زبان و لهجه مردم خوی

مردم خوی به گویش ترکی آذری سخن میگویند و به لهجه فصیح حرف می زنند. متأسفانه عدم تعلیم و تعلم زبان ترکی و وارد نبودن اهالی به نوشتن ترکی و اصطلاحات آن موجب گردیده که کم کم اصطلاحات و الفاظ اصیل ترک جای خود را به الفاظ فارسی بدهند و امروزه در محاورات عامی شاید بیش از نصف الفاظ مستعمله را لغات فارسی تشکیل میدهند با این همه سخنرانی خطباء و مسئولین در اجتماعات و مجالس به ترکی صورت میگیرد و نوحه خوانی و مرثیه خوانی و شعرخوانی محلی «عاشقها نیز به ترکی صورت میگیرد و زبان و ادبیات ترکی، امروزه فقط به وسیله کتب اشعار ترکی نظیر قمری جوهری شهاب و ... و کتابهای داستان و شعر ترکی مانند کوراوغلی»، «اصلی و کرم»، «قاچاق نبی» و ... باقی مانده است.

آداب و رسوم مردم خوی

آداب رایج بین مردم خوی زیادتر از آن است که بتوان همه را در اینجا ذکر کرد؛ اصولاً هر ملتی یک سلسله رسومات و آئین مخصوص به خود دارد که به آن زنده اند مردم خوی نیز در شادی ها و غم ها، مراسم و آدابی دارند که چند نمونه بارز آن ذکر میشود

در ماههای محرم و صفر و رمضان مردم مساجد را آماده کرده و روحانی دعوت میکنند و در مساجد حاضر شده و از کلام خطبا استفاده می کنند. مجالس نوعاً در شب برگزار میگردد ولی در ایام خاصی مانند روز تاسوعا و عاشورا و اربعین و شبهای احیاء روزها صبح و بعد از ظهر هم مجلس برگزار میگردد چند روز به ماه محرم مانده جوانان از هنگام غروب در حالی که صفی تشکیل داده و دست همدیگر را گرفته اند در کوچه ها راه می افتند و شعارهایی را مانند شاه حسین، واحسین، علی (ع) امام حسن حسین (ع) یزیدون آت گلدی قانلی خلات گلدی، بو آیدا زینب آغلار، کلثوما قره باغلار و .... سر میدهند این مراثی دو قسمت هستند قسمت اول را فردی به نام دسته باشی یعنی رئیس دسته بلند میگوید و قسمت دوم را بقیه افراد با صدای بلند جواب میدهند. این به نام دسته شاخسی معروفند، در آنها از طبل و شیپور . و علم و کوتل استفاده میکنند و هر چه به عاشورا نزدیک می شود پر جمعیت و با شورتر میشوند و تا شب عاشورا برقرار میشود. و بعد از آن به نشانه اینکه امام حسین (ع) شهید گشته و اینها هم سپاه اویند و بعد از عاشورا دیگر سپاهی نمانده بود، تعطیل می شود.

در روز تاسوعا هم هیئات سینه زن و زنجیر زن در خیابانها از صبح تا غروب به عزاداری میپردازند و در روز عاشورا همه از صبح زود برای عزاداری به مساجد میروند و به صورت منظم افراد عزادار هر محله ای از مسجد خود حرکت و زنجیر زنان در جلو و سینه زنان در عقب و زنان و اطفال در عقب آنان به طرف مقبره سید یعقوب در مرکز شهر حرکت می کنند و شهر یکپارچه صدای شیون و پارچه های نفیس روی آن می اندازند و زنان گهواره ای را به نشانه گهواره حضرت علی اصغر (ع) درست کرده و روی دوش حمل میکنند و همچنین در یک سینی شمعهایی روشن کرده و جوانه های گندم را که مقداری سبز شده، در وسط سینی در بشقاب قرار میدهند.

در دهه اول محرم و سه روز بعد از عاشورا مردم هر کدام به میزان استطاعت خود نهار شام صبحانه ،شربت تافتون و شیر بین عزاداران احسان میدهند و در روز عاشورا قربانی جلو دسته عزاداران ذبح میکنند و مریضها را در میان صف عزاداران قرار میدهند و عزاداران برای شفای آنها دعا می کنند و نیز زنان روسری یا چادری را برای نیتی زیر پای عزاداران پهن میکنند تا عزاداران از روی آن رد شوند و متبرک شود. بطور خلاصه مردم برای محرم و عاشورا ارزش خاصی قایلند و حرارت و شور زاید الوصفی در قلب مردم نسبت به حماسه حسینی وجود دارد، لذا از بذل جان و مال در باشکوهتر شدن مراسم عزاداری سالار شهیدان دریغ نمی کنند و کودک و جوان و پیر در آن شرکت میکنند.

از جمله آداب مردم خوی این است که در عید قربان، اهالی هر محله اجتماع نموده و گاو یا گوسفندانی را به جهت قربانی ذبح میکنند سپس گوشت آن را به نسبت مساوی بین خانوارهای محل تقسیم می کنند و تمامی خانواده ها از گوشت آن برای ظهر غذایی که معمولاً کوفته تبریزی است درست میکنند.

از دیگر آداب اهالی خوی این است که در اول عید نوروز، افراد بزرگتر به سایرین مبلغی را به عنوان تبرک یعنی اولین پولی که در این سال نصیب فرد شده میدهند به امید آن که در آن سال کسب و کار وی رونقی داشته باشد.

از جمله آداب دیگری که میان مردم خوی رایج بوده آن است که در اول فصل بهار ماه فروردین زنهای محل جمع شده و «سَمَنُو» درست می کنند. این غذای مقوی که از جوانه گندم درست می شود، ابتدا هر فرد مقداری گندم آورده و همه آنها را در آب خیس میکنند و چند روزی می ماند تا جوانه بزند بعد از آن آنها را کوبیده و آبش را کشیده و در دیگ بزرگ میریزند و آن قدر میجوشانند تا مثل شیره محکم شود، بعداً آن را به نسبت بین اهالی تقسیم میکنند. زنها معتقدند «سَمَنُو» متعلق به حضرت فاطمه زهرا (ع) می باشد.

چند نمونه از ضرب المثلهای رایج مردم خوی

ضرب المثلهای زیادی بین مردم خوی رایج است که بیانگر افکار روحیات و خصوصیات ادبی و قومی میباشد چند نمونه بارز آن را با ترجمه پارسی ذکر میکنیم:

اوشاغی ایش دالیسینا یوللا اوزون ده دوش «دالیجا بچه را دنبال کار بفرست بعداً خودت هم دنبالش برو کنایه از اینکه بچه به تنهایی کار را انجام نمی دهد.

پیشیگین آغیزی آنه پشتیشمیر دئیبر «مونداردی گربه دهنش که به گوشت نمی رسد می گوید که نجس است.

زور گلنده فن پاجادان «چخار وقتی که زور آمد فن از دریچه می گریزد. کنایه از اینکه شخص هر چند به فنون آشنا باشد در مقابل شخص زورمند و قوی نمی تواند دوام بیاورد.

یئر برک اولاندا اوکوز اوکوزدن گوزر وقتی که زمین شخم زنی سفت باشد هر کدام از گاوها کوتاهی را از دیگری میداند کنایه از اینکه وقتی کاری پیش نرفت و با مشکلات مواجه شد هر کدام از دست اندرکاران تقصیر را به گردن دیگری می اندازد.

ایشی وئر چور کچیه بیر دنه ده اضافه وئر یعنی کار را به دست کاردان بده و چیزی هم اضافه بده

اوجوز اتین شورباسی اولماز از گوشت ارزان آبگوشت درست نمی شود. کوپه یاغدان آغیر گلیر یعنی ظرف روغن از خود روغن سنگین در می آید.

در موردی که مقدمه کاری هزینه اش زیادتر از سود حاصله از خودکار باشد آن را استعمال میکنند.

البته هر کدام از این ضرب المثلها مورد استعمال ظریف خود را دارد که اهل ظرافت میدانند و ما را مجال ذکر آنها نیست.

صنایع دستی مردم خوی

تولید صنایع دستی یکی از فعالیتهای چشمگیر مردم منطقه میباشد از آن جمله میتوان به تهیه مرکب رنگ رزی تولید رنگهای گیاهی حکاکی فلزات قلمزنی ساخت ظروف سفالی لعابدار جاجیم بافی و دباغی و از هنرهای ظریف می توان از گچ بری و خراطی چوب، صحافی، خطاطی و تذهیب را نام برد.

امروز عمده ترین صنعت دستی در آذربایجان و خوی قالی بافی می باشد به طوری که فرشهای صادراتی عمده ترین محصول صادرات را تشکیل می دهد. در هر کوچه و برزن در خانه ها و کارگاههای کوچک و بزرگ جوانان مشغول قالی بافی هستند از نقشه های معروف فرش نقشه ماهی، شیخ صفی و کرمان از رونق زیادی برخوردارند.

نکته ای که باید بدان اشاره کرد ،اینکه چون این حرفه برای جوانان از ده سال به بالا اعم از دختر و پسر پر درآمدترین شغل محسوب می شود، لذا اکثر خانواده ها ترجیح میدهند که فرزندان خود را در آن به کار بگمارند و این پدیده موجب دو آفت بسیار دردناک شده که عبارتند از :

1 - افزایش تعداد بی سوادان در بین اهالی مخصوصاً جوانان، بیش از نصف افراد واجد شرایط تحصیل در روستاها و حومه شهر مدرسه را رها کرده و به اجبار یا اختیار به قالی بافی روی آورده اند.

2 - چون این صنعت نیاز به نشستن طولانی در یک محل و دقت نظر دارد لذا شاغلین به آن بعد از مدتی به امراض مختلف از قبیل کمر درد، پادرد، پریدگی رنگ خمیدگی ،قد تغییر اسکلت بندی اندام، پایین آمدن قدرت دید چشم و.... دچار میشوند که در نتیجه بهداشت و سلامتی جامعه تا حد زیادی در خطر می افتد.

 تاریخ دینی خوی مردم خوی

آنچه از لابلای کتب و تحقیقات محققین معلوم می شود، اینکه تاکنون دو دین مسیحیت و اسلام در شهر رواج داشته است. تا قرن دوم هجری که خوی به دست مسلمین فتح شد مردم آن تابع آئین عیسوی بودند و وجود کلیساهای متعدد حاکی از دینداری مردم قبل از اسلام در این خطه میباشد. این کلیساها که در سطح شهر خوی و اطراف آن پراکنده اند، بعد از اسلام بوسیله اقلیت باقیمانده از مسیحیان عمدتاً به دلایل سیاسی و نه عبادی نگهداری شده اند. امروزه با اینکه در خوی و حومه آن این دین هیچ پیروی ندارد باز این کلیساها به لحاظ قدمت تاریخی آنها نگهداری میشوند که در بخش آثار باستانی ذکر خواهد شد.

با گسترش دین اسلام و فتح خوی به دست مسلمانان، این شهر از قرن دوم هجری تابحال یکی از شهرهای با اهمیت مسلمانان به شمار می رود. بعد از آن تاریخ خوی یکی از شهرهای سرحدی و مرزی مسلمین با ارامنه و غیر مسلمانان گردید و بدین جهت همواره مورد تعدی و تجاوز آنان قرار گرفته که در بخش تاریخ بازگو خواهد گردید.

بی دینی در شهر خوی هیچ وقت رواج نداشته تنها در زمان حکمرانی مغولان که هلاکو چند سالی دین بودائی را در ایران رسمیت بخشید در خوی نیز بت خانه ای ساخته شد لکن چند سال بعد که هلاکو در سایه خدمات ارزنده دانشمند نامدار اسلام خواجه نصیر طوسی به اسلام گروید، این بت خانه از بین رفت و نابود گردید.

علی صدرائی خویی - سیمای خوی

نوشتن دیدگاه


نگاره ی امنیتی
نمایش یک نوشته ی امنیتی دیگر

گزینش نام برای فرزند

نگاره های کمیاب و دیدنی