سلام بی نهایت سپاس دارم این شعر یا منظومه را در سال سوم دبیرستان میبایست حفظ میکردیم سال ۱۳۶۰ از روی کتاب دامنی گل که به سفارش دبیر ادبیات آقای دکتر مهرنگ خریدیم و از روی آن به ما درس دادند و باعث شدن ...
... بخوانی چه الله وچه گاد یکیست واز نظر او همه ی انسانها برابرند ما برسروسینه میزنیم مسلمانیم درحالی که تنها اداب عبادت را برجای می اوریم ب دیگران توهین میکنیم خودرابرتر ازدیگران میدانیم کبر میورزیم اما دریغا ...
سلام. عالی . خودتان آستین بالا بزنید و صد واژه سیستانی را ضبط کنید و نشر دهید همین گام های کوچک خود بسی ارزشمند است. واژه هایی که پیران سیستان میدانند و کتابخانه های سیار هستند دریغا که روزی نباشند و آن ...
... هر خردمند ایران دوستی هر دوشیزه و بانوی ایران زمین آزاد و ارجمند است و دریغا که پس از این همه داستان به کنیزی (واژه پارسی پهلوی با چیم/ معنی دختر جوان که پس از یورش تازیان به چاکر با نیمی از دادهای/ حقوق ...
درود اینکه همه بزرگان و دانایان در کنار داشتن آماج استوار همگان رابه پشتکار فرا می خوانند سخن بجایی است ، ولی هرگونه آغاز و پیشرفتی نیاز به بستر درخور دارد که دریغا در کشور ما پدیدار نمی باشد ،
ندیدم در جهان کامی دریغا
بماندم بیسرانجامی دریغا
نشد از بزم وصل خوبرویان
نصیب بخت من جامی دریغا
مرا دور از رخ دلدار دردی است
که آن را نیست آرامی دریغا
فرو شد روز عمر و بر نیامد
از آن شیرین ...
... در این زمینه یاد كرد، كه دریغا پی آن گرفته نشد. ۳۴- برای نمونه میتوان به ترزبانی «دن كیشوت» از محمد قاضی ترزبان نام آشنا كه از شاهكارهای ترزبانی در زبان پارسی است، یادكرد. برای آشنایی با این ترزبانی ...
... و ز آسیب چون ریشه بجا ماند دهد باردگر بار ور زانکه به بیخ و بنش افتاد گزندی امید از آن دارد و زان بار تو بردار افسوس و دریغا که همه مردم این مرز دانشور و بیدانش و خربنده و سالار بگرفته کلنگ و تبر و تیشه ...
... ی ایرانشهری است . اگر این ارزش را در نیابیم ، واژگان انگلیسی بر سر زبانمان همان بلایی را می آورند که منشیان و نویسندگان (دریغا که با سرفرازی ) سده ی ششم به پس ، با کاربرد بی رویه ی واژگان عربی بر سر زبان ...
...
که سر بر نداری ز بالین گور
دریغا که بی ما بسی روزگار
بروید گل و بشکفد نوبهار
بسی تیر و دیماه و اردیبهشت
برآید که ما خاک باشیم و خشت
چرا دل بر این کاروانگه نهیم ...
... یافته است و انچه در کتابهای پهلوی مراغه و پهلوی زنجانی و زبان قزاونه ( = قزوینی ها ) و تاتی و ... نامیده شده اختلافات ناچیز با هم داشته اند .
دریغا که بقایای زبان کهن امروز در شرف نابودی است . خبر داریم ...
... بسوزی به دم
کنون آمدم تا ببینی مرا
ز گردنکشان برگزینی مرا
ببینی کنون زخم جنگی نهنگ
کز آن پس نپیچی عنان سوی جنگ
بسوزد دلم بر جوانی تو
دریغا ابر پهلوانی تو
سخن رستم به پیلسم
تورانیان چون ...
... چون اهرمن من
تا هست کنار تو پر از لشکر دشمن
هرگز نشود خالی از دل محن من
از رنج تو لاغر شده ام چونان کز من
تا بر نشود ناله نبینی بدن من
دردا و دریغا که چنان گشتی بی برگ
کاز بافته خویش نداری ...
... "ساقی نامه ی بهار" در سایت بهار. پائیز و زمستان دریغا کشور ایران بدین احوال زار اندر دریغا آن دلیریها به چندین روزگار اندر چه شد رستم که هرساعت به دشت کارزار اندر گرامی جان سپر کردی به پیش شهریار اندر ...
...
شد به «فردوسی» بسی نا مهربان
«شاه محمود» آن شه نا حقگذار
ای دریغا کان بزرگ استاد طوس
آمد از بس نا سپاسی ، دل فگار
□
«کاف» تعظیمش(۱) بباید آن «حسن»
کو وزیر زبده ...
... زنان ایران
چامه ای از استاد توران شهریاری درباره پرویز ورجاوند
***
پرویز ورجاوند ناگه دیدگان بست / دردا دریغا ناگهان چشم از جهان بست
عشق وطن با خون بهرگهایش روان بود/ آن عشق ورجاوند و ...
... . اما دریغا که حسودان تنگ نظر وعنودان بدگهر " با دسایس و نیرنگ های مختلف، خدمات صادقانه ی او را طور دیگری جلوه دادند و به شاه تفهیم می کنند که او می خواهد با تاسیس دبستان جدید، قانون اروپایی را در ایران ...
... كهن خود را پاس داشته است. در ساخت ساده (=خدا) نامی شده است، آفریدگار را. در زمان یزدگرد شهریار، واپسین پادشاه ساسانی، كارنامه ایران در كتابی به نام «خوتای نامك» (خداینامه) گرد آورده شد. دریغا دریغ! كه ...
... که اندر شه رگ اعجاز خود دنیای دنیا را بگنجاند ولی خود را، دریغا، با گناه دیده نشناسد الا ایران! الا توران! شما مانند دو چشمید هجران در میانه چون دماغی که ز نقش ناصوابش شرم بادش، شرم! شرود اولین و آخرین ...
... به جز مردم چشم
یک قطره آب برلبم کس نکند
افسوس دیگر رودکی این است که از آتش خاکستر زاید و فرزند مرد خردمند، شباهتی به پدرش نداشته باشد:
آی دریغا خردمند را
باشد فرزند و خردمند نی
ور چه ادب دارد ...
... است از این چاپ ذکر می گردد: همی جست گرد آفرید و ندید دلش مهر وپیوند اوبرگزید به دل گفت از آن پس دریغا دریغ که شد ماه تابنده در زیر میغ مرا چشم زخمی عجب رو نمود که دهر آنچنان صیدی از من ربود غریب آهویی ...
... فرهیختهی بزرگمان را چنان که باید و شاید، شناخته ایم؟ دریغا که پاسخ بدین پرسش، در بیشتر موردها منفی است و شمارِ زیادی از ما ایرانیان، از دریافت ارزشِ آزادْمَنِشی و خِرَدْوَرزی ی او بی بهره مانده ایم. ...
... از ياد من
از من ايشان را هزاران ياد باد راز حافظ بعد از این ناگفته ماند
ای دریغا رازداران یاد باد در این مورد به راستی میتوان این سخن اوحدی مراغه ای را در مورد فرهنگ ایرانی و مهر ورزیدن مردمان ...
... گرامى همچو روح اندر بدن بود برفت آن کس که در اقلیم خاور برفت آن کس که بهر پاس میهن مر او را پیرهن بر تن کفن بود دریغا کز چمنزار وطن رفت! کسى کو باغبان این چمن بود پس از «گاندى» بریطانى شکن بود صدارت را ...
... از آن خوان نوروزی است بعهد کهن سفره هفت چین بر آن هفت ظرف خورش چیده بود پس از رفتن روزگاری بر آن دریغا که این سنت دلنواز از آنروز که با حمله تازیان دگرگونگی گر در آن روی داد دگرگونگیهای کاری و ژرف اثرها ...
... (لطایف و ظرایف و خوشمزگی ها در زبان فارسی و به سال 1923 و در بمبیی منتشر نمود که در اروپا و هند مورد استقبال فراوان قرار گرفت و به چاپهای مکرر و متعدد رسید. اما دریغا که استادان زبان فارسی در ایران با ...
... همیگوید و مفهوم ما نمیگردد گر به کرم رنجه شوی مزد یابی، باشد که وصیتی همیکند. چون به بالینش فراز شدم این میگفت دریغا که بر خوان الوان عمر دمی خورده بودیم و گفتند بس معانی این سخن را به عربی ...