نصرآبادی صائب را به علو فصاحت و مکارم اخلاق ستوده و علامه شبلی نعمانی، مناعت نفس، خوی پاکیزه، تواضع و افتادگی و شکسته نفسی را از خصایص او دانسته است.
در عهد صائب، هنگامی که ایران در اثر فتوحات شاه عباس به بالاترین پایه از معموری و امنیت رسید و ایرانی ها سرگرم عیش و تن پروری بودند، شاعر ما مردم را به سوی خدا و اخلاق می خواند و از نفوذ بعضی دینداران درباری و اوضاع آشفته روزگار اظهار نگرانی میکرده
به روایت خوشگو، ظفرخان احسن، تصاویر صائب و برخی از معاصرانش از جمله قدسی و کلیم و دانش و فنی و میرصیدی و ... را که با او مربوط بوده اند نقاشی کرده است. همچنین خوشگو به نقل از میرزا بیدل گفته است:
من در طفولیت صائب را دیده ام؛ مردی لاغر و کشیده قد و سیاه فام بود.» با این همه یکی از عادت های صائب میخوارگی بوده است. حتی در این موضوع، نامه ای به شاه عباس دوم نوشته و اجازه گشایش میخانه و رفع احتساب را با عباراتی شیرین و ایهام هایی متناسب خواسته است اما در دوران کهولت از میخوارگی دست میکشد و به استعمال تنباکو و غليان روی می آورد.
صائب آن فیضی که مخموران نیابند از شراب
در طلوع نشئه تریاک می یابیم ما
و نیز:
شقایق، حقه تریاک تا گردید، دانستم
که افیونی کند آخر خمار می شرابی را
علاوه بر اینها صائب مقاله مفصلی نیز در وصف تنباکو و غلیان به قلم درآورده و نیز در جای دیگری در اشعار خود گفته است:
شستم لب پیاله ز آب شراب تلخ
کردم به دود تلخ قناعت ز آب تلخ
صائب در دوران حیات خود در ممالک ایران، هند، عثمانی و روم از محبوبیت و شهرت زیادی برخوردار بود و این، معلول طرز تازه و توانایی کم نظیر او در سخنوری و نیز حسن معاشرت و نیکخویی او بوده است. به همین خاطر در هند و ایران، محفلش مرکز اجتماع بزرگان، ادبا و شعراء از طبقات و صفوف مختلف بود و شعرهایش، دست به دست میگشت. چنانکه به گفته صاحب سفينة خوشگو، پادشاه روم، نسخه ای از دیوان او و منتخبات اشعارش را، که بیشتر به خط خودش حاشیه نویسی شده بود، طلب کرد.
آوازهای سرمه ای - دکتر محمدحسین محمدی