... در توصیف سپاه کوچ و بلوچ چنین می گوید : کسی در جهان پشت ایشان ندید برهنه یک انگشت ایشان ندید . فردوسی پرچم سپاهیان بلوچ را چنین ترسیم میکند : درفشی بر آورده پیکر پلنگ همی از درفشش ببارید جنگ . در هر قسمت ...
... از جنس چرم که دقیقا در شاهنامه اومده نه پوست پلنگ و...3گوماته بردیای دروغین بوده که داریوش در سنگ نوشته بیستون دقیقا میگه بردیا پسر کورش و گوماته یه موبد بوده که خوشو بردیا می نامه4.اصلا این افرادی که ...
... در توصیف سپاه کوچ و بلوچ چنین می گوید : کسی در جهان پشت ایشان ندید برهنه یک انگشت ایشان ندید . فردوسی پرچم سپاهیان بلوچ را چنین ترسیم میکند : درفشی بر آورده پیکر پلنگ همی از درفشش ببارید جنگ . در هر قسمت ...
سلام بی نهایت سپاس دارم این شعر یا منظومه را در سال سوم دبیرستان میبایست حفظ میکردیم سال ۱۳۶۰ از روی کتاب دامنی گل که به سفارش دبیر ادبیات آقای دکتر مهرنگ خریدیم و از روی آن به ما درس دادند و باعث شدن ...
سلام مطلب جالب و در خور توجهی بود ولی میتونست خیلی بهتر و تخصصی تر راجبش بحث بشه بعضی از این اوصاف اشتباه معنی شده بود,مثلا نهنگ بمعنی اسب جنگی یا پلنگ اسب متکبر یا عقاب اسب تیزرو و...اینا درواقع اغراقهای ...
حیف واقعآ حیف باید این عکس معکوس باشد یعنی پلنگ ایران روی جنازه این بچه مغول قاجار غرش کنان بایستد این طایفه قاجار چه ضررهاکه به تاریخ این مملکت زده اند خصوصآ اولینشان اقا محمد خان که بیست هزار چشم از ...
بازرگاني را زني خوش صورت بود كه زهره نام داشت. بازرگان عزم سفر كرد. از بهر زنش جامهاي سفيد بساخت و كاسهاي نيل به خادم داد كه هرگاه از اين زن حركتي ناشايست پديد آيد، يك انگشت نيل بر جامه او بزن تا چون ...
... نشابور رفت و از آنجا زنی گرفت و پسری آورد به نام ساسان گذاشت (بنام خودش):
به سه روز و دوشب بسان پلنگ از ایران به مرز دگر شد ز ننگ
دمان سوی مرز نشابور شد پر آزار بود ...
... دگر هر چه ویران شده ست
کنامِ پلنگان و شیران شده ست
سراسر برآری به دینارِ خویش
بیابی مکافات کردارِ خویش !
دگر هر که کُشتی از ایرانیان
بجویی به روم از نژاد کیان
به یک تن ده از روم تاوان دهی ! ...
... کاهنان برای چابکی و کمال حکمت روحی خود، با آداب و مراسم ویژه ای، پوست پلنگ برتن می کردند. کیومرث، نخستین شاه و نخستین انسان اسطوره ای ایرانی، و زیر دستان او نیز پلنگینه می پوشیدند. پس از اینکه کیومرث برای ...
...
نخستین به کوه اندرون ساخت جای
سر بخت و تختش بر آمد به کوه
پلنگینه پوشید خود با گروه
... از او اندر آمد هم پرورش
که پوشیدنی نو بد و نو خورش
بگیتی درون سال سی شاه بود
بخوبی چو خورشید بر گاه ...
... گزینش کوچکی از برخی از آنها که بیشتر در یک مصراع بيان شده اند می آوریم. همان برکه کارید خود بدرويد
پلنگ از پسِ پشت و صیاد پیش
گرش بار خارست خود کِشته یی + وگر پرنیان ست خود رشته یی
همی برکشیدند ...
... با موسیقی بابک، ترانه «جنگل» را ساخت: پشت سر جهنمه/ روبرو قتلگاه آدمه… . شاعر حس میکند که «روح جنگل سیاه» روح او را هم تسخیر کرده است. بعد صدای جغدها را میشنود که از «مردن پلنگِ زخمی» میگویند. بعد ...
... و مشغول «پوست کوبیدن» می شد. اساس این سخنوری عبارت بود از یک سردم، و مقداری پوست ببر و پلنگ و آهو (و اگر قافیه تنگ میشد، پوست گوسفندا) و علامت صنف های مختلفی که باید به دیوار قهوه خانه کوبیده شود و در ...
... سبز ۱۳۷۸
درخت جواهر (چاپ دوم ۱۳۸۳) ۱۳۷۹
گذار زن از گدار تاریخ (چاپ دوم ۱۳۸۴) ۱۳۸۱
کاسه کوزه تمدن ۱۳۸۱
پوست پلنگ ۱۳۸۱
حصیرستان (چاپ دوم ۱۳۸۴) ۱۳۸۲
بارگاه خانقاه ۱۳۸۴
هواخوری در باغ با گوهر ...
... دلهاست که عشق حقیقی را تندتر کند.
چه نغز آمد این نکته در سندباد
که عشق آتش است و هوس تندباد
به باد آتش تیز برتر شود
پلنگ از زدن کینه ورتر شود
ناامیدی
از کلام شیخ پیداست که هر چند مخاطبش معشوق ...
... و تخت و بختش برآمد ز کوه ............. پلنگینه پوشید خود با گروه ازو اندر آمد همی پرورش ..... که پوشیدنی نو بُد و نو خورش دد و دام و هر جانور کش بدید .... ز گیتی به نزدیک او آرمید
...........
این جستار ...
... «فرمول»های قدیمتر و به عبارت دیگر «شفاف کردن» آنها فرایندی معمول است. به همین دلیل مثلاً از لفظ «پلنگینه» نمیتوان به معنای اصلی «ببر بیان» پی برد. [7]. دربارة تلازم «راي» و «فرّ» و «شادي» و «رفاه» ...
... ميکند آوردند همين باز کرد اين اشعار آمد: همه مرز ايران پر از دشمن است به هر دوره اي ماتم و شيون است دريغ است ايران که ويران شود کنام پلنگان و شيران شود همه جاي جنگي سواران بدي نشستنگه شهرياران بدي کنون ...
... الموت علاوه بر مناظر و شگفتی های تاریخی و طبیعی شاهد عجایب دیگری مانند حیوانات این منطقه خواهید بود. بخشی از طبیعت این دره حاصلخیز و رمزآمیز جانوران وحشی و اهلی آن است. وجود جانوران وحشی چون پلنگ، خرس، ...
... قلبگاه
سيهمرد و چندي دليران شاه
سمنرخ ابا ساز پيش پدر
جهان سرخ و زرد و سيه سر به سر ...
نخستين سمنرخ به ميدان جنگ
بيامد به كردار غرّان پلنگ
چو ديدش ز قلب اندر آمد زرسپ
چو آتش سوي او جهانيد ...
... خبر زو به شاه پلنگان رسید 57- که آمد پیاده گو تاج بخش به نخجیر گه زو رمیده ست رخش 58- پذیره شدندش بزرگان شاه کسی کاو به سر بر نهادی کلاه خالقی: و شاه 59- ...
... همه ی گناه را هم بر گردن مردمان امروزی انداخت . چه بسیار شکارهای بی رویه ای که شاهان خوش گذران پیشین انجام دادند و گورها و شیرها و پلنگها و آهوان را نابود کردند .
بر سر کوهها چه آورده ایم ! هر روز کوهی ...
... نیز ميتوان به شغال، گراز، پلنگ، خرس، قِرقی و قوش اشاره کرد. در رودهای آن هم انواع ماهی از جمله قزل آلا، سفید، آزاد، کفال و کپور یافت میشود. *جاذبههای گردشگری تنکابن آثار تاریخی، اماکن مذهبی و جاذبههای ...
... گفت وسپس گفت از برابر ما دور شو تو چون پلنگی هستی که نزد شیران آمده باشد اگر نام فریدون را شنیده باشی با ما چنین نمیکنی چون ما فرزندان اوییم .فریدون ناپدید شد وسپس پدروار به پیشواز پسران آمد. پسران کرنش ...
... رب چون حاجت بر جزء بود شرط مرکب ۲۲ـ تفکر و تحقیق مثل: کرده در دنیای فکرم جا نهنگ تازه برده بر کوه خیالم ره پلنگ تازه در خم اندیشه معنا ز نو صباغ عقل جامه تحقیق ما را کرده رنگ ...
"ببري خان" نام گربهاي بود آلا پلنگ كه شاه او را بسيار دوست ميداشت. در آن اوان شاه را تبي سخت عارض شد و روزي چند در بستر بيماري و ناتواني بخوابيد. گربه مزبور كه تازه بچه آورده بود روز بعد به اقتضاي طبيعت ...
... خويش، توانايي دستيابي و چيرگي بر آنها را داراست. خاتَم(2) ملك سليمان است علم جمله عالَم صورت و جان است علم آدمي را زين هنر بيچاره گشت خلقِ درياها و خلقِ كوه و دشت زو پلنگ و شير ترسان همچو ...
ديلمان، زيباترين ييلاق شرق گيلان، يکي از بکرترين و دست نيافتنيترين گوشههاي اين خطه سرسبز است. آب و هواي آن سرد و کوهستاني است و به چشمههاي فراوان و چشماندازهاي سبز و قلههاي پربرفش مشهور است. ديلمان ...
... ماهيان سردآبي و خرچنگ به همراه سمور آبي، گربه وحشي (پلنگ)، خرس و به ندرت قوچ و بز کوهي است. * اقتصاد دلفان اقتصاد دلفان بر پايه كشاورزي استوار است و آب لازم براي اين کار از رودها، چشمهها و كاريزها فراهم ...
... جهان گشت با فَرّو آئين و آب كيومـرث شد بر جهـان كدخـداي نخستيـن به كوه انــدرون ســاخت جــاي دراين اعتدال ربيعي، كيومرث يعني آدمِ نخستين بر بلنداي كوه يعني عرش طبيعت مينشيند ، پلنگينه ميپوشد و به ...
... گوزن مَرال، زرد ايراني و شوکا، آهو، پلنگ، يوزپلنگ، سگ، بازشکاري، خرس، گرگ، آهو ،گراز ، شتر يک کوهان و دوکوهان و کتيبه هايي به خط عربي از500 تا900 سال پيش کشف شده است . وي بزرگترين نقش در اين منطقه را ...
... شد چون پلنگ ز آهن تنوری بفرمود تنگ ز پیکان و از میخ گرد اندرش هم از بند آهن نهفته سرش
بزرگمهر دانا اینبار در تنوری تنگ جای گرفته بود که حتی نمی توانست لحظه ای بخوابد ! نبد روزش آرام و شب جای خواب تنش ...
... . و در چنگال شیر و پلنگ یا گرگان بیشمار پاره پاره می شود تا گوسپندان را رهایی بخشد ، و در شب های سرد که استخوان مردمان از سرما می ترکد بر بالای بام و یا کنار دیوار ، خانه ی خداوندش (صاحبش) را پاسبانی می ...
... بسیار خطرناک بود که فرش راهش از استخوانها و جمجمه های آدمیان و جانوران پر شده بود .
روی هر سنگ، ددی صدرنشین پشت هر بوته، پلنگی به کمین هر طرف جانوری در تک و تاز کرده گردن ز پی طعمه دراز
پسر ناسپاس ...
... مخر پلنگي كه گردن كشد بر وحوش به دام افتد از بهر خوردن چو موش در باب «تربيت»: به دهقان نادان چه خوش گفت زن به دانش سخن گوي، يا دم مزن چه نيكو زدهست اين مثل برهمن: بود حرمت هر كس از ...
... شود كُنام پلنگان و شيران شود رستم كه مظهر نيروى پايدارى ايران در برابر انيران بود، مهاجمان را تارومار كرد و ايرانيان را نجات داد. بعد از آن هم تا پايان عمر نگهبان ايران بود. حتى وقتى پسرش سهراب به تورانيان ...
... بانگ بر مادر زدم. دل آزرده به كنجی نشست و گریان همی گفت: مگر خُردی فراموش كردی كه درشتی میكنی؟ چه خوش گفت زالی به فرزند خویش چو دیدش پلنگ افكن و پیلتن گر از عهد خُردیت یاد آمدی كه بیچاره بودی ...
... در 20 کيلومتري غرب شهرستان صومعهسرا واقع است و کوههاي سياهکوه، سفيدلنگان کوه و پلنگ دره کوه حداکثر ارتفاعشان به (1200) متر ميرسد. *نوخاله معماري سنتي روستايي در صومعهسرا به تجربه گرانبهاي گذشتگان ...
... يك از تفريحات مردم در بعضي از شهرها بود و ميل زيادي بتماشاي آن داشتند عدهاي كه متخصص اينكار بودند قبلاً حيوانات را آماده ميكردند. اين حيوانات عبارت بودند از شير و پلنگ و گاونر و گاوميش و قوچ و گرگ و ...
... خورشیدگون،آبگون،قیرگون،پیشگاه،پایگاه،قلبگاه،آرامگاه، جشنگاه،بزمگاه،شبانگاه جهانجو،پرخاشجو،جنگجو، نامدار،گردنفراز،جهاندار،پلنگینهپوش،گرزدار،پرستارفش،آنوشه، پولادگرز،خورشساز،خورشگر، اسامی که به نظر ...
... صوفی گری بهترین شعری ازین اقسام در شهنامه است از مدیح و وصف و عشق و پند، چون خوش بنگری در مقام چاره سازی ، چون پزشکی چربدست در مقام کینه توزی ، چون پلنگ بر بری چون دم از تقدیر و از توحید یزدانی زند ...
... دارای صخره های صعب العبور است و زیستگاه پلنگ کل و بز می باشد از دیگر جانوران منطقه می توان گرگ-روباه-شغال-کفتار-کبک دریکبک چیل-تهو و عقاب را نام برد.
کوه نوردی:زرد کوه بختیاری با ارتفاع 4500 متر از سطح ...
... و پلنگچال هستند که همگی آنها مشرف به تهران هستند.
پیست اسکی و تله کابین
تلهکابین توچال دارای سه خط اصلی و سه خط تلهسییژ و یک خط تلهاسکی میباشد. روی هم رفته درازای سه خط اصلی این تلهکابین، نزدیک ...
... در پيش دستان رسيد 12 پيل: اسب بزرگ و سنگين به آوردگه رفت چون پيل مست يکي پيل زير اژدهايي به دست 13- پلنگ: اسب متکبر چمان و چران چون پلنگان به کام نگون گشته زين و گسسته لگام 14- تازي: اسب لاغر اندام نگون ...
... مقاله به احساسات ميهني سياوش در غربتِ توران اشاره شد. در زير چند نمونة آشكارتر را ذكر ميكنيم: دريغست ايران كه ويران شود كنام پلنگان و شيران شود همه جاي جنگي سواران بدي نشستنگه شهرياران بدي كنون جاي ...
... و گزند» (همان، ج3، ص151، بيت 734) مرا مرگ بايد بدان زندگي كه سالار باشم كنم بندگي يكي داستان زد بر اين بر پلنگ كه با شير جنگاورش خاست جنگ به نام ار بريزي ز من گفت خون به از زندگاني به ننگ اندرون (همان، ...
... که ای بیهده مرد پرخاشجوی پیاده ندیدی به جنگ آورد سر سرکاشن زیر سنگ آورد بشهر تو شیر و پلنگ و نهنگ سوار اندر آیند هرگز بجنگ هم اکنون ترا ای نبرده سوار پیاده بیاموزمت کارزار پیاده مرا زان فرستاد طوس ...
... بدسـت بزرگ است وگرشاسب بودش پدر بگیتی بــــــــدی خسرو تاجـــور همانا شنیدســـــــتی آواز ســام نبد در زمــــانه چـــــنو نیک نام ... ... به دریا نهنگ و بخشکی پلنگ ورا کس ندیدی گریزان ز جنگ ... ( ص ۷۳۰ ...