... مغرورانه رجز مي خواندند و پيش مي آمدند تا رزمندگان ايراني را محاصره كنند و بعد همه شان را به قتل برسانند. تنها راه پيش روي حسين فهميده، فداكردن خودش براي نجات همرزمانش بود. حسين سيزده ساله، آخرين نارنجكهاي ...
... ديگر تركيب يافته و پرهاي رنگارنگ بر آن افراشته اند و هميشه به مناسبتهاي گوناگون از جشن و سرور گرفته تا ماتم و عزا در همه جاي سرزمين ما برپا ميگردد و طبق كشان مغرورانه آنها را بر روي سر خود تحمل مي كنند ...
... پيش شغالان رفت. و مغرورانه ايستاد. شغالان پرسيدند, چه شده كه مغرور و شادكام هستي؟ غرورداري و از ما دوري ميكني؟ اين تكبّر و غرور براي چيست؟ يكي از شغالان گفت: اي شغالك آيا مكر و حيلهاي در كار داري؟ يا ...
مگسي بر پرِكاهي نشست كه آن پركاه بر ادرار خري روان بود. مگس مغرورانه بر ادرار خر كشتي ميراند و ميگفت: من علم دريانوردي و كشتيراني خواندهام. در اين كار بسيار تفكر كردهام. ببينيد اين دريا و اين كشتي ...