واژه «شیوه» در ایران به جای آنچه در هنر غربی به نام «استيل» خوانده می شود ، استفاده می شده است . در معماری ، خط، شعر، نقاشی و ... سایر هنرها نیز از واژه شیوه استفاده شده است. اصولا هر قسم از هنر بر مبنای خواستگاه خود خوانده می شده و بر همین اساس است که به طور مثال در شعر شيوه عراقی ، خراسانی و ... را داریم ، در قالی بافی بافتهای کاشان ، اصفهان و ... را داریم. در معماری ایران نیز شش شیوه داریم که دو شیوه آن مربوط به پیش از اسلام و چهار شیوة بعدی مربوط به بعد از اسلام است . این شش شیوه با هم پیوستگی و عجیبی دارند . یکی از ویژگیهای ایرانیان ، از آریاییان تا اقوام مهاجر بعدی ، و بخصوص هنرمندان ایرانی ، اعتقاد به تقلید خوب بوده که آن را بهتر از ابتکار بد می دانسته اند . تقلیدی که منطق داشته و مطابقت با وضع زندگی مقلد داشته باشد، و چون از ابتدا مردمی کشاورز بوده اند و در سرزمینی آباد با درختان زیاد و هوایی معتدل می زیسته اند ، اینها خود تأثیراتی در شکل زندگی آنها گذاشته است. آنها به این نتیجه رسیده بوده که برای داشتن محصولی بهتر باید عمل پیوند صورت گیرد. در مجموع این گفتار «آزموده را دوباره آزمودن خطاست» از طرف آریاییان عمل شده و ابداعات دوباره را انجام نداده اند . البته ابتکارات در روند همان عناصر موجود صورت گرفته است .

همانگونه که اشاره شد ، معماری ایران دارای شش شیوه است که دو شیوه قبل از اسلام آن عبارتند از :

١۔ شیوه پارسی : از زمان مادها تا حمله اسکندر (از قرن ۸ قبل از میلاد تا قرن ۳ قبل از میلاد).

۲۔ شیوه پارتی : بعد از حمله اسکندر با تأسیس سلسله اشکانیان و تا اواخر دوره ساسانی که در بعضی مناطق تا قرن دوم و سوم هجری ادامه پیدا می کند.

قبل از شرح اولین شیوه پارسی ، مطالب مختصری را در ارتباط با بعضی از عناصر معماری موجود در ایران می آوریم . همان طوری که قبلا ذکر شد ، در جنوب غربی ایران قوم عیلامی می زیسته اند . این قوم دارای تمدن پیشرفتهای نسبت به زمان خود بوده ، و در شهرهای خود ساختمانهای مجلل می ساخته اند . در بنای چغازنبیل اولین نمونه های پوشش طاقی را می توان مشاهده کرد. در شمال غرب ایران اورارتوها در اطراف ماکو و شمال آذربایجان مستقر بودند و ساختمانهای خود را از سنگ می ساختد. می توان گفت که شیوه پارسی عناصری را از اورارتوها الهام گرفته بوده است . به طور مثال در اطراف دریاچه ارومیه خانه های روستایی برج مانندی را می ساختند . این خانه ها ارتفاع زیادی داشته که از طبقه همکف آن استفاده نمی شده است. آنها برای در امان بودن از حیوانات وحشی و رطوبت با قرار دادن نردبانی به طبقه بالا می رفته اند . این نردبان بعد از استفاده برداشته می شده است . از خانه ها به شکلی دیگر در شیوه پارسی در منطقه پارس استفاده می شده است. به طور مثال شکلهایی شبیه به ستونهای دوریک و ایونیایی را در دخمه های داو دختر پارس (داو به معنی مادر یا دایه) از زمان مادها و قزقاپان در سلیمانیه کردستان عراق ، سکاوند در کرستان فعلی ، فخرگاه در کردستان ، به صورت نقشهایی بر روی سنگ مشاهده می کنیم. شاید بتوان منطق این شکلها را دو روش ساخت آنها یافت . معمولا برای سوار کردن دو تیر بر روی یک ستون و نگهداری آنها به وسيله کنف خرما آنها را به هم بسته و سپس تخته ای روی آنها می گذاشته اند . در پارسه (تخت جمشید) این شکل چند جا تکرار شده است . سر ستونها به صورت کله گاو ساخته شده سپس با همین روش تیر سقف به آنها وصل گردیده است. یعنی در فاصله بین دو کله گاو تیری قرار داده شده سپس تیرچه ها روی آن قرار گرفته اند . به عبارت دیگر سر ستون های کله گاوی در گودی پشت آنها سر تیرها جای می گرفته اند و از رانش آنها نیز جلوگیری می شده است. پس هر کدام از این آرایه ها در عین اینکه یک آذین بشمار می رفتند، دارای منطق نیارشی هم بوده اند. این مثالها تداوم را در معماری ایرانی نشان می دهد چنانچه این روش ساخت ساختمانهای ستوندار با پوشش تیر بعد از اسلام نیز ادامه پیدا کرد.

شيوه ی پارسی

نام این شیوه از تیره ی پارس بر گرفته شده که در این روزگاران بر کشور پهناور ایران فرمانروایی می کردند. دولت ماد در سال ۵۵۰ قبل از میلاد برافتاد و جزء دولت پارس شد. دولت پارس از سال ۵۵۰ تا ۳۳۰ پیش از میلاد مسیح (ع) بر بخش بزرگی از نواحی شرق هندوستان و آسیای مرکزی تا ممالک شمال آفریقا و تمام بالكان فرمانروایی می کرده است . از مادها و پارسها نیز آثاری در شمال غرب ایران دیده شده و این طور تصور می شود که آنها به هنگام مهاجرت به مناطق مرکزی در مسیر خود از تمدنهای موجود در منطقه نکات مثبت را گرفته سپس برساو کرده اند . دیدیم که در آن منطقه اورارتوها معماری سنگی همراه با روش ساختمانی تیرپوش را داشتند. در قسمت مرکزی ایران نیز عیلامیها دارای معماری پیشرفته ای بوده اند ، در همین مکان آثاری از فن و ساخت طاقها را به روشهای رومی و ضربی می بینیم . بنیاد شیوه پارسی از همان بناهای ساده که در مناطق غرب و شمال غرب و دیگر مناطق بوده ، گرفته شده است ، اما مسأله تازه ای که با قدرت گرفتن حکومت پارسها اتفاق می افتد ، همکاری هنرمندان مختلف از سرزمینهای گوناگون است. بدیهی است کشوری با بزرگی ایران دوره هخامنشی با سرزمینهای مختلف زیر سلطه خود این کار را باید انجام دهد . اهم مشخصات و خصوصیات این شیوه به شرح زیر است :

۱- استفاده از سنگ بریده و منظم پاکتراش و گاهی صیقلی و تهیه بهترین نوع مصالح از لحاظ مرغوبیت و رنگ و دوام از هر جا که میسر بوده است.

۲- آماده کردن پی بنا با سنگریزه و سنگ لاشه و بنای ساختمان بر روی سکو و تختگاه .

٣- نهادن ستونها در حداکثر فاصله ممکن و تا ارتفاع بسیار چشمگیر و آرایش سرستونها با جزئیاتی که برای بردن بار سقف چوبی کاملا متناسب و منطقی باشد.

۴- پوشش با شاه تیر و تیرچه چوبی سخت و بریده و درودگری شده .

۵- آرایش دیواره های اطراف پلکانهای کوتاه و مالرو با نقشهای برجسته و کنگره های زیبا و متناسب .

6-ساختن دیواره های جدا کننده با خشت خام و آرایش داخلی و خارجی آن با رنگ کاشی لعابدار .

۷- پرداختن فرش کف با بهتری مصالحی که در آن روزگار یافت می شده است .

۸- تعبيه سایبان و آفتابگیر منطقی و ضروری برای ساختمانها .

۹- در معماری پارسی آسمانه تخت با تیر و ستون اجزاء اصلی ساختمان بوده است.

در مورد دقت سازندگان باید بگوییم که در ریسمان کشی ستونهای پارسه (تخت جمشید) ، آنقدر این نشانه ها دقيق هستند که میلیمتری با هم اختلاف ندارند .

شیوه پارتی (اشکانیان)

تیره ی پارت یکی از شعب نژاد آریایی است که سرزمین آنها ابتدا شمال خراسان بوده است. این شیوه به معماریی گفته می شود که بعد از حمله اسکندر در ایران معمول شده و در دوره اشکانی ، ساسانی، صدر اسلام و در بعضی نقاط حتی بعد از اسلام تا قرن سوم و چهارم هجری ادامه داشته است که متأسفانه آثار کمی از دوره ی اولیه آن در ایران به جای مانده است. بعد از حمله اسکندر ، یونانیها سعی داشتند که به نحوی سلیقه و فرهنگ خود را بر ایرانیان تحمیل کنند. اسکندر برای نیل به این هدف مخصوصا در ایران فرمان داد تا ده هزار تن از سربازان و سرداران او با زنان ایرانی وصلت کنند و خود نیز از میان شاهزادگان ایرانی دو دختر را به همسری برگزید . اما در عمل می بینیم که این اقدام مطلقا انجام نگرفت و بر خلاف اقوامی که در این شرایط فرهنگ حاکم را می پذیرفته اند ، ایرانیان در غالب موارد تن به این عمل ندادند . همان طور که می دانیم ، معماری و هنر یونانی به خاطر ظرافت و نظم و تزیین آن در طول تاریخ معماری اروپا در چندین دوره مورد تقلید قرار گرفته است ، البته این خصوصیات کمکی به تنوع نمی کرد و در نهایت ، از فرمولهای به دست آمده ، عدول نمی کرده و به همین دلیل حالت تکرار را در پلان و شکل بناهای یونانی می بینیم پروفسور امية ، خاورشناس فرانسوی گفته بود که به کسانی که دوستدار هنر هستند، توصیه می کنیم اول به یونان بروند و بعد به ایران ، چون در ایران تنوع در بناها حتی در یک دوره تاریخی به خوبی مشاهده می شود . بر عکس آنچه که در یونان به صورت تکرار دیده می شود . البته این فقط یک تنقید هنری است .

در معماری بناهای مسکونی ایران نیز گاهی این حالت دیده می شود . معماران از لحاظ منطق ساخت به جایی می رسند که یک پلان و یا یک شکل کلی تثبیت می شود و مثلا همه خانه ها در دوره ای از تاریخ تقریبا شبیه به هم می شوند و فقط در جزئیات تفاوتهایی پیدا می کنند . البته این یک عیب در تفکر یونانیان است که این روش را بهترین دانسته و به همین بسنده می کنند . شاید بتوان یکی از دلایل عدم انتخاب شیوه های یونانی را در نوع مصالح دانست . همان طور که میدانیم در یونان و روم معادن سنگ ساختمانی ، خوب و بدون رگه بوده است. البته در سکوی کنار پله های ورودی تخت جمشید نیز سنگهای بزرگی دیده می شوند ، اما فقط به دلیل عدم هماهنگی با اقلیم ، خانه های روستایی را از سنگ ساخته و ساختمانها از خشت است . در کل می بینیم که کاربرد سنگ با اقلیم ایران هماهنگی نداشته و این خود یکی از دلایل عدم استفاده از سنگ در ادوار مختلف است. از طرف دیگر قبل از این دیدیم که نقشهای ستونهای یونانی را قرنها قبل در کردستان و پارس داشته ایم ولی در عمل بعدها کمتر به کار گرفته شده اند . تنها چیزی که از شیوه یونانی در ایران موجود است ، مربوط به بنایی در نزدیکی محلات به نام «معبد خورهه» است که به نادرست آتشکده نیز گفته می شود و ستونهای به کار رفته در این معبد از نوع یونیک است . این معبد را شاید سلوکیان (جانشینان اسکندر) ساخته باشند. اما در هر حال پلان آن بیانگر آتشکده بودن آن نیست. در مجموع با وجود جاذبه های تمدن یونان ، پارتها دنبال آن تمدن نرفته و حتی از معماری هخامنشی نیز تقلید نکرده اند. از طرف دیگر برای رسیدن به خودپسندگی و استفاده از مصالح بوم آورد نمی توانسته اند مصالح را مثل دوره ی هخامنشی از راههای دوردست بیاورند. به همین دلیل اختراع بزرگی را در طول تاریخ معماری بشر که همان پوششهای طاقی در دهانه های بزرگ و در سطوح چهار گوش است شکل داده اند. البته در معماری دوره های قبل از آن نیز از پوششهای طاقی در ایران استفاده شده است. ولی به نظر می رسد که پارتها، به دلیل ضرورتهای مختلفی که در آن زمان ایجاب می کرده ، به معماری و هنر قدیم ، خصوصا معماری زمان مادها و حتی پیش از آن یعنی عیلامیها (چغازنبیل) بازگشته ، و با توان بسیار بالایی پوششهایی با دهانه بزرگ را از مصالح موجود پوشانده اند .

کلیاتی از ویژگیهای شیوه ی پارتی به شرح زیر است:

1-حداکثر استفاده از مصالح محلی (بوم آورد) مثل استفاده از سنگ لاشه ، خشت خام یا پخته و ...

۲- استفاده بسیار خوب از تکنیک پیشرفته طاق و گنبد

3- تنوع فوق العاده در طرحها

4-پرهیز نکردن از شکوه ارتفاع زیاد

......................

محمدکریم پیرنیا

نوشتن دیدگاه


گزینش نام برای فرزند

نگاره های کمیاب و دیدنی