... بگو هنگامی که به مردی برسند با انها چه کنم؟ هرکول پاسخ داد: هرکدامشان توانست کمان مرا بکشد صاحب این سرزمین (سرزمین سکاها)است و انکه نتوانست او را از این سرزمین بیرون کن ، هرکول رفت و سه پسر بدنیا آمدند ...
یکی از پیران طریقت با یکی از پیروانش به سفر رفته بود، مرید کیسه ای زر داشت که اندک اندک اندوخته بود و از پیر، پنهانش نگاه می داشت. پیر از حال مرید با خبر بود، ولی چون می دید مرید راز از او می پوشاند، او ...
... هست » روز نبود که به وصف تو سخن سر نکنم شب نباشد که ثنای تو مکرر نکنم منکر فضل تو را نهی ز منکر نکنم نزد اعمی صفت مهر منور نکنم « صبر بر جور رقیبت چه کنم گر نکنم؟ همه دانند که در صحبت گل خاری هست » ...
... پاکيزه تن تو را اسبان با پاي لگدمال کرده اند و تو را خاک بر گريبان نشسته است. اکنون چه کنم، چه اگر از اسب بنشينم و سر تو پدر اندر کنار گيرم و تو را خاک از گريبان بگيرم، پس به آساني باز بر اسب نشستن نتوانم»(8). ...
ابلهی سوزنی در خانه گم کرده بود و در کوچه میطلبید . گفتند چه می جویی ؟ گفت : سوزنی را که در خانه گم کرده ام . گفتند : ای ابله چیزی که در خانه گم کرده ای در کوچه می جویی ؟ گفت : چه کنم که خانه تاریک است ...
... افتاد، پایش سست شد و از رفتن باز ماند. همان جا ایستاد و گفت: «خدایا! من از کردار زشت خویش شرمندهام، اکنون اگر پیامبرت مرا ببیند و سرزنش کند، چه کنم؟! خدایا! عذرم را بپذیر و آبرویم را مبر!» چشم عابد که ...
... کنم و طاقت نه که صبر کنم چه کنم لا رهبانیة فی الاِسلام[۷۰] وز جمله مواجب سکون و جمعیت درون که مر توانگر را میسر میشود یکی آنکه هر شب صنمی در برگیرد که هر روز بدو جوانی از سر گیرد صبح تابان را دست از صباحت ...
... در معنی باز بود و سلسله سخن دراز در معانی این آیت که و نَحن اَقرَبُ الیه مِنْ حَبل الورید[۳۳] سخن به جایی رسانیده که گفتم چه کنم با که توان گفت که او در کنار من و من مهجورم من از شرابه اين ...