مگر کوری ؟ سپری بدین بزرگی نمی بینی , سنگ بر سر من میزنی ؟ کلیات - عبید زاکانی
... اموال و دارایی های آنانرا تصاحب کردند. خیانت نیز چنان بود که درکنار فرات ، یک جا ، گروهی ازدهقانان جسر ساختند تا سپاه ابوعبیده به خاک ایران بتازد ، و شهرشوشتر را یکی از بزرگان شهر به خیانت تسلیم عرب ...
... / عنبر از خاک و شکر از شیراز
عبید:
رفتم از خطه ی شیراز و به جان در خطرم / وه کزین رفتن ناچار چه خونین جگرم
لطفعلی صورتگر:
هر باغبان که گل به سوی برزن آورد / شیراز را دوباره به یاد ...
... ص ۱۹۹. «أن الفرس كانوا من سعة الملك وعلو الید على جمیع الأمم وجلالة الخطیر فی أنفسهم حتى أنهم كانوا یسمون أنفسهم الأحرار والأبناء وكانوا یعدون سائر الناس عبیداً لهم فلما امتحنوا بزوال الدولة عنهم على ...
... آن را به عربی ترجمه كرده بود و كتاب «كیلهرساب شاه»، كه به قول همین نویسنده آن را «علی بن عبیدة الریحانی» به عربی برگردانیده بود، سكیسران كه مسعودی(5) آن را ذكر كرده و مترجم آن «ابن مقفع» بوده است. در ...
...
از میان رفت فیل و فیل سوار
مخزن تاج و تخت و ایوانا
هست این قصهٔ عجیب و غریب
یادگار عبید زاکانا
جان من پند گیر از این قصه
که شوی در زمانه شادانا ...
کسی مردی را دید که بر خری کندرو نشسته - گفتش - کجا می روی ؟ گفت : به نماز جمعه - گفت : ای نادان اینک سه شنبه باشد . گفت : اگر این خر شنبه ام به مسجد برساند نیکبخت باشم .
دزدی در خانه ی فقیری می گشت تا چیزی به دست آورد . در همان حال فقیر از خواب بیدار شد و گفت : آنچه تو در شب تاریک می جویی , ما در روز روشن می جوییم و نمی یابیم . کلیات عبید زاکانی
خواب دیدم قیامت شده است. هرقومی را داخل چالهای عظیم انداخته و بر سرهر چاله نگهبانانی گرز به دست گمارده بودند الا چالهی ایرانیان. خود را به عبید زاکانی رساندم و پرسیدم: «عبیدا این چه حکایت است که بر ما ...
... کارآمدی به مانند ابوعبید جوزجانی، ابوالحسن بهمنیار، ابو منصور طاهر اصفهانی و ابوعبدالله محمد بن احمد المعصومی را که هر یک از ناموران روزگار گشتند تربیت نمود.»(خدمات متقابل اسلام و ایران، ص493)
بخشی از ...