کمتر ناظر خارجی هست که درباره ی آن چه خارجیان فردگرایی ایرانی» توصیف میکنند اظهار نظر نکرده باشد. اشاره ی این ناظران به چیزی» ویژه در بینش و رفتار ایرانیان است اما این چیز» هرگز به دقت تعریف نشده و خود واژه به چند دلیل گمراه کننده است. در سنت غربی، «فردگرایی به معنای بینش و روشی است که متفکران لیبرال اروپایی - به خصوص در بریتانیا و فرانسه - در قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم خواستار آن بودند این فردگرایی واکنشی به حکومت های تجارت مدار و انحصارگر و محدودیت شدید آنان بر تجارت فردی، و نیز قدرت کلیسا در تعیین شیوه ی زندگی فردی و اجتماعی بود. این بینش و سیاست به تدریج در قرنهای نوزدهم و بیستم در غرب جا افتاد و با جنبش سوسیالیسم روبه رو شد که تنها در غرب دمکراتیک هرگز حس مراعات حقوق و آزادی های فردی را از دست نداد. بنابراین فردگرایی اروپایی پدیده ی تاریخی تازه ای است و ویژگیهای خاص خود را دارد. اجازه بدهید برای سادگی بحث مفهوم ایرانی را به جای فردگرایی»، «شخص گرایی بنامیم. نخست باید توجه داشت که این مفهوم پدیده ای باستانی است نه محصول تحول های اجتماعی و فرهنگی اخیر اروپا درست است که عنصری از فردگرایی به معنای اروپایی کلمه از آغاز قرن بیستم به ایران راه یافت اما این صرفاً یکی از پیامدهای تجدد یا شبه تجدد بود. از سوی دیگر، شخص گرایی ایرانی پدیده ای تاریخی است که از قرنها پیش بخشی از روانشناسی اجتماعی ایرانی بوده و بر ایرانیان چه متجدد و چه سنتی اثر می گذارد.

این شخص گرایی دو رویه دارد. یکی این که ایرانیانی که با یکدیگر پیوند خانوادگی یا دوستی ندارند از یکدیگر جدا هستند احساس انسجام اجتماعی و مراعات افراد ناشناس در میان ایرانیان به طور کلی چندان قوی نیست از این روست که فعالیت جمعی مانند سیاست حزبی، نهادهای اجتماعی داوطلبانه و مانند آن در ایران ریشه های قوی ندوانده اند و به همین دلیل است که ایرانیان غالباً در ورزشهای فردی مانند کشتی و وزنه برداری موفق تر بوده اند تا در فوتبال و بسکتبال استثنا از این قاعده به ندرت در شرایطی مانند انقلاب پیش می آید و به ایرانیان فرصت می دهد که عاشقانه با افراد کاملاً بیگانه متحد شوند تا هدف مشترک سرنگون کردن حکومت را، که معتقدند سعادت را به دنبال خواهد داشت دنبال کنند. در چنین شرایطی ایرانیان مانند خانواده ای بزرگ رفتار می کنند.

این روی شخص گرایی ایرانیان را در عادتهای رانندگی آنان سریع تر و روشن تر می توان دید: هر فرد پشت فرمان خودرو ناشناس است و تقریباً تمام رانندگان به مقررات راهنمایی و حقوق دیگر رانندگان کم تر توجه میکنند. تقریباً هیچ راننده ای به حقوق مردم پیاده، حتی در نقاط مخصوص عبور آنان احترام نمی گذارد. این ویژگی را می توان در معماری شهری نیز دید تقریباً هر ساختمانی با دیگر ساختمانها تفاوت دارد و غالباً با آنها ناهماهنگ است، تا حدی که گاه گفته میشود در میان یک میلیون ساختمان در تهران نمی توان دو واحد مشابه پیدا کرد. به دلیل همین شخص گرایی ممکن است صاحب یا خریدار، هر ساختمانی، چه کهنه و چه تازه ساز را کلنگی بداند و آن را خراب کند.

ویژگی دوم شخص گرایی گرایشی برعکس دارد و به شکل توجه و دلبستگی غیر عادی به دیگران بروز می کند. ایرانیان معمولاً فوق العاده به اعضای خانواده ی خود، خانواده ی گسترده، طایفه و دوستان نزدیک خود دلبسته اند و هنگام نیاز به یاری و دفاع آنان بر می خیزند و حتی فداکاری می کنند. مثلاً، ایرانیان در صورت لزوم برای فراهم کردن بهترین آموزش برای فرزندان خود فداکاری میکنند و آموزش را صرف نظر از کاربرد عملی آن به خودی خود با ارزش میدانند؛ اما این پشتیبانی از اعضای طایفه می تواند دامنه و ابعادی بسیار بزرگ تر پیدا کند.

در مقایسه با فردگرایی اروپایی میتوان در جدایی شدید از بیگانگان و دلبستگی شدید به خویشان نکته ی دیگری را نیز ملاحظه کرد. ایرانیان از منافع جامعه به شکل انتزاعی چندان آگاه نیستند، اگر چه نسبت به بیگانگانی که به مصیبتی گرفتار شده باشند همدردی نشان می دهند و به آنان کمک می کنند. اما اگر با کسی نسبتی داشته و عضو یک طایفه باشند نه تنها به او توجه می کنند، بلکه ممکن است گاه کار به دخالت در زندگی یکدیگر برسد یک ایرانی هنگامی که نزدیک خویشاوندان یا دوستانش زندگی کند به ندرت تنها به سر می برد.

شخص گرایی عمیق را باید در هر تحلیل واقع گرایانه ی جامعه ی ایرانی در نظر گرفت، زیرا این ویژگی دو احساس فوق العاده نیرومند را در فرد به وجود می آورد و در رفتار او منعکس می کند: یکی احساس امنیت و محافظت در محیط آشنای طایفه و خانواده و دیگری احساس ناامنی و آسیب پذیری بیرون آن محیط در میان بیگانگان و جامعه ی بزرگتر ایرانیان در مقام یک ملت باهوش نوآور و هنرمندند؛ پرمهارتند و می توانند خود را با شرایط متفاوت وفق بدهند؛ سرگرمی شادی و تفریح بیرون منزل را دوست دارند؛ فن پختن غذا را تقریباً به حد هنر رسانده اند و آشپزی ایرانی یکی از بهترینها در جهان است. ایرانیان از داستان سرایی لطیفه گویی شوخی و شایعه پردازی لذت میبرند؛ شایعه ها و داستانهای ضد حکومت را به راحتی میپذیرند و در ساختن بی رحمانه ترین شوخی ها برای مسخره کردن صاحبان قدرت به ویژه دولت استادند به گفته ی شاعر برجسته ی معاصر، مهدی اخوان ثالث زندگی مان شعر و افسانه اگر چه زندگی ایرانی عناصر دیگری نیز دارد، شعر، اسطوره و افسانه عرفان و دین بخش بزرگی از زندگی روزمره را تشکیل میدهند احساس در میان ایرانیان و در شکل دادن به آرای آنان جایگاهی والاتر از عقل دارد برای یک ایرانی، احتمال پذیرفتن نکته ای که با داستان شعر یا استدلالی فوق العاده و ماورای منطق توجیه شده باشد بیشتر است، تا پذیرفتن استدلالي صرفاً منطقی یا شواهد عینی. این چارچوب و استخوان بندی جامعه و فرهنگ ایرانی است که در صفحات بعد به تفصیل عرضه خواهد شد داستان یکی از متنوع ترین پرتلاطم ترین و اعجاب آورترین تمدن های بشری؛ داستان سرزمین و مردمی که همه ی فصل ها را شاهد بوده اند .

ایرانیان – همایون کاتوزیان

نوشتن دیدگاه


گزینش نام برای فرزند

نگاره های کمیاب و دیدنی