آلبرت آوی می نویسد: زرتشت اولین کسی بود که دین را از جنبه بت پرستی و قومی و محلی بیرون آورد و یک دین جهانی به عالم بشریت ارمغان داد. تا آن زمان دین ها مربوط به قبایل و گروه های محدود بود که هر کدام برای خود بتی از مظاهر طبیعت و یا موجودی دست ساز را خدا دانسته و پرستش می کردند.در این دین که گفته می شود اولین دین توحیدی است، خداوند یکتا، خدای جان و خرد اهورا مزدا شناخته می شود و نشانه اش نور و راستی و درستی است.

در این دین یک مبارزه دائمی میان خوبی و بدی وجود دارد و پیروان اهورا مزدا (خدای نیکی و روشنی) موظف هستند که بدون وقفه با بدی و سیاهی و تاریکی (نماد اهریمن) به خصوص با دروغ پیکار کنند تا هنگامی که اهریمن نابود شود و دنیا روی خوشی ببیند.

بسیاری ثنویت در دین زرتشتی را قبول ندارند زیرا بر اساس مندرجات اوستا، اهورا مزدا آفریننده یکتا است و اهریمن وجود خارجی ندارد و فقط در ذهن بشر زنده می شود، ریشه می دواند، فعالیت می کند و تلاش در گمراهی او دارد (شیطان). (فرهنگ مهر، آشتیانی)

جالب این که امروزه هم بن مایه همه داستانهای ادبی، تراژدی ها، نمایشنامه ها و داستانهای واقعی زندگی انسانها در همه دنیا همین "تضاد" و همین مبارزه بین خویی و بدی است!

روسو در کتاب جهان کلاسیک می نویسد: "از میان همه فرزندان شرق، زرتشت اولین کسی بود که غرب او را پذیرفت." (نک: از سعدی تا آراگون، ص. ۱۲)، زیرا یونانیان با او آشنایی دیرینه ای داشتند و درباره آیینش کتابها نوشته و از نبردهای خود با پیروانش داستانها پرداخته و سپس این داستانها را، همراه دیگر آثار تاریخی و افسانه ای در سراسر اروپا گسترده بودند. (همان)

پرادیکوس از قول همسفر سقراط می نویسد که آنها (سقراط و شاگردانش) نسخه کامل اوستا را همیشه همراه داشته اند. شواهدی هست که فلسفه یونان به مقدار زیادی تحت تاثیر فلسفه ایران باستان و زرتشت قرار داشته است و بزرگان و بنیانگذاران فلسفه یونان به ایران و مشرق زمین سفر کرده و اغلب آنان مدتی نزد مغان، روحانیان زرتشتی که جامعه بزرگ علمی زمان خود را تشکیل داده بودند، به تلمذ و شاگردی گذرانده اند. (طوسی، ۱۳۸۲). (نک: فرهنگ، ادبیات و فلسفه یونان).

به طور خلاصه توضیح اینکه در اوستا و در فلسفه زرتشت از همه علوم آن زمان سخن گفته شده و بعد از آنکه این فلسفه به یونان رفت فلسفه یونان نیز به همان صورت شکل گرفت که در آن سخن بر سر كلية علوم شناخته شده بود و قرنها بعد فلسفه از سایر علوم جدا شد. ولی هنوز مدرک دکتری تخصصی در همه رشته های علمی و ادبی و فنی و سایر دانش های بشری (Ph.D ) "دکتری فلسفه" (Philosophy Doctorate) نامیده می شود. در اثر اوستا بود که رگه هایی از توحید در آثار سقراط و افلاطون که در محیطی پرورش یافته بودند که ارباب انواع و خدایان و الهه های متعدد حکومت می کردند و مورد باور مردم بودند، مشاهده می شود. نمونه قابل توجه دیگر دنیای مثل افلاطون است که عینا از آفرینش جهان توسط اهورا مزدا در اوستا گرفته شده است. (فرهنگ مهراطوسی، 1382)

بدین ترتیب اوستای زردتشت و فلسفه ایران باستان جزو اولین هدیه های علمی و فرهنگی ایران زمین بود که به ارمغان به مغرب رفت و تاثیر زیادی نیز بر فلسفه و طرز تفکر غرب گذاشت.

یونان نه تنها در فلسفه بلکه در سایر علوم نیز وامدار مشرق زمین، ایران، هند، و مصر و دیگر کشورها بوده است. امیل بریه در تاریخ فلسفه " جلد ۱ می نویسد: میلو (Milhaud) در سال ۱۹۱۰ اظهار داشته که مواد و مطالبی که شرقیان و مصریان در ریاضیات فراهم آورده بودند چنان مهم و چندان زیاد بوده که تا ده سال اخیر تصور آن هم نمی رفته است. یونانیان کمتر به کشف و ابداع دست یازیده اند و بیشتر به تفسیر و توضیح آراء متداول و ترجیح بعضی از آنها بر بعضی دیگر پرداخته اند. (صص. ۴-۳ - خامنه ای:۳۴).

گیمن نیز در کتاب «زرتشت» می نویسد: نظریۂ افلاک هفتگانه که ناگهان در یونان ظاهر می شود. شاید توسط مکتب نيدوس (Cnidus) که از طریق پزشکان یونانی دربار هخامنشیان با ایران مربوط بودند، آورده شده است.

 گسترش فرهنگ و ادب ایران در جهان – بهرام طوسی

نوشتن دیدگاه


گزینش نام برای فرزند

نگاره های کمیاب و دیدنی