امشب ز هوای تو دگر خواب ندارم یک چشم به در دارم و ارباب ندارم وقت است که باز آیی و بر دیده گذارم خاک رهت ای جان که زر ناب ندارم ارباب وفا را نبرم من ز خیالم هیهات که در دیده دگر آب ندارم تن ...
گر نبود خنگ مطلی لگام زد بتوان بر قدم خویش گام ور نبود مشربه از زر ناب با دو کف دست، توان خورد آب ور نبود بر سر خوان، آن و این هم بتوان ساخت به نان جوین ور نبود جامهٔ اطلس تو را دلق کهن، ساتر تن ...
... كاشيكاري و گرهسازي را با پوششي از گچ بپوشانند. چهار سال بعد از اتمام بنا در سن 36سالگي درگذشت و جسد وي در تابوتي از زر ناب در آرامگاه ابديش دفن شد. در سال 786 هجري، شهر سلطانيه مورد قتل و غارت تيمورلنگ ...
... خروارها سيم خام وزر ناب وهزاران گونه پوشيدني و گستردني بدست من افتاد. اکنون فرمان پدر چيست؟» زال از مژده پيروزي رستم گوئي دوباره جوان شد. نامه نوشتو براو آفرين خواند که «از چون توئي چنين نبردي شايسته ...
... و ياقوت و پيروزه و صد اشتر سرخ موي و صد اشتر راهوار و تاجي پرگوهرشاهوار و تختي از زر ناب و بسياري هديه هاي گرانبهاي ديگر رهسار درگاه سام شد.
گفتگوي سام و سيندخت به سام آگهي دادند که فرستاده اي با ...
گر نبود خنگ مطلا لگام زد بتوان بر قدم خويش گام
ور نبود مشربه از زر ناب با دو كف دست توان خورد آب
ور نبود جامه ي اطلس تو را دلق كهن ساتر تن بس تو را
جمله كه بيني همه دارد عوض وز ...