بجویی که یک روز بگذشت آب نسازد خردمند ازو جای خواب
دوراندیشی و هشیار بودن در کارها را گوشزد می کند
(این داستانزد برگرفته از شاهنامه و سخن فردوسی بزرگ است)
... تخمه ی اهرمن
برهنه نباید که گردد تنش بران هم نشان خسته در جوشنش
یکی دخمه سازید مشک و گلاب چنان چون بود شاه را جای خواب
کیخسرو با چنین کاری نشان داد که بزرگان هر قوم و طایفه را هر چند ...
... شد چون پلنگ ز آهن تنوری بفرمود تنگ ز پیکان و از میخ گرد اندرش هم از بند آهن نهفته سرش
بزرگمهر دانا اینبار در تنوری تنگ جای گرفته بود که حتی نمی توانست لحظه ای بخوابد ! نبد روزش آرام و شب جای خواب تنش ...
... مرگ به جامۀ خود کافور زده بود.
کافور برای خوشبوکردن جامه و بستر هم به کار میرفته است، با بیتی در داستان بیژن و منیژه (213/3):
بگسترد کافور بر جای خواب همی ریخت بر ...
... چون خورد می گشت مست همان خوردن و سرش بنهاد پست ودر قصر او را با گلاب، كافور، روغن و صندل به هوش میآورند: بگسترد كافور بر جای خواب همی ریخت بر چوب صندل گلاب بیاورد روغن مر او را بداد كه تا گشت بیدار و چشمش ...