اگر بخواهند برای پسری همسری اختیار کنند ، طبق توافق خانواده پسر و دختر با تعیین وقت به خواستگاری میروند . بعضی مواقع هم ممکن است این پسر و دختر در کودکی با هم نامزد شده باشند. یعنی موقعی که این دختر متولد شده باشد، در هنگام بریدن ناف او طبق درخواست قبلی خانواده پسر بچه میگویند: این دختر را به فلان پسر بچه خواهیم داد .و در همان ایام کودکی این پسر و دختر با هم نامزد می شوند و به این مراسم میگویند : "نافه برييه" nafa boriya (نافه بریده).

در هر حال این پسر و دختر چه نامزد باشند چه نباشند ، اگر پدر دختر موافق بود قرار بر این می شود که مثلا" فردا شب خانواده پسر برای مراسم خواستگاری و خرج بريدن به صرف شام به منزل دختر بروند. درشب مذکور پدر دختر گوسپندی سر می برد و از خانواده پسر پذیرایی می شود .

عروسی در لرستان

بعد از صرف شام مجلسی برای خرج بریدن تشکیل میدهند. خرج بریدن بدینگونه است که خانواده پسر می بایست چند سر اسب و گاو و گوسفند و مقداری پول به خانواده دختر بپردازند. بعضی مواقع بجای خرج بريدن اسب و گاو و گوسپند ، مبلغی را تعیین میکنند، که این مبلغ بین سی تا پنجاه هزار تومان می باشد و همچنین مبلغی به عنوان شیربها تعیین می شود . که به آن میگویند: "هشکه " hoka (خشکه).

به غیر از این مبالغ داماد موظف است مقداری برنج و روغن و قندو چای به منزل پدر عروس بیرد، که به آن میگویند: "او ازيفه ow azifa آب وظیفه.

بعد از مراسم خرج بریدن و موافقت پدر دختر ، یکی از خانواده پسر که معمولا برادر او می باشد ، بلند شده و بعنوان تشکر دست پدر دختر را می بوسد. به این مراسم دست بوسان گویند، که بعنوان تشکرونامزدی دختر و بسر میاشد.

هنگا میکه خانواده پسر می خواهند بروند، پدر پسر از پدر دختر میخواهد که فردا با چند تن از آشنایانش به صرف نهار وهمچنین برای بردن جند اسب و گاو و گوسپند تعیین شده به منزلش بیاید. و در رور مقرر پدر دختر با چند تن از اقوام نزدیک خود به منزل خانواده پسر می رود . بعد از صرف نهار قرار روز عقد را می گذارند. قبل از رفتن پدر پسر تعدادی است و گاو و گوسپند تعیین شده خرح بریدن را طبق انتخاب پدر دختر و همراهانش به آنان میدهد . که همراه خود می برند.

چند روز قبل از عروسی عده ای زن که از نزدیکان داماد هستند ، برای تهیه و مقدمات لباس دوزی به منزل عروس میروند، و به این مراسم " رخت برو" raxt boro (رخت بربیدن) گویند.

بعد از مراسم عقد ، جشن عروسی برگزار می شود. این جشن هم در منزل خانواده داماد و هم در منزل خانواده عروس برگزار می شود ، که معمولا تا یک هفته به طول می انجامد ، در این جشن " لوطی" iuti ( مطرب - نوازنده) می آورند که ساز و دهل بنوازد. سازهای محلی عبارتند از - کمانچه - سرنا - دهل -- نی - تنبک و غیره با این سازها ، آهنگهای مختلف نواخته می شود ، که همراه آن ترانه های مختلف محلی خوانده می شود. برخی از این ترانه ها با آهنگ ملایم و برخی دیگر با آهنگهای تند و شاد نواخته می گردد. که با آنها رقصهای دست جمعی محلی از قبیل دوپا - سه پا۔ لزوم لرزان و شانه شکی اجراء میگردد . همچنین با این آهنگها و ترانه ها رقص تک نفری و رقص دو نفری که با چوب می باشد اجراء میگردد. اگر در این زمان عدهای تازه وارد به جشن عروسی بیایند نوازندگان با نواختن آهنگی دل انگیز به پیشواز آنها میروند و در نزدیکی آنها از نواختن ساز خودداری می نمایند و تا مبلغی پول از آنها دریافت ننمایند سازها را بصدا در نمی آورند.

این مراسم شکوه خاصی به جشن میدهد . بعضی از تماشاگران هم مقداری پول به یکی از همراهان نوازندگان می دهند تا او یکی از کسانی را که میرقصد "شوا" sava شاباش نماید . و او هم به افتخار شخصی که میرقصد با صدای بلند داد میزند "شواشوا " shava و نام آن شخص را که میرقصد بزبان می آرود سپس میگوید. "هوادارش" hava - dares (طرفدارش) فلانی (کسی که پول به او داده ) نمیرد.

روزی که عروس و داماد عقد کرده اند، عده ای از بستگان نزدیک داماد به منزل عروس میروند ، تا شب را در آنجا بگذرانند، و صبح عروس را همراه خود به منزل داماد بیاورند. که به این رسم میگویند: "پابیی" pa beyi پای عروس - که منظور آوردن عروس از خانه پدر بنزد داماد میباشد.

این عده متشکل اند از عده ای زن و مرد که بعضی از مردان سوار بر اسب و تفنگ بهمراه دارند و همگی از آشنایان و نزدیکان داماد می باشند . وقتی به روستای عروس نزدیک میشوند ، سوارکاران به سوی روستای عروس می تازند، و اگر گاو یا گوسفند با مرغ و خروسی ببینند به حساب پدر عروس به آنها شلیک می کنند، و از آنها می کشند ، پدر عروس هم موظف است پول غرامت دامهای کشته شده را به صاحبانشان بپردازد . البته عده ای سوارکار از بستگان عروس هم فردای آنروز که عروس را تا منزل داماد همراهی میکنند نیز متقابلا هر چه گاو یا گوسفند یا مرغ و خروس در روستای داماد بینند ، به حساب پدر داماد با شلیک گلوله از دامها خواهند کشت . که معمولا هردو طرف قبل از آمدن اطرافیان متقابل به مردم روستای خود میگویند :دامهای خود را جلوی چشم نگذارند اما همیشه بطور اتفاقی چند گوسفند با بزو مرغ و خروس در روستا میپلکند که نصیب گلوله ها می گردند.

عروسی در لرستان

خلاصه اگر بستگان داماد هنگام آمدن به روستای عروس چندگوسفند یا مرغ و خروس را شکار کرده باشند، در شب نشینی در منزل عروس با افتخار از فتح امروز خود با بستگان عروس صحبت کرده و به شوخی به آنها کنایه می زنند، که "اگر شما فردا به روستای داماد بیائید تیرانداز تردستی مثل ما ندارید که بتواند حتی یک مرغ را شکار کند " . بستگان عروس هم میگویند:

شاهنامه آخرش خوش است ، اگر همه دامها را از ترس ما مخفی نکرده باشید ، فردا می بینید ، تیراندازتردست یعنی چه این چیزهای را که امروز در روستای ما شکار کردید ، خودمان آنها را در تیررس شما قرار دادیم تا برایتان متنوع باشد، بچه ای هم می توانست آنها را شکار کند.

بعد از این صحبت ها مردان تا نیمه های شب در این جلسه باهمدیگر صحبت ها و شوخیها خواهند کرد و زنانی که از طرف داماد آمده اند. بعد از صرف شام در مراسم "حناونو" hana - vano حنابندان شرکت میکنند، و دست و پای عروس و خود را حنا میگذارند. البته تا ما در داماد مبلغی به عنوان "پرترونه" par - tarona (گوشه روسری با شال زنانه ) به مادر عروس نپردازد، نمی توانند اجازه مادر عروس را برای حنا گذاردن به دست و پای دخترش را بگیرند، بعد از پرداخت "پرترونه" par- tarona مادر عروس اجازه میدهد که این مراسم برگزار شود.

در این هنگام عده ای هم به رقص و پایکوبی به دور آتشی که در وسط افروخته اند مشغول هستند. و آخر شب بستگان داماد در منزل عروس استراحت میکنند.

صبح زود بعد از صرف صبحانه مادر عروس حلوای زیادی از روغن حیوانی و آرد و شکر بعنوان پشت پای عروس درست میکند .

در این زمان مراسمی با اسب انجام میگیرد . که این مراسم مسابقه ربودن حلوا از دست مادر عروس میباشد ، و به این صورت است که : مادر عروس کاسه ای پر از حلوا را با یک دست بلند می کند و در یک جای معین می ایستد . و سوارکاران با شروع مسابقه از دور به سوی او می تازند . حال هر کدام از سوارکاران زودتر به او برسد، کاسه حلوا را از دست او میگیرد و با سرعت به اسب خود می تازد و دور می شود ، و در حین اسب سواری از حلوا می خورد. حال اگر اسب سواری دیگر به او برسد او موظف است کاسه حلوا را به آن سوارکار بدهد ، این سوارکار هم به اسب خود می تازد و در حین سوارکاری از حلوا می خورد و اگر سوارکاری دیگر به او برسد ، می بایست کاسه حلوا را به او بدهد، و به همین ترتیب این مسابقه ادامه دارد تا اینکه کاسه حلوا خالی شود .

بعد از این مراسم خانواده عروس جهیزیه دخترشان را که شامل : فرش دست بافت - لحاف - تشک - نالی - بالشت  - "هور رسبو hur - rasbo (نوعی خرجین - کیسه بزرگی که از وسط دو دهانه دارد و در آن لباس یا خوراکی و یا لوازم دیگر می گذارند جنس آن از الیاف فرش است) - "ماشته" mashta (جاجم - نوعی رختخواب پیچ که از پشم درست شده و رنگهای مختلفی بصورت چهار خانه در آن بکار رفته است ) - لباس و چیزهای دیگری که احتیاج دارد و قبلا" آماده کرده اند در "خنچه" xoncha (طبق جهیزیه) می گذارند و به همراه دخترشان که لباس نو پوشیده و سوار بر اسب و آبنمای در جلویش قرار گرفته به منزل داماد می فرستند .

البته قبل از بردن عروس برادر داماد شالی را بدور کمر عروس بسته و هفت بار گره می زند. در این شال مقداری نان و روغن حیوانی با پنیر قرار داده اند پس از آن برادر داماد دست عروس را گرفته و او را سه بار به دور "تژكاه" tzga (تشگاه - آتشگاه - چاله ایست که در آن با چوب آتش درست کرده اند) می چرخاند که به نیت پاکی و سعادت می باشد.

رسم بر این است که هنگام بردن عروس عده ای از بستگان داماد سعی میکنند ، لوازمی را در هنگام رفتن از منزل پدر عروس بدون اینکه کسی متوجه شود ، به منزل داماد بیاورند. حال اگر خانواده عروس با بستگانشان کسی را در هنگام برداشتن لوازم بگیرند، میبایست از آن لوازم چشم پوشی بعمل آورند و آنها را سرجایشان بگذارند. معمولا در اینطور مواقع خانواده عروس تمام لوازم قابل حمل را از نظر پنهان خواهند کرد. البته این رسم در گذشته بصورتی دیگر بوده و اکنون به این صورت در آمده زیرا که در گذشته اگر پدری جهت خواستگاری و همسر اختیار کردن برای پسرش به نزد پدر دختری می رفت ، پدر دختر از او سئوال می کرد که پسر شما مرد شب است یا مرد روز؟ منظور این بود که  آیا پسر شما دل و جرأت بلند کردن لوازم یا غارت کردن دامها را در شب یا روز از منزل دشمنانش را دارد با خیر  ؟ که این خود در گذشته افتخاری محسوب می گشته است. پدر پسردر جواب می گفته "بله پسر من هم مرد شب است و هم مرد روز "حال این پسر می بایست گفته پدرش را به پدر دختر ثابت کند. مثلا" اگر شده یک شب به منزل پدر دختر برود و بدون اینکه او بیدار شود فشنگی زیر سرش بگذارد و بیاید. در هر حال این رسم اکنون بصورت یاد شده بالا در آمده است .

خلاصه وقتی می خواهند عروس را بیاورند برای عروس اسپند دود میکنند و او را در حالی که سوار بر اسب میباشد با جهیزیه و نواختن سازو دهل و مناظر خاص و اصیل و با شلیک گلوله هوایی به همراه بستگان داماد و عده ای از بستگان خود عروس روانه روستای داماد میکنند.

اگر در بین راه عده ای پسر بچه جلوی راه قرارگیرند ، آنقدر جلوی راه عروس می ایستند تا یک نفر که برای این منظور مقداری نقل و نبات و شیرینی با سکه همراه خود دارد مقداری از اینها به بچه ها بدهد و آنهاهم کنار کشیده و راه را باز میکنند. این رسم اکنون طور دیگری انجام میگیرد به این صورت که اگر در بین راه کسی در کنار جاده مشاهده گردد مثلا چوپانان و عابرین یک نفر از همراهان عروس در حال حرکت دستمالی از نقل و شیرینی به سوی آنها پرتاب می کند.

در نزدیکی روستای داماد عده ای از سوارکاران که با خود تفنگ حمل میکنند، و قبلا در روستای داماد بوده اند. به پیشواز عروس می آیند و با شلیک گلوله هوائی و نواختن ساز و دهل به عروس خوش آمد میگویند.در این هنگام بستگان عروس که برای همراهی کردن او آمده اند با اسبهای خود به روستای داماد می تازند. تا بلکه با شلیک گلوله گوسپند يا مرغ و خروسی را به حساب پدر داماد شکار کنند.در این زمان صدای گلوله و هیاهوی مردان و زنان و صدای سازودهل و شادی مردم چنان شور و نشاطی دارد که قلم از وصفش عاجز است.در جلوی پای عروس گوسفندها سر می برند و داماد عروس را از روی زین به بغل میکشد، و او را با خود به "چیت جا (چادروحجله عروس) می برد .

در اینجا اگر داماد به عروس هدیه یا پولی نپردازد، عروس نمینشیند . به این رسم "ریگشونه " ri gosona (صورت گشودن ) می گویند.

در گذشته رسم بر این بود که مهمانان شرکت کننده در جشن عروسی با خود گوسفند و بز با پول برای داماد می آوردند، وخانواده داماد هم بعد از صرف ناهار یا شام به هر یک از مهمانان خود دستمالی پر از شیرینی و نقل و نبات می دادند.

اما اکنون معمولا بعد از صرف غذا یكنفر از طرف خانواده داماد سینی بزرگی بدست میگیرد، و اول آنرا نزد بزرگ مجلس می برد . و او هر چقدر پول در سینی انداخت ، سایر مهمانان می بایست کمتر از آن پول در سینی بیندازند، و این خود برای محترم شمردن بزرگ مجلس است .

خلاصه بعد از صرف ناهار بستگان عروس با بستگان داماد به صحبت پرداخته و در باره شکار کردن امروز خود ، با لحن شوخی خواهند گفت : "دیدید که تیرانداز واقعی چه کسانی بود".

معمولا بعد از این صحبت ها بز یا گوسپندی را در فاصله بسیار دوری روی تپه می گذارند، و با هم مسابقه تیراندازی میکنند . و بعد از آن بستگان عروس می روند.

صبح روز بعد مادر عروس همراه با یکی دو زن از بستگان خود جهت دخترش غذا می آورند، که به این غذا شام عروس گفته می شود . و معمولا در این شام غذایی به نام "جوجوش" یافت می شود ، که از آرد گندم (آرد آن به صورت ریز می باشد و با آرد نان فرق میکند ) و زیره و روغن حیوانی و شکر درست می شود .

قبل از رفتن مادر عروس، داماد پشت دست او را می بوسد و مادر عروس، دستمال را از مادر داماد گرفته و با همراهانش به روستای خود بر میگردد. و پس از سپری شدن سه روز بستگان داماد برای عروس غذای بنام "گنم دونه" ganem dona (گندم دانه) درست میکنند ، که از انواع حبوبات می باشد ، و عده ای زن این غذا را همراه با عروس که مشک خالی از آبی در دستش است به لب چشمه می برند، و همگی تا جایی که میتواند از غذای گندم دانه می خورند، و باقیمانده آنرا بروی زمین و آب چشمه می پاشند . سپس عروس هفت بار مشک را از چشمه و از آب پر و خالی میکند. این رسم از گذشته ها بجا مانده چون آب یکی از هفت آفریدگان بیزدان پاک بوده . در هر حال هفت بار پر و خالی کردن آب از چشمه اکنون بخاطرپاک بودن آب و پاک زیستن عروس و آوردن هفت پسر می باشد.

بعد از سپری شدن هفت روز پدر و مادر عروس و عده ای از بستگان خود به منزل داماد می آیند، و عروس را به منزل خودشان می برند که بعد از چندی داماد برای آوردن عروس خود به منزل پدر عروس می رود. که به این رسم پاگشا " pa - gosa (پاگشودن ) می گویند،

پدر عروس هم مقداری گاو و گوسپند و  پول به دختر خود می دهد که به آن پاوونی" bawVni (پدری) گویند ، یعنی هدیه ای که پدر به دخترش می دهد. سپس عروس و داماد با هدیه ها به منزل خودشان برمیگردند.

بعد از مراسم پاگشا " داماد میواند همیشه به منزل پدر و مادر عروس برود. همچنین عده ای از بستگان داماد و عروس، آنها را به مزل خودشان دعوت میکنند. که بعنوان " پاگشا " می باشد.

ایرج محرر – آیینه ی آیین ها و افسانه های لرستان

نوشتن دیدگاه


گزینش نام برای فرزند

نگاره های کمیاب و دیدنی