تاريخچه و نژاد:
چيزی که واضح و روشن است ،اينست که بررسيهاي زبان شناسي و فرهنگي، نشان دهنده پيوستگي قومي لرها با ديگر اقوام ايراني به ويژه شعبه پارسي است. لران قديمي ترين قبايل آريايي ايران زمين مي باشند که از روزگاران کهن در نواحي غرب وجنوب غرب و در امتداد دامنه هاي زاگرس ساکن بوده و هستند .(۱)
*(نوشتاری از بابايادگار)*بر خلاف زبان لری که کتیبه های پارسی باستان نیکان ان هستند شما هیچ کتیبه یا نوشته ترکی در ایران به ان قدمت پیدا نمی کنید. در عراق هم به گویش مانند لری می گويند پاهلی و متکلمين را کردهای پاهلی می خوانند. همچنين در شرفنامه چهار قوم کرد را : لر و کلهر و گوران و کرمانج خوانده اند. و همانطور که زبان شناسان می دانند زبان لری ما بين زبان فارسی و زبان کردی است. انچه پان تورکها و پان عربها مي خواهنند بکنند اينست که اقوام ايرانی را از هم جدا کنند که خيال باطلی است زيرا کسی ايرانی تر از لر و کرد نيست.در ضمن بايد بگويم که هم اکنون نيز لرها ، کردها را برادر خود می دانند.
آريايی ها ((ايرانی ها-مادها-پارتها-پارسها،با فارسهای امروز اشتباه نشود، زیرا زبان لری و کردی بیشتر به پارسی باستان نزدیک هستند و زبان فارسی امروز بیشتر به زبان پارتها)) با اميخته شدن با اقوام کاسي و گوتی و لولوبی و ماننا و ايلامی قوم امروز ايرانی را پديد اورده اند.*
*در اذهان عمومی لرها، آنها خود را برادر کردها می دانند زيرا چه از لحاظ نوع رقص و موسيقی و زبان و دیگر خصوصیات بين آنها شباهت های بسياری وجود دارد.
لرستان در دوره کاسی ها
کاسيان قبل از مادها وپارس ها از ارتفاعات قفقازيه و آذربايجان به جنوب غربی ايران روي آوردند ولی در ابتداي امر در نواحي درياي مازندران سکونت کردند ونام خود را به اين دريا دادند وآنرا دريای کاسپی يا کاشی ناميدند و اين دريا در اصطلاح اروپاپی بنام دريای کاسپين (Caspian) شهرت دارد.استرابون (Strabon) مورخ يونانی نقل کرده که اقوام کاسووا در ابتدای مهاجرت خود در کناره دريای کاسپين سکونت نمودند ونام خود را به اين دريا دادند.افراسياب تورانی طبق اوستا برای دست يافتن به فر کيانی در اين دريا فرورفت ونااميد برگشت و ديگر دريای وورو کاش (Vouro-kasha) می باشد.
دارمستتر در توضيح از اين واژه معتقد شده که وورو مخفف فراخ است وهر دو پهلوی و فارسی از يک ريشه می باشند.بنابراين اين واژه ووروکاش بمعنی دريای فراخ وبزرگ کاشی ودريای کاسپين مي باشد. واژه کاشی در کتيبه های بابلی به عبارت کاسی يا کاسپی آمده واقوام کاسی (کاشی)در زمان مهاجرت بتدريج در شهرهای کاشان وقزوين نيز سکونت نمودند ونام خود را بر اين دو شهر داده اند.(2)
اين قوم كه همزمان و به موازات عيلاميها بر بخشهايي از لرستان تسلط داشته اند ، قومی بودند که چيره دستي فوق العاده اي در ساختن مصنوعات مفرغي به دست آوردند .آنان مهمترين قبايل كوهستاني زاگرس شمرده ميشدند و پيشه دامداري داشته و با زباني كه با عيلامي قرابت داشت سخن ميگفتند .آنان سوار كاراني دلير و جنگجو بودند و بارها با همسايگان خود از جمله عيلاميها و بابليها در افتادند.آنها حتي توانستند دولت بابل را سرنگون ساخته و مدت شش قرن بر آن سرزمين حكمراني نمايند .حكومت كاسيها بر بابل در نتيجه شكست از عيلاميها به پايان رسيد .آنها پس از شكست از عيلاميها به سرزمين كوهستاني خود يعني لرستان بازگشتند .
لرستان در دوران ماد ،هخامنشی ،سلوكی ،و اشكانی
.اسكندر مقدوني در هجوم به ايران چون اين طايفه را مطيع نميديد، با قوايي عظيم آنان را محاصره و پس از چهل روز وادار به تسليم كرد .ولي پس از مرگ اسكندر دوباره آزادي خود را باز يافتند.
لرستان در زمان ساسانيان:
لرستان در دوره ساسانيان ، از لحاظ تقسيمات كشوري جزو سرزمين ((پهله )) يا ((پهلو ))محسوب مي شد. يعني سرزميني كه بعدها توسط اعراب جبال خوانده شد .سرزمين پهله خود به نواحي كوچكتري تقسيم مي گرديد. چنانكه لرستان و منطقه غربي آن يعني پشتكوه (ايلام )را به ترتيب به ((مهرگان كدك ))و ماسبذان ناميده مي شد. اين دو نام تا قرون نخستين اسلامي همچنان به اين نواحي اطلاق مي شد و با تغيير در اعراب آنها مهر جانقذق و ماسبذان خوانده مي شدند . از شهرهاي مشهور منطقه مهرگان كدك يا لرستان عهد ساساني شهرهاي صيمره و شاپور خواست (خرم آباد )را مي توان نام برد. شهر سيمره حاكم نشين منطقه و شاپور خواست كه گفته ميشود توسط شاپور (اول) بنا نهاده شده بود از شهرهاي آباد و پر رونق دوره ساساني محسوب مي گرديد .
حمدالله مستوفی , نام لران را بمحلی موسوم به لور واقع در گردنه ي مانرود نسبت ميدهد و مي نويسد :" وقوع اين اسم بر آن قوم, به وجهي گويند از آن است که در ولايت مانرود دهي است که آن را کرد خوانند ودر آن حدودبندي که آن را بزبان لري کول خوانند و در آن بند موضعي که آن را لر خوانند" (3)
شايد علل نسبت دادن لران به اين سرزمين مربوط به خاطره ی شهر اللور باشد که جغرافی دانان عرب درباره ی آن بحث کرده اند و امروزه نيز نام صحرای لور واقع در شمال دزفول, هنوز زنده است. محلهای ديگری نيز يافت می شود که نام آنها همانند لور می باشد از جمله لير محلی واقع در ناحيه گندی شاپور (جندی شاپور) و ليراوی واقع در کهگلويه است. احتمالا کلمه لر همان واژه لور است, چنانکه در لری پول را پيل ميگويند.
ياقوت حموی نيز از محلي به نام لردجان (لردگان) نام برده است . به گفته استخري لردگان پايتخت بخش سردان می باشد که بين کهگلويه(کوه کيلويه) وبختياری قرار دارد. در سيمره نيز محلي بنام لورت ياليرت است.مسعودی ضمن ذکر فهرست طوايف کرد, از قبايل لريه نيز نام برده است. ياقوت حموي با اينکه از لران سخن مي گويد , واژه اکراد را بکار برده ومی گويد:" اکراد قبايلی هستند که در کوههای بين خوزستان واصفهان زندگی ميکنند ومحل اين قبايل را بلاد اللور يا لرستان مينامند."(4)
در اواسط قرن ششم(6.ه.ق) لرستان به دو قسمت لر بزرگ و لرکوچک تقسيم شد .منظور از لر کوچک همان از لرستان کنونی و مقصود از لر بزرگ بختياري و کوه کيلويه است . بين اراضي لر نشين مزبور قسمتي قرار داشت که دامنه ي آن تا شيراز کشيده ميشده وآنرا شولستان ميناميدند وامروز اين خاک بنام ممسني معروف است .
لر کوچک وبزرگ از اواخر قرن ششم ببعد بزرگان وامرائي داشت که نام بعضي از آنها در ادبيات پارسي مخلد وجاويدان مانده است . امراء لر بزرگ که آنها را اتابکان لرستان ،به دنبال ضعف و تجزيه دولت سلجوقي، شجاع الدين خورشيد نيز همچون امراي بلاد ديگر فرصت را مغتنم شمرده ،لرستان را در قبضه اختيار گرفته و بر خود عنوان اتابك (که واژه اي تركی است كه از اتا به معني پدر و بيگ يعنی بزرگ است ساخته شده را نهاد.) و بدین ترتیب او سلسله اتابكان لر كوچك را بنيان نهاد.
خاندان فضلويه که از امرای لر بزرگ بودند شهرت بيشتری داشتند، علت اين امر آن بود که خاک لر بزرگ بين شولستان وعراق عجم وعراق عرب وفارس قرار داشت و امراي آن منطقه طبعا با حکام نواحي اخير رابطه داشته گاهی در حال صلح وزمانی در وضع جنگ ونزاع بسر مي بردند.(5) اتابكان لر كوچك با هر وسيله ای که توانستند موقعيت و اقتدار خود را تا اواسط دوره صفوي با گردن نهادن به يوغ فرمانروايان وقت ايران از جمله سلاطين خوارزمشاهی،مغولان ،تيموريان ،تركمانان ، قراقويونلو و اق قو يونلو و تا پايان پادشاهان صفوی حفظ نمايند .از اتابكان لر كوچك چند تن با درايت و سياست بودند كه از آن جمله شجاع الدين خورشيد موسس سلسله ، حسام الدين خليل (حدود 640هجري )،ملك عزالدين (804_750 ه ق ) ميتوان نام برد.
لرها همواره در وطن دوستی و پاسداری از وطن خود همانند بقيه ايرانيان ،غيرت نشان می دهند.به عنوان مثال خدمات اين سردار دلير(علی مردان خان) و نام آور لرستانی در برابر هجوم افغانها در پايان دوره صفوي و مقاومت سر سختانه او در برابر قوای عثمانی و همچنين رشادتهای فراوان وی در ركاب نادر شاه افشار جهت بر قراری صلح و ثبات و دفع متجاوزان از كشور ،بسيار در خور توجه و تحسين انگيز است.
آخرين حکومت لرها نيز به کريمخان زند میرسد .(البته به دلیل مدت حکومت کم این سلسله نمیتوان در مورد تاثیر یا نوع حکومت آنان بر کشور نظری با اطمینان داد) او از طوايف لر ساکن ملاير بود و بعد از دوره 40 ساله حکومت زنديه با به قدرت رسیدن این فردخائن و عقده ای(آغا محمد خان قاجار) و جانشينان بيکفايت و بی لياقت و وطن فروش قاجاريه اکثر نواحی ایران جدا گشت. ولی ... آغا محمد خان ،باني سلسله قاجاريه ،به علت كينه ای كه از لر های زنديه در دل داشت نسبت به همه لرها با ديده دشمنی می نگريست واسباب ضعف اين قوم را به هر نحوی كه توانست فراهم آورد چنانكه برخی از طوايف لرستان را به قزوين كوچانيد . همچنين چون واليان لرستان را رقيبی خطر ناك ميپنداشت در تضعيف آنها كوشيد.
اشياء مفرغی لرستان:
در مدتی متجاوز از 20 سال آنچه که روستاييان در ناحيه کرمانشاه ومخصوصادر هرسين ,الشتر و خرم آباد که در شمال لرستان است يافته بودند مجموعه هاي خصوصی و موزه هاي اروپا وآمريکا را با هزاران شي ء مفرغی وآهنی مزين ساخت . اين اشياء در قبوری پيدا شده که تاکنون هيچ يک از آنها از نظر علمی حفاری نگرديده . اين قبور گودال هاي هستند که گاهي سنگ فرش شده اندو همواره با لوحه سنگ بزرگی که به پنها گذاشته شده، پوشيده است. واين اشياء عبارتند از شمشير آهنی و خنجر مفرغي و کلنگ برنزی وسنجاق هاي برنزی و سيتولهای مفرغی (نوعی ظروف مخصوص سفالين.'>م.)(6)رمان گريشمن در اين کتاب توضيحاتي خوبي درباره تمدن اين اشياء اشاره کرده برای علاقه مندان به تاريخ ايران باستان. '>و يک تارنمای زيبا برای ديدن اين مفرغ ها Bronze Sculpture of Lurestan
شهرهای مهم اين مناطق (لر نشين) :
1-خرم آباد :
خرم آباد (که در زبان محلی به آن خورمووه گفته می شود) را که بسياری از مورخان اروپايی بر اين باورند که اين محل با خايدالوی متون آشوری مطابقت مي کند .آنچه مسلم است خرم آباد در دوره ی عيلاميان ،از شهرهای اين قوم بوده، ولي بدنبال انقراض آنان اهميت خود را از دست داده است.(7)
ژاک دومرگان، عضو هيئت علمي فرانسه در ايران معتقد بود که لرستان از ايالتهای عيلام قديم بوده وخرم آباد همان خايدالو يکی از چهار شهر معتبر عيلاميان بوده است.(8)
فردوسی براين عقيده بود که اين شهر در زمان شاهپور ذوالاکتاف ساخته شده است وتاريخ بنايش را همزمان ايجاد گندی شاپور دانسته است.بنابراين ميتوان گفت که خرم آباد امروزی در عهد ساسانيان در محل خايدالو بنا شده است واتابکان لرستان نيز در سده ی 5 ه.ق بر لرستان دست يافتند،خرم آباد را روي خرابه های شهر ساسانی،بنا کرده اند وبانی آبادانی آن در سال 580 ه.ق اتابک شجاع الدين خورشيد بوده است(9)
۲-بروجرد:
شواهد و اشارات تاريخی حاکی است كه بروجرد از شهرهای قبل از اسلام بوده و دلايل زبانشناسی نيز واژه بروجرد را با تركيب دو جزء "برو" + "گرد" موجوديت اين شهر را به پيش از اسلام ميرساند زيرا كه گرد در زبانهای قديمی ايران به معنای شهر ميباشد. حدود العالم تاليف 372 ه. ق. بروجرد را شهری خرم و پرميوه توصيف ميکند. به نوشته ياقوت حموی در معجم البلدان (اوايل قرن 8 هجری) بروجرد با خضارات و خيرات و همچنين دارای نخلهای مرغوب و زعفران بسيار بوده است. همين جغرافی نويس اسلامی در كتاب المشترك رازان را كوی بزرگی در بروجرد ياد ميكند. به نوشته ابن اثير شهر دارای خندق بزرگی در اطراف بوده كه اكنون ميتوان آثار و علايمی از آن را مشاهده كرد. در حملات ويرانگر مغول (616 ه. ق.) صدمه و زيان بسياری به شهر وارد شده و منابع تاريخی، خرابی شهر را در حد وسيعی گزارش كرده اند. ولی حمدالله مستوفی در سال 740 ه. ق. در نزهه القلوب از آبادی شهر ياد كرده و آن را دارای دو جامع عتيق و جديد دانسته است.
شهر در آغاز دوره قاجار وسعت گرفت. در همان زمان حاج زين العابدين شيروانی مورخ مشهور در بستان السياحه مينويسد:حسام السلطنه بروجرد دورش را حصار كشيد و راستا و بازار مسقف و دكاكين مكلف به اتمام رسانيد. به طور کلی شهر فعلی بروجرد دارای بافت قديمی بسيار زيبايی است و ساختمانهای قديمی و خانه های مسكونی آن از تزيينات جالب چون در و پنجره ارسی های بديعی برخوردار است. بازار كهنه بروجرد نيز هم اكنون همان طرح قديمی خود را حفظ كرده و داد و ستد آن رونق چشمگيری دارد. بروجرد که هنوز در لهجه محلی همان نام اصلی آن یعنی وروگرد(بروگرد) گفته می شود.
3-ايلام: سرزمين ايلام از ديرباز مهد تمدن بوده وهمواره محل سکونت اقوامی بوده که در اطراف وحاشيه ی روز سيمره گرد آمده وتمدن منطقه ی ايلام داشته است،دره سيمره نقش بزرگی در شکوفايی تاريخ وتمدن منطقه ايلام داشته است، زيرا مهمترين راه ارتباطی بين تمدن کوهها وتمدن جلگه های جنوب غرب ايران سرزمين مي گذشته است. استان ايلام از نظر آثار تاريخی ونقاط ديدنی بسيار غنی است وتاکنون در نواحی دره شهر ،هيلان،شيروان،آرمو ،ايوان غرب و ... آثار تاريخی از عصر مفرغ،هخامنشيان،اشکانيان،ساسانيان و...کشف وبه ثبت رسيده است.(10)
4-کهگلويه وبوير احمد:
از دوناحيه کهگلويه و بوير احمد تشکيل گرديده .برخی از مورخان براين باورند که مهرگان پسر روزبه ،پادشاه زمينگان(محل جايگاه)گيلويه بود،پس از مهرگان برادرش سلمه شاه شد.گلو يا گيلويه که از مردم خمايگاه سفلی از ولايت استخر بود،نزد سلمه آمد وبه خدمتگذاری پرداخت. چون سلمه درگذشت گيلويه آنجا را تصرف کرد وچون قدرتی بدست آورد،اين سرزمين را بنام او خواندند.(11) مؤلف فارسنامه ی ناصری بر اين باور است که درخت کيالک(زال زالک) در کوهستانهای اين سرزمين بيشتر از ديگر نقاط پارس وجود دارد. وچون ميوه ی وحشی زال زالک را در اين منطقه گيلويه گويند،بدين مناسبت اين سرزمين را کُه گيلويه ناميده اند.(12)اما اين نظريه درست نيست ، زيرا درخت زال زالک منحصر به اين استان نمی باشد وبطور طبيعی در سرتاسر لرستان وبختياری يافت مي شود ودر کهگيلويه سيسه ناميده مي شود.ظاهرا کيارک در شيراز رايج است نه بين لرهای کهگيلويه.
" تل خسرو(کهگيلويه)کوهستانی است در شمال ولايت بهبهان...در روزگار پيشين آن را رم زميگان که معنی بلوک سرد است می ناميده اند ودر سده ی 3 ه.ق به نام کوه گيلويه معروف گرديد".(13)"طايفه ی بوير احمد،ناحيه ی تل خسروی وچند محل از بلاد شاپور ناحيه ی رون (Reven) را متصرفشده ،تمامی آنها به ناحيه ی بوير احمد مشهور گشته است.(14)
۵-ياسوج:
نام بومی ياسوج ، ياسيج است که در کنار رودآبشار ،دامنه ی قلعه ی دنا واقع شده است .که زمانی مرکز نفوذ خانهای بوير احمد عليا بود . سابقه ی تل خسرو بيش از2000 سال است، ولی احداث ابنيه ی معاصر آناز سال 1309ه.ش آغاز شدوتا سال 1323 ه.ش ادامه داشت وپس از اين تاريخ متروک گشت.از عوامل ايجاد شهر ياسوج شرايط اقليمي وخاک و جنگلهای سرسبز بلوط و دره ها وکوهها وتپه های زيبا ومنابع فراوان آب است
۶-چهار محال وبختياری :
براساس کتيبه ها وسنگ نبشته های گوناگونی که بدست آمده، منطقه ی چهر ومحال بختياری در زمان کوروش هخامنشی وجود داشته ومردم در جنگهای مختلف شرکت می کردند.
زبان :
پس از انقراض ساسانيان، آنچه پايداری وغلبه ی معنوی ايرانيان بر اعراب گشت ، فرهنگ وزبان قوم ايرانی است.مردم لر نيز همانند ديگر ايرانيان ، گرچه کيش باستاني خود را به مرور زمان رها کرده وبه آيين اسلام درآمدند ولي زبان کهن خويش را نگاهداري نمودند . بسياري از واژههاي لري اغلب ريشه هاي باستاني دارند و به احتمالا تعداد زيادي از اين واژه ها مربوط به زبانهاي كاسي و عيلامي مي باشد . گفته مي شود زبان پارسي در زمان امپراتوريهاي هخامنشي ، اشكاني و ساساني در لرستان گسترش يافته است . در بين زبانهاي جنوب غربي ايران ،زبان (گويش)لري بزرگترين رابطه را با زبان فارسي دارد. كه هر دوي آنها دنباله پارسي ميانه، زبان پارتيان قرن هشتم بعد از ميلاد هستند ،و همانگونه كه مي دانيم پارسي ميانه، زبان پارتيان و ساسانيان بود كه به تدريج تغيير شكل داده و به صورت زبان فارسي نزديك است كه بعضي معتقدند اين زبان در گذشته نه چندان دور از فارسي منشعب شده است .گويش مردم لرستان بيشتر لري ولکي است. بر اساس مطالعات زبان شناسي ، زبانهاي لري و لكي جزو زبانهاي هندو _ اروپايي به شمار مي آيند. زبانهاي ايراني شامل زبانهاي ايراني شرقي ، و زبانهاي ايراني غربي مي باشد . لكي و لري جزو زبانهاي ايراني غربي محسوب مي شوند .
باختری :گويشهاي لری ، بروجردی ، ملايری ،نهاوندی ،وغيره لری خاوری :شامل گويش های بختياری ،دزفولی، شوشتری ،وغيره
لکها بيشتر در نواحی نورآباد وکوهدشت والشتر ساکن اند ولرها در خرم آباد و بروجرد و اشترينان (اشتربانان)... مستقر هستند. گويش لری بختياری که تفاوتي با لری خرم آبادی دارد در اليگودرز و روستاهاي اطراف و طايفه هاي چهار لنگ بختياری رايج است.(15)در ملاير ونهاوند وتويسرکان به لری و لکی سخن گفته می شود در ايلام هم در قسمت های شمالی آن که همرز با کرمانشاه است لکی بيشتر رايج است و در قسمت های ديگر لری سخن ميگويند وطوايف لک که در نواحي شمال استان بسر ميبرند ،طايفه مکي که بين کرمانشاه وهيلان زندگی ميکنند وبه لهجه کردی جنوبی تکلم ميکنند که شبيه لهجه کلهر است ودر قمسمت جنوبی استان کردان شوهان هستند که به لهجه کردی کرمانجی سخن ميگويند.(16)در کهگيلويه وبوير احمد وچهار محال بختياری تا لر های ممسنی همه به گويش لری با اختلاف های اندکی سخن ميگويند البته گروههای مهاجری هم بوجود دارد که بگويش های دیگری سخن میگویند و بیشتر مردمان لری سخن می گويند.
در بخشی از لرستان پژوهی نشر شقایق پیرامون باورهای لرها چنین آمده است :
احترامٍ سادات در لرستان به قدری زیاد است که اگر سیدی با قافله ای به آن دستبرد نمیزند. باباها هم محترم هستند مقصود از بابا چیست؟ در ادبیات ایران نام باباطاهر عریان مثل خورشید می درخشد و کسی نیست که به زبان پارسی آشنا باشد و شیفته دوبیتی های بابا نباشد. اغلب بین ادیا صحبت میشد این بابا که مقدم بر ظاهر است یعنی چه ؟ جواب آن سؤال را در لرستان گرفتم که عده زیادی بااه هست و مثل امام زاده مزار آنها محترم است. از همه مهمتر بابا بزرگ است که در دلفان می باشد و دیگر مثل بابا سیف الدین در صیمره بابا خوارزم در بالاگریوه و امثال اینها و بابا دارای جنبه تقدیسی است و همان طور که امامزاده در جاهای دیگر مورد تقدیر است بابا در لرستان مقدس می باشد.
جد سادات لرستان
تردیدی نیست که لرستان معبر و موقف ائمه و اولاد آنها علیهم السلام بوده که به دلیل طینت پاک سرشت زلال و دل رحیم ساکنانش همواره منزل امن چنین عزیزانی بوده است. نیای بزرگ سادات لرستان موسوم است به سید علی بن سید محمد بن سید عبدالله بن موسی علیهم السلام وی را پنج فرزند بوده که سادات لرستان از نسل حیدر و محمد اویند سید علی طی زندگی خود از شهرهای مختلف مناطق مرکزی و غربی ایران دیدن کرده و در هر شهر و دیاری از هدایت عامه مردم به اسلام و آیین توحیدی لحظه ای فروگذار نبوده است. از شهرهای تبریز خرم آباد، بروجرد و دیگر شهرهای اسلامی دیدن کرده و به هدایت مردم پرداخته است دو نقطه اسکانی موسوم به عراض و کنگران به علت ابتلا به لامذهبی و انحراف دعوت سید علی را رد میکنند و از آنجا که اصرار و هدایت او در دلهای سیاه سکنه آن دیار بی اثر میماند به نفرینش تنبیه شده و از سر صدق به صراط مستقیم روی آور میگردند سید علی و سید احمد بنا به سفارش سید فداله جهت امحای بدعتهای دینی در بختیاری و نشان دادن کرامات خود عازم تبریز میشوند تا با شاه طهماسب رویا رو شوند. شاه طهماسب از ریشه محکم شجره پاک و کرامات سادات بزرگوار سید علی و سید احمد – ابتدا غافل جاهل بوده و از اینکه آن گوهرها منتسب به معدن رسالت هستند و از اجرای امامت سرباز میزند و منکر میشود اما با دیدن کرامت آنها احوال شاه طهماسب تغییر میکند. به نحوی که بیدار شده و از کرده خود نادم گردیده و در تاریخ حیات سیاسی مذهبی خود خجالت زده میشود. شاه طهماسب که این کرامات میبیند دو اقدام مهم تاریخی را به عمل می آورد: نخست اینکه با صدور خطی به سادات بزرگوار لرستان و بختیاری اختیارات تامهای میدهد. ثانی اینکه تخت شاهی را رها کرده و مدتها ملتزم رکاب آن سادات شریف می.شود. متعاقب این تحولات است که بدعتهای شاهی و قبایلی در آن مناطق کوتاه میگردد. شاه طهماسب و درویش حسن تبریزی در التزام رکاب سیدین لرستان و بختیاری راهی آن مناطق شده و در هر زاویه ای درسی و کرداری در حسن از سید پدیدار میشود در بین راه سید علی جهت سر رشته دادن به کار والدین و عیال خود از شاه طهماسب و همراهان جدا شده و به اقامتگاه اصلی خود میرود سید علی روضه پدر خود را زیارت کرده و سرانجام به محضر سید فداله میرسد پس از چندی توقف در بختیاری به سمت بروجرد عزیمت و سپس عازم خرم آباد میگردد در خرم آباد سید علی به محضر امام زاده زید بن علی (ع) توفیق می یابد و چندین سال مقیم میشود از موانست امامزاده زیدبن علی (ع) بهره وافی میبرد. سید علی سپس از خرم آباد جهت زیارت بیت الله و مدینه منوره و عتبات عالیات عازم میگردد. به زیارت کامله نصرت می یابد در بازگشت به جبل کوه (بالاگریوه میرسد و در بابا خیل اطروش مقام میگیرد. رؤسا همه قبایل از بزرگ و کوچک به محضرش شرفیاب میشوند. سید علی در طی عمر شریفش چندین بار به بختیاری سفر کرده و در این مسافرتها به دیدار بنی اعمام خود همت گمارده است اولاً مقاماتی چند نسبت به ائمه طاهرین سلام الله عليهم اجمعين توجه داشته و روضه راه انداخته است عزت و احترام او در لرستان تا حدی است که مردم دختران خود را بدون صلاح وی به شوی نمی دادند. و اما ماجرای آهو و آهو قلندری روزی اهالی و فادار و علاقه مند و مرید در طائین مون قصد دیدار سید علی میکنند اثری از سید بزرگوار نمی.یابند. پس از مدتی تجسس سید را در غاری یافته که سجاده انداخته و در تضرع است و چند راس آهو هم موازی او در آن حرم امن قرار دارند. از سید میپرسند یا سید در این چند روز که حضور نداشتی خوردن جناب شما از کدام مأکول بوده است. سید می فرماید شیر همین آهوانی که ملاحظه میکنید شیر این آهوان را دوشیده و طعام کردهام این وقایع بر حرمت او و اولادش مزید کرده تا جایی که مردم منطقه حتی متعهد شده اولاد سید علی را نیز مثل سید علی محترم داشته و از امکانات و تسهیلات شایسته و بایسته برخوردار نمایند یعنی خیلی ها به دلیل اکرام وافر به سید مورد تأکید و تایید آن بزرگوار قرار میگیرند. چندین سال قبل مجمعی تحت عنوان مجمع سادات در خرم آباد تشکیل شد تا هم در جهت وحدت سادات بکوشند و هم راجع به و موقوفات سید علی واقع در طاق سید علی در دره سید اتخاذ تصمیم نمایند و همچنین در عمران بقعه شریف سعی و اهتمام ورزند که پس از چندی این جمع فرو پاشید. البته پی از آنها نیز کسانی در تلاش برای احیای این بقعه و تقویت سادات بوده اند اما موفق نشده اند مثلاً در دوران رضاخان تعدادی از رجال سادات را گلچین کرده و تبعید نمودند. البته هنوز بداد قابل ملاحظه ای از سادات تبعیدی را در شهرهایی چون ورامین و گرمسار داریم اخیراً ام که جهت احیای مرقد پاک آن سید شريف النسب وجليل القدر تلاشی صورت گرفته است که دارم به نتیجه برسند چرا که هر کس بتواند گنبد سید علی را به سلسله مراقد مربوط به بنی اعمامش متصل گرداند سهمی را از توشه آخرت مالک شده است و چنین اقدامی هم صواب است و هم ثواب.
ویژگیهای اخلاقی لرها
لرها به عنوان یکی از قومیتهای ایرانی، دارای خصوصیات اخلاقی و فرهنگی خاصی هستند. برخی از ویژگیهای اخلاقی مهم لرها عبارتند از:
1. مهم دانستن ارزشهای خانواده: لرها اهمیت زیادی به وحدت و اتحاد خانوادهها میدهند و از روابط خانوادگی قوی و پایدار برخوردارند.
2. مهم دانستن احترام و ادب: احترام به سن، جنسیت و ارزشهای فرهنگی برای لرها بسیار اهمیت دارد و ادب و احترام به دیگران برای آنها اصول اساسی است.
3. مهم دانستن مهماننوازی: لرها به عنوان یکی از خصوصیات اصلی فرهنگی خود، مهماننوازی را بسیار ارزشمند میدانند و به میهمانان خود احترام و مهربانی مینمایند.
4. مهم دانستن پایبندی به قول: لرها به عنوان یکی از ویژگیهای اخلاقی مهم، اهمیت زیادی به پایبندی به قول داده شده میدهند و از اعتماد و صداقت در روابط انسانی خود پشتیبانی میکنند.
5. مهم دانستن همبستگی و اتحاد: لرها به عنوان یک جامعه محلی، از اهمیت بالای همبستگی و اتحاد در مواجهه با چالشها و مشکلات برخوردارند.
این تنها چند مورد از خصوصیات اخلاقی مهم لرها هستند و این قومیت دارای یک فرهنگ پربار و متنوع است که ارزشهای انسانی و اخلاقی مهمی را ترویج میدهد.
مشاغل و حرفه های قوم لر
لرها در مشاغل مختلف فعالیت میکنند. برخی از مشاغل رایج در جامعه لر شامل موارد زیر میشود:
1. کشاورزی و باغداری: بخش قابل توجهی از جمعیت لر به کشاورزی و باغداری مشغول هستند. آنها گیاهان محلی را کشت و محصولات کشاورزی خود را تولید میکنند.
2. پرورش دام: لرها به پرورش دامهایی مانند گاو، گوسفند و بز مشغول هستند و از محصولات دامی برای تأمین نیازهای خود استفاده میکنند.
3. صنایع دستی: لرها تواناییهای بسیار خوبی در زمینه صنایع دستی دارند. آنها معمولاً فرش بافی، قالی بافی، سفالگری و حصیربافی را انجام میدهند.
4. شغلهای خدماتی: برخی از لرها در شغلهای خدماتی مانند پزشکی، آموزش، خدمات رستورانی و فروشگاهی فعالیت میکنند.
5. حرفههای سنتی: لرها از حرفههای سنتی مانند گلدوزی، معرق کاری، نقاشی سنتی و سایر حرفههای دستی بهره میبرند.
این تنها چند مثال از مشاغل رایج در جامعه لر هستند و اعضای این قومیت در زمینههای مختلف اقتصادی و فرهنگی فعالیت دارند.
.....................................
1-(افشار، ايرج .مقدمه ای بر شناخت ايل ها و...جلد اول ص 372)2-(تاريخ اجتماعي ايران باستان.نوشته :دکتر موسی جوان صفحه112 و113) .3-(مستوفی تاريخ گزيده،ص 537)4-(مينورسکی ،ولادمير، لرستان ولرها،ص 22)5-(تاريخ 10000 ساله ايران.جلد 3.ص 236 .)6-(تاريخ ايران از آغاز تا اسلام –رمان گريشمن(Ghirishman.Roman.1979-1895):رئيس گروه باستان شناسی فرانسوی در ايران. ترجمه دکتر محمد معين .صفحه 130-131)7-(ساکی،جغرافيای تاريخی وتاريخ لرستان ص94-97)8-(دومرگان ژاگ.هيئت علمي فرانسه در ايران، جلد2.ص211)9-(رزم آرا،تيمسار علی .جغرافيای نظامي ايران .لرستان.ص 178)10-( افشار، ايرج .مقدمه ای بر شناخت ايل ها و...جلد اول ص 173)11-(اقتداری ،احمد.خوزستان وکهگلويه وممسنی.جلد 1.ص 363)12-(فارسنامه ناصری .حسينی فسايی.جلد2.ص1467) .13-(شوشتری: مؤلف کتاب تاريخ جغرافيای خوزستان درباره ی کهگيلويه در ص 192)14-( مؤلف فارسنامه ناصری در ص.1481 )15-(دبيران گروههای آموزشی جغرافيای استانها .جغرافيای کامل ايران.جلد 2.ص1075)16-(مينورسکي ولادمير لرستان ولرها .ص30) - سید حمید جهان بخت
دیدگاهها
لر اریایی و پارسی هستند،،،،، لر های امروزی از قبایل زاگروس نشین باستان هستند که نام اصلی قبیله انها که یکی از ده طایفه پارسی ها هست و در کتب تاریخ مکتوب شده ساگاروتی یا ساگروتی (امروزه میگوییم زاگروسی یا زاگروس نشین) که یکی از چهار طایفه چادر نشین پارسی ها بوده اند انها تیراندازانی ماهر و سلحشور بودند انها خودشان را کاسی به معنای قبیله مردم چشم سبز هم مینامیدند(امروزه هم در زبان گیلکی کاس یعنی چشم سبز و تاس یعنی کچل و کاج شاید یعنی کسی که چشمانش مشکل دارد) که در جنگ ها با یونانیان بسیار کوشش از خودشان نشان دادند، قبل از اسلام انها را لر نمینامیدند و شاید لر نام طایفه ای کوچک از طوایف پارسی ساگروتی بوده است که بعد ها به همه انها لر کفته اند ، ساگروتی ها یا زاگروسی ها یا کاسی ها از پارسی هایی بودند که شاید قبل ورود دیگر قبایل پارسی به فلات ایران امده بودند و در زاگروس ساکن شده بودند،، دو قبیله پارسی چادر نشین دیگر شامل مرد ها یا ارمارد ها در شمال ایران، دایی ها یا همان داهه ها در شمال خراسان بودند(داهه ها به کمک پارت ها یونانی ها را بیرون و امپراتوری اشکانی را ایجاد کردند بعد از ایجاد امپراتوری اشکانی انها همیشه خود را از عموزادگان و همخون شاهان هخامنشی مینامیدند و مانند انها سکه ضرب میکردند) شاید ساگروتی ها خودشان را کاسی و چشم سبز مینامیدند درحالی که دیگران انها را ساگروتی یا زاگروسی مینامیدند که نام قبیله پارسی زاگروسی بعد ها به کوهستان های زاگروس داده شده است و انها زاگروس نشین نامیده شدند،،، لباس چوقا ۱۰۰سال قدمت دارد و دلیل ارتبط لر ها با تمدن چند هزار ساله ایلام نیست،،،،،، ایلامی های اولیه اریایی بودند و شبیه کاسی ها یا اصلا کاسی بودند اما بخاطر حمله اشوری ها وشاید بعضی قبیله یا قبیله های افریقایی نژادشان تغییر کرد اما دشمنان در انها حل شدند،،، بومیان اولیه ایران مثل ساکنان شهر سوخته و کاسی ها و…. اریایی بودند و بعضی از انها مثل کاسی های ساکن در زاگروس از قبایل پارسی زبان بودند و شاید قدیمی ترین مهاجران اریایی به ایران بودند،،،، امروزه با کشف کتیبه های کاسی که نام ها و خدایان انها اریایی هستند
اگه فارسی از پارتی بود الان باید به دریا میگفتیم زریوار ،حال اینکه دریا از پارسی باستان انشانی است ،
هم لر بویراحمدی هستم هم بختیاری
هردو با اصالت
اولین و دومین ایلات بزرگ لر
ایل بویراحمدی ۱۷ طایفه داره
ایل بختیاری ۲۴ طایفه
پدری از دیار بویراحمد و کی لهراس و سرزمین اریوبرزن و سردار گیلویه
و مادری از دیار بختیاری و علیمردان خان و بی بی مریم و سردار اسعد بخیتاری
ممسنی را شولستان نیز خواندهاند[نیازمند منبع] که به معنای سرزمین شول هاست. شول نام ایلی است از ایلهای فارس . این قبیله نخستین بار در لرستان سکونت داشت و در حدود سال ۳۰۰ هجری قمری نیمی از لرستان را زیر فرماندهی قرار داده بود و توسط سیف الدین ماکان روزبهانی اداره میشد.(برگرفته از دانشنامه ویکی پدیا)
درود بر شما
نوشته ای شما در مورد لرها کامل نبود ولی جالب و خواندنی بود، لرها به روایتی معتبر بازماندگان قوم ماد می باشند
به این رنگین کمان ایران میبالم
تنها قومی که تونسته تیمور لنگو شکست بده قوم لر بوده اصیل ترین نژاد ایرانی قوم لره باستانی ترین نژاد شهرنشین خرم آبادی ها هستند.منم قبول دارم که لر و کرد با هم برادرن.هرچند همه جای ایران سرای من است.
ممنون از مطبی جالبتون
البته گویا تسلیم کاسی ها رو یونانیان به دروغ اعلام کردن تا اسکندر رو ضایع نکنن
چون از همون اولش اسکندر زاگرس رو دور زد
حتی گنجینه اصلی هخامنشی کهشامل مجسمه های بابلی هم بود رو بعد از فتح همدان اسکندر نتونست پیدا کنه
تا سال1368 بعد 2000سال این گنجینه در غار کلماکره لرستان یافت شد
واقعا از توهین هایی که در چند سال اخیر به لرهاو سایر اقوام ایرانی شده ناراحتم.
امیدوارم روزی این توهین ها تموم شه.
ما همسایگانی داریم که مانند صدام جنگ علنی به راه نمیندازند ، بلکه با جنگ روانی و آرام آرام بر روی تجزیه ایران سرمایه گذاری میکنند.
یک روز این جهل به آذربایجانی ها توهین میکند ، یک روز به قزوینی ها ،یک روز به رشتی ها ، یک روز به لر ها
تا آرام آرام تجزیه روانی ایران و در نهایت تجزیه فیزیکی ایران را رقم بزنند.
دور زدن زاگرس توسط اسکندر با توجه به نبرد مقدونی با آریوبرزن در کهگیلویه و بویر احمد کنونی دارای ابهام است . توضیح دقیق تر با مدیریت تارنما
فقط اینو زمزمه گوشت بکن که همه از یه قوم هستیم که اون هم لر هستش! پس همه برادریم!
خایدالو از زمان هخامنش بوده و بعد ها نیز پایتخت حکومت های مختلف بوده
با تشکر و سپاس فراوان از مطالبتون
قلب تمدن پارس و خواستگاه تمدن پارس
لرستانها می باشد یعنی از شاپور خواست تا شاپور آباد انشان شوش پارسه
تمدن عیلام شامل شهرهای ماداکتو(دره شهر ایلام) و خایدالو(لرستان) و کبنک(هفت تپه) وچهارمحال بختیاری و کهکیلویه بویراحمد(انشان) به مرکزیت شهر شوش بوده است.مردمان این تمدن 5000 سال پیش از میلاد مسیح شهرنشین و از نظر صنعت و دانش بسیار پیشرفته بوده اند بطوری که آثارمفرغی بدست آمده از آن دوران خود حکایت کننده این موضوع می باشد.
بسیاری از آثار تاریخی تمدن عیلام در پی حمله اعراب به ایران و قتل30هزار نفر از ساکنان شهر شوش و همچنین جنگ 8 ساله با کشورعراق از بین رفت.از آثار بجا مانده میتوان کاخ آپادانا که توسط داریوش اول ساخته شده است و زیگورات چغازنبیل به عنوان اولین پرستشگاه و کاخ اردشیر را نام برد.
سرزمین عیلام زادگاه پادشاهان هخامنش و دلاورانی چون آریوبرزن و بهرام چوبینه می باشد که موجب افتخار سرزمین پارس می باشد.
همان گونه که کوروش کبیر میگوید(گفتار نیک-پندارنیک-کردارنیک) بعد از گذشت سالها هنوز مردمان این سرزمین دارای دلی پاک و بی ریا می باشند .در طول تاریخ این سرزمین همواره مورد هجوم افراد وحشی و بی تمدن قرار گرفته است و در زمان حال نیز فرزندان همان وحشی ها در حال تحریف تاریخ و فرهنگ مردمان لر و تمدن کهن عیلام هستند. ما از نسل هخامنش هستیم پس بیایید برای دفاع از فرهنگمان آریوبرزن باشیم.
بختیاری ها از نسل یزدگرد و نوه اش پناه خسرو هستن،لرهای خرم آباد از نسل شاپورشاه ساسانی
ز فهلو به بهلو کشیده تناب. سراپرده شاه افراسیاب
که رستم به تنگ پرین اندر است. فرامرز از تنگ بالا تر است
حتی دلفانها که لک زبانن در اصل لر هست و شاخه ای از ایل سکوند
من نهاوندیم , اصالتم چگنی , و قلبم سی ایرانpersia تپش منه
دوست عزيز لرها دقيقا بر جايگاه تاريخي و فرهنگي تمدن ايلاميان قرار دارند و نظر اكثر باستان شناسان مانند والتر هينتز-رومن گيرشمن-مارسلا رمپوف -دانيل تي پاتس ايلاميان را نياكان قوم لر مي دانند و قوم لر را نخستين ساكان كهن ايران مي دانند .مادها فقط يك دوره كوتاه 50 ساله حكومت داشتند.
شهراين تمدن شامل شوش ابرشهر دوران باستان -سيماش(خرم آباد كنوني)-مداكتو-انشان
عصر برنز و صنايع مرتبط با اين فلز را ايلاميان ايجاد كردند اين عصر يكي از نقاط عطف حيات بشر بوده است.
همزمان با ايلاميان تمدنهاي ديگري مانند سومريان-بابل و آشور در دشتهاي اطراف ميان رودان عراق وجود داشتند.
بايد بدون هيچ تفرقه بگم زنده بادا ايران بزرگ واقوامش بخصوص لر وكردو بلوچ وشمالي
صحرای لور که اشاره کردید الان یکی از قسمت های شهرستان اندیمشک هستش ، نه شمال دزفول
سال 1342 شمسی، فرانک هول معمار آمریکایی با همکاران خود به دره خرم آباد آمدند و با استفاده از آزمایش رادیوکربن گرافی بر روی نقاشیهای غارهای خرم آباد و اطراف آن متوجه شدند که نقاشیها مربوط به مردمان غارنشینی است که بین 50 الی 100 هزار سال پیش از میلاد در این غارها زندگی میکردند که در حدود 7000 سال پیش همین اقوام به کوهپایه ها آمده و با خویشاوندی خود با دیگر مهاجرین قدیمیترین شهر این فلات را تشکیل داده و به شبانی پرداختند...
تا پیش از اثبات های فرانک هول تمام تاریخ شناسان بر این باور بودند که غار (آلتامیرا در اسپانیا) و غار (لاسکو در شمال فرانسه) با 23 هزار سال کهنترین غارنشینی را دارا هستند اما آزمایشات فرانک هول تمام محاسبات دنیا را تغییر داد و خرم آباد و غارهای این دَره را مرکز تحقیقات دوره های: موسترین، بارادوستی، زازاری... خواندند...
بر طبق اسناد و شواهد مذکور و ثبت شده، لُرها اولین و قدیمیترین مردمان فلات ایران هستند
درود بر شما هم میهن ارجمند
کتاب "قوم لر" نوشته ی جعفر يوسفي –انتشارات امیرکبیر
پیروز باشید
دشت خوزستان كه مركز اصلي حكومت ايلاميان بوده است همواره و همچنان جولانگاه ايلات و لر بوده است.
با عشق تمام باورم پر باشد
این مایه افتخار و خوش اقبالیست
هرجا که کسی اصالتا لر باشد
از ایل ممبینی که از لرهای باستانی ممسنی هستند و چند قرنی هست که در میداوود و باغملک (مرکز شالیزارهای برنج خوزستان) ساکن هستند نامی نبردید
هردوت مورخ یونان باستان از قومی به نام اریا زنت یاد میکند که در دامنه های الوندیا همان ملایرانروزی زندگی میکرده اند ..زنت ها یاهمان زندها که بعدها کریم خان زند ازین قوم برخاسته اجداد ما ملایریا و از شعبه های اصلی مادها بحساب می ایند که اشاره ای به انها نشده...
همچنین کی یوسفی گجساران
خیلی حرف هست ولی جایز نیست که اینجا بنویسمشون چرا که باعث می شه احساس کنید توهین کردم....پیشنهاد می کنم تاریخچه "لولوبی ها" "کاستی ها" و "گوتی" هارو بخونید.
ولی در کل ما مردمان غیوری و دلیری هستیم.
یعنی چی که نمیدونم از کجا امدم خوب برو یه مقدار مطالعه بکن تا بدونی
دگرگونی عنوان از کی به خان تنها یک دگرگونی لغوی نبوده ، بلکه با دگرگونی نقش و رفتار همراه بوده است .
پس بیایید این القاب باستانی را که ریشه در اسطوره و تاریخ باستانی این سرزمین دارد ، پاس بداریم .
فقط در استان کوه گیلویه و ممسنی و قسمتی از بختیاری که تبار کوه گیلویه ای دارند این القاب حفظ شده است .
ممنون از سایت خیلی خوبتون که اقوام ایرانی را در برابر هم قرار نمیده و بلکه سعی میکنه درکنار هم قرار بده.
رامین .از یاسوج بویر احمد
اینا همه موجوده شما مستونین به این روستا سر بزنین و از مردم روستا بخواین بهتون نشون بدن موارد گفته شده در بالا رو.
این روستا در شهرستان ممسنی قرار داره
حتی پل تاریخی اونجا هست که سند هایی وجود داره راجع به عبور ارتش اسکتدر از اون
یه منطقه بسیار صعب العبور و گذر گاهاش در دره های عمیقه ومحل مناسب برای جنگ
دوستان یاسوجی علاقه دارن که بگن اریو یرزن یاسوجیه.... خوب یاسوجی
مهم لر بودنشه ما همه از یه تباریم
و افتخارمون لر بودن این سرداره
من ی سوال داشتم,اسم انتخابی دماوند رو از نظر من لرها انتخاب کردند,چون از این ور نها وند رو گذاشتند؟؟!
باتشکر
با سلام خدمت همه دوستان در مورد این پست که دیدم چند نفر دیسلایکش کرده بودم بگم که این که این اقا گفته سادگیتون زبون زد همس یه جور تعریفه نه حرف بد به خدا تو این زمونه که همه جا دروغ و دغل میبینه ادم واقعا بعضی از دوستان لر خودمو که میبینم انقدر صاف و ساده و بی ریا و واقعا مرد هستند و یک رنگ هستند به این هموطنای گلم افتخار میکنم این که میگه سادگیتون زبانزده منظور این جک های چرت و پوچی نیست که روی زبون بعضیاس منظور اون یک رنگی و صداقت و خاکی بودن شماست وگرنه همه میدون لرها از باهوش ترین افراد هستند و نمونه هاش روهم تا دلتون بخواد هممون دیدیم و میشناسیم. خیلی دوستتون دارم. زنده باد ایران
ظفری سمت جونقان است
دیدم خیلی از لرها اینجا نظر گذاشتند من لر هستم ولی در زمان کریم خان اجدادم تبعید شدن به ورامین امروزی و تا بحال لرستان و ندیدم میخوام هر کس اطلاعاتی داره کمک بده تا من برم زادگاه اصلی اجدادم و خودم و ببینم
من از نسل دلیرمرد نظر هستم و طایفه هداوند ایل گداوند هر کس درباره تبعید این ایل بزرگ چیزی میدونه راهنمایی کنه ممنون
شجره نامه در زیر
شاه نظر فرزندان ذلبک شاه و محمد خان لر نسل ما از ذلبک شاه محمد خان لر حکومت کشته ذلبک شاه تبعید شده به ورامین با هفت پسرش که نام های انان علی و بهرام و قمر و گدا و عبدل علی و کرم و کریم که ما از نسل گداعلی هستیم و طایفه ما گداوند میگن حالا هرکس هر اطلاعاتی داره کمک بده ممنون
اولا جد خوانین این طوایفی هست که شما گفتید
ثانیا کی گیوی هااز اصفهان به بویراحمددر400سال پیش مهاجرت کرده اند که از گیوه دوزان اصفهانی هستند واسم آنها قاید گیوی اسیت نه کی گیوی ولی به کدخدایان قاید گیوی ها لقب کی داده اند مثل کی خورشید،
بعدش همه طوایف بویراحد و ولرها به شاهنامه وشاهنماه خوانی مسلط هستند وبودند واسم فرزندان خود رابراساس شاهنامه نهاده اند هر چند اسم عربی هم زیاد داریم،
بعدش دوست عزیز این طوایفی که شما گفتید هرکدومش از ی استان دیگه امده اند چطور می شود اینها را به اردشیر بابکان نسبت داد
علت نام گذاری آنها به کی گیوی این است کی اردشیر و شیرویه,پسران بیژن,بیژن هم پسر"گیو" giv بوده است.به همین سبب,کی گیوی که از اعقاب اردشیر بوده اند,به نام جد بزرگشان"گیو"گیوی نامیده شده و با افزودن پیشوند "کی" که به عنوان پادشاهان کیانی بودن است به کلمه "گیوی" انها را "کی گیوی "گفته اند.درحال حاضر عنوان "کی" به سران طایفه کی گیوی و سران بعضی دیگراز طوایف ایلات کهگیلویه و بویراحمد اختصاص دارد.مانند:کی لهراس وکی قباد کی مکی و کی نصر
محل سکونت اولیه کی گیوی ها در بویراحمد:مازه تیر احمد,دلی خمسیر,له دراز دروهان و به قولی جوزاربوده است.قبر بزرگ جد این طایفه در محلی است موسوم به “بواگیو مرده” (بابا گیو مرده) که در اصطلاح محلی به آن"بواگی مرده"میگویند.سالخوردگان میپندارند,جد بزک طایفه کی گیوی که"گیو"قهرمان اساطیر هفت لشکر(شاهنامه فردرسی)میباشد در آنجا مدفون است.
میگویند:دوازده نسل بیشتر,یکی از اجداد کی گیوی ها ,دارای سه پسر بوده به نام "بساق"و"یساق"و"یار امیر"(یار امین),بساق و یساق به اردکان (سپیدان)مهاجرت کرده اند و در آنجا ساکن شده و محل ساقی اردکان را بنیان گذاری کرده اند.
در فارسنامه ناصری ازحاجی باباخان نیازی فرزندحاج علی خان فرزند حاج نیاز یاسیچی یاد شده.
اقاو کیَ گیوی از تیرهای اصلی بویر احمد اردشیری میباشند
دروغ ریشه همه بدی هاست ، کسی با دروغ به جایی نمیرسه و دیر یا زود مقام پوشالی را که هم با دورغ(اگر به دست بیاورد)از دست می دهد. من از این حرف شما کامل آگاهم که دروغ مطلق هست..... غار کَلماکَره در بالاگریوه(که بین سه استان لرستان پیشکوه و لرستان پشتکوه(ایلام کنونی) و خوزستان)تقسیم شده (توجه کنید گفتم تقسیم شده نه همه سه استان حال) و این غار در شهرستان پلدرختر در کوه آهکی مله قرار دارد این شهرستان(نمیگم همه چراکه خالص ترین جغرافیا که دارای زبان و گویش خاص هست هم در این عصر تکنولوژی و جابجایی های آسان معمولا ۱۰۰ درصد به آن گویش یا زبان صحبت نمی کنند و پلدختر هم از قاعده مستثنا نیست!)به گویش لری بالاگریوه صحبت می نمایند... و غار کلماکره درمنطقه لر و آن هم نوع بالاگریوه که از ایلات مختلف (امروزه) تشکیل شده هستن اینجا کجاش لک نشین .؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ می دونی چی خدا در سوره نور آیه ۷ می فرماید : دروغگو مستحق لعنت و سزاوار خشم پروردگار است
من از حرف جناب کاملا مطمئن و دیگر فرمایشات جناب شک دارم و بو دار هستند! ولی من تنها به رد و دروغگو خوندن شما در این سخن(کلماکره منطقه لر نشین است نه لک نشین!!!...) اکتفا کردم.
نفوذ عربها بر لرهای عراق و سوریه موجب پدیدار شدن گویش لکی شده و خواستگاه این گویش احتمالا عراق و سوریه بوده
و کرد ها هیچ ربطی به لرها ندارند. کردها و لرا تو سبک زندگی شبهات داشتند البته هر دو قوم اریایی هستند . ولی در اوخر زمان ساسانی به عشایر کوچ رو لقب کرد دادند . و چون لرا هم کوچ نشین بودن البته داخل خاک ایران از گرمسیر به سردسیر و برعکس باعث شد که فکر کنن با کردها یکی هستن .ولی دو قوم جدا از نژاد اریایی هستن البته کلما کره منطقه لر بالاگریوه هست
بنده اجدادم تویسرکانی و خودم و پدرو مادرم استان دیگری به دنیا آمده ایم و من همیشه فکر می کردم فارس هستم.
الان دانستن نژادم برام اهمیت پیدا کرده.
گودرز حاجیوند
یه نکته هم اشاره کنم که مادوشیرعلیمردان داشتیم یکی زمان نادر یکی زمان رضاشاه
انها هم كه بعضي ميگويند از سوريه آمده اند لشكرياني بوده اند كه براي مقابله با هجوم اروپا (جنگهاي صليبي ) به آن منطقه رفته ولي با سختگيري صلاح الدين ايوبي مجبور به بازگشت شده اند.
لر در طول تاريخ مظهرغيرت و راستي و صاف دلي و نجابت بوده و تا آخر تاريخ هم خواهد بود.لر قباله غير قابل تغيير ايران است .قوم لر عشق و باور وپاسدار اين سرزمين همراه با همه اقوام اصيل ايرانيست.
با توجه به کلمات لری lri و مَرو maru در سانسکریت که هر دو مترادف هم به معنی کوه می باشند، معلوم میشود که مارافی های پارسی باستان همان لُرها هستند. خود نام لُر را هم در کتاب آثار باستانی و تاریخی لُرستان تألیف حمید ایزد پناه به صورت لِر در خود زبان لُری به معنی کوه پر درخت گرفته اند. نام باستانی تر این قوم یعنی کاسی (کاشّو) هم در سانسکریت به صورت کاشثه (کاشتهه) به معنی درخت و قله کوه با این معانی همخوانی دارد.
دردوران هخامنشیان وساسانیان یک هفت وچهارطایفه بودن که منسب به تمدن ها بودن وسران این طوایف درامورحکومتی دستی داشتن
حالا نیز این رونددرطایفه بختیاری با هفت وچهارلنگ نمایان هست یا لربزرگ وکوچک ایا میشه این مورد با ان مورد تاریخی همبستگی داشته باشد
متشکرم
بروجرد یا برو گرد یعنی بهرام شهر کلمه برو کوتاه شده بهرام در زبان لری است
سلام،میشود به سرزمین بختیاری سفر کنی و تبار خود را بهتر بشناسی
ازهمه کمانکش های لرستان وایران خواهش دارم برای حفظ تاریخ واصالت این قوم بیشترتلاش کنیدفراموش نکنیدکه کمانکش ازاصیلترین طوایف لره بوجوداومدن لره کوچک که همون لرستان الان خودمونه مدیون طایفه کمانکشه که به کمک طوایف بزرگ دیگری چون
بختیاری,لیراوی,ممسنی,علایی,گتو ند,سادات لروغیره که همه مورداحترامن.
من شنیدم که توخرم آباد,کردستان وخیلی جاهای دیگه طایفه کمانکش هست لطفا درموردش مطلب بذاریت اخه خوندم که زمان قدیم این طایف بزرگ پخش شدن مابایدتلاش کنیم این طایفرو بهم وصل کنیم.فدای هرچی لره یاعلی
بدون شک این تیره از ایل بختیاری است اما ازکدام باب وطایفه مشخص نیست.
جمعیت کنونی این تیره بیش از۱۰۰۰نفر می باشدبه طورتخمینی
طبق گفته بزرگان وگذشتگان تیره ناظر اقوام زیادی در استان فارس،خوزستان،چهارمحال بختیاری،یاسوج،اصفهان دارد بخشی ازآن ها هم همان زمان یابعدا به استان همدان شهرملایر ونهاوند کوچ کردند.این اطلاعات به صورت خلاصه ذکرشده اند یعنی ازاین کامل تراند.
لازم به ذکراست که طوایفی ازلرهای لرستان وثلاثی وفارس با همجواری این طایفه زبان خود را کمی تغییربه زبان این تیره(بختیاری ۴لنگ)داده اند.یعنی قدمت این تیره.
کسانی که اطلاعات خاصی دارند با این شماره تماس بگیرند یاپیام بدن:۰۹۱۶۰۷۵۲۶۴۲
لطفا دوستان عزیزراهنمایی کنید.
سپاس گذارم
مطلب رو ویرایش کنید
اول کمی تحقیق کنید بد نیست
گودرزی,روزبهانی,ترکاشوند,پیرحیاتی,زیار,کولیوند,
دلفانی,کلهر,نهاوندی,کوهزاد,محمدزکی,زینعلی,شلالوند,حمزلو,احمدوند,بایروند,
حسنوند.پیریایی,دره گرگی,پیرزاد,پیرزادی.بختیاری,سیکه,کمانکش,
حاتمی,غیاثوند,ولیپوری ,ساکی ,شمسه و...هرکی ازین طایفه هاهست لطفا مطلب بذاره چون این منطقه ازاصیلترین مناطق لرستانه اگه طایفه ای ازقلم افتاده مطلب بذاریدیاعلی.
یا به طور کامل لرنشین یا از جمغیت بالای لرنشین برخوردار است و بزرگترین قومیت استان لر است و 70%جمعیت کل استان را شامل میشود
ر ملاک نیست فقط ژن مشخص میکند از کدوم نژادی در هر صورت ما تا میتوانیم باید مثل یک انسان زندگی کنیم همه ما لرها باهم برادریم ما اگر خوب اندیشه کنیم میتوانیم باردیگر دنیا را تغییر دهیم چون که ما همیشه سرچشمه عدالت وسرزندگی بودیم به امید پیروزی حق بر باطل
سلام محل نبرد تنگ تکاب بوده.به ويکيپديا مراجعه کنید لطفا
کجایی باشن چه کوچک چه بزرگ چه بختیاری لک یاسوجی ممسنی فیلی کلهر بوشهری مینجابی وووووووو اینو بدونید فقط به لر بودنتان افتخار کنید چون افتخاری اگر طایفه ای کسب کرد برای خانواده بزرگ لره
قوم لر یکی از ایرانی ترین اقوام ایرانه وزبان لری که اکنون در مناطق لر نشین با اون صحبت میکنند فارسی ترین لهجه فارسی هست ومتاسفانه لرها از این موضوع خبر ندارند و فکر میکنند که فقط تهرانیها فارس هستند وخودشون رو جدا کردن از فارسی
لهجه تهران فقط به عنوان گویش رسمی انتخاب شده ولی به عربی نزدیک شده
خوبه به گویش خودمون بیشتر اهمیت بدیم.
پیروز و پاینده باشید
ما فامیلیمون سیاوشی هست و در نهاوند و ملایر فامیل داریم نمیدونیم از کدوم طایفه هستیم اگه کسی مطلبی میدونه در موردش بگه زبونشون لری و لکیه طبق گفته ی که سینه به سینه گفته شده که از اطراف شیراز به اینجا کوچونده شدن حالا دلایلشو نمیدونم
گفتاورد از کهگیلویه:
در کتاب بالاگریوه میتونی اطلاعاتی در مورد تیره کسب کنی
میزان شباهت های ژنتیکی کردها به فارس ها نزدیک به هشتاد وچهار درصد
میزان شباهت ژنتیکی لرها با فارس ها : بالای نود درصد
میزان شباهت ژنتیکی ترکهای آذری زبان با فارس ها هشتاد وجهار درصد
میزان شباهت ژنتیکی لرها با کردها هشتاد درصد
میزان شباهت ژنتیکی ترکهای آذری زبان با کردها بالای نود درصد
میزان شباهت ژنتیکی لرهابا ترکهای آذری زبان هفتاد وهفت درصد
نتایج :
1-لرها اصیل ترین بازماندگان قوم پارس هستند وهمراه با دیگر فارس زبانان مثل اصفهانی ها –یزدی های کرمانی هاو......... قوم پارس را تشکیل داده ومیدهند زیرا شباهت ژنتیکی آنها باهم نزدیک به صد درصد است
2-ترکهای آذری زبان وکردها هرچند که به دلایل تهاجمات تاریخی زبانهای متفاوتی دارنداما از بازماندگان قوم بزرگ ماد هستند به عبارت دیگر تمام کردها وهمه آذری های عزیز که شباهت ژنتیکی آنها نزدیک به صد درصد است قوم واحدی بشمار میروند ولی آذری ها در معرض برخورد با اقوام مهاجم احتمالا به اجبار زبانشان تغییر کرد.
3- تمام ایرانی ها اعم از مادها «آدری هاوکردها»--پارس ها«لرها وفارس زبانان» ورامیتوان یک قوم واحد بشمار آورد زیرا از لحاظ ژنتیکی تشابهات بالای هشتا درصدی دارند وبکاربردن اصطلاح اقوام ایرانی چندان مناسب نیست.
با سپاس فراوان ایا براستی این مطالبی که عنوان کردید پایه علمی دارد یا با حدس و گمانه زنی به این نتیجه رسیداید؟ اگر پایه علمی دارد میتوانید منبع این مطلب رو برای من بنویسید؟! با سپاس
دستو درد نکه دِ ایی همه اطلاعات ی که دِ اختیار مو مینیتو..
تو سربازی بودم تقریبا دیگر مردم کشورم متوجه زبان لری میشدن، ولی وقتی لکی حرف میزدم اصلاً متوجه نمیشدن.
اگه به سنگ نبشته های تخت جمشید نگاه کنید می بینید لباس لک ها همان لباس مادهاست با یک ذره تغییر. اگه به آوای واژه هاشون گوش کنی میبینی چقدر شبیه واژه های باستانه.
خلاصه غار کلماکره حرفم رو تایید میکنه!
داداش دقیقاهمین آزمایشهایی که تو میگی نشون داده همه اقوام ایران،آریایی هستن (لرها هم همچنین).
یه سوال در مورد طایفه خودم تو ذهنم هست و هیچ منبع دقیقی برای جوابش پیدا نکردم،اما در فرهنگ ایلات و عشایر...طایفه شیرج ساکن در کجور(غرب مازندران) یافت شد و منبعش هم کتاب (بویراحمد ص۸۰) هستش!!!!،،به اینکه مهاجر هستند هیچ شکی ندارم اما کسی اطلاعی داره که این طایفه لر هستش یا کرد؟!
ممنون اگه کمک کنید
بعضی دوستان گفتن که لک ها لر هایی هستن که به دلیل هم نشینی با کرد ها زبانشون تغییراتی کرده...
ولی اگه دقت کنید اضیل ترین مناطق که هم لر ها و هم کورد ها بهش میبالن لک نشین است.
و میشه گفت لری همان لکی است و کوردی هم همان لکی است فقظ لر ها به دلیل هم نشینی با فارس ها و کورد ها با هم نشینی با اذری تغییراتی ذرشون شده...
این سخنان رو میتونید با مطالعه زبانشناسی درست بگیرید لکی زبانی کامل و باستانی است...
نزدیک ترین زیبان ایرانی به زبانی اوستایی باستان که بیش از 5000سال پیش از میلاد قدمت داره.
با سپاس
لکی کە در تمام تاریخ کورد معرفی شدە:
شرفنامە ... کتاب های راهنمای زبان های ایرانی
کتاب نزهت القوب سال740هجری
دانشنامەها
لغت نامە دهخدا و...
همه اینها لک رو یه شاخه از کورد معرفی کردن
و
شاعران لک همه تحت تاثیر جغرافیا خودشونو کورد معرفی کرده اند:
لک امیر
ترکه میر
شاخوشین و...
و (زبان و لباس و رقص )همەکوردی
طبق مطالعات من لر ها در واقع آمیزه ای از پارس ها و عیلامی ها و کاسی ها و لولوبی ها هستن
در واقع ایلامی ها که ساکن خوزستان و زاگرس بودن با مهاجرت آریایی ها به ایران زبانشون کم کم تغییر کرد و با قوم پارس وصلت کردن و قوم لر رو پدید آوردن
اجداد کوروش در ایذه و مسجد سلیمان امروزی و در قلمروی ایلامی ها حکومتشونو بوجود آوردن و بخاطر هم مرز بودن با ایلام با اونها قاطی شدن
در کل همه میدونیم که همه مون ترکیبی از نژاد مهاجر آریایی و مردمان بومی فلات ایران هستیم
من یک لک هستم،و هرگز هم نمیگم کورد یا لور هستم!!!! ولی اینها را برادر و خواهر خودم میدانم!
نظرات و که دیدی راستی میگی ادرس مرکز آمارتون کجاست
کمانکش اصیل چال گودرزی نیست مردم این منطقه هم زبون خودشون دارن شما از مهاجرین هستید گویش این منطقه با اراک نهاوند ملایر ودرود هم گروهن نه باخرم اباد در ضمن زبان منطقه ما اصلا لکی ندارد
با سلام دوست گرامی وجود پسوند «وند» در اسامی طوایف لک زبان آنها را به طور حتم زیر مجموعه لرها قرار میدهد چون پسوند وند در طوایف بختیاری بسیار زیاد هست و اگر اینجور باشد که اون موقع باید بگیم بختیاری ها هم کرد هستند در حالی که چنین نیست چون اسامی طوایف کردها پسوند وند ندارد مگر کردهایی که تبار لری دارند در ضمن پسوند وند به نوعی علامت جمع هست و تقریبا معادل «اینا» در زبان فارسی معیار می باشد مثلا کمال وندا =کمال اینا و در پایان لکی گونه ای خاص از زبانی است که زیر مجموعه قوم لر قرار دارد و چون تحت تأثیر شدید زبان کردی قرار گرفته اند موجب اشتراکات زبانی و فرهنگ ی با کردها شده است همانطور که هیچ کدام از گویش های لری اعم از بختیاری بویراحمدی فیلی ممسنی کومزایی و.....با هم یکی نیستن و اختلاف ات فراوان دارند پس لکها هم از این قاعده مستثنی نیستند و این یعنی مردم این نواحی از زاگرس تا خلیج فارس اگر چه دارای نزاد مشترکی نیستند ولی هزاران سال باهم در جوار هم زیسته اند وصلت ها با هم داشته اند و به مرور زمان به اشتراک ات فرهنگی فراوانی دست پیدا کردهاند و تشکیل قومی یه نام لر داده اند و این اختلاف ات زبانی و فرهنگی که تحت تأثیر اقوام همجوار به وجود می آید طبیعی است که به طور کامل شبیه به هم نباشند همانطور که همجواری عربها و لرها در استان بوشهر و کومزاریها و خوزستان باعث شده از زبان یکدیگر تأثیر پذیری داشته باشند و یا مردمی که در مرز استان چهارمحال و بختیاری با اصفهان چنین تأثیر پذیری داشته اند و لهجه بروجنی و شهرکردی و سمیرمی و غیره به وجود آمده است و همین طور برعکس یعنی تأثیر پذیری مردم استان اصفهان از بختیاری ها! پس لک کرد نیست ولی اشتراکات زیاد با کردها دارند همانطور که همه لرها با کردها اشتراکاتی چه از نظر ریشه زبانی و فرهنگی باهم دارند اما لکها به علت همجواری با کردها تأثیر پذیری بسیار بیشتری داشته اند و خیلی هم فرق نمی کنه کردها هم برادران و خواهران و هم وطنان ما هستند مانند بقیه اقوام ایرانی و همه انسانیم (چو عضوی به درد آورد روزگار دگر عضو ها را نماند قرار)
باسلام دهقان هستم پژوهشگر اصل شما بزرگواران از شهرستان ممسنی(شولستان قدیم)بوده که در جریان درگیری محمد خان بلوچ و نادرقلی افشار واقع در یخه سنگر این ناحیه به دیگر مناطق پراکنده شده اید امروزه دو روستای تقریبا منحل شده به نام باپیری در سطح خاک ممسنی مشهود است
ببخشیدانگارشمابچه بروجردنیستی بروجردیکی ازمهمترین شهرهای لرنشین لرستانه باچهارگویش گویش لری سیلاخوری، لکی ،بروجردی،ومقدارکمی گویش خرم آبادی البته چنتا روستا ازسمت اراک باترکی بومی حرف میزنن که به منطقه اراک میخورن درمورد لکهای بروجردکه تعداد زیادی ازجمعیت بروجردراشامل میشوندوبزرگترین طوایف انها بیرانوندوحسنوندمیباشندالبته بروجردلکهای مهاجرهم دارددرموردسیلاخورباید بگم از اول نهاوندتا نزدیک درود راسیلاخور میگویندکه بروجردکاملا درسیلاخورودامنه کوههای زاگرس واقع شده درموردطایفه کمانکش باید بگم که شاید از قدیم به سیلاخوروبروجردمهاجرت کرده باشیم ولی همه جای لرستان سرای من است طایفه ما باچندطایفه دیگر اتابکان لرکوچک راتشکیل دادندولرستان امروزی را تشکیل دادند هرچند که بسیاری ازطایفه ما در کهگیلویه وبویراحمدوشهرهای همجوارلرستان زندگی میکننددرموردزبان سیلاخوری ومنطقه چال گودرزی باید بگم این زبا ن احتمالادراصل لری خرم ابادی میباشد که خیلی کم تحت تاثیرلری بروجردی قرارگرفته یعنی همان برخوردزبانها که اکثرشهرهای لرستان یاحتی ایران این اتفاق افتاده وامری طبیعیست درموردگویش بروجردی هم اینکه این لری دراکثرشهرهای لرستان وحتی ملایرونهاوندباتفاوتهای خیلی کم وجوددارد مهم این است که همه ازیک نژاد یعنی لرهستیم من به لربودن ولرستانی بودن خود افتخارمیکنم هرچند احساس میکنم شما چنین احساسی نداریدچون اطلاعاتتان خیلی کم است.یاعلی
درضمن نویسنده های لر یجوری ازلوتیهاتومقاله هاشون نام میبرن که قشنگ مشخصه نجات پرستی میکنن همین وگرنه لوتیهابیش از١٠٠٠ سال است که درایران هستن حتی بیشتراز برخی قومها که بعدهابه ایران آمده اند ولی جالب اینجاست که اوناخودشونو ایرانی میدونن ولی همه میخوان لوتیهارا ترد کنن وبگن آواره اخه اگه لوتی آواره بود ١٠٠٠ سال توایران میموند لوتیهارا به رسمیت بشناسید مادرخیلی هنرهای ایران هستند
با تشکر
بروجردی لرهستن و لرها از آریایی ها اطلاعاتت کاملا اشتباه ونادرست در ضمن لری که زبان بیگانه نیست شاخه ای از فارسی است
سپاسگذارم
لربودنیعنیعادلبودنهمانطورکهجدشکورشبود،
لربودنیعنیمقاومبودنهمانطورکهاریوبرزنبود،
لربودنیعنیاصالتهمانطورکهگویشلریراحفظکرد،
ولربودنیعنیاریاییبودنواصیلبودن،
پسافتخارملربودنمهست.بااحترامبهتمامهممیهنانم.بدرود
باسلام به لرهای عزیز کشورم لطفا افرادی که نمیتونن افتخارلربودنو یدک بکشن اسم شهرهاروهم خراب نکنن عزیزان من با مدرک حرف بزنید شهرستان بروجرد دومین شهر بزرگه لرستانه بعد خرم آباد. از اول خلقت بروجرد جزو خاک عزیز ومادریمان لرستان بوده که در تاریخ جزو شهرهای اصلی لرنشین بود طبق اسناد بروجرد سالها مرکز استان لرستان وخوزستان بوده بروجرد محل حکومت عزالدین بن شجاع والدین محمود حاکم اتابکان لر کوچک بوده(قلعه رومیان بروجرد) لرستان سرزمین پلهای تاریخیه که پل قلعه حاتم بروجرد یکی از آنان است بروجرد محل حکومت یزد گرد سوم بوده که از نام های قدیمیه بروجرد یزدگرد که بعدها به پیروز گرد فیروزگرد یزدجرد ویرو گرد ودر نهایت به وروگرد امروزی خودمان تبدیل شده شمال تا جنوب شرق تا غرب بروجرد همه لر اصیل هستنند وبدان افتخار میکنند در بروجرد گویشهای لری زیادی وجود داردکه لری ثلاثی.
سیلاخوری. لکی.خرم آبادی بختیاری راشامل میشودتعدادی روستای ترک زبان بومی هستند که با لرها داخلند در کل بروجرد مخلوط لک ولر است من یه لر هستم وبچه بروجرد این دروغ است که لرهای بروجرد مهاجر هستند واین شایعه افرادی است که لرنیستندودر بروجرد ساکن شده اند ومیخواهند اصالت ما بروجردیهای لر را ازبین ببرند این رانیز باید بگویم که بروجرد هم مانند همه شهرها مهاجرلر دارد همانطور که در خرم آباد پلدختر درود ودیگرشهرهای استانمان بروجردی زیاد مهاجرت کرده که امری طبیعی است بروجرد محل زندگی بزرگترین ایل لک زبان به نام بیرانونده که به کمک لرهای بروجرد نگذاشتند انگلیسیها یک قدم وارد لرستان بشن بروجرد شهر کوشکی کشتیگیره روزبهانی بکسوره یاراحمدی کشتیگیره اینا افتخاره لرهان خیلی از غیر لرها دوست دارن خودشونو بچسبونن به ما لرها چرا ما که لریم از اصالتمون فرارمیکنیم درسته همه انسانیم ولی باورکنیدلربودن افتخاره.ببخشیدطولانی شد.
مردم بروجرد اصالتا فارس هستند و زبانشان فارسی با گویش بروجردی است.
دریغ است ایران که ویران شود کنام پلنگان و شیران شود
و این رو هم بگم از این که کوروش لر بوده شکی نیست خیلی ها میگن کوروش نگفته من بختیاریم اخه عزیز من واژه بختیاری در زمان صفویه به خاطر جنگ های این ایل بوده و قبلش نام های دیگه مثل لر بزرگ داشته که هی دستخوش تغییرات شده وگرنه کوروش از انشان یا سجدسلیمان کنونی بوده خیلی ها هم میگن ایذه ولی این دوشهر در در مجاورت هم قرار دارند و ساکنانشونم همه بخیاریند.
Arad:
- هرودوت نویسنده و تاریخدان مشهور یونانی در کتاب تاریخ هخامنشیان این گونه می نویسد: هخامنش (جد کوروش) ریاست ایلی کوچرو از قوم پارس را بر عهده داشت که در کوه های بختیاری (زاگرس میانی) زندگی می کردند. و در واقع هخامنش زاده ی کوه های بختیاری است.
۲- کوروش بزرگ در منشور خود مینویسد: (من کوروش شاه آنشان. شاه چهارگوشه جهان…) کوروش در این متن ابتدا به آنشان اشاره میکند. جایی خود متولد آنجاست و در واقع امپراطوری بزرگ هخامنشیان از این منطقه شکل گرفت و گسترش یافت. نا گفته نماند که آنشان نام ایذه کنونی در خوزستان و یکی از شهرهای مهم حکومتش در آن زمان که در آن معبدهای مرکزی ایزد پرستی قرار داشت(پارسوماش) همین مسجدسلیمان کنونی است که یک منطقه کاملا بختیاری نشین می باشد.
۳- لباسی که شاهان و سربازان هخامنشی بر تن میکردند؛ اگر دقت کنیم شباهت زیادی به لباس مردان بختیاری (چوقا) دارد. نام”چوقا” نیز برگرفته از “چغازنبیل” معبد زرتشتیان و هخامنشیان می باشد.
۴- شیرسنگی (بردشیر) که بختیاری ها بر سر مزار بزرگان خود قرار میدهند یکی از نمادهای سرستون های تخت جمشید می باشد.
منطقه روگر شهرستان اردل زیاد داره فامیل ظفری
لهجه بروجردی یکی از شاخه های لری است که همواره بزرگانی چون استاد زرین کوب و اوستا بدان بالیده اند.
حقیقت اینه که مناطق لر نشین قدمت و تمدن ایرانی هارو تو موزه ها فریاد میزنن و رفتار بزرگ این قوم نشان دهنده سرسختی و استقامت و غیرت و شجاعت این قوم بزرگ در طول تاریخ بوده ... پیامنی لر دورود لرستان طایفه پیامنی از دورود تا مناطق رازان . پل هرو . و منطقه ازنا سگوند و منطقه کله جوب تا خرم آباد و عده ای هم در استان خوزستان و کرمانشاه تا منطقه زردلان شهرستان چردوال ایلام که جایگاه اجدادی انان است گسترده است
درود دوست گرامی ناظر یه لقب بود که در زمان شاهان صفوی به بزرگان و کدخدایان و خوانین طایفه چهالنگ ممصالح داده میشد معروفترین ناظر هم حیدر آقا ناظر ممصالح بودن!!اگه چنین لقبی در اجدادتون هست مطمننا شما جهالنگ ممصالح هستید
درود بر شما
بله بختیاری یا لر تلفیقی از پارس ماد عیلامی کاسی هستش
سردارغلامشاه اسم فرزندش هست
سرداردادکریم
ولی محمد
دوست محمد
درمحمد
خیرمحمد
که پدرمادرمه هست
وفامیلشون هم گذاشتن سپاهی چون ازاصفهان اومده بودن سپاهی گذاشتن یا به دلیل دیگه معلوم نیست هنوز قلعه پدربزرگم سرداردادکریم در جالق وجود داره مال ۲۰۰سال پیش ومردان بزرگی بودن اینجا کارایی کردن که هنوز اسم وآوازشون دهانزد مردم هست دلیر بودن
ولی من نمیدونم از این لرها ما ازکدوماشون هستیم
................
لطفا اگه کسی اطلاعات داره حتما جواب بده من دنبال فامیلای مادرم هستم تا جایی که جست وجو کردم درزمان صفویان احتمالا بخاطر نمیدونم اختلافاتی بین شاه واین پدر بزرگام میشه که اینا میان بلوچستان و بزرگان میگن ازسپاهان اصفهان اومدن نمیدونم سپاهان اون زمان بوده یا به اصفهان میگفتن سپاهان بهرحال اسم آخرین پدر بزرگم که از اصفهان بایک گروه دیگه اومده اسمش فیروز بوده ولر بوده بعضی میگن لر گهگیلویه وبویر احمد بوده بعضی میگن لر بختیاری بوده این فیروز خان اسم پسرش صاحبداد بوده حالا نزدیک هشت نه نسل گذشته از فیروز
کسی اطلاعی چیزی داشت حتما بگه تا بتونم فامیلام پیدا کنم
درحالیکه تمدن عیلام بر قلب آن در اشکفت سلمان و کولفرح حک شده است. گفته میشود ایذه(انشان .انزان ایذج مالمیر) زادکاه کوروش بوده
خود کوروش میگه منم شاه انشان.
من فکر میکنم ما لرها قبل از ورود آریاییها در این سکونتگاه بوده ایم و خود کوروش هم یک آریایی نیست بلکه یک عیلامیست متولد انشان که پدرش هم یک حاکم محلی بوده.
خودم بچه خرم ابادم لری بختیاری و بالاگریوه و خرم آبادی و همچنین لکی بلدم صحبت کنم خودم از طوایف لک هستم اما جدیدا یه چیزی خیلی اذیتم میکنه اونم اینه که عدهای همش میگن لک جداست و از این حرفا اول از همه باید گفت که مناطقی که کاسی ها زندگی کردن همون مناطق لک نشینه همه هم میدونن که کاسی ها به اجداد لری معروفن ما هیچ وقت خودمون رو لک معرفی نکردیم همیشه گفتیم که لریم هیچکی هم نگفته که نه شما لر نیستید طوایفی دیگه لر های اصلی هستند یعنی اینکه همونطور که بقیه لر بودن ما هم بودیم هفتاد درصد لرستان کوچک یا به اصطلاح فیلی رو مردمی تشکیل میدن که لک زبانن اگه نبودن که بهش نمیگفتن لر کوچک قبول دارم که لکی غنی تره بر منکرش لعنت ولی ما از قوم لر هستیم با زبان لکی و باید این رو بدونید که به نحوی لکی زبان ادبی مردم لره زبان قدیمتره مردم لرستانه زبان شناسا میگن که هفتاد درصد شباهت داره با لری مینجایی در واقع درست هم هستش بیشتر کلمات قدیمی مینجایی همونایی هستن که توی لکی هستن و اینکه از لحاظ جغرافیا شما ملک لرستان فیلی رو در متون تاریخی ببینید الیهاالناس بیشترشون امروز خودشون رو لر نمیدونن لرستان یه روزی وصل بوده به شرق عراق (کوت اماره ماندلی) حالا چی قصد دارن لک رو جدا کنن تا عملا هیچی از لرستان باقی نمونه یه زمانی شاید ما میتونستیم بگیم لر های ایلام الان اگه بگیم خودشون میگن اقا بهمون نگید لر چرا باید همچین چیزی واسه شمال لرستان اتفاق بیفته تمام ایین ها و سنت ها لباس پوشیدن ها مشترک هستش اقا خواهشن نگید لک و لر و بختیاری برادرن، چون همه شون لر هستن و هر چند جمله ی برادری یه جمله ی زیبا به نظر میرسه ولی در اصل جدایی ها رو میرسونه چونکه دلیلی نداره همه شون که لرن با هم برادر باشن در اخر سعی کنید فقط از لر استفاده کنید واسه معرفی منظورم از اینکه برادر نیستن این بود اخه ادم با خودش که نمیشه برادر باشه
ممنون که خوندید امیدوارم خوشتون بیاد
بااجازتون میخواستم یک تیکه از خاطرات تیمورلنگو براتون بگم که میگه درجنگ با لرها شاهد بودم که هر سنگی که لرها پرتاب میکردند یک نفر ازما کشته میشد،درضمن تیمور با ضربات گرز لرها لنگ شد.یاعلی
نام اولین سکه زر دوران باستان،
میراث ارزشمند و سندی معتبر از تاریخ کهن، معرف قدمت و ریشه اصلی دو ایل بزرگ زاگرس نشین (دیرڪ و زیرڪ)
دیرڪوند(دریڪوند) مهمترین ایل کهن منطقه بکر و سرسخت رشته کوه زاگرس است، این ایل بزرگ زاگرس نشین از طوایف فراوانی تشکیل شده و محل سکونتش منطقه ای معروف به "بالاگریوه" که به معنای بالانشین است میباشد، منطقه ای که زمانی جایگاه شاهان ساسانی، اشکانی و هخامنشیان بوده و در دل خود یکی از ۶ گنجینه بزرگ جهان، همان (گنج بزرگ کلماکره) را جای داده و نشان از ناگفته های سر بر مهر بسیار دارد.
▫همچنین مردمان این ایل کهن بجز ایران در استانهای کردنشین کشورهای عراق، ترکیه و شهرستان (دیرک) استان حسکه سوریه نیز سکونت دارند.
▫ولادیمیر مینورسکی تاریخدان و ایرانشناس روسی و دیگر پژوهشگران تاریخ، دریکوندها، اتابکان لرستان و والیان (سلورزی) را از طایفه جنگروی معرفی میکنند.
▫امیدواریم روزی توسطه افراد محقق و تاریخ پژو، با کمک از میراث بجامانده از دوران کهن (اشیاء، نامها، منطقه و...) بدور از داستان و روایات نادرست، بصورت علمی، مستند و صحیح به تاریخ واقعی این کهن دیار دست یابیم،
تاریخ را علمی، مستند و درست بیاموزیم، نه داستانهای خیالی نادرست و غیر علمی.
طایفه های دارای پسوند (وند) دو دسته اند ۱- گروهی که در دوران هخامنشیان بنام پیشه و شغل نیای خود به آن معروف شدند، مانند (دریک وند = خزانه دار ) . (سپه وند = نگهبان سپاه) . (دال وند = مسئول دالها (عقابها) . (ترکاش وند = مسئول تیر و کمانها و ..) ۲- گروهی که بعد از ظهور اسلام بنام پدران و محل سکونت خود به این نامها معروف شدند مانند (حسن وند) . (بیرن وند) . (حاجی وند)، و ...
باسپاس
مهاجرین کردتبار جامعه قومی بختیاری که از جبل السماق شام (سوریه ) به استناد نوشته ها و منابع تاریخی در سده ۵۵۰ هجری به خاندان اتابکان لر بزرگ که از کردان برزیکانی و قوم لبیکی از تیره جنگرویی بودند و با آنان هم نژاد و همتبار بودند پیوستند قبایلی بودند که تواریخ گزیده ، شرفنامه کرد بدلیسی ، منتخب التواریخ و تاریخ بختیاری سردار اسعد بختیاری از آنان به شرح زیر نام می برد : آسترکی ، مماکویه ، بختیاری طایفه بختیاروند یا بهداروند هست ، جوانکی یا جانکی منظورش طوایف جانکی فعلی نیست ، زاهدیان ، بنیدانیان ، علایی ، گتوند ، ممبینی ، بتوند ، بوازکی ( بورکی ) ، شوند ، راکی ، خاکی ( جاکی) منظورش طوایف فعلی جاکی نیست ، هارونی ، آشکی ، کمایی ، ( لیراوی ) ممویی ، کمانکشی ، مماسنی ، ارملکی ، پوایی (نویی ) ، مدیحه ، اکورد ، کولار ، و مردم سادات عقیلی از نسل علی بن ابیطالب و هاشمی از نسل هاشم بن عبدالمناف .
از عزیزان کرد و لر دلیر تا بزرگ مردان بلوچ و عرب . از مازنی و گیلکی و ترکمن تا زابلی و سلحشوران ترک و فارس و خاور ...
همه دست در دست هم بسازیم کشوری دشمن شکن . بازهم ثابت خواهیم کرد که ایرانی همیشه بیداره و اجازه تفرقه به هیچ زنده و مرده ای نخواهد داد .
به امید سرافرازی ایران و ایرانی ❤
البته سگوند رواشتباه میکنید سک وند بمعنی نجیب زاده است و از سکاها(مفرد سک) می آد و....
قیاسوند
بله این درسته اما تفاوت قومی رو هم باید در نظر گرفت
از دوستانی که به مطالب علمی وباستانی جامعه شناسی وفرهنگ شناسی ومردم شناسی اهمیت قائلند,بنده اعتقاددارم با تهاجمات مختلف دشمن تمام فرهنگ هادچار اختلاط شدند ولی سالکنان زاگرس میانی بدلیل صعب العبور بودن دورتراز دسترس اعراب ومغولها قرارگرفته وقوم کادوسی که از ساکنان ایران زمین وقبل از مهاجرت آریایی ها درایران بوده ودارای فرهنگ قوی وپیشرفته صنعتی ومراتع حاصلخیزی در ییلاق وقشلاق خود بوده اند ازنظر فرهنگ وزبان هم کمتر درمعرض انحطاط قرارگرفته اند واز نظر مرز جغرافیایی شاما بخش غربی استانهای فارس قوم لرممسنی,کهکیلویه وبویراحمد,شمال بهبهان وبوشهر,غرب وجنوب چهارمحال وبختیاری,غرب اصفهان,جنوب مرکزی,جنوب همدان,شرق کرمانشاه,ایلام,کل لرستان,شمال وشمال غرب خوزستان را دربرگرفته ولبخاطر تقسیمات سیاسی فرمانروایان بمنظور جلوگیری از اتحاداین قوم جلوگیری کردن وبدلیل قرابت جمعیت لرنشین آن استانهابا مراکز سیاسی استان باعت تفاوتهایی در گویشها وفرهنگها با آن منطق ودوری از فرهنگ وزبان اصیل لور یا لری شده وتنها استانی که نام لرستان را به دوش کشیده با مرکزیت خرم آبادهستش وتقریبا کل مردم وفرهنگ استان یکنواخت بوده استان لرستان بوده
واژه لر بزرگ وکوچک وبختیاری وممسنی وکهکیلویه ولک بخاطر معرفی تقسیمات سیاسی وسکونت آنها درآن بخشی به طوایف واقوام به آنهانسبت داده شده وهمه یک قوم هستن که لسترنج جامعه شناس انگلیسی آنها را قوم لور یا لور ساکن زاگرس میانی با زیستگاه واقلیمی جغرافیایی با آب وهوای معتدل وپر بارش وزراعت ودامپروری فراوان ودارای روحیه ای میهن پرستی ومهمان نوازی خاص با رنگ پوست سبزه وهیکل هایی نه درشت نه ریز ومیانه وسخت کوش ,بخاطر وفور نعمت وشرایط اقلیمی واب وهوایی مساعد کمتر حرص مال دنیارا میخورن ومهمانوازی خاص شهرت دارند,
تنها سلسله حکمران لرها درایران
سلسله زندیه با۴۵سال حکمرانی با سلحشوری وعدالت کشور را توسعه داد فرهنگ وزبان خود رابراقوام دیگر حاکم نکرد وبیگانگان پرتغالی واعراب رو از کشور تا سواحل امارات وجنوب دریای عمان خارج کرد,موسس گمرک درجان شد,وهرگز لقب شاه برخود نگذاشت وتعصب وناسیونالیست بازی هم در کشور حاکم نکرد,
این افتخار قوم لور یا لر بود
میگن:11 تا بچه بوده.برخی هم میگن :بعد حمله اسکندر به ما گفتن:شما یونانی هستید و بخت یارتون بود که بر ما پیروز شدید.یک روایت میگه :دو برادر عرب بودن و یکیشان خواست جدا بشه برادر دیگه گف :به اختیاری و برادر جدا شده شد بابآی بختیاری ها. ترکا میگن:وقت حمله مغول یکی از نوه ها چنگیز بختیار بود اون بابای ما بختیاری هاس. بشنو و باور نکن
طایفه ما که ظهره وند است با دو طایفه زندیه و کلهر در زمان قاجار به سمت تهران کوچانده شده، دقیقا نمیدونم از کدوم شهر و ایل و تیره هستیم، کسی اطلاعاتی راجع به این موضوع داره بیان کنه؟
تشکر
صدها دانشمند یا راوی حدیث و یا شاعر و حتی افراد عادی دیگر در طول تاریخ اسلامی در کتابهای عربی امده که پسوند هنهاوندی و دینوری و ایذجی و بهبهانی و خلاصه چه بگم از جای جای روستاها ایران هستند و بسیاری از عربها هم البته دی این منطقه امده بودتد و با هم ازدواج کردته بود زبانشناسان بزرگی هم بوده اند از بین انها که توضیح دادند درباره عشایر و مردم ایران .ین ایلها که حالا به وجود امده چه بلوچش چه قشقایی چه سورانی چه کهکیلوییه ای و چه بختیاری ایلهای پیمانی هستند و نه ایلهای نسبی --- بله بعضی نامها و بعضی خانواده ها از. همان اصلی ها هستند ولی باقی ایل همه از جاهای دیگه و از عشایر ترم و عرب و ایلات مختلف دیگه امده اند و تشکیل شدند --- توی عربیث هم همینه
همین قشقایی از همه من وشما نزدیک تر است به کهکیلویه و فیلی و کلهر -- =ون که هر تییره ایش از یک جا امده البته چند قوم ترک هم دارد ولی خیلی کمند --- اجداد ناصر خان به ازون حسن فیروز شاه زرین کلاه کردی میرسد - که البته کرد به معنی عشایر اریایی -- است - خانهای دره شوری و طایفه اش همه کلهر و فیلی هستند -- بسیاری از ممسنی ها و باصری ها و کهکیلویه ها هم رفتند - اتفاقا بسیاری از عربها و ترکها هم در ایل بختیاری و کدکیلویه مستقرند --
کلا این را بدونید بعد از قرن هفتم دیگه همه در همه چی بوده
با تحقیق گسترده درباره مردم مملکت ساسانی در قرون اولیه اسلام خواهید دید که. یک سغدی و یک اهل سند و یک قفقازی و یک موصلی و یک سوریه ای همه میگفتند فارسیم و خود را از لحاظ نژادی و همبستگی با هم. فارس میخواندند - که تدر ایران زندگی میکنند - ابن مقفع توضیح داده سریانی ها و سامیها هم فارسی حرف میزدند و خود را فارس میگفتند که دو زبانه اند --
عزیز قاعده ای هست که به ان میگویند اطلاق جزء به کل مثلا ایرانیان اسم قبیله طی را به همه عربها اطلاق کردند و گفتند تاری --
انچه در کتابهای بسیار معتبر مانند مسعودی که کل منطقه را گشته و اطلاعات را دقیق بررسی میکرده و در هوا نمیگفته و دیگران. ده ها قبیله از عشایر غرب ایران را میشمارد که لرها یکی از ان ده ها قبیله رمگرد بودند --
اشتباه دیگر دوستان اینست که گمان میکنند مردم شیراز و اصفهان زبانشان همیشه همینجوری بوده و زبان لری هم همیشه همینجوری بوده - این قسمت تشخیص دادن صدا و گویش و شکل چندان زبان شناسی نمیخواهد
ادرست است که اسم لر را به خیلی ها میدهند اما تلفظ بویراحمدی ها کهکیلویه و ممسنی در بسیاری از حروف را ببینید لباس این مردم را ببنید رقشان را ببنید کجا شبیه بختیاری یا خرم ابادیست -
- رقص و موسیقی و لباس و همه چیز این مردم به یک لاریتانی یا یک باصری نزدیک تر است به شما -- با قشقایی که فقط اختلاف زبان است --
یک اصفهانی یا طهرانی یا همدانی راحت میتواند بختیاری را بفهمد و تقلید کند اما حتی یک بختیاری نمیتواند حرف زدن یک چرامی یا یک ممسنی یا دشمن زیاری را تقلید کند
چون صداهایی را تلفظ میکنند که از بسیار قدیم مانده -
خوشبختانه درباره بخش جنوبی ا ما بین بصره تا اهواز بسیار اطلاعات امده و تمام دوره هاش رو میشناسیم چون تنها نقطه ایران است که دست ترکها و مغولها بدانها نرسید --- برادر من تغییر واو در وسط فعلها به صدای ای فقط کار لرها نیست که میبری و میدوزی در شرق شیراز تا بروی کرمان میگویند - اصولا در زبان مردم ایران اگر صدای واو از ا تتبدیل نشده باشد به ای تبدیل میشود - مثلا بستان را میگویند بستون -- ولی ستون که ستان نبوده را به ستین تبدیل میکنیم البته قاعده اش پیچیده تر از اینهاست -
سلام ازچهار بنيچه شهرستان اردل ميباشند
سلام از منطقه ی روگر شهرستان اردل میباشند واز نوادگان صفر ابن الیاس
سلام دوست من اصلا حرفات همخوانی نداره اگر به قول شما به (لرها و کردها و لکها ) ((کرد)) گفته می شده که گیرم بخاطر همون رمه دار بودنشون بوده اونوقت چه جوری قدمت لرها و لکها از لحاظ تاریخی بیشتر از کردها بوده ؟؟؟؟پس به این حساب قبول میکنید که لرستان جزو قسمتی از نواحی کردستان بوده!!!
هویت و اصالت ما لرها عیلامی یا همان اسم بومی و لری کاسیان با تلفظ های خوزیان کاسی اوکسی کیسی کیسان کاسیتی کاشن و ....هست ...تا چه اندازه با این موضوع موافق هستید که فرهنگ و زبان مردم لر بصورت دوجانبه و تاثیر متقابل از مناطق شمالی گویش عیلامی لرها تحت نفوذ حکومت برزیکانی های کرد قرار گرفته و گویش لکی ایجاد شده و در قسمتها شرقی وجنوبی تحت تاثیر زبان فارسی واقع شده .هرچند که به نظر من هنوز اصالت عیلامی لرها کاملا مجزا و متمایز از فارس و کرد محفوظ مانده است اما متاسفانه این موضوع مورد توجه نیست.
جنوب ایالت سغد منطقه باختر و باکتریا است که با لر بختیاری ارتباط دارد.
در واقع خاستگاه همه اقوام لر آسیای میان بوده که به ایران کنونی مهاجرت کرده اند مانند اقوام ماد و پارس در کتاب وندیداد اوستا ، مناطق خوارزم ،سغد و خوارزم سرزمین های مقدس ایرانیان آریایی بوده اند. بنا بر این لرها از بومیان ایرانی مانند ایلامی و کاسی نبوده اند بلکه پس از مهاجرت به زاگرس با بومیان آمیختگی پیدا کرده اند همانطوریکه مهاجرین پارس و ماد و پارتی با بومیان در هم تنیده شده اند. گویشهای لری ویژگیهایی دارد که نشانگر هویت آنها به عنوان شاخه ای از ایرانیان است و با همه ایرانیان باستان و با اقوام کرد و بلوچ رگه های مشترک بسیاری داشته اند.
شهر یاسوج مرکز شهرستان بویراحمد و استان کوهگیلویه و بویراحمد
شهر دهدشت مرکز شهرستان کهگیلویه
...
شهر نوراباد مرکز شهرستان ممسنی فارس
شهر مصیری مرکز شهرستان رستم فارس( طایفه رستم ممسنی)
من خودم لرم ورمزیارها هم لر هستن
محقق . طرفی
تا پای جان برای ایران عزیز❤