... حمدالله مستوفی است که به وصله افزودن شاهنامه اشاره میکند بدی میل طبعم به سوی کتاب. نمودی تامل زهرفصلوباب. چنین تازشهنامه شد بهره مند. ندیدم من آنگونه شعر ی بلند. ولیکن تبه گشته ازروزگار. چوتخلیط رفته دراو ...
... پرداته که شعری که در دیوانشم آورده در زیر می نویسم : در کمال بوعلی نقصان فردوسی نگر هر کجا آمد شفا شهنامه گو هرگز مباش علت اینکه این مطلب رو می نویسم از سر عناد و دشمنی با حضرت فردوسی نیست بلکه هدف علاقه ...
... نام و شهنامه ات بر اندیشه ی پاک و بر خامه ات بر اندیشه ی سخته با عقل و دین که گََش کرده ای نام ایران زمین سلام ای ستاینده ی کردگار که دیدن نيارسْتْ کردن نگار سلام ای سخنگوی اندیشه ها نگاهبان و دارنده ی ...
درود ای گرامی سخنور، درود نواگر، بزرگا، دلاور، درود به شهنامه ات، یک جهان راستی سراپا شکوهی، که ای، کیستی؟ بهشتی نوشتی از این پارسی از آن واژگان، دلنشین پارسی ستایش در آن از خدای و خرد نکوهش ز تاریکی ...
... نبض شعر ای دور به جان نزدیک، ای نور دل و دیده ایران عزیز من! ای جان عزیز من قانون تو انشا کرد، قانون سعا دت را جمشید تو بینا کرد، کاخ فر ملت را تیر نظر آرش، در سینه نهان دارم شهنامه عالم ساز، از فضل ...
زادگاهِ رستم و شاهانِ ساسانی یکی ست
شوکتِ شهنامه و فرهنگِ ایرانی یکی ست
ارزشِ خاکِ بخارا و سمرقندِ عزیز
نزدِ ما با گوهر و لعلِ بدخشانی یکی ست
ما اگر چون شاخهها دوریم از هم عیب نیست
ریشهی ...
... يعني خداوندان الفاظ و معاني اي موطن فردوسي و شهنامه او كز وي زبان فارسي شد جاوداني اي خطّه آيين مهر و مهرورزي ديرينهتر از دورة زردشت و ماني اخترشناسي از تو شد آغاز و كردند خيام ...
... سفته ای که بیش ازهزاری گذشت وچنان تویی دردل وجان ما جاودان که شهنامه ات،این خردنامه است زتاریخ ودانش چه هنگامه است تراجان شیرین همین پارسی عجم زنده کردی بدین پارسی که فرهنگ وآیین همه راه توست خردمندآگه ...
... شعر حافظ شیراز می رقصند و می خوانند
سیه چــشمان کشـــمیری و ترکان سمرقنــدی
و این شهریار آذربایجان است که می سراید :
چو از شهنامه ، فردوسی چو رعدی در خروش آمد
بـه تــن ایرانیـان را خون ملیـت ، ...
... ی شهنامه که فردوسی گفته است و در نظم آن دُرّ دری سفته است اشتغال می نمود . هر چند شهنامه های متعدد در کتبخانه ی همایون معد بوده ، اما چنانک مزاج نازک و طبع لطیف شه و شهزاده آن را پسندیدی نبود ... اشارت ...
... گاه به شاهنامه پرداخته است : .... بدی میل طبعم به سوی کتاب نمودی تآمل ز هر فصل و باب به خواندن دل و جان برافروختی همی وام دانندگی توختی چنین تا زشهنامه شد بهره مند ندیدم بر ان گونه ...
... از شاهان پیشین پیدا میشود که موبدان با بررسی این آثار ، ساخت آنان را به جمشید نسبت می دهند . سعدی خوانش شاهنامه را به فرمانروایان و سران پیشنهاد می کند: اینکه در شهنامهها آوردهاند رستم و رویینه تن ...
... ، نظامی در بخشی دیگر نیز اشاره ای به فردوسی بزرگ و شهنامه می کند .
در آغاز اقبالنامه - بخش نخست اسکندرنامه - در داستان سرودن کتاب میگوید خضر پیامبر را دیدم که به من گفت: شنیدهام میخواهی داستان خسروان ...
کودکان خود را با زیباترین کارتون ها و فیلم های ایرانی سرگرم کنیم
پویانمایی (انیمیشن) داستان های شاهنامه با کیفیت بسیار بالا (HD)
زمان هر یک از داستان ها : از 17 تا 25 دقیقه
اندازه : از 75 تا ...
انگار همین دیروز بود که هنگام آغاز سال نو در دریچه ی دورنمای پدیدار گشت و شهنامه خوانی را آغاز کرد . مرشد نمی دانست که کم کم باید شهنامه و نوروز را برای همیشه بدرود گوید . رفتن مرشد برای نقالی ایران یک ...
... رها نه شیر و نه دیو و نه نر اژدها به جنگ ار سوار ار پیاده بدی جهان از یلان دشت ساده بدی سپردی به هنگام که مال میل فکندی به کشتی و کوپال پیل به شهنامه فردوسی نغزگوی که از پیش گویندگان برد گوی بسی یاد رزم ...
من آن پهلوانم اگرچه زنم
که از تیرهٔ آریوبرزنم
وطن زنده از نام فردوسی است
اَبَرمرد، فردوسی طوسی است
به یاد اَبَرمرد شهنامهام
بریزد گهر از سر خامهام
ز فردوسی اکنون سخن ...
... سزاواراین رنج کیست)تقدیم آن را به سلطان محمود و تدخیل مدایح محمود را پس از پایان یافتن شاهنامه دانسته و در این باره می گوید: بیست ساله شعرهای گفته ی شهنامه گشت ناگزیر اندرجهان با مدح محمود ی قرین وین ...
... ج 1 ص 71). اینکه در شهنامه ها آورده اند رستم و رویینه تن اسفندیار... سعدی . و رجوع به رستم دستان و رستم زال و رستم گرد شود. - رستم پهلوان ؛ رستم زال پهلوان نامی باستانی ایران : گویند که مرز تور ...
به نام خداوند هر دو سرای خداوند امروز و روز جزای دوم بر رسولان گیتی درود و دیگر پیام آور باوجود سوم بر خداوند شهنامه ساز به فردوسی آن شاعر سرفراز چهارم هزاران هزار آفرین بدان اشعری مرد پاکیزه ...
... زبان پارسي كي بوده شيرينتر زبان؟ فيالمثل شهنامه را بنگر كه سيمرغ سخن بهر هر بيتش بر اوج قاف بگرفت آشيان تا فروزد بر فلك خورشيد و تابد ماهتاب، تا زمين گردد به گرد خسروِ سيارگان، در پناه ...
...
پرجذبه و گرم و تابناكی
شهنامه كه پيک راستانست
يادآورِ عهدِ باستانست
اين گونه ترا نموده تصوير
ای آتشِ جاودانِ پيگير:
«هوشنگ» خديوِ پيشدادی
يک روز پی شكار و شادی ...
... هم از امير انکيا نوبر دهشده به مدح تعبير کرده اند. بس بگرديده و بگردد روزگار/ دل به دنيا درنبندد هوشيار/ اين که در شهنامه ها آورده اند، رستم و روئينه تن اسفنديار/ تا بدانند اين خداوندان ملک/ کز بسي ...
... خوبی بردی از خوبان خلخ شاد باش جام کیخسرو طلب ، کافراسیاب انداختی - شوکت پور پشنگ و تیغ عالمگیر او در همه شهنامه شد داستان انجمن - سوختم در چاه صبر از بهر آن شمع چگل شاه ترکان فارغست از حال ما، کو ...
... گوش فرا مى دادند، شاهنامه بود. اشارهى استاد محمود فرخ نيز به اين رسم پسنديده بوده كه سروده است: بياد دارم ازكودكى زدايه و مام فسانه هاى دليران و آن دليريها وزآنچه گفت به شهنامه پهلوان سخن ...
... مىكند كه اشارت به تشيع اوست: فردوسى پاكدين دانا آن بر همه حكمتى توانا شهنامه بر آن نمط كه او گفت و آن در بدان صفت كه او سفت وزن متقارب است يكسر بنگاشته همچو در و گوهر خالى ز خطا ...
... چه این سان ناروا بر پیکر پاکت رسیده؟
تو همان دریاچه ژرفی
که آغوش تو شد گهوار زرتشت سپنتا
تو «چیچست» نامداری
یا که «خنجستی»
که در شهنامه خواندت «پیر دانا»
ای به سینه کرده پنهان
گنج ...
... آزادگی، داستان ز شاهان چنو كس نپرورد چرخ شنیدستم این من ز شهنامه خوان(5) نیز هم او راست، در ستایش امیر ایاز، دلدار محمود: به روز روشن از غزنین برون رفت همی زد با جهانی تا شب تار... گروهی را از آن شیران ...
... و راکد) را در متن نهادم. این معنی آسوده که در ترکیباتی چون گنج آسوده و زمین آسوده نیز دیده می¬شود در هیچ¬یک از فرهنگهای فالرسی نیامده است. آسیاه در کتاب لغت شهنامه از عبدالقادر بغدادی(شمارة ۲۰۷) ذیل واژة ...
اَبَرمرد شاهنامه
اقدس كاظمي قمي
...
وطن زنده از نام فردوسي است
اَبَرمرد، فردوسي طوسي است
به ياد اَبَرمرد شهنامهام
بريزد گهر از سر خامهام
ز فردوسي اكنون سخن سر كنم
كلام ورا زيب ...
... گويا اصطلاح «شهنامه خوان» نخستين بار در ادب پارسي در شعر فرخي آمده است (ßلسان 1357: 418-420) جالب اين كه به گفته فردوسي در ديباجه شاهنامه، مدتي متن منثور شاهنامه ابومنصوري نيز در جمع خوانده مي شده است،(14) ...
... نور رای کز شهنامه افروخت شهان را پادشاهی کردن آموخت مخوان در پیش شاهان زمانه گه و بیگاه غیر از شاهنامه اگر در پیش شاهان قرب جویی بدین گفتار به ، از هر چه گویی ز بزم و رزم و عدل و بذل ...
... پاره یی از مقدمه های قدیمی تر داخل شده بوده این دروغ افزوده شده است که : ( چون فردوسی در بغداد رخت اقامت بینداخت ، و کتاب شهنامه را خلیفه و اهل بغداد به جهت آنکه مدح ملوک عجم بود و ایشان آتش پرست و مجوس ...
... شب و روز وطن يعنی هوا و حال حافظ شكوه بــاور انـدر فـال حافظ وطن يعنی بتيره دمدمه كوس طلوع آفتاب شـــعر از طـــوس وطن يعنی شب شهنامه خوانــدن سخن چون رستم از سهراب راندن وطن يعنی ...
... بر پای خود ایستاد بود جشنی از دوره باستان
درودی به گرمی مهر سپهر که در سینهها شوری انگیخته است گشوده نشد بر کسی راز آن غرور و هویّت به ایران دهد به شهنامه فردوسی پاکمرد بجا مانده از روزگاری ...
... جامه داشت وز ان جنس در دست شهنامه داشت چه شهنامه؛ان نامه ی شاهوار چه شهنامه؛ ان دفتر شاهکار چه شهنامه که اندر ره نیک و بد نمایانگر شاه راه خرد ز ابیات قرا دو ره سی هزار سخنهای شایسته ی غمگسار ...
برای بسیاری از مردم سوال است که واقعا تعداد ابیات شاهنامه چقدر است و شاهنامه چند بیت دارد ؟ در این جستار می کوشیم بر بنیاد داده های معتبر پاسخ این پرسش را روشن سازیم .
در نزد عموم خوانندگان و علاقهمندان ...
سخن درباره اینكه شاهنامه حكیم ابوالقاسم فردوسی ، نماد ایرانی بودن و تاریخ پندارهای ایرانی است، چندان روشن و بی چون چراست كه پرداختن به آن بی هیچ دلیلی، شایسته نمی نماید. همچنان كه «خجسته كیا» در پیشگفتار ...
... کار نشد، حمد الله مستوفی در آغاز کتاب می گوید : بدی میل طبعم به سوی کتاب نمودی تامل زهر فصل و باب چنین تا ز شهنامه شد بهره مند ندیدم بر آنگونه شعری بلند چه بحری پر از پاک دُرِّ خوشاب شده ...
... سرود: تو اين را دروغ و فسانه مدان به يكسان روشن زمانه مدان ولى فرخى، شاعر معاصر اوبراى تمهيد، مقدمه اى درمدح محمود ترك نژاد مى گفت: گفتا چنو دگر به جهان هيچ شه بود گفتم زمن مپرس به شهنامه كن ...