سرهنگ مظفر قاسمی

خاطره ای را که بازگو خواهم كرد مربوط به مناطق نفتی جنوب، سایت پازنان و در اوایل سال 67 است.

به همراه یکی از همکاران در داخل رادار در حال انجام وظیفه بودیم که وضعیت قرمز شد. همه کارکنان کاملا آماده درگیری و مقابله با جنگنده های دشمن بودند. شبکه یکپارچه پدافند هوایی هم نزدیک شدن هواپیمای دشمن را تایید کرده بود. حالات روحی من و همکارانم به هیچ وجه قابل توصیف نبود. با تمام وجود این احساس بر ما مستولی بود که این منطقه یعنی جایی را که از آن حفاظت می کردیم؛ قطعاً بخشی از وجودمان و جزئی از خانه ما بوده و به واقع هم همین بود که با جان و دل داشتیم از آن دفاع می کردیم. در همین حین اکوی چند هواپیما را بر روی صفحه رادار مشاهده کردیم و بلافاصله و در کوتاه ترین زمان ممکن بر روی نزدیک ترین آن لاک کردیم. پر واضح بود که هواپیماها با سرعت زیاد به منطقه نفتی و به ما نزدیک و نزدیک تر می شدند. با توکل بر خداوند متعال تمام اقدامات اولیه انجام شده بود و چیزی به جز رگبارهای آتشین جنگ افزارهای ما منتظر جنگنده های دشمن نبود.

لحظات به کندی میگذشت و من هیچ گاه گذشت ثانیه ها را تا این اندازه کند ندیده بودم. شاید باورتان نشود اما کل زمانی را که از آن صحبت می کنم در حقیقت شاید بیش از سی ثانیه نباشد ولی همین مدت اندک هم از نظر ما خیلی طول کشید. هواپیماها به فاصله مناسب رسیده بودند و درنگ جایز نبود. دکمه اجرای آتش روشن شده بود و بنابراین جهنمی از آتش را بر روی جنگنده های عراقی گشودیم. جنگنده های دشمن برای فرار از آتش سلاحهای مان از جهات مختلف می گریختند. کاملا معلوم بود که غافلگیر شده اند. در داخل رادار به وضوح اصابت گلوله ها بر زیر هواپیما را مشاهده می کردیم. بر روی یکی دیگر از هواپیماها لاک کردیم و بارانی از آتش را بر آن فرو ریختیم.جنگنده های دشمن فرار را بر قرار ترجیح داده و از میدان نبرد گریخته بودند. در همه ی لحظاتی که صدای رگبار توپ ها شنیده می شد احساس می کردم که بهترین آهنگ و سمفونی جهان در حال نواخته شدن است و آرامشی غیرقابل وصف داشتم و گویی به این یقین رسیده بودم که دشمن هیچ غلطی نمیتواند بکند. وضعیت که عادی شد خودمان هم از قدرتی که خداوند تبارک و تعالی در مواجهه با تجاوز هوایی جنگنده های عراقی به ما داده بود متعجب بودیم و تا همین امروز هم هر وقت که به یاد آن ایام می افتم و عملکرد خودم و همکارانم را ارزیابی می کنم بیشتر به این باور می رسم که اگر توکل بر خدا و توجهات حضرت ولی عصر (عج) نبود یقیناً از ما کاری ساخته نبود و مطمئناً راه به جایینمی بردیم.

شادی دلیران پدافند هوایی ایران

..............

کتاب چشمان آسمان

دیدگاه‌ها  

+1 # شهریار آریابد 1397-11-01 08:59
درود بر سربازان میهن
دلاوری ها و جانفشانی های فرزندان این مرز و بوم بی گمان فراموش ناشدنی و پدافند سپند در برابر تازی ها،مانند پیکارهای بابک خرمدین ، مازیار ، مرداویچ زیاری ، باوندیان و ... در یاد ایرانیان جاودانه خواهد ماند ولی نباید با افسانه بافی همه رادمردی ها را به هیچ انگاشت و هر پیروزی و پیشرفتی را با توتم پرستی آلوده ساخت ، اگر نبود پیکرهای گلگون هزاران هزار رزمنده پاک سرشت میهن هیچ پیروزی بدست نمی آمد .
پاسخ دادن

نوشتن دیدگاه


سخنی از نامداران

هرقلبی که برای ایران نمی تپد بهترآن است که هرگز نتپد. 

پروفسور محمود حسابی

تازه ترین دیدگاه های کاربران

  • گفتاوردی از حضرت محمد (ص) درباره ی کورش بزرگ

    @سرپرست دیدگاه ها 3 روز پیش
    هنگامه ی زندگی کورش بزرگ : 550 پیش از میلاد هنگامه ی زندگی حضرت محمد(ص) : 634 پس از میلاد

    دنباله را بخوانید و پاسخ دهید

     
  • کار شگفت رضاشاه در زمان گشایش پل ورسک

    fdaahmdrhmtyrhmty@gm 1 هفته پیش
    پدرومادر رضا شاه ایرانی های باغیرتی بودند که ازطریق کشاورزی ودامداری امرارمعاش می کردند و رضا شاه ایران دوست بود که زحمت برا ایران کشید

    دنباله را بخوانید و پاسخ دهید

     
  • گفتاوردی از حضرت محمد (ص) درباره ی کورش بزرگ

    تارا 1 هفته پیش
    منظورتان از دشمن کیست؟

    دنباله را بخوانید و پاسخ دهید

     
  • چرا فردوسی شاهنامه را نوشت ؟

    @سرپرست دیدگاه ها 2 هفته پیش
    درود بر شما . به جستار زیر بنگرید : mehremihan.ir/shahnameh/101-researches/450

    دنباله را بخوانید و پاسخ دهید

گزینش نام برای فرزند

نگاره های کمیاب و دیدنی