... گونه ای همسو و هم ریشه با برخی از داستانزدهاست در بخش داستان های ایرانی جای میگیرد . این نوید را نیز بشما می دهیم که بزودی داستانها و لطیفه های بسیاری بر روی تارنما جای میگرد که ریشه ی بسیاری از داستانزدها ...
... دارند؛ فن پختن غذا را تقریباً به حد هنر رسانده اند و آشپزی ایرانی یکی از بهترینها در جهان است. ایرانیان از داستان سرایی لطیفه گویی شوخی و شایعه پردازی لذت میبرند؛ شایعه ها و داستانهای ضد حکومت را به راحتی ...
... است رمزی است نهانی و لطیفه ای آسمانی که در دل های مردم آزاده این مرز و بوم موج می زند و کام جانها را از شهد معرفت و حقیقت شیرین می کند.
این است سر عظمت روحی و تعالی قوم ایرانی و پیوند ناگسستنی آنان با ...
نقل است یاران محمد بن جهم به او گفتند: ما به دیدن تو می آییم و می ترسیم که از زیاد نشستن ما ناراحت شوي. علامتی تعیین کن که وقتی آن را دیدیم، برویم. محمد گفت: هر وقت گفتم غذا بیاورند، شما بروید. طنزها و ...
درویشی مقداری گندم برای آرد کردن به آسیاب برد. آسیابان گفت: وقت ندارم. درویش گفت: اگر گندم مرا آرد نکنی، تو را نفرین می کنم. آسیابان گفت: اگر دعای تو مستجاب است، از خدا بخواه گندم تو را آرد کند.
نقل است مردی دوستش را به نان و نمک دعوت کرد. میهمان به تصور اینکه نان و نمک کنایه از غذای چرب و نرم است، پذیرفت. وقتی به خانه مرد رفت، دید واقعا باید نان و نمک بخورد. در همین حال گدایی به در خانه آمد. ...
ابن راوندی آورده است که روزی در بیابان راه می رفتم، از زیادی راه خسته شدم و دست به دعا برداشتم که خداوند چهارپایی برساند تا پیاده نروم. اتفاقا در همان موقع یکی از همراهان پادشاه که بر مادیانی آبستن سوار ...
... و قصد آن بدنام کردن فردی یا گروهی است، مشخص می شود. هزل، ظرافت طنز و قدرت تأثير هجو را ندارد. با این همه، بسیاری از طنزها و هجو های تند با هزل آمیخته است.
لطیفه در لغت به معنای گفتاری نغز، مطلبی باریک ...
آورد ه اند که شخصی به مهمانی دوستش که فرد خسیسی بود، رفت. به محض این که مهمان وارد شد، میزبان پسرش را صدا زد و گفت: «پسرم امروز مهمان عزیزی داریم، برو و نیم کیلو از بهترین گوشتی که در بازار است برای او ...
... که دیگر آنها ربطی به کشور صادر کننده شان ندارند. در سالهای اخیر ایرانی ها نه تنها داستانهای کوتاه، رمان، خاطره، مقاله، لطیفه و ...طنز زیادی تولید کرده اند بلکه سریال ها، فیلم های سینمایی و طنزهای کوتاه ...
... و به حل مسائل مشكله اقدام نمودند. و ایشان را عادت این بود كه مسئله را به اهل مجلس یكان یكان عرض میداشتند و هر كدام از اهل مجلس را لطیفهای یا نكتهای به نظر میآمد آن را ذكر میكرد. پس مسئله را در آن ...
روستایی ای با زن خویش در کار دامادی دو پسر جوان خود رای میزد و از تنگدستی و ناتوانایی خویش گله می کرد . پسر کهتر که تا آنگاه در گوشه ای خاموش نشسته بود ، چاره اندیشی را سر بر آورد و گفت : پدر ! امسال ...
طایفه ای به نماز جماعت حاضر بودند . یکی از ایشان سخنی گفت .دیگری به ملامتش برخاست که سخن گفتی و نمازت باطل شد .یکی دیگر بخندید که نماز هر دو منقصت یافت . دیگری گفت نماز هر سه بطلان پذیرفت ، چه هر چه سخن ...
... اجتماعی است در لباس طنز و لطیفه هایی دلنشین ، و از این نظر در ادبیات قدیم فارسی یگانه است و بی نظیر. این نکته جویی و شناختن نقائص و مظاهر مضحک و متناقض زندگی مردم از همه کس برنمی آید ، زاییدۀ استعداد است ...
... روز سه شنبه، سه شنبه بازنویس شده است... در این تاریخ نگاری نیز چند نكته ی تازه به چشم می آید. نخست اصطلاح "ماه مبارك" است كه یادآور آن لطیفه است كه روستایی ساده دل به ماه مبارك رمضان به سفر رفته بود و ...
... شیرین زبانی، شوخ چشمی، زنخ زنی، حاضر جوابی، مزاح گویی، مضحکه گردانی، متلک پرانی، لطیفه گویی، دست انداختن و ریشخند کردن. لطیفه و نکته اما در این میانه از گستردگی و اهمیت بسیاری برخوردار است. کوتاه و ...
زندگی نامه و آثار
اکبر اکسیر از نمای نزدیک • متولد 4/12/1332 شهرستان مرزی آستارا • لیسانس ادبیات فارسی • دبیرستانهای آستارا دبیر بازنشسته • ازدواج با ملیحه نظمی1357 • حاصل ازدواج ...
... راه حق از سطح انسانهای فانی برتر روند و دست به اعمال معجزه آمیز و مسحور کننده ای بزنند"(۷). دکتر مشایخ فریدنی با تأیید این مطلب در کتاب سودمند خویش زیر عنوان «نوای شاعر فردا» می نویسد: "عشق لطیفه ای جان ...
... زنان و مردانی عاشق پیشه و شاعر مسلک هستند که بیشتر اوقات زندگی شان صرف ساختن ابیات ، لطیفه ها ، متلها و ضرب المثلها می شود و در واقع یکی از مهمترین اقشار پدیدآورنده و نگاهدارنده ی آثار و ادبیات عامیانه ...
... لطیفه آمیز فراوانی نقل میشود و این موضوع که وی شخصی واقعی بوده یا افسانهای، مشخص نیست. برخی منابع او را واقعی و هم عصر تیمور لنگ (فوت در ۸۰۷ ق) یا حاج بکتاش (فوت در ۷۳۸ ق) دانستهاند. نکته دیگر اینکه ...
زاهدی در مجلس میگفت: آیا ماه رمضان از ما خوشنود رفت یا نی؟ ظریفی گفت: بلی، خوشنود رفت! زاهد گفت : از کجا گویی؟ گفت: از آنجا که اگر ناخوشنود رفتی، سال دیگر بازنیامدی
... از قبیل بیان احساسات ارادت آمیز کسی به کس دیگر برای غرض ومقصودی،پس علاوه بر اصالتِ احساس شاعر،باید دنبال لطیفه ای دیگر گشت،که چرا برخی شعر ها همیشه زنده و مؤثر است و پاره ای دیگر چنین نیست؟ چنین به ...
لوديى با پسر خود ماجرا مىكرد كه: تو هيچ كارى نمىكنى و عمر در بطالت به سر مىبرى. چند با تو بگويم كه معلق زدن بياموز و سگ از چنبر جهانيدن تا از عمر خود بر خوردار شوى. اگر از من نمىشنوى، به خدا تو را ...
خواجه منعمى مقبره منقش بسيار عالى براى خود ساخت و بنّايان در مدت يكسال تمام آن را به اتمام رسانيدند. روزى كه مقبره تقريباً نيمهتمام شده بود خواجه به بناء گفت: اين مقبره ديگر به چه احتياج دارد و چه مىخواهد؟! ...
جامی در محفلی این شعر را می خواند: بس که در جان فگار و چشم بیدارم توئی هر که پیدا میشود از دور پندارم توئی یکی گفت اگر خری پیدا شود چی ؟ جامی گفت باز پندارم توئی !!
از مردی پرسیدند: "حساب بلدی یا نه؟" جواب داد: "بله و در راه یاد گرفتنش سالها دود چراغ خوردهام و در آن به درجهی استادی رسیدهام." گفتند: "حالا اگر بخواهی چهار درهم را بین سه نفر تقسیم كنی چكار میكنی؟" ...
روزی مردی زیر سایهی درخت گردویی نشست تا خستگی در كند در این موقع چشمش به كدو تنبلهایی كه آن طرف سبز شده بودند افتاد و گفت: "خدایا! همهی كارهایت عجیب و غریب است! كدوی به این بزرگی را روی بوتهای به این ...
اعرابی در روز عید شتری قربانی كرده بود و در هر مجلسی كه میرسید میگفت كه من شتری در راه خدا قربانی كردهام. به او گفتند: «چه معنی دارد كه هر جا میرسی ذكر قربانی كردن شتر میكنی؟ ...
مردى با يکى از دوستان خود مشورت همی کردی، که فلانى، از من قرض مى خواهد پولی، آيا صلاح دانى به او زبان بسته پولم را قرض دهم؟ دوستش گفت: بلى، خيلى بجاست. آن مرد پرسيد چرا؟ گفت: چون اگر قرضش ندهى، به سراغ ...
خواب دیدم قیامت شده است. هرقومی را داخل چالهای عظیم انداخته و بر سرهر چاله نگهبانانی گرز به دست گمارده بودند الا چالهی ایرانیان. خود را به عبید زاکانی رساندم و پرسیدم: «عبیدا این چه حکایت است که بر ما ...
شخصی وارد خانه بخیلی شد که یک ظرف عسل و یک قرص نان در جلوی خود گذارده , مشغول خوردن بود قبل از آنکه شخص وارد شود , صاحب خانه نان را پنهان کرد و در پنهان کردن عسل ضرورتی ندید .زیرا گمان کرد مهمان او عسل ...
در کرمان شخصی بود به نام قاسم فوت انداز که نمایندگی روزنامه ها را داشت. او از سواد چندانی برخوردار نبود و همیشه خود را نماینده متفوعات معرفی می کرد , و نیز می گویند :وقتی در مجلسی,ستایش حاضران مجلس که ...
منصور دوانیقی روزی به یکی از اعراب شام گفت : شکر خدای را به جای آورید که چون حکومت شما به من واگذار شد , بیماری طاعون از شهرهای شما رفع گردید . عرب گفت :عدالت خدا حکم می کند که هرگز دو بلا بر بندگان ...
جوانی که مدتی بیکار و بی پول مانده بود سرانجام خود را به دفتر یک تاجر ثروتمند رساند , تاجر که او را می شناخت گفت : حتما آمده اید از من درخواست کمک مالی کنید ؟ جوان جواب داد : ابدا این طور نیست . من آمده ...
... حجره به گل آراسته و به خلوت با او نشسته و دیده و دل درو بسته و شبهای دراز نخفتی و بذلهها و لطیفهها گفتی باشد که مؤانست پذیرد و وحشت نگیرد. از جمله میگفتم بخت بلندت یار بود و چشم بختت بیدار که به صحبت ...
... طایفه اهل فضل و بلاغت در صحبت او هر یکی بذله و لطیفه همیگفتند درویش راه بیابان کرده بود و مانده و چیزی نخورده یکی از آن میان به طریق ظرافت گفت ترا هم چیزی بباید گفت گفت مرا چون دیگران فضل و ادبی نیست ...