پارسی پژوهی در آذربایجان
- توضیحات
- دسته: زبان و گویش
- بازدید: 3136
جمیله صادقووا و طیبه علی اصغرووا
دانش زبان شناسی پارسی سابقهای کهن داشته، در مسیری تقریباً هزار ساله، راه پیشرفت در پیش گرفته تا به موقعیت امروزین رسیده است. در این مدت دانشمندان کشورهای گوناگونی در شکوفایی این دانش، نقش بزرگی ایفا نموده و آثار بزرگی پدید آوردهاند. در این راستا خدمات ایراندوستان سرزمین ما، همراه با دانشمندان شرق نزدیک و میانه و خاورشناسان اروپا حائز اهمیت است. برخی مباحث این دانش توسط ایرانگرایان سرزمین ما مطرح شده و برخی مباحث نیز با پژوهشهای انجام شده توسط آنان پربار شدهاند. اگر چه دانش زبان شناختی پارسی خواه با آثار بیشمار دانشمندان ابران، اروپا، روسیه و یا دیگر کشورها شکوفا شده ولی ما به اثری که از تاریخ آن بحث کند، برخورد نکردهایم. درست به همین دلیل است که پژوهش در تاریخ این علم هم ضروری و هم دشوار است.
زبان شناسی پارسی در دو زمینهی لغت شناسی و دستور زبان رشد کرده است. حقیقت آن است که در دورههای اخیر مسألهی تاریخی زبان شناسی پارسی توجه پژوهشگران را به خود جلب کرده و کسانی چون ک. زالمان(217)، ه. بلوچمان(219)، پائول دلازارد(224)، پ. هورن(218)، داعی الاسلام(161)، س. نفیسی(167)، س. کیا(162)، اَ. حکمت(203)، م. معین(194)، اَ. طاعتی(187)، م. ح. بهروز(190)، ج. قهرمانوف(86)، ح. زرینهزاده(25)، بزرگانی چون آ. منزوی(182)، ش. نقوی(172)، و. آ. کاپرانوف(88)، م. محمدووا(29)، خ. رائوپوف(131) و دیگران آثار حجیم پژوهشی آفریدهاند.
م. ارانسکی در زبان شناسی ایرانی روسیه در سدهی 18 تا 20 تحول آفریده و کاتالوگهای بسیاری ترتیب داده که در آنها اطلاعات بسیاری از آثار لغت شناسی پدید آمده در تاریخ زبان شناسی پارسی ارائه میکند.
اگر چه شناخت تاریخ دستور زبان جایگاه مهمی در دانش زبان پارسی دارد دربارهی این مسأله تا دورههای اخیر پژوهشهای جدی انجام نشده است. از این دیدگاه پژوهش در تاریخ دستور زبان پارسی به مثابهی امری ضروری در برابر زبان شناسی ایران قرار دارد. از این رو نویسندگان توجه اساسی خود را به دستور شناسی معطوف کردهاند.
آن چنان که آشکار است نمایندگانی از ملل گوناگون به پارسی پژوهی خدمت کردهاند. رابطهی اجتماعی یک ملت با ملت دیگر، آثاری معین در رشد معنوی آن ملت دارد. چنان مردم یا تمدنی نمیتوان یافت که جدا از دیگران پیشرفت نماید. از این رو نیز نیاز است که فعالیت دانشمندان روسی، آذربایجانی و ... را که آثار ارزشمند آنان باعث شکوفایی زبان شناسی پارسی شده است، بشناسیم. میان مردمان آذربایجان و ایران که تاریخی کهن دارند، روابط اجتماعی- ادبی چند جانبه و مؤثری وجود دارد. دانشمندان آذربایجان در تاریخ زبان شناسی پارسی نقش خاص خود را دارند.
آثار لغت شناسی، ضمیمههای دستوری اضافه شده به لغتنامهها، دستورهای مستقل، درسنامهها و منتخباتی که دانشمندان آذربایجان از سدهی یازدهم نوشتن آنها را آغاز کردند، سنگ بنای رشد آتی زبان شناسی پارسی را ایجاد کرد. از این قبیل است: «تفسیر فی اللغة الفرس» قطران تبریزی، «تحفه حسام» حسام خویی، «الصحاح العجمیه» هندوشاه نخجوانی، «صحاح الفرس» محمدبن هندوشاه نخجوانی، «قواعد صرف و نحو زبان فارسی» عبدالکریم ایروانی تفلیسی، «برهان قاطع» محمد حسین بن خلف تبریزی، «قانون قدسی» عباسقلی باکیخانوف، مقالات میرزا کاظم بیگ در خصوص زبان شناسی پارسی، «(этимология)краткий очерк персидской граматики» میرزا کاظم بیگ عابدینوف، منتخبات میرزا عبدالله غفاروف با نام «обраэчики персидской письменности» و هم چنین لغتنامهی دو جلدی او. دانشمندان ایرانی خود به خدمت فرهیختگان آذربایجانی به دانش زبان شناسی پارسی اعتراف میکنند.(ش 167، ص7) حسین امید با جملاتی چنین دربارهی نقش آذربایجانیان در شکوفایی معارف ایران سخن میگوید:
«اگر تاریخ معارف ایران در سدهی اخیر به دقت پژوهش شده و در حد لازم موشکافی گردد، تلاش آذربایجانیان پیش از هر جای دیگر در نشر معارف آشکار میشود. (آنان) در راه بنا نهادن معارف برای مردم خود، آزارها، زحمات و سختیهای فراوان متحمل شدهاند.» (ش 157،ص1)
نقش دانشمندان آذربایجانی در رشد زبان شناسی پارسی، چنان حلقهای را در ارتباط پارسها با دیگر ملتها تشکیل میدهد که بدون شناخت آن نمیتوان تاریخ زبان شناسی پارسی را به طور کامل درک کرد. زیرا که زبان شناسی پارسی به مرحله کنونی به یکباره نرسیده بلکه با ملتهای دیگر به ویژه آذربایجانیان روابط تنگاتنگی برقرار کرده و شکوفا و پربار شده است. در این راستا تلاش فرهیختگان آذربایجانی میتواند از نخستین گامهای این راه دشوار به حساب آید. اگر از آگاهیهای سطحی بگذریم عملاً تا به حال پژوهش خاصی دربارهی آثار دانشمندان آذربایجانی در خصوص زبان شناسی دورههای مختلف انجام نشده است. علاوه بر این شخصیت برخی مؤلفان آذربایجانی معین نشده است. حال آن که پژوهش در این خصوص و هم چنین انتشار برخی از باارزشترین و ضروریترین آنها، میتوانست به رشد زبان شناسی پارسی و شناخت نقش آذربایجانیها در این روند کمک کند.
مانند دیگر زبانها ساختار دستوری زبان پارسی، به مانند تاریخ ملتی که بدان منسوب میباشد، قدیمی است. زیرا از زمانی که زبان پارسی پدید آمده، دستور زبان آن نیز ظهور کرده و بالیده است. بعدها در مراحل شکوفایی تمدن، اندیشههایی دربارهی ساختار دستوری این زبان به میان آمده است. زبان نیز از صافی زمان گذشته و استحکام یافته است. پس از ایجاد قواعد معین، دانش دستور شناسی ایجاد شده است.
گفتنی است گرچه ساختار دستوری زبان پارسی قدیم است ولی تاریخ نوشتههای دستوری چندان قدمتی ندارد. بدین صورت که این تاریخ به دورههای بعدی مربوط است. اگر چه زبان شناسی پارسی از سدهی یازدهم شروع به پیدایش و رشد کرده است ولی ابعاد مختلف آن در ادوار مختلف تاریخی، توسط دانشمندان پارسی و غیر پارسی در ارتباط با خواستههای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی مورد بررسی قرار گرفته است. در زمان پژوهش مشخص شد که نخستین تکاپوها در زمینهی لغت شناسی صورت گرفته و سپس ابعاد دیگر زبان شناسی مانند (آواشناسی، صرف، نحو و ...) نظر دانشمندان را به خود جلب کرده است. با این وصف بر اساس منابع موجود، مشاهده میشود که آثار دستوری زبان پارسی پس از آثار لغت شناسی به وجود آمدهاند.
طبیعی است که مسائل مختلف دستوری نه در یک قرن بلکه در قرون مختلف به میدان میآید. دستورهایی که در دسترس ماست، تأیید میکنند که در سدههای میانی، بحث صرف به نسبت نحو توجه بیشتری را جلب کرده است. مسائل گوناگون صرف در دورههای مختلف تاریخی، جایگاه خود را در میان آثار زبان شناسی پیدا کرده است. تنها پژوهش در خصوص دستورهای زبان پارسی میتواند منبع اساسی برای نوشتن تاریخ دستور زبان پارسی باشد.
تاریخ نوشتن نخستین دستورزبان پارسی به سدهی 13 بازمیگردد. از آن زمان تاکنون آثار دانشمندان آذربایجانی چه در زمینهی دستور زبان یا در زمینهی لغت شناسی چه به صورت ضمیمه یا مستقل که اندیشههای زمان را دربارهی زبان شناسی بیان میکنند، سینه به سینه و نسل اندر نسل به زمان ما رسیده است. ما این مطلب را در این کتاب هدف خود قرار دادهایم که همراه با بیان دیدگاههای دستوری دانشمندان آذربایجان، نقش آنان در عرصهی زبان شناسی پارسی را نیز مورد پژوهش قرار دهیم. در همین راستا نیز تأثیر زبان شناسی اروپا و دستور زبان عربی در افکار مورفولوژی دانشمندان آذربایجان و هم چنین آثار تطبیقی و روش تاریخی _ تطبیقی روشن میشود.
زبان شناسی مشهور فرانسوی آ. مهیه گفته است: «هنوز زمان آن نرسیده است که مشخص شود هر زبان شناس به چه دیدگاه جداگانهای منسوب است.»(ش 102، ص 455) با این حال ف. م. برز چنین معتقد است: «اکنون زمان آن فرا رسیده است که میتوان فعالیت پژوهش هر زبان شناس را تکمیل کرده و تأثیر آن را در رابطه با دانش زبان ارزش گذاری کرد.»(ش 61، ص 26)
به طور کلی همراه با ارزیابی فعالیت علمی دانشمندان میتوان این گفتهی لنین را مد نظر قرار داد که: «ارج نهادن به خدمات تاریخی تنها به این معنا نیست که به خواستههای معاصر توجه شود بلکه این اساس است که انسان به پیشینیانش چیزی بدهد.» (ش1، ص184) ابعاد گوناگون زبان شناسی پارسی در ادوار مختلف به گونهای متفاوت و نامساوی رشد کرده است از این رو تاریخ نوشتاری آن را میتوان در سه مرحلهی جداگانه ارزیابی کرد:
مرحلهی نخست از سدهی یازده آغاز شده تا سدهی 19 مرحلهای طولانی و بزرگ را دربر میگیرد. در این دورهی زمانی آثاری از لغت شناسی، ضمیمههای دستوری آنان، آگاهیهایی دستوری دربارهی ادبیات، عروض و برخی آثار دستوری مستقل نوشته شدهاند. به طور کلی در این مرحله موادی گران بها گرد آمده و زمینهای اساسی برای پیشرفت زبان شناسی پارسی در آینده به وجود آمده بود.
پژوهشها نشان میدهند که در مرحلهی نخست نه در سرزمینهای عرب، نه در هند و نه در کشورهای دیگر مشرق زمین، کوششی برای نوشتن دستور زبان پارسی صورت نگرفته است. در این دورهی به تبع مسائل تاریخی زبان شناسی پارسی به ویژه دستور زبان مورد توجه دانشمندان آذربایجان قرار گرفت. در سدهی یازدهم نخستین گام در آذربایجان برداشته شد و میتوان گفت که اساس این علم (زبان شناسی پارسی) در آذربایجان نهاده شد. بدین گونه که بزرگترین شاعر آذربایجان، قطران تبریزی نخستین کتاب لغت پارسی را نگاشته و گذر نخستین را بر این راه گشود. نخستین کتابهای لغت ترکی- فارسی و نخستین ضمیمههای دستوری و ... از طرف آذربایجانیان نوشته شد. زبان شناسی پارسی که در سدهی یازدهم آغاز شده بود، اساساً تا سدهی چهاردهم در آذربایجان ادامه داشت. ولی نمیتوان گفت که فعالیت آذربایجانیان به این دوره محدود میشود.
میتوان گفت که فعالیت دانشمندان آذربایجانی در زبان شناسی پارسی، خود را در ادوار مختلف تاریخی در هند، ترکیه، ایران و دیگر سرزمینهای شرق نشان داد. آثار آنان در ردیف کتابهایی قرار گرفت که گنجینهی گران بهای زبان شناسی پارسی به حساب میآیند. از آن جمله میتوان اشاره کرد که میراث دستوری پارسی به طور لازم پژوهش نشده و جایگاه آن در تاریخ زبان شناسی پارسی معین نشده است. پژوهش در مرحلهی نخست اساساً عبارت است از این که تشکیل زبان شناسی پارسی و پیشرفت آن مورد کنکاش قرار گرفته، دیدگاههای زبان شناسی دانشمندان آذربایجان بررسی و جایگاه آنان در این خصوص مشخص گردد. باید اشاره کرد که نخستین گام در عرصهی زبان شناسی پارسی در خصوص لغت شناسی برداشته شده است و نخستین تکاپو در زمینهی ترتیب لغت به میدان آمده است. به همین خاطر نیز لغت شناسی زمینهای از زبان شناسی پارسی است که از قدیمیترین اعصار تا سدههای میانه پیشرفت زیادی کرده است.
لغت شناسی پارسی در روند تشکیل و پیشرفت خود، لغتهایی با ساختمان متفاوت آفریده و گنجینهی زبان شناسی ایرانی را از منابعی گران بها پر بار کرده است که در لغتهای توضیحی، دو زبانه، منظوم، دستوری و طبّی و... موجود هستند. کتابهای لغتی که در سدههای میانه نوشته شدهاند، نقش بزرگی در تشکیل و پیشرفت زبان شناسی پارسی دارند.
در همین لغتنامهها معنای لغت داده نشده ولی با استفاده از اصول توضیح دستوری، فونتیک و لغوی، موقعیت ترکیبی، ساختمان دستوری، خصوصیات لغوی و افعال متضاد و... نشان داده شده و برای توضیح دستوری کلمات برخی مرجعها ذکر شده است. میتوان گفت که ما میتوانیم بر اساس زمینههای مختلف زبان شناسی پارسی از قبیل آواشناسی، دستور زبان و لغت شناسی تاریخی، اطلاعاتی در خصوص ترکیب لغوی، ساختمان دستوری، سیستم آوایی این زبان به دست آوریم. به عبارت دیگر لغت شناسان قدیم پارسی در عین حال نخستین آواشناسان، لغتشناسان، دستوردانان و لهجه شناسان پارسی بودند.
اَ. اروجوف مینویسد: «رابطه لغت با دستور انعکاس خود را در توضیح دستوری کلمات و بیان روابط لغوی آنان نشان میدهد.» (ش 33، ص23)
دستور زبان پارسی خود را در توضیح دستوری لغات سدههای میانه نشان میدهد. در همان زمان نیز نکات دستوری دیگری در ضمایم دستوری آن داخل شده و یا لغات بر اساس ترتیب دستوری مرتب شدهاند. گفتنی است که بدون لغت شناسی ممکن نیست تاریخ دستور زبان پارسی را مورد پژوهش قرار داد. با این وصف نیز، لغت شناسی پارسی پیش از دستور زبان به وجود آمده است. پس ممکن نیست بتوان بدون پیش زمینهای از لغت شناسی، سخنی در تاریخ دستور زبان پارسی گفت. از این رو لازم است که پیش از مرحلهی اول، وضعیت زبان شناسی پارسی تا زمان پیدایش دستور زبان تحلیل شود، سپس به قدیمیترین دستورها نظری افکنده شده و ضمیمههای دستوری که در آثار لغت شناسی وارد شدهاند، پژوهش شوند.
در مرحلهی دوم یعنی در سدهی 19 زبان شناسی به دورهی پیشرفت و بالندگی خود گام نهاد. در این مرحله زبان پارسی از نظر تطبیقی و تاریخی- تطبیقی مورد پژوهش قرار گرفت. لغت شناسی به مثابهی مهمترین قسمت زبان شناسی پارسی مانند دورهی اول، نه تنها توسط پارسیها بلکه توسط آذربایجانیها مورد پژوهش قرار گرفت. در دورهی مورد بحث همراه با ادیبان شناخته شده، از شخصیتهایی صحبت میشود که در زمینهی لغت شناسی، درسنامه و مقالاتی نوشته و کمتر شناخته شدهاند.
لازم است که پیشرفت لغت شناسی پارسی در سدهی 19 همراه با علل این پیشرفت به صورت آشکار توضیح داده شود. نگارش دستور زبان پارسی در سدهی 19 با خواستههای اجتماعی- سیاسی زمانه و رابطهای که با شناخت زبان پارسی در ادوار مختلف وجود داشته، ارتباط دارد. ظهور سرمایهداری، گسترش سیاست استعماری در مشرق زمین، افزایش روابط میان ایران با روسیه و اروپا و... بر پیشرفت و آموزش زبان پارسی تأثیر نهاد. از این رو در سدهی 19 زبان پارسی فراتر از مرزها، به صورت گسترده مورد فراگیری تدریس و پژوهش قرار گرفت. هدف اساسی از شناخت زبان پارسی در آسیا و اروپا آشنایی بیشتر با مشرق زمین و به ویژه ایران بود. این وضعیت هم از نگرش استعماری کشورهای سرمایه داری به مشرق زمین تأثیر گرفته و هم مربوط به این بود که ایران نقطهای اساسی در سر راههای تجاری شرق و غرب است. استحکام روابط دیپلماتیک و تجاری در شرق نزدیک، علاقه به شناخت زبان پارسی را در روسیه و اروپای غربی افزایش داد.
در کشورهایی که اشاره شد دانشمندانی فرهیخته و بلند نظر، زبان پارسی را نه به خاطر مسائل سیاسی و دیپلماتیک بلکه برای دلایل دیگر میآموختند. وجود زیباترین آثار ادبیات شرق در زبان پارسی، دست نوشتههای گران بهای علمی و تحقیقی موجود در موزههای بزرگترین شهرهای روسیه و اروپا، سکّهها و آثار تمدنهای باستان و ... آنان را به سوی این زبان میکشاند. دانش زبان شناسی پارسی در سدههای 19 و 20 (تا انقلاب اکتبر) دستمایههای بسیار برای تاریخ دانش دستور زبان گرد آورده، آثاری پر تعداد دربارهی زبان پارسی در اروپای غربی روسیه، ایران، آذربایجان و سرزمینهای دیگر مشرق زمین به میدان آمد. با پایان سدههای 19 و آغاز سدهی بیستم تأثیر زبان شناسی عربی که قرنها ادامه داشت، ضعیف شد. روش تطبیقی و تاریخی به تأثیر از تلاش دانشمندان اروپا- روسیه پا گرفت. مثلا ک، ق. زالمان و. آ. ژوکوفسکی و پ. هورن آثاری دارند که زبان شناسی مدرن را در سدهی 19 نمایان میسازند.
سومین مرحله از انقلاب اکتبر آغاز شده تا دورهی ما را دربر میگیرد. کارهای صورت گرفته در این دوره هم از نظر حجم و هم از نظر محتوا از مراحل اول و دوم بیشتر است. این موضوع پژوهش دیگری است و ما مرحلهی اول و دوم را در این پژوهش بررسی میکنیم.
مؤلفان معترفند که در این اثر، خدمات دانشمندان آذربایجانی به زبان شناسی پارسی و آثار آنان، به اندازههای لازم مورد پژوهش قرار نگرفته است. این طبیعی است چرا که مشکل است همهی فعالیت هزار ساله دانشمندان آذربایجانی را در خصوص پارسی پژوهی در این اثر گنجاند. پژوهشهای بعدی میتواند این نقص را برطرف نماید.
مقاله . نت