مهرمیهن | رسانه ی فرهنگ ایران

پیشینه ی تحلیلی ویرایش و چاپ شاهنامه

پیشینه تصحیح شاهنامه به قرن هشتم، یعنی حدود 400 سال پس از سرایش آن می رسد، حمداله مستوفی صاحب تاریخ گزیده در اوایل این قرن به زعم خود، کار فردوسی را پی گرفت و ظفرنامه را که حاوی حوادث تاریخ ایران وعرب، بعد از سقوط سلطنت ساسانی و پایان یزد گرد سوم بود سرود.
آشنایان با ظفرنامه می دانند که نسخه خطی شاهنامه مصحح او در حاشیه این کتاب قرار دارد و البته برای ظفرنامه تنها ارزشی که می توان قایل شد، همین در برداشتن شاهنامه فردوسی است و به هیچ وجه این کتاب از دیدگاه ارزش های ادبی قابل مقایسه با اثر فردوسی نیست. تصحیح حمداله مستوفی از شاهنامه سنگ بنایی کج در تاریخ تصحیح شاهنامه محسوب می شود چرا که صراحتاً می گوید که نسخه های مورد مراجعه او همگی در حدود 50هزار بیت داشته و چون وی اطلاع «موثق» داشته که شاهنامه باید شصت هزار بیت باشد، با گرد آوری ده هزار بیت دیگر از اینجا و آنجا «نقص» نسخه ها را برطرف کرده است.1
دومین شاهنامه مصحح، حاصل هنر دوستی ِ بایسنقر، فرزند شاهرخ و نوه امیر تیمور گورکانی در قرن نهم هجری است. این شاهزاده هنرمند و هنرپرور در شهر هرات دستور به تدوین نسخه ای از شاهنامه همراه با مینیاتورهای بسیار زیبا و گرانبها داد که مشهور به نسخه بایسنقری می باشد. بدیهی است که این نسخه، تنها ارزش هنری و تاریخی دارد و چون در تهیه متن آن دقتی بایسته صورت نگرفته، نسخه ای فاقد اصالت جهت تصحیح شاهنامه محسوب می گردد.2
اهتمام به تصحیح و چاپ شاهنامه در دوران متاخر نخستین بار در قرن نوزدهم درهندوستان صورت گرفت که زبان و ادب فارسی هنوز در آنجا رواجی تمام داشت. در سال های نخستین این قرن یکی از استادان زبان فارسی در هند به نام لامسدن به کمک چند تن از ادبای هند، به تصحیح متنی از شاهنامه بر اساس مقابله چند نسخه که کهن ترین آنها مورخ به سال های 821 و 882 هجری است دست یازید و در سال 1811 میلادی، جلد اول تصحیح خود را به خط نستعلیق منتشر کرد ولی به دلیل قطع کمک مالی دولت هند به ادامه این کار که در هشت جلد پیش بینی شده بود، توفیق نیافت. پس از وی یک افسر انگلیسی به نام ترنر ماکان، دنبال کار لامسدن را گرفت و چاپ کامل شاهنامه را در چهار جلد با مقدمه ای در آغاز واشاره ای به ابیات الحاقی و فهرستی از کلمات دشوار در پایان، با حروف سربی و خط نسخ، در سال 1829 میلادی منتشرساخت. از آغاز شاهنامه تا آخر داستان رستم و سهراب در چاپ ماکان اساساً همان است که لامسدن فراهم کرده بود و بقیه آن نیز بر اساس 17 نسخه کامل و چهار نسخه ناقص قرار داشت که کهن ترین آنها همان دو نسخه فوق الذکر لامسدن بود. چاپ ماکان به سرعت رواج یافت ومبنای چاپ های متعددی در هند و ایران شد که مشهورترین آنها چاپ دبیر سیاقی(درسال1335خورشیدی)است که به همت استاد ارجمند دکتر محمد دبیر سیاقی صورت گرفته است.3
از فضل تقدم چاپ ماهان که بگذریم باید به اشکالات متعدد آن مانند وجود ابیات الحاقی فراوان (مانند بخش مربوط به زاری کردن سیاوش بر مرگ مادرش) و دستبرد های متعدد و اضافه و نقصان های بی پایان دیگر اشاره کرد. این اشکالات سبب شده است که ارزش تحقیقی و علمی این تصحیح در سطح نازلی باشد. با وجود این؛ طبع ماکان موجب جلب توجه سایر اروپاییان به تصحیح شاهنامه گردید. حدود ده سال بعد ژول مول مستشرق جوان فرانسوی از طرف دولت فرانسه مامور تهیه متنی انتقادی از شاهنامه به همراه ترجمه آن به فرانسه شد . شاید این دانشمند جوان هرگز تصور نمی کرد که این ماموریت خطیر تمام عمر وی را در بر خواهد گرفت و زمانی نزدیک به دو برابر آنچه فردوسی در سرودن آن صرف کرده بود طول خواهد کشید. سرانجام در سال 1876 میلادی، ژول مول به نشر شش جلد از تصحیح خود، همراه با مقدمه ای مبسوط درباره زندگی فردوسی توفیق یافت. بدین ترتیب او را باید پیشگام شاهنامه شناسانی چون؛ فریتس ولف و دکتر خالقی مطلق دانست که دهه های متمادی از عمر خود را وقف فردوسی و شاهنامه کرده اند. از جمله امتیازات این چاپ، ترجمه دقیق همه ابیات به زبان فرانسوی است. این ترجمه که اهل فن زیبایی و روانی آن را ستوده اند موجب شناخت هر چه بیشر اروپاییان و مستشرقین از فردوسی و شاهنامه گردید و غربیان را با شاهکاری بی بدیل از عالم شرق آشنا ساخت. چاپ مول با همه ارزش هایی که برای آن ذکر کردیم، متاسفانه تصحیحی معتبر محسوب نمی گردد چرا که شیوه مول به گفته خودش در مقدمه کتاب، شیوه ای استحسانی است.
بدین ترتیب که وی از بین ضبط های مختلف هر بیت، موردی را که خود صحیح تر دانسته در متن قرار داده است، از دیگر سو نا آشنایی مصحح با وزن و قافیه شعر فارسی موجب بروز اغلاط بی شمار و غیر قابل اغماض در متن شاهنامه گردیده چنانکه به کلی آن را از اعتبار علمی ساقط کرده است. ذیلاً به بعضی اشتباهات مسلم مول که البته سوای اغلاط چاپی است، جهت نمونه اشاره می شود. این ابیات مربوط به داستان رستم و سهراب و توضیحات ما از روی چاپ مسکو است:

1- پشت پرده اندر یکی ماهروی چو خورشید تابان پر از رنگ و بوی
«پشت»نادرست و صحیح آن «پس» است

2- به تاراج داد آن همه بوم و رست به یک بارگی دست بد را ببست
«ببست»نادرست و صحیح آن «بشست» است .

3-چنان بد گمانشان کو کشته شد سر نامداران همه کشته شد
«کو» نادرست و صحیح آن «که او» است .

اندکی پس از چاپ مول، یوهان فوللرس آلمانی دست به تهیه طبع جدیدی براساس مقایسه متن چاپ های ماکان ومول زد و اختلافات آنها را در حواشی چاپ خود ضبط کرد. چاپ هایی که نام بردیم همگی به همت مستشرقین صورت گرفته بود و ایرانیان در آن دخالتی نداشتند تا آنکه پس از برگزاری جشن هزاره فردوسی در سال 1313 خورشیدی ادیبان ایرانی نیز بر آن شدند که درداخل ایران نیز مقدمات چاپ شاهنامه را فراهم کنند. نخستین چاپ ها توسط انتشارات بروخیم در تهران صورت پذیرفت که اساس آن چاپ فوللرس بود. تهیه کنندگان مجلدات مختلف این تصحیح افراد ناهمگنی مانند مجتبی مینوی، عباس اقبال، سلیمان حیم و سعید نفیسی بودند که از این میان تنها استاد مینوی بود که سال ها بعد کار تصحیح شاهنامه را به صورت جدی تری در بنیاد شاهنامه پی گرفت.
بدیهی است که چاپ های فوللرس وبروخیم چیزی بر مطالب ماکان و مول نمی افزود. از دیگر چاپ های متقدم شاهنامه در داخل ایران، مناسب است به چاپ محمد رمضانی (کلاله خاور) نیز اشاره کنیم. این تصحیح که نمونه ای از چاپ های بی ارزش بازاری است؛ ملغمه ای است از نسخ مختلف شاهنامه و به همین جهت در مواضع متعددی اشعار الحاقی فراوانی وارد آن شده است. به عنوان مشتی از خروار، ابیاتی از داستان رستم و سهراب که حاکی از عشق سهراب به گردآفرید است از این چاپ ذکر می گردد:

همی جست گرد آفرید و ندید دلش مهر وپیوند اوبرگزید
به دل گفت از آن پس دریغا دریغ که شد ماه تابنده در زیر میغ
مرا چشم زخمی عجب رو نمود که دهر آنچنان صیدی از من ربود
غریب آهویی آمدم در کمند که از بند جست و مرا کرد بند
به آن رزم و آن روی وآن گفتگوی نبینم دگر دلبری همچو اوی
مرا محنتی بی کران رو نمود که از یار دوری مرا گشت سود
غم جان بر آرد خروش از درون اگر چند عاشق بود ذوفنون

این ابیات الحاقی که درونمایه ای غنایی دارند، حاکی از دستبردهای کاتبانی است که برای جلب نظر خوانندگان شاهنامه، مواضعی را که ناقص پنداشته اند، طول و تفصیل داده و تراوش طبع خود را به نام فردوسی در شاهنامه گنجانده اند.
در دهه پنجاه میلادی موسسه خاور شناسی فرهنگستان علوم اتحاد شوروی عده ای از محققان زبان فارسی را به سرپرستی ی. ا. برتلس به تهیه متنی انتقادی از شاهنامه گماشت. این چاپ که بعد ها به چاپ مسکو شهرت یافت به سرعت جای خود را در میان محققان شاهنامه شناس باز کرد و مرجعی مطمئن برای استناد به متن شاهنامه شد. مهمترین ویژگی این تصحیح قدمت نسخه های مورد استفاده آن یعنی نسخه مورخ 675 معروف به نسخه لندن و چند دست نویس دیگر است. دیگر آنکه تفضیل نسخه بدلها به دقت در حاشیه هر صفحه نقل شده و سرانجام، تطبیق بعضی مواضع شاهنامه با ترجمه عربی بنداری (متعلق به قرن هفتم) برای نخستین بار ابتکاری بدیع به شمار می رود. با این همه، چاپ مسکو از انتقاد صاحب نظران مصون نماند. بزرگترین منتقد این چاپ استاد مجتبی مینوی است. وی مصححین چاپ مسکو را به واسطه ی آن که از روش التقاطی تصحیح استفاده کرده بودند به شدت مورد انتقاد قرار داد و کارهایشان را به سخره گرفت.4
جالب آنکه عبدالحسین نوشین، صاحب کتاب نفیس« واژه نامک» که خود وی با نام مستعار در زمره مصححین این کتاب بود؛ در برخی از آثار خود بر این چاپ و دست اندر کاران آن خرده گرفته است.
چندی بعد استاد مینوی، خود در سال 1351 خورشیدی با همکاری چند تن از پژوهشگران (احمد تفضلی، علی رواقی، عباس زریاب، مهدی قریب و محمد روشن) در بنیاد شاهنامه فردوسی به امر تصحیح شاهنامه مبادرت کرد. تفاوت کار وی آن بود که به جای تصحیح کل شاهنامه از ابتدا تا انتها، به تصحیح داستان های مشهوری چون (رستم وسهراب، فرود و سیاوش) پرداخت. نسخه اساس این تصحیحات همان نسخه 675 لندن است. همچنین توضیح دشواری های متن در پایان این کتاب از امتیازات آنها محسوب می گردد.
در سال1368 خورشیدی دکتر جلال خالقی مطلق، پس از بیست سال پژوهش در باب شاهنامه و فردوسی و انتشار مقالات گونا گون، به چاپ نخستین جلد تصحیح خود در خارج از کشور توفیق یافت. ویژگی چاپ خالقی مطلق، استفاده از نسخه مورخ به سال 614 موسوم به نسخه فلورانس و پیروی از یک روش دقیق تصحیح است که تا حد زیادی به آرمان تهیه ی نزدیکترین متن به شاهنامه ی سروده ی فردوسی، جامه عمل می پوشاند. به گفته مصحح ،این طبع از نوعی چاپ هایی که نسخه قدیمتر را در متن قرار بدهند و به ثبت نسخه بدل ها در حاشیه بسنده کنند نیست و شیوه التقاطی که مبتنی بر انتخاب بهترین ضبط از میان نسخه های موجود است، مد نظر قرار گرفته است.
با انتشار نخستین مجلد از شاهنامه مصحح دکتر خالقی مطلق، محققان متعددی درباره ی آن اظهار نظر کردند. از میان شاهنامه پژوهان هوادار این چاپ، باید از دکتر جلیل دوستخواه نام برد. ایشان در حمایت از تصحیح دکتر خالقی تا آنجا پیش رفت که در نقدی که بر تجدید چاپ مسکو از سوی دکتر حمیدیان نگاشته بود، چاپ منقح دکتر حمیدیان را به واسطه عدم اشاره دکتر حمیدیان به شاهنامه خالقی، فاقد ارزش دانست.5
بیشترین انتقاد نسبت به تصحیح دکتر خالقی از سوی دکتر محمد روشن و دکتر رواقی صورت گرفته است. دکتر رواقی که خود از شاهنامه شناسان بنام به شمار می رود، در نقد تندی که علیه دکتر خالقی نگاشت سه ایرادعمده بر این چاپ گرفت که به زعم وی عبارت بود از :
1.ابهام در روش تصحیح
2. بد خوانی های بسیار مصحح
3.سهوهای نظری وعلمی و قلمی .
به عقیده ی او این تصحیح جز تکراری ناسودمند نبوده است.6

با اینکه دکتر خالقی به نوبه خود پاسخ شدید اللحنی براین نقد نگاشت، ماجرا پایان نیافت. دکتر محمد روشن که در زمره مصححان بنیاد شاهنامه به سرپرستی مینوی بود، در نقدی که لحن ملایم تری نسبت به نظرات دکتر رواقی داشت بر دلبستگی بیش از حد دکتر خالقی مطلق بر نسخه فلورانس، خرده ها گرفت و دکتر خالقی را بار دیگر به واکنش وادار کرد. علی رغم این کشاکش های علمی، تصحیح دکتر خالقی به زودی در محافل دانشگاهی جایگاهی معتبر یافت. چنانکه اساتیدی نظیر دکتر رستگار فسایی در درسنامه ی خود از این چاپ به عنوان متن اصلی استفاده کرده است. لازم به یاد آوری است که تصحیح دکتر خالقی هنوز پایان نیافته و ایشان در خارج از کشورهمچنان سخت کوشانه مشغول پی گیری این امر خطیر است.
در سال 1379 خورشیدی چاپ معتبر دیگری از شاهنامه به کوشش مصطفی جیحونی عرضه گردید. ایشان نیز سال های متوالی رنج قرائت نسخه های مختلف را به خود هموارکرد و در چاپی شایسته در چهار مجلد، شاهنامه را به طبع رساند. وی متواضعانه مقدمه این چاپ را که حاوی مقالات تحلیلی و نکته های نو یافته است، کتاب صفر نامید تا از متن شاهنامه ممتاز باشد. متاسفانه تجزیه و تحلیل این چاپ که به عنوان پژوهش برگزیده علمی سال برگزیده شد در این مختصر ممکن نیست و فرصتی دیگر می طلبد. تصحیح دیگر شاهنامه که تا کنون چندین مجلد از آن انتشار یافته است، از آن دکتر میر جلال الدین کزازی است. چاپ دکتر کزازی (که دلبستگی فراوان به ایران دارد و سره نویسی ایشان در محافل دانشگاهی زبانزد است) البته از نوع انتقادی نیست و مصحح، چنانکه خود اشاره کرده است با در نظر گرفتن چاپ های معتبر سابق، روایت خاص خود را با نقطه گذاری و شرح و توضیح دشواری های متن همراه کرده است. در باب این چاپ و مخصوصاً توضیحات آن گفتنی بسیار است که آن را نیز به فرصت دیگری موکول می کنیم. سوای موارد نام برده کوشش های دیگری نیز اخیراً دراین باب صورت گرفته است که مهمترین آنها؛ تصحیح دکتر عزیزاله جوینی است که تا کنون دو جلد از آن بر اساس نسخه فلورانس به همراه توضیح ابیات دشوار تا پایان پادشاهی زو طهماسب ،به حلیه طبع آراسته شده، ایشان نیز کماکان به کوشش ارزشمند خود ادامه می دهد.
مورد دیگر، چاپ دکتر پرویز اتابکی است که بر اساس طبع ژول مول می باشد و در مجموعه انتشارات علمی و فرهنگی به سال 1378 منتشر شده است. در پایان باید از جدیدترین چاپ شاهنامه نام برد که به کوشش خانم مهری بهفر در سال 1381 به صورت بدیعی فراهم شده و تا کنون یک جلد از آن انتشار یافته است. ایشان در چاپ خود به توضیح تک تک ابیات بر اساس چاپ مسکو اقدام کرده و اختلاف متن مسکو را با چاپ خالقی و ترجمه عربی بنداری اصفهانی ارایه کرده است. هر چند توضیحات ایشان حاوی اغلاط متعددی است؛ با این همه سعی و علاقه و انگیزه های این نویسنده نیز در جای خود مشکور و محترم است.

مهرمیهن می افزاید : شاهنامه ویرایش استاد جلال خالقی مطلق که از معتبرترین ویرایش های شاهنامه میباشد به پایان رسید و هم اکنون در دسترس خواهندگان قرار دارد - تازه ترین ویرایش شاهنامه از آن استاد فریدون جنیدی است که در سال 1389 و پس از 30 سال کوشش به چاپ رسید که هم اکنون از سوی بنیاد نیشابور عرضه می شود .

--------------
پی نوشت :

1. در مقدمه ظفر نامه در این باره با نظمی سست و مضطرب چنین سروده:
سخن های او را شنیدم نخست
به قولی صحیح وبه لفظی درست
که بودش عدد شصت باره هزار
همه بیت ها چون در شاهوار
در آن نسخه ها اندرین روزگار
کما بیش پنجاه دیدم شمار...
بسی دفتر شاهنامه به کف
می گرفتم به دانش چو در از صدف
برون آوریدم یکی زان میان
درو شد سخن ها لطیف و عیان
به شش بار بیور سخن شد پدید
که در اول آن بر سخن گسترید

2. ر.ک:جیحونی، مصطفی، شاهنامه فردوسی، کتاب صفر، شاهنامه پژوهی، اصفهان ،1379،ص94

3. استاد دکتر دبیر سیاقی آثار ماندگار متعددی در زمینه فردوسی و شاهنامه مانند کتابشناسی فردوسی و کشف الابیات شاهنامه به چاپ رسانده است.

4. استاد مینوی صراحتاً نوشته است:«به هیچ وجه معلوم نیست شیوه ی کار این مرد سطحی کم مایه [برتلس] چه بوده است»
ر.ک: مینوی ،مجتبی،نسخه های خطی قدیم باید ملاک تصحیح متون اولی شود ،هفته فردوسی ،مشهد ،1353،ص244.263

5. ر.ک: دوستخواه ،جلیل،حماسه ایران ،نشر آگاه،تهران ،1380،ص516

6. ر.ک: رواقی، علی، شاهنامه ای دیگر، کیهان فرهنگی، ش11، ص22.25
1368

دکتر محمد طاهری – دانشگاه بوعلی سینا

در همین زمینه

دیدگاه‌ها  

0 # خیابانی 1392-07-11 23:40
با درود
شاهنامه ویرایش آقای فریدون جنیدی فاقد هرگونه ارزش علمی است.
پاسخ دادن
-5 # ایرانی 1392-08-19 11:21
وزن اشعار شاهنامه متعلق به پردوسی نیست و اگر منصوری نبود شاهنامه هم نبود و در حقیقت پردوسی ادامه دهنده شاهنامه منصوری بود و در ضمن ظفرنامه حمدالله مستوفی از لحاظ حجم و محتوا خیلی پر بارتر از شاهنامه پردوسی هست .
پاسخ دادن

نوشتن دیدگاه


دستاوردهای هموندان ما

بارگذاری
شما هم می توانید دستاوردهای خود در زمینه ی فرهنگ ایران را برای نمایش در پهرست بالا از اینجا بفرستید.
 

گزینش نام برای فرزند

 

نگاره های کمیاب و دیدنی

XML