... با جادو مسموم کرد.زروان سریع به سر سفره شاه رفت و گفت :
خورشگر بیامیخت با شیر زهر
بد اندیش را باد زین زهر بهر
نوشین روان به دو جوان نگاه کرد و میدانست که مادرشان آشپز بوده.جوانان هم از روی پاکی و ...
... رسانیده و در وقت نوشین روان چنان آبادان بود که خلق به آب جیحون متصل نشسته بوده. از طخرستان و هندوستان و ترکستان و از بلاد عراق و شام و شامات اکابر و اشراف آن بلاد بدین شهر آمدندی.» اهمیت بلخ در زمان ساسانیان ...
... ، نام دختر گشتاسب است...» مؤلف حدود العالم گوید ویران گشته آن بلخ را «نوبهار» خوانند.
باید دانست که «نوبهار» نام آتشکده بلخ بوده و در این زمینه واعظ بلخی می نویسد« ... بلخ در زمان نوشین روان چنان آبادان ...
... موبدان و ناموران خسرو را به تخت نشاندند ، او را نوشين روان خواندند:
ز بس خوبی و داد و آيين اوى
ورا نام کردند نوشین روان
وزان نامور دانش و دین اوی
که چهرش جوان بود و دولت جوان
زناشویی و فرزند ...
... باغ مزدک نوشین روان در کشتار مزدکیان آزاده و برابری طلب سنگ تمام می گذارد. برگرد باغ شاهنشاه گودال های بسیار می کنند و مردمان را به جرم پیروی از مزدك، همانند درختان در باغ می کارند و کسرا، مزدك را به ...
تا پیش از آغاز پژوهش های نوین تاریخی در ایران امروز، انوشیروان ساسانی پادشاهی دادگر و مهربان پنداشته می شد و هر کجا نام او آورده می شد ، پاژنام دادگر یا عادل نیز در کنار آن نوشته می شد. انوشیروان هنوز ...
... المقدمات (چاپ دوم ۱۳۶۷، جلد دوم ۱۳۷۳) ۱۳۶۳
فرمانفرمای عالم (چاپ چهارم ۱۳۷۷) ۱۳۶۴
از سیر تا پیاز (چاپ سوم ۱۳۷۹) ۱۳۶۷
مار در بتکده کهنه (چاپ سوم ۱۳۸۰) ۱۳۶۸
کلاه گوشه نوشین روان (چاپ سوم ۱۳۸۰) ۱۳۶۹ ...
... و با گفتار آهنگین و دلنشین فردوسی بزرگ نیز آمده است بررسی گفتارهای بزرگمهر پیرامون دیوها و پلیدی ها را از نگاه شاهنامه انجام می دهیم :
در انجمن پرسش و پاسخی که کسری نوشین روان ( انوشیروان) با موبدان ...
کیوس ، برادر انوشیروان ، که در جنگ با خاقان ترک به انوشیروان کمک های بسیار کرده بود ، نتوانست با برادر خود کنار بیاید و گویا خیال داشت در مازندران طغیان کند – با بدو بستند که با مزدکی ها همراه است – نوشیروان ...
انوشیروان در روز مهرگان مهمانان بسیاری داشت ، ناگهان یکی از آنها را که با وی خویشاوند بود ، هنگام دزدیدن جامی زرین دید ، اما خود را به ندیدن زد و چیزی نگفت . چون مهمانی پایان یافت ، شراب دار گفت که هیچ ...
... جوان که روزم به از روز نوشین روان نوشین روان از شنیدن این سخنان بسیار آشفته می گردد و یک مرد دانا بهمراه یک دژخیم ( جلاد) را بنزد بزرگمهر می فرستد و می گوید اگر با مرد دانا همداستان شدی و پوزش خواستی ...
... بیمار از سوی دیگر، متناسب با فصل ظهور آنها در بهار و پاییز، این دو واژه را دست در دست یکدیگر قرار داده، با سه بیت به ترتیب در منوچهر (1433/1)، اردشیر (531/6) و نوشین روان (8/7):
شکم کرد فربِی و تن ...
... آغاز پادشاهی اشکانیان، پس از ستودن سلطان و سپاه سالار، فردوسی از فرمان دادگرانه شاه یاد می کند که در سال بیش از یکبار خراج نستانند. و آن گاه بی درنگ می گوید «بدین، عهد نوشین روان تازه شد/همه کاربردیگر ...
... آذر از دبیران انوشیروان سه مرد از دبیران نوشین روان یکی پیر دانا و دیگر جوان چو ایزد گشسب و دگر بر ز مهر دبیری خردمند و با فر و مهر سه دیگر که ماه آذرش بود نام خردمند و روشن دل و ...
...
جهان را چنین است آئین و رای
( فردوسی بزرگ )
مرگ در کنار ما آرمیده است
سخن را با گفته های نوشین روان فردوسی بزرگ آغاز کردیم . در این مقاله دیدگاه بزرگان ایران زمین را پیرامون مرگ و بی اعتباری دنیا ...
... داستان «خواب دیدن نوشین روان و به درگاه آمدن بوذرجمهر» قبل از سخن گفتن از خواب معروف انوشیروان كه تعبیر آن موجب بركشیده شدن بزرگمهر شد، در باره اهمیت خواب میگوید: نگر خواب را بیهده نشمری یكی بهره دانش ...
... زیر گل خاکش چنان بخورد کزو استخوان نماند زنده است نام فرّخ نوشین روان به خیر گر چه بسی گذشت که نوشین روان نماند خیری کن ای فلان و غنیمت شمار عمر زان پیشتر که بانگ بر ...