در باب افکار و عقاید شیخ فراوان سخن گفته اند، بعضی وی را پیرو اهل سنت شمرده اند، و بسیاری یک شیعی با ایمانش گفته اند و عده ای نیز عقیده دارند که شیخ دانشمندی صوفی منش بوده و میل به سیاحت و زندگانی درویشی داشته است. صاحب منتخب التواریخ میگوید: مدتی در شام بود و اظهار میداشتند مذهب شافعیه دارد. صاحب خلاصه الاثر گوید: شیخ ابو الوفا عرضی میگوید که در زمان سلطنت سلطان مراد بن سلیم، شیخ بهائی پنهانی بحلب آمد و بقیافه درویشان بود و در محضر پدرم شیخ عمر حاضر می شد و پدرم دانست که وی رافضی و شیعی است، پس بهائی از یک بازرگان ایرانی خواهش کرد که مجلسی بر پا سازد و پدرم را با او آشنا نماید، و در آن مجلس گفت که من پیرو سنتم و صحابه را دوست دارم لیکن چکنم که پادشاه ما شیعه است و سنیان را بقتل می رساند و وی پاره یی از تفسیری به نام عباس مینوشت و چون بديار اهل سنت رسید مقدمه ی آنرا بنام سلطان مراد کرد. صاحب روضات الجنات میگوید: برخی گفته اند که وی از اهل سنت و جماعت بوده و تقيه می کرده است و نیز گویند کتاب جامع عباسی را از آن نوشت که از تهمت صوفی بودن رهائی جوید و در جای دیگر از قول سید عز الدین حسین بن سید حیدر کرکی عاملی که از شاگردان شیخ بوده است گوید:  او فاضل ترین مردم روزگار بود، بلکه در پاره یی از دانشها یگانه بود و بتصوف میل بسیار داشت. صاحب مطلع الشمس میگوید: علامه محبی مصنف خلاصة الأثر او را از اهل سنت شمرده و گوید چون بدمشق رسید کتابی را که در تفسیر بنام شاه عباس نوشته بود بنام سلطان مراد خان عثمانی کرد. و در جای دیگر گوید: مایل بفقر و سیاحت بود و نیت حج کرد و سی سال در مصر و حجاز و عراق و شام سیاحت نمود. ولی آنچه که مسلم است و از آثار وی بر می آید، شیخ پیرو اهل سنت نبوده است، زیرا گذشته از اینکه او و پدران او از دیاری بوده اند که مردم آن دیار از دیرباز پیرو حقیقی مذهب تشیع بوده اند، وی را یکی از پایه گذاران و سازندگان بنای مذهب تشیع در عصر صفویه میتوان دانست، و نیز مناظرات وی با رهبران اهل سنت و پاسخهای عالمانه او به انان در بیشتر تراجم وی ثبت شده است و اندکی نیز در کتاب الخزائن ذکر گردیده است. و اما در باب تمایل وی بطريقت تصوف شکی نیست زیرا وی در تصوف و عرفان زنده کنده ی روش گذشتگان بوده است و نخستین کسی است که در عصر صفویه شریعت و طریقت را با یکدیگر جمع کرده و خویشتن را بمزایای مختلف طریقت آراسته و از مادیات جهان روی در کشيده و به خدمت مردم پرداخته چنانکه در کتاب موش و گربه اصولی از طریقت را که با شریعت سازگار نیست مورد انتقاد قرار داده است. صاحب سلافة العصر گوید که شیخ بسیار بخشنده بود و سرای عالی داشت و زنان و یتیمان بدانجا پناه میبردند و چه بسیار کودکان که در آن سرای شیر خوردند و چه بسیار مردم که از آن پناه جستند، و وی بمردم بخشش فراوان مینمود، و با آن همه تقرب میل به پادشاه نداشت و بیشتر مایل بتنهائی و سیاحت بود. و از این نظر معاصران وی که از دانش و بینش بسان او بهره نداشتند این حقایق را درک ننمودند و به وی تهمتها زدند و زمانی او را ساحر و گاهی کافر خواندند!. استاد سعید نفیسی میگوید: هیچ تردیدی نیست که وی دانشمندترین مردم روزگار خود بوده و از بسیاری دانش مسائلی بر او کشف و حل شده بود که دیگران همه از آن بی خبر بودند و استطاعت و استعداد و ادراک و فهم آن را نداشتند و البته چون وی بزبونی و بی استعدادی هم عصران خود پی برده بود در صدد آشکار کردن آن مطالب بر نمی آمد و بدین جهت کسی آنچنانکه باید پی به مقام او نبرده بود و سخن وی یا رفتار و گفتار او را تاویل نمیتوانست کرد و اینست که اینهمه نسبت های ضد و نقیض به او داده اند. در این میان چیزی که مسلم است اینست که قطعا مشرب تصوف داشته و طبعا بعرفان و سلوک متمایل بوده است. کدام دانشمند بزرگ روشنفکر با ذوق ایرانی بوده است که همین صفت را نداشته باشد؟، تصوف ایران سرحد دانش و بینش انسانی و بالاترین پایه فکریست که کسی بتواند به آن برسد. تصوف دو چیز میخواهد، یکی استعداد ذاتی و ذوق فطری که کسی بتواند بدان آراستگی و پیراستگی روحانی و مادی برسد، دیگر کمال دانش و طی کردن مراحلی از علم که برای رسیدن بدان درجه از وارستگی روحانی لازم است، و البته رسیدن بدین مقام همه کس را ممکن نیست ولی قطعا بهائی را ممکن شده است و بهترین دلیل آن، افکار عارفانه و صوفیانه ی روشنیست که در آثار وی و مخصوصا در شعر پارسی او را در کمال وضوح هویدا است و جای آن دارد که بهائی را بزرگترین عارف قرن نهم و اوایل قرن دهم ایران بشماریم و در آن بحبوحه ی هجوم تعليمات فقیهان قشری ظاهربین خشک پسند و در آن گیر و دار مشکل تراشی متشرعین پدید آمدن کسی چون بهائی از شگفتی های روزگار است و ریاست کردن وی برایشان شگفت ترست و بهمین جهت است که معاصرین وی مطلقا پی به مقام روحانی او نبرده و سخنان  او را نفهمیده و بدین گونه به او تهمت های گوناگون زده اند. بزرگترین کاری که بهائی در جهان کرده آنست که همواره در تأليف میان طریقت و شریعت کوشیده است و در همه ی آثار وی این کوشش جانکاه که در جمع میان عرفان و فقه بکار برده آشکارست.در ضمن آنکه از علوم طبیعی و ریاضی کاملا بهره مند بوده است و در حکمت و فلسفه نیز دستی داشته، چون طبع وی فطره مایل بتصوف بوده و لازمه ی مقام ظاهری او فرو رفتن در غوامض فقه بوده است همواره در دو رشته ی بسیار مهم کار می کرده است، نخست در ریاضیات که در این فن آثار بسیار جالب توجه از خویش گذاشته، و سپس در حدیث و فقه و تفسیر که مشغله ی شبانروزی او و لازمه ی مقام شیخ الاسلامي او بوده است و همه جا در کتاب های حدیث و فقه و حتی در کتابهای دعا که تأليف کرده است آن روح تصوف و عرفان را با خویش آورده و با نهایت زبردستی و با کمال دلنشینی دشوار پسندیهای فقیهان پیش از خود را از سرچشمه ی عرفان آب داده و در لفافه ی زراندود تصوف پیچیده است. به همین جهت جنبه ی حکمت و فلسفه ی او بسیار ضعیف ترست و چنان مینماید که مطلقا پیرامون علم کلام هم نگشته است. شماره ی مردان بزرگی که در عالم اسلام از این گونه تألیفات در میان گفتارهای متضاد کرده و این سر حد اندیشه را بدان سر حد دیگر رسانده و نزدیک کرده اند بسیار کم است. حجه الاسلام غزالی نخستین آنهاست که همواره کوشیده است دین را جامه ی سلوک و عرفان بپوشاند و براه طریقت اندر آورد. شهاب الدین مقتول (شیخ اشراق) پیوسته در آن راه گام زده است که حکمت یونان و حتی تعلیمات مانوی را با دین الفت دهد. پس از او افضل الدین کاشانی همه ی کوشش خود را درین بکار برده که در میان حکمت و تصوف مؤانستی فراهم سازد. پس از بهائی صدر الدین شیرازی نیز در الفت میان فلسفه و دین کوشش های بسیار کرده و بهمین جهت است که در میان بزرگان اسلام، غزالی و شیخ اشراق و بابا افضل و ملا صدرا مقام خاص و جایگاه دیگری دارند که دست دیگران بدان نمی رسد و بهر حقی که بخواهیم جای دارد که شیخ بهائی را نیز در شمار ایشان در آوریم.  در اینصورت مسلم است که شیخ بهائی یک شیعی با ایمان و دانشمندی صوفی منش و وارسته و مردی بخشنده و مهربان و مردم دوست بوده است. و با اینکه در عصر خود وزیر سلطان و از ارکان دولت و شیخ الاسلام رسمی کشور بود، جميع طبقات ملت از متصدیان محراب و منبر تا رندان قلندر از وجود وی مستقیما مستفیض میگردیدند.

کلیات شیخ بهایی - مقدمه - نشر چکامه

نوشتن دیدگاه


گزینش نام برای فرزند

نگاره های کمیاب و دیدنی