هرقسمتی از خاک وطن که از ایران جدا شد یکی از دلایل ان ضعف توان نظامی بود به امید روزی که کشور عزیزم ایران قدرتمند در حد یک ابرقدرت شود تا مانند کشور روسیه که کریمه را از اوکراین گرفت سرزمینهای از دست رفته ...
... این ایران است که فقط محور اصلی مقاوت دلیرانه در مقابل گردنکشان جهان است پس با عبرت از تاریخ پشتیبانش باشید و هرگز سستی نکنید اگر ایرانی هستیم......پس سبک بال باشیم و به مال و منال نفروشیم خاک وطن را.. ...
درود برشما. بر سنگ گور محمدرضا میرزاده (عشقی) واقع در گورستان ابن بابویه هم این شعر او حک شده است: خاکم به سر زغصه به سر خاک اگر کنم خاک وطن که رفت چه خاکی به سر کنم آوخ کلاه نیست وطن تا که از سرم برداشتند ...
عشق لر خداییه. عشق به وطن عشق به ذره ذره خاک وطن. مردمانی مرد در طول تاریخ ایران زمین که همواره دین خودرا به ایران سرافراز ابراز کرده و می کنند..... تشکر از شما به خاطر پاس داشت ونکوداشت قوم لر وبختیا ...
... به ایران بشود دیگر ایران ویران است زیرا امروزه زمانه بمب اتمی و اورانیوم دیگه شاپور شاه یا کوروش کبیری نیست که با شمشیر از ایران دفاع کند بلکه خود ما هستیم که باید نگذاریم تا خاک وطنمان نابود شود چو ایران ...
وقتی من در یک نما از تلویزیون کویت دیدم که عراقیها در یکی از مناطق ایران پرچم خودشان را برافراشته اند و تلویزیون های بیگانه مانند کویت این صحنه ها را با آب و تاب تعریف و تفسیر می کردند خون درون رگهایم ...
... ايراني مي شوم و ايراني مي مانم. وجود من و هويت من با اين زبان بسط پيدا مي کند و گسترش مي يابد. هرچه اين زبان را بيشتر مي خوانم و بهتر مي فهمم ايراني تر مي شوم. زبان فارسي ريشه اي است که با آن به خاک وطنم ...
روانشاد میرزاده ی عشقی در واکنش به قرارداد استعماری 1919 چنین می نالد و می سراید :
خاکم به سر ، ز غصه بسر خاک اگر کنم
خاک وطن که رفت ، چه خاکی بسر کنم
معشوق عشقی ای وطن ، ای مهد عشق پاک
ای آنکه ...
... هرکه را عشق نباشد، نتوان زنده شمرد وآن که جانش ز محبت اثری یافت، نمرد تربت پارس، چو جان جسم تو در سینه فشرد لیک در خاک وطن آتش عشقت نفسرد « باد، خاکی ز مقام تو بیاورد و ببرد آب هر طیب که در طبلهٔ عطاری ...
... به خشم آمدند چوشیران همه مادگان ونران بدادند بس مال و کالاو چیز به جمع برادرهمه خواهران فراجسته برروی «مین» بی هراس دلاور جوانان چو بازیگران که با بذل جانها برانند سخت زخاک وطن،چیره بدگوهران کریمانه آن ...
... وسعت نام تو ، وسعت نام خورشید جلوه ی خاک تو ، قرمز و سبز و سپید این نه منم من ، نه من منم من ذره خاک وطنم من ایران خاک دلیران ، ایران غرش شیران ایران همیشه جاویدان شبنمی از جنگل شمال ، ایرانی دیده به دریایی ...
خاکم به سر، ز غصه به سر، خاک اگر کنم خاک وطن که رفت، چه خاکي به سر کنم؟ آوخ کلاه نيست وطن تا که از سرم برداشتند، فکر کلاهي دگر کنم مرد آن بود که اين کلهش برسر است ...
... به مدت ۷ سال به منظور حفاظت از بوشهر، تنگستان و جلوگیری از نفوذ بیگانگان به خاک وطن ادامه داشت. جنگ میان رئیس علی دلواری و یارانش با قوا انگلیسی به صورت پراکنده تا سال ۱۲۹۴ خورشیدی ادامه داشته است و ...