بازرگاني يك طوطي زيبا و شيرين سخن در قفس داشت. روزي كه آمادة سفرِ به هندوستان بود. از هر يك از خدمتكاران و كنيزان خود پرسيد كه چه ارمغاني برايتان بياورم, هر كدام از آنها چيزي سفارش دادند. بازرگان از طوطي ...
... طوطی و بازرگان به گوششان نرسیده و اسارت میفروشند! بقالیهایی که حکایت طوطی و بقال را نمیدانند و ... همه و همه مولوی را به گونهای دیگر معرفی میکنند.
" شعر مولوی را معنی نکنیم بیت به بیت، تنها خلاصه ...