درود دوست گرامی ناظر یه لقب بود که در زمان شاهان صفوی به بزرگان و کدخدایان و خوانین طایفه چهالنگ ممصالح داده میشد معروفترین ناظر هم حیدر آقا ناظر ممصالح بودن!!اگه چنین لقبی در اجدادتون هست مطمننا شما ...
... به کدخدایان قاید گیوی ها لقب کی داده اند مثل کی خورشید، بعدش همه طوایف بویراحد و ولرها به شاهنامه وشاهنماه خوانی مسلط هستند وبودند واسم فرزندان خود رابراساس شاهنامه نهاده اند هر چند اسم عربی هم زیاد داریم، ...
درویشی به دهی رسید.جمعی کدخدایان را دید که آن جا نشسته، گفت: مرا چیزی بدهید و گرنه بخدا با این ده همان کنم که با آن ده دیگر کردم.آن ها ترسیدند و گفتند: مبادا که ساحری باشد که از او خرابی با ده ما رسد. ...
روزی ملانصرالدین به اتفاق کدخدای ده به حمام رفتند. کدخدا از ملا پرسید: اگر من کدخدا نبودم و فقط یک غلام بودم چقدر می ازیدم. ملا گفت: پنج دینار. کدخدا ناراحت شد و گفت: ای کودن! چرا چرت و پرت می گویی، تنها ...
در کارنامه ی اردشیر بابکان این گونه نوشته است که : پس از مرگ اسکندر کدخداهای متعددی در ایران حکومت می کردند. اردوان، شاه سپاهان، پارس و حوزه های نزدیک به آن بود. بابک مرزبان پارس و گماشته اردوان بود. بابک ...
... را می دید، دلسوز آن می گشت. هرکسی که دهگان و زیردست بود، جایش بر روی تخت میش سر بود. سواران بیباک نبرده بر آن گنبد لاژوردین می نشستند. جای دستور نیز که از کدخداییش رنجور بود - بر روی تخت پیروزی بود. و ...
... نمیره"
emŝow aval gahāra non-o-panir-o-ŝira kixã honat namira.
امشب اول یلدايااول زمستان است نان و پنیر و شیره کدخداخانه ات نمیرد ) .
بعد از برداشتن محتویات شال به روی پشت بامهای دیگر میروند و گفته ...
... زند داستان
چنین گفت کایین تخت و کلاه
کیومرث آورد و او بود شاه
چو آمد به برج حمل آفتاب
جهان گشت با فرو آیین و آب
بتابید از آن سان ز برج بره
که گیتی جوان گشت از آن يكسره
کیومرث شد بر جهان کدخدای ...
... تا اینکه بده و قریه ای رسید و در آنجا جمعی از کدخدایان و ریش سفیدان را دید که اجتماع دارند و صحبت میکنند، آن معلم با خود گفت که در اینجا فکری توان یافت و حیله ای توان ساخت، کمی پیش آمد و بر آن جماعت سلام ...
... به همان صورت فارسی آمده است از قبیل: هزارات، نه بهر و هفت بهر و دوازده بهر و نیم بهر و سه بهر (دریکان = دریجان و کدخداه (از دلايل نجومی برای کمیت عمر مولود) و پری (بدر) و نیم پری (تربيع) و دستوریت و دهگ ...
... شد
به نزدیک مهمان شد این پاک رای
همی برد خوان از پسش کدخدای
سرانجام سپاه بهرام سر می رسد و زن و شوی روستایی از جایگاه میهمان خود آگاهی می یابند و از در پوزش در می آیند که ببخش اگر ما خوب میزبانی ...
... نخستین پادشاهی تاریخ را بنا گذارد .آنهم پادشاهی ای که همانگونه که از نگاره ی بالا پیداست ،دربردارنده ی مردمان و جانوران بود.
کیومرث شد بر جهان کدخدای ............... نخستین به کوه اندرون ساخت جای سر ...
... او در بهشتست شوی کسی برگرفت از جهان کام دل که یکدل بود یا وی آرام دل اگر پارسا باشد و خوش سخن نگه در نکوئی و زشتی مکن دلارام باشد زن نیکخواه ولیکن زن بد، خدایا پناه سفر عید باشد برآن کدخدای که ...
مظفرالدین شاه روزی در شکار بود ، یک دهاتی از آن طرف عبور کرد ، شاه سرحال بود ، خطاب به او گفت : مردکه پدرسوخته ، میتوانی آن شکارها را به این طرف رم بدهی ؟ چند روز بعد ، آن روستایی ادعا کرد که کدخدای ...
... شگفتی نماینده ی نو به نو در بیان آفرینش افلاک و انجم خالقی: این عنوان را ندارد 49- ابر ده و دو هفت شد کدخدای گرفتند هر یک سزاوار جای 50- درو بخشش و داد آمد پدید ...
... این کنبد تیز رو شکفتی نماینده ی نو بنو 45 ابر ده و دو هفت شذ کدخدای کرفتند هر یک سزاوار جای 46 درو بخشش و داذ آمد پدید ببخشید داننده هر جون سزید + ل : درو داد و هم بخشش ...
... گر دهد کی بکنج لحد بر تو سود نهی گنج دنیا به گنجینه گر به هر دل تجلی کن نور فیض گرفت ار قساوت نه دل پینه گر نه دجال را شاهی و نه کدخدای نشیند بجز یاد و صد کینه گر گنه از ...
... نان نه برو حرص نقشیست هیچش اندر زیر نکند هیچ هیچ کس را سیر هرکه را دیو حرص مهمان بُرد تو حقیقت شنو که گرسنه مرد آز پر باد چون درو پیچی کدخداییست خانه پر هیچی هرکه او آز را متابع گشت بگذشت از ثلاث ...
به گزارش فردوسی, در یکی از سال های پادشاهی بهرام گور ( بهرام پنجم ساسانی ) هنگامی که بهرام با سپاهش در نخچیرگاه به سر می برد کدخدایی خود را به سپاه او می رساند و از پیدا شدن گنجی وی را آگاه می کند. بهرام ...
... و مردم به حيوان و نيکوترين حيوانات اسب است و داشتن آن هم کدخدايي است و هم ثروت. درباره ی پرورش اسب در زمان فرخي سيستاني در کتاب چهار مقاله تاليق ۵۵۰ هجري عروضي سمرقندي، فرخي سيستاني که به دربار امير ...
... ی این کشورها در یک داد و آیین انباز بوده اند گونه ای اتحاد ملل باستانی را در میان آنان میتوان جستجو کرد که کانون آن ایران بشمار می رفته است :
یکی تخت پرمایه کرده به پای
نشسته بر او بر جهان کدخدای ...
... که بیش تر ایشان به بیگاری از سوی کدخداهای محلات رامسر و تنکابن و رودسر فرستاده می شدند، غذای خود را از سر دسته می گرفتند. نانواهای بسیاری در منطقه برای این کار ایجاد و راه اندازی شده بود. مرکز این نانوایی ...
... آن را گسترش ميدهد. او همان کارى را ميکند که يک کدخداى ايرانى در وضع مشابه او انجام ميهد.» (يعنى به گسترش زمينهاى کشاورزى ميپردازد.)
«بدون شک مرگ درخواهد رسيد. اين مرگ کار زمستان است. زمستانى که ...
... از کهتران و مهان بديدم چو يک دل دو انديشه کرد زهر دو برآورد ناگاه گرد همان چون به يک شهر دو کدخداي بود بوم ايشان نماند بجاي چو مهتر يکي گشت شد راي راست بيفزود خوبي و کژي بکاست وجود پادشاه، ضروري است و ...
... اين که به دهقان و کدخداي حاجت برم/ که کار گدايان خرمن است/ گر گوييم که سوزني از سفله اي بخواه/ چون خار پشت بر بدنم موي سوزن است/ گفتي وصال دوست ميسر شود به سيم/ اينم خلاف معرفت و راي روشن است/ کز ...
... و صاحب مقامهای درباری و لشکری، ترکند. اما نه تنها سپاه سالاران، کدخدای فارسی زبان دارند بلکه مراسم شاهانهی نوروز و مهرگان و جشن سده برجاست و بزرگان لشکر و کشوری به یکسان در آن شرکت میکنند.
مهمتر ...
... ریاضتت به چه در قید دامن است یک چند اگر مدیح کنی کامران شوی صاحب هنر که مال ندارد مغابن است آری مثل به کرکس مردارخور زنند سیمرغ را که قاف قناعت نشیمن است از من نیاید که به دهقان و کدخدای ...
... خود بر طرف دانند و طلبی از رعایا ننمایند و کلانتر و کدخدایان و ریش سفیدان الکا مذکور به حقیقت رسیده اگر سنی در میان شیعیان بوده باشد و یا مردم محل از محال سنی آنجا باشند تخفیف به ایشان داده نمی شود و نسخه ...
... کدخداي نخستين به کوه اندرون ساخت جاي سر تخت و بختش بر آمد به کوه پلنگينه پوشيد خود با گروه در باورشناسی باستانی ، کوه نماد بلندی و نزديکی به آسمان است و پيامبران الهی با خداوند در کوهها به راز و نياز برخواسته ...
... و دانا شناخته شده بود و او را «توشمال» به معنی بزرگتر و کدخدا می نامیدند. در دوران صفویه و افشار ایل زند گاه به عثمانیها و زمانی به افغانها می تاختند و دارائی آنها را به یغما می بردند و با این کار بر آن ...
... نامه و کار شاهان از بهر دو چیز خوانند یکی از بهر کار کرد و رفتار و آیین شاهان تا بدانند و در کدخدایی با هر کس بتوانند ساختن و دیگر که اندرو داستانهاست که هم بگوش و هم بدیدن خوش آید که اندرو چیزهای نیکو ...
بيست و ششم ژانويه سال 560 ميلادي (چهار روز مانده به جشن سده) خسروانوشيروان شاه ساساني ايران در ديدار خود با موبدان و بزرگان ايران در تالار تيسفون (ايوان مدائن) براي اطلاع از چگونگي برپايي مراسم جشن سده ...
... ای ِ«ن» به گونه «کد» در واژه ی مرکب «کدخدای» فارسی دری برجای است و چون کدخدا به معنی بزرگ و صاحب ده است پس «کد» در زبان فارسی معنی «ده» را می دهد که واژه ی «کدیور» یعنی باغبان و کشاورز و ده نشین از آن ...
گیومرث در شاهنامه نخستین پادشاه دانسته شدهاست که سی سال شهریاری جهان را بر عهده داشت. در شاهنامه نیز مانند متون پهلوی به کوهنشینی کیومرث اشاره شدهاست: که چون نو شد او بر جهان کدخدای نخستین به کوهاندرون ...
... سر شاه سر خویشتن نباید باخت در عقد بیع سرایی متردّد بودم، جهودی گفت آخر من از کدخدایان این محلتم وصف این خانه چنان که هست از من پرس، بخر که هیچ عیبی ندارد. گفتم بجز آن که تو همسایه منی خانه ام را که چون ...
... در پیش است و دشمنان از پس، نباید که وقت حاجت فرومانی. اگر گنجی کنی بر عامیان بخش رسد هر کدخدایی را به رنجی چرا نستانی از هر یک جوی سیم که گرد آید ترا هر وقت گنجی ملک روی از این ...
... موقعیت حقوقی زن و برابری او با مرد در دین زرتشت آن است که همانطوری که مرد پس از زناشویی به لقب «نمان پیتی» یعنی سرور و کدخدای خانه ملقب می گشت؛ زن نیز پس از زناشویی به لقب «نمانوپیتی» یعنی نور و فروغ خانه ...
... «خانه » (هُرْن ، ص 41؛ هرن و هوبشمان ، ص 229ـ232) و نیز به معنی «خداوند» و مؤنّث آن از طریق مقایسة «کدخدا» و «کدبانو» (بنونیست ، 1966، ص 2 ، به دلایل علمی زبانشناختی متکی نیست . نظر آیلرز ( ایرانیکا ، ...