... را به معشوق تو می رسانم . نل خوشحال شد و به گوشه ای رفت و نامه ای عاشقانه برای دمن نوشت و آن را به بال پرنده بست. پرنده به پرواز در آمد و دشتها و کوهها را پیمود تا به سرزمین دکن رسید و به کاخ دمن وارد ...
... عمر هر آنچه رفته بی دوست
ز شوق تو حبیب من زدم چاك با پیرهنم دریده شد پوست
بیت های زیر نیز از شاه عباس اول در تاریخ ها و تذكرهها نقل شده است:
ز قهرش گاه ...
هیـچ جـز یـاد تـو ، رویای دلاویـزم نـیست
هیـچ جـز نـام تـو ، حـرف طـرب انگـیزم نـیست!
عـشق می ورزم و می سـوزم و فـریـادم نـه!
دوست می دارم و می خـواهـم و پـرهـیزم نـیست.
نـور می بـیـنم ...
ای قوم به حج رفته کجایید کجایید معشوق همینجاست بیایید بیایید معشوق تو همسایه و دیوار به دیوار در بادیه سرگشته شما در چه هوایید گر صورت بی صورت معشوق ببینید هم خواجه و هم خانه و هم کعبه شمایید ...