بازار مهم ترین محور ارتباطی و فضای شهری در شهرهای ایرانی در گذشته به شمار می آمده است زیرا بازارهای اصلی و دائمی در هر شهر به طور معمول در امتداد مهم ترین راه و محور شهری که از یک دروازه شروع می شد و تا مرکز شهر ادامه می یافت، شکل می گرفت.

 

1-عناصر و فضاهای شهری و ارتباطی

راسته اصلی -  بازارهای اصلی ایرانی غالبا به شکل خطی و در امتداد مهم ترین راه و معبر شهری شکل می گرفته است، به همین سبب مهم ترین بخش و عنصر اصلی یک بازار، راسته اصلی آن است. یک راسته بازار در ساده ترین شکل با دکان های واقع در دو سوی آن شکل می گرفت. بسیاری از بازارها به تدریج ساخته می شدند و توسعه می یافتند و به همین دلیل امتداد راسته این بازارها به پیروی از صورت معابر غیر مستقیم و به شکل ارگانیک بوده است. شمار اندکی از بازارها که توسط حاکم یا افراد خیرخواه ساخته می شد، مستقیم و طراحی شده بود. در امتداد یک راسته اصلی اصناف گوناگونی مستقر می شدند، به این ترتیب که هر صنف در بخشی از راسته اصلی جای می گرفت. در بعضی از شهرهای بزرگ دو یا چند راسته اصلی به صورت موازی با متقاطع پدید می آمد.

راسته فرعی-  بازارهای شهرهای بسیار کوچک تنها از یک راسته اصلی تشکیل می شد اما در شهرهای متوسط و بزرگ افزون بر راسته اصلی، تعدادی راسته فرعی به صورت موازی یا عمود بر راسته اصلی پدید می آمد که حاصل توسعه بازار در معابر فرعی بوده است. شمار معابر فرعی در هر بازار به رونق و توسعه فعالیت های اقتصادی در آن شهر بستگی دارد. اغلب موارد راسته های فرعی هرکدام به یکی از اصناف یا پیشه وران اختصاص می یافت و کالای خاصی در آن عرضه می شد. ارزش مکانی و اقتصادی راسته های فرعی غالبأ کمتر از راسته اصلی بوده است.

ورودی بازار قدیم شیراز

دالان -  دالان یک فضای ارتباطی است که غالبا در فضاهای معماری به شکل خطی نقش رابط بین فضای بیرونی با فضای درونی ساختمان یا تنها بین فضاهای درونی بنا را دارد. دالان در بازارهای بزرگ نیز یک فضای ارتباطی است و غالبا به صورت کوچه یا راسته ای کوچک و فرعی است که از یک سو به راسته ای دیگر و از سوی دیگر به یک کاروانسرا مربوط است و به طور معمول در دو سوی آن تعدادی حجره و دکان وجود دارد. در بازار تهران شمار زیادی دالان وجود دارد. چهارسو - محل تقاطع دو راسته اصلی و مهم بازار را چهارسو می نامند. در بعضی از موارد در محل برخورد دو راسته طراحی شده بازار غالبا فضایی طراحی شده به صورت چهارسو می ساختند که به سبب موقعیت ارتباطی آن، ارزشمند به شمار می آمد. چهارسوی بزرگ بازار اصفهان و چهارسوی بازار لار، چهارسوی بزرگ بازار تهران، و نیز چهارسوی بازار کرمان و چهارسوی بازار بخارا از نمونه های خوب باقی مانده به شمار می آیند.

شیراز بازار وکیل

باید توجه داشت که به هر تقاطعی که از محل برخورد دو راسته بازار ایجاد می شد، چهارسو گفته نمی شد، بلکه تنها برخی از این فضاها را که از لحاظ موقعیت شهری و اقتصادی مهم بودند،چهارسو می گفتند.

در برخی از دوره های تاریخی به پیروی از واژه عربی سوق به معنی بازار، به جای چهارسو از واژه چهارسوق استفاده می کردند.

میدان  - در کنار یا امتداد بعضی از بازارهای مهم در شهرهای بزرگ یک میدان شهری یا ناحیه ای وجود داشت، زیرا بازار مهم ترین راه و معبر شهر بود و در بیشتر موارد با یک میدان شهری مرتبط بود. بازار بزرگ اصفهان با دو میدان، سبزه میدان (میدان کهنه) و میدان امام (نقش جهان) مرتبط است. در کنار قسمتی از بازار کرمان، میدان گنج علیخان قرار دارد. سبزه میدان در کنار بخشی از بازار تهران بود و هنوز قسمتی از فضای آن باقی مانده است. میدان خان در یزد از این نوع میدان ها به شمار می آید. گاه در امتداد بازار یک یا چند میدانچه وجود داشت که در مواردی در قرن های اخیر بعضی از این نوع میدانچه ها را تکیه یا حسینیه نیز می نامیدند. نمونه هایی از آن را هنوز در بازار سمنان و بازار تجریش می توان دید.

جلوخان -  جلوخان به عنوان یک فضای شهری عبارت از فضایی ارتباطی به شکل یک میدانچه است که از چهار یا سه طرف محصور و دارای فضای ساخته شده است و به عنوان یک فضای ورودی، مکث و تجمع مورد استفاده قرار می گرفت. جلوخان اصلی مسجد امام (شاه، سلطانی در بازار تهران که یک جبهه آن تغییر شکل یافته و هنوز سه جبهه آن کمابیش مانند گذشته است، و جلوخان های مسجدالنبی (ص) (شاه) در بازار قزوین که مقداری تغییر شکل یافته اند و جلوخان سردر قیصریه در بازار اصفهان از نمونه های باقی مانده جلوخان های بازار به شمار می آیند. جلوخان مسجد جامع یزد که در بازار این شهر بود تغییر شکل یافته و از میان رفته است. کمپفر درباره جلوخان سردر قیصریه در بازار اصفهان چنین اظهار داشته است:

آن قسمت از میدان که به طرف مدخل بازار است در اختیار عموم قرار دارد. در اینجا خرده فروشان، سمسارها، آب نبات فروش ها، پاره دوزها و اسلحه سازها جمع شده اند و به خصوص مسگرها و قلع کارها و از آنها گذشته هنرپیشگان، دلقک ها، کشتی گیر ها، شاعران و مردمی سرگردان از این قبیل گرد آمده اند.

اصفهان - جلوخان بازار

۲. عناصر و فضاهای معماری بازار

حجره (دكان) حجره یا دکان را می توان ساده ترین و کوچک ترین، اما مهم ترین عنصر و فضای بازار دانست. شماری از دکانها یا حجره ها وقتی که به صورت خطی در دو سوی معبری قرار گیرند، یک راسته بازار را پدید می آورند. مساحت حجره ها بسیار متفاوت و به طور متوسط از ده تا بیست و پنج متر مربع بوده است. حجره های واقع در طبقه همکف و هم تراز با سطح معبر به طور معمول نقش یک مغازه یا دکان را داشت که کالاهایی در آن عرضه می شد، درحالی که حجره های واقع در طبقه فوقانی بازارهای دو طبقه بیشتر به عنوان دفتر کار و فضای اداری یک تجارتخانه مورد بهره برداری قرار می گرفت. بعضی از حجره های واقع در طبقه فوقانی بازارها نیز به عنوان کارگاه استفاده می شد.

بعضی از حجره های بازار کمی (در حدود پنجاه تا هفتاد سانتی متر) از سطح معبر بالاتر بودند. حجره های بازار وکیل شیراز هم اکنون نیز چنین وضعی دارد. در این حالت در برخی موارد در زیر هر حجره یک انبار می ساختند.

میدانگاه تجاری قزوین

حجره های بعضی از پیشه ورانی که کالاهایی را تولید و سپس عرضه می کردند، نقش یک کارگاه را نیز داشت و اغلب در این حالت کف این حجره ها هم تراز سطح معبر یا اندکی پایین تر بود. بسیاری از آهنگری ها، مسگری ها و نجاری ها چنین وضعی داشتند. بعضی از حجره ها افزون بر فضای اصلی، بخشی به صورت صندوقخانه داشتند. صندوقخانه فضایی واقع در انتهای حجره بود که با دیواری جداکننده از فضای اصلی حجره متمایز می شد.

حجره های بازار

حجره نام عمومی فضای شکل دهنده به کاروانسراها هم هست. حجره های کاروانسراها نیز گاه در دو طبقه ساخته می شدند که حجره های طبقه همکف بیشتر جنبه تجاری یا کارگاهی و حجره های طبقه فوقانی اغلب جنبه دفتری و اداری و گاه کارگاهی داشت.

حجره های بازار

کاروانسرا (سرا) -  کاروانسراها را می توان مهم ترین فضای معماری طراحی شده در بازارها و تقریبا همانند پاساژهای امروز دانست. یکی از علل پیدایش کاروانسراها را می توان محدود بودن طول راسته های بازار دانست، همانگونه که امروزه اگر یک خیابان تجاری بسیار پررونق شود به گونه ای که تمام دکان های واقع در امتداد آن پاسخگوی نیاز موجود به فضاهای تجاری نباشد، به تدریج پاساژهایی در پشت دكانها ساخته می شود و تنها ورودی آنها را به آن خیابان قرار می دهند و به این ترتیب به ظرفیت فضاهای تجاری یک خیابان افزوده می شود. در گذشته هم اگر بازار اصلی یک شهر توسعه می یافت، این توسعه هم در جهت امتداد طول و محور راسته اصلی بازار صورت می گرفت و هم تعدادی کاروانسرا در پشت راسته اصلی و گاه در کنار راسته های فرعی ساخته می شد.

در چندسال گذشته به تدریج در بازارها به جای واژه کاروانسرا، واژه سرا را به کار می برند. پس از اینکه نقش کاروان ها در حمل و نقل ضعیف شد و از کالسکه، درشکه و سپس وسایل نقلیه موتوری استفاده شد، پیشوند «کاروان» از کلمه کاروانسرا حذف شد، و به کاروانسرای شهری، سرا گفته شد. واژه سرا در گذشته به معنی خانه بوده است.

بازرگانی در میدان امام اصفهان

کاروانسراها فضاهایی درونگرا و دارای یک حیاط مرکزی بودند که حجره هایی در چهار سمت آن در یک یا دو طبقه ساخته می شد. به طور معمول حجره های واقع در چهار سمت کاروانسرا با اندازه هایی کمابیش یکسان ساخته می شدند و تنها حجره ها یا فضاهای واقع در امتداد محورهای تقارن حیاط ممکن بود در مواردی بزرگ تر و مجلل تر از سایر حجره ها طراحی و ساخته شود. بعضی از کاروانسراها فضاهایی خدماتی به صورت انبار در طبقه زیر همکف داشتند که در این حالت یک طبقه، دو طبقه و گاه سه طبقه واقع در روی آن به حجره ها اختصاص می یافت.

کاروانسراهای شهری محل عرضه كالا بود. معمولا حجره های طبقه همکف را در بسیاری از کاروانسراها به عنوان دکان به عرضه کالا اختصاص می دادند و حجره های طبقه فوقانی بیشتر به صورت یک فضای دفتری و اداری به بازرگانانی اختصاص داشت که به صورت عمده به خرید و فروش کالاها می پرداختند و کالاهای عرضه شده توسط آنان در انبار قرار داشت و از آنجا حمل و نقل می شد. البته همه کاروانسراها از لحاظ اقتصادی و اجتماعی اعتباری یکسان نداشتند. کاروانسراهایی که به مسجد جامع و مرکز شهر و راسته های عرضه کالاهای گرانبها نزدیک بودند، معتبرتر و جایگاه بازرگانان ثروتمند بودند، در حالی که کاروانسراهایی که در نزدیکی دروازه های شهر و راسته های ویژه عرضه کالاهای ارزان قیمت بودند، بیشتر به پیشه وران و تولیدکنندگان اختصاص داشتند.

در بیشتر کاروانسراهای شهری فضایی برای چهارپایان در نظر نمی گرفتند، زیرا استقرار آنها در کاروانسراهای معتبر شهری جنبه کوتاه مدت و موقت داشت و در هر شهر یک یا چند کاروانسرا برای استقرار چهارپایان به ویژه چهارپایان کاروان های تجاری که از شهری به شهر دیگر می رفتند، در نظر می گرفتند و تنها در بعضی از کاروانسراها یک یا چند فضا برای استقرار تعداد محدودی چهاربا در نظر می گرفتند.

ورود کاروان های تجاری یا حتی مسافری از همه دروازه های شهر آزاد نبود، بلکه در هر شهر یک یا چند دروازه را که در امتداد راه های اصلی یا بازار شهر بود، برای ورود کاروان ها در نظر می گرفتند. هنری موزر که در دوره قاجار به تهران آمد، به این موضوع چنین اشاره کرده است:

دروازه دولاب یکی از دوازده دروازه شهر است. بسیار ممتاز است برج های کوچک و جلوخانها دارد که از آجرهای مینایی رنگ زینت یافته است. دخول از دروازه مزبور به جهت کاروان ممنوع است و ما مجبور شدیم که از امتداد خندق که دور شهر واقع است طی مسافت نموده از دروازه شمیران داخل شهر شویم.» در کاروانسراهای برون شهری و بیابانی فضای وسیعی به اصطبل اختصاص می یافت، زیرا کاروانسراهای برون شهری محل اقامت موقت کاروانیانی بود که در طی سفر در برخی از نقاط به مدت یک یا چند روز استراحت می کردند و برای ایجاد فضایی آرام و امن جهت چهارپایان، اصطبل هایی بزرگ در پشت حجره ها می ساختند.

در شهرهای بزرگ حجره هایی را (به ویژه در طبقه فوقانی) در یک یا چند کاروانسرا به اقامت مسافران اختصاص می دادند. میرزا علی خان نائینی در سفر به یزد به یکی از این گونه کاروانسراها رفت و آنجا اقامت کرد. وی در این مورد چنین نوشته است:

خلاصه وارد شهر شده، مستقیما به کاروانسرای حاجی غلامرضا منزل شد. چند نفر از مردم نائین هم در این کاروانسرا هستند. خیلی مراقبت نمودند. از وقایع تائين و احوال والد پرسیدم»

در بازار شهر شماخی کاروانسرایی مخصوص روس ها و کاروانسرایی مخصوص لزگیها وجود داشت. آدام الئاریوس درباره بازار و یکی از کاروانسراهای آن چنین اظهار داشته است:

در قسمت جنوبی شهر بازار بزرگی با چند کوچه سرپوشیده قرار دارد که در آنجا حجره هایی با انواع و اقسام کالا و اجناس از قبیل کتان، ابریشم، نقره و طلا آلات، تیر، کمان، شمشیر و سایر صنایع دستی وجود دارد و می توان این اجناس را با بهای ارزان خریداری کرد. کنار بازار دو محل خرید و فروش با دالان و حجره های مجزا وجود دارد که سوداگران بیگانه اجناس را به طور عمده معامله می کنند. یکی از آنها کاروانسرای شاه نام دارد که روس ها در آنجا به تجارت فلز، روی، مس، چرم دباغی شده و پوست سمور روسی می پردازند.»

بسیاری از کاروانسراهای بزرگ و عالی بیش از یک ورودی داشتند، زیرا در این حالت افراد بیشتری از کاروانسرا عبور می کردند و مانند پاساژهای امروزی که اگر در امتداد یک مسیر یا راه قرار گیرند، با رونق تر می شوند، این گونه کاروانسراها نیز به سبب آن که در مسیر یک راه یا معبر واقع می شدند، رونق بیشتری پیدا می کردند، چند نمونه از کاروانسراهایی که چهار ورودی داشتند باقی مانده است، مانند کاروانسرای گلشن در اصفهان و کاروانسرای سعدالسلطنه در قزوین در بعضی از موارد افراد کاروانسرایی می ساختند و درآمد آن را برای مزار یکی از بزرگان دینی یا گاه به مزار خود یا مجموعه ای که در نظر داشتند، وقف می کردند. برای نمونه می توان به برخی از موقوفات امیر جلال الدین چقماق در یزد اشاره کرد. در کتاب جامع مفیدی در این مورد چنین نوشته شده است :

و نیز امیر عادل بر بیرون کاروانسرای مذکور بازاری مشتمل بر دکاکین بسیار ساخت و آن بازار تعلق گرفت بر کار وکلای نواب مستطاب مرحوم مغفوره زینت بیگم طاب مزارها حبيه صغرای نواب جنت مکان علیین آشیان شاه طهماسب و در حین حیات وقف فرمود بر مزار منور و مرقد مطهر خود که در مشهد مقدس معلی مزکی واقع است و بحمدالله و تعالی که فتوری بقواعد آن راه نیافته و موافق شرط واقف به مصرف می رسد.»

تیمچه -  واژه «تیم» به معنی کاروانسرا بوده است، چنان که ناصرخسرو در سفرنامه خود از این واژه استفاده کرده است و تیمچه به معنی تیم کوچک یا کاروانسرای کوچک بوده است اما در دوره معاصر به کاروانسراها یا سراهای کوچک و سرپوشیده، تیمچه می گویند، مانند تیمچه امین الدوله در کاشان. این خصوصیت کالبدی تیمچه ها، یعنی سرپوشیده بودن آنها، فضای مناسبی برای عرضه کالاهای گرانبها مانند فرش، دور از آسیب باد و باران و آفتاب پدید می آورد. به همین سبب فضای تیمچه ها غالبا نسبت به کاروانسراها از لحاظ اقتصادی گران تر بوده و برای عرضه اجناس ارزان قیمت از آنها استفاده نمی کردند. در دوره قاجاریه طرح های متنوعی از ترکیب تیمچه و کاروانسرا پدید آمد و نمونه های متعددی از چنین فضاهایی ساخته شد. سرا و تیمچه امیر در تبریز و سرا و تیمچه حاج رضا در قزوین از نمونه های این نوع بناها هستند. در بسیاری از این ترکیب های فضای تیمچه به عنوان بخشی از فضای ورودی سرا نیز مورد بهره برداری قرار می گرفت.

تیمچه بازار تبریزس

دیولافواکه که به ایران آمده بود، به کارکرد و خصوصیات کالبدی تیمچه ای در بازار کاشان به نام تیمچه نو اشاره کرده که توصیف وی نشان دهنده برخی خصوصیات کالبدی و کارکردی تیمچه ها با کاروانسراهای مسقف بوده است. البته در متن ترجمه کتاب به این تیمچه با عنوان کاروانسرای تازه اشاره شده است. متن مزبور چنین است:

بازار این شهر کاشان وسیع است و سقف آن دارای گنبدهای کوچکی است که به هم پیوسته و جابه جا کاروانسراهایی هست که مخزن مال التجاره است. این کاروانسراها تاجرنشین و غیر از آنهایی هستند که مسافرین در آنها منزل می کنند. اینها دارای بناهای مجلل و مزینی هستند. یکی از بهترین نمونه های آنها کاروانسرای تازه تیمچه نو است که تجار ساخته اند. شکل آن مانند منشور مربع القاعده است و در دو طرف آن درب ورودی دارد. تمام بنا با آجر ساخته شده و در سقف و دیوارهای آن آجرهایی به کار رفته که کنار آنها مانند کاشی لعاب دار برجسته است و نمایش قشنگی دارد. در سقف آنهم سه روزنه بزرگ است که به قدر کافی محوطه را روشن می کنند. این بنای مهم که پر از مال التجاره های گرانبهاست بهتر از هرگونه احصائیه و محاسبه ای اهمیت تجارتی و آبادی و ترقی شهر را نشان می دهد. در این کاروانسرای نو پارچه های ابریشمی و مخمل های عالی دست بافت که محصول همین شهر است به فروش می رسد.»

بازار بدون سقف لنگرود

قیصریه- واژه قیصریه از کلمه لاتینی کایساریا به معنی بازار شاهی مشتق شده است. در بعضی از منابع اشاره شده که واژه قیصریه با کلمه قیصر یا سزار مربوط بوده است. در ایران به فضایی قیصریه گفته می شد که از لحاظ خصوصیات معماری به یک راسته فرعی، دالان یا تیمچه و در موارد معدودی به یک سرا شبیه بود، اما از لحاظ کارکردی غالبا به عرضه کالاهای لوکس و گرانبها و به ویژه برخی از انواع منسوجات عالی اختصاص داشت، به همین سبب فضای قیصریه ها به هر شکل که بود، یک یا چند در ورودی داشت که در هنگام شب آن را می بستند. در اصفهان نمونه هایی از این نوع قیصریه ها وجود داشته است.

در بعضی از بازارهای عثمانی در شهرهای تاریخی ترکیه امروز و نیز در سوریه و الجزایر فضایی به نام بدستان وجود داشت که برخی از محققان اظهار داشته اند که نام آن از واژه بده بستان پارسی گرفته شده است. کارکرد بدستان کاملا مشابه کارکرد قیصریه بود و به عرضه کالاهای گرانبها و به خصوص منسوجات نفیس اختصاص داشت.

انواع فضاهای خدماتی- در هر بازار اصلی و دائمی متناسب با اندازه، وسعت و حجم مبادلات بازرگانی در آن، شماری فضای خدماتی مانند آب انبار یا سقاخانه، اصطبل یا شتر خان، برف انداز، انبار یا خانبار و مانند آن وجود داشت که نیازهای لازم به این گونه خدمات به این ترتیب تأمین می شد. شمار این نوع فضاها و موقعیت آنها در امتداد بازار به خصوصیات کالبدی و کارکردی بازار بستگی داشت. در بازارهای بزرگ فضاهایی وسیع برای انبار کردن کالاها در نظر گرفته می شد، درحالی که در بازارهای کوچک که پیشه وران بیشتر به خرده فروشی اشتغال داشتند، انبارهای کمتری مورد نیاز بود.

انواع فضاهای عمومی- به سبب آنکه بازار اصلی و دائمی هر شهر مهم ترین راه ارتباطی و عمومی شهر به شمار می آمد و بیشترین رفت و آمد در آن صورت می گرفت، بسیاری از فضاهای عمومی شهر در کنار راسته اصلی بازار یا با فاصله اندکی از آن ساخته می شد. برای مثال می توان به مسجد جامع اشاره کرد که به طور معمول در کنار بازار - مگر در موارد خاص - ساخته می شد. به همین دلیل در بیشتر شهرهای تاریخی کشور که ساختار تاریخی و کهن بافت قدیمی شهر کام دگرگون نشده است، استقرار مسجد جامع را در درون یا کنار بازار شهر هنوز می توان مشاهده کرد. بسیاری از مدرسه های علمیه و سایر فضاهای آموزشی، اداری و عمومی مانند دارالضرب، زورخانه و حمام در کنار بازار ساخته می شد.

برخی از ویژگیهای معماری بازار

1.شکل بازار

بازار را از لحاظ شکل فضای معماری آنها می توان به دو گروه طبقه بندی کرد: ۱. بازار خطی2. بازار متمرکز.

بازار خطی- بیشتر بازارهای ایرانی به ویژه بازارهای دائمی غالبا به شکل خطی هستند زیرا در امتداد راه ها و معابر شکل می گرفتند. بازارهای خطی به دو صورت ارگانیک (یا غیرمستقیم) و طراحی شده (یا مستقیم) بودند. بازارهای ارگانیک آن دسته از بازارها هستند که به تدریج در امتداد معابر ارگانیک و طراحی نشده شهری شکل می گرفتند و همراه با توسعه شهر، اندک اندک فضاهای جدیدی در امتداد آنها ساخته می شد. بازار تهران، بخش های عمده ای از بازار اصفهان، بخشی از بازار شیراز، بازار یزد و بخش هایی از بازار کرمان به صورت ارگانیک و طراحی نشده هستند، زیرا این شهرها غالية از توسعه روستایی بزرگ یا شهری کوچک و ارگانیک شکل گرفته بودند و راه ها و معابر آنها در ادامه جاده ها و معابر مالی رو و طراحی نشده توسعه یافتند و سپس به بازار تبدیل شدند.

شمار اندکی از بازارهای ایرانی یا به عبارت دقیق تر بخش هایی از بعضی از بازارهای ایرانی به شکل راهی مستقیم و طراحی نشده هستند. این نوع بازارها در زمانی پدید می آمدند که شخصی (حاکم یا یکی از بزرگان شهر) تصمیم می گرفت یک راسته بازار بسازد. در این حالت طبیعی است که از یک یا چند نفر معمار برای طراحی راسته بازار و کاروانسراها استفاده می کردند و غالبا راسته بازار به صورت مستقیم طراحی و سپس ساخته می شد. بازار وکیل در شیراز، قسمتی از بازار اصفهان در جبهه شمالی میدان امام (نقش جهان)، بازار لار و بازار اراک از نمونه های بازارهای خطی طراحی شده هستند.

چهارسوی بازار - اصفهان

بازار متمرکز - (به شکل میدان) بعضی از بازارهای ایرانی در فضایی متمرکز به شکل میدان تشکیل می شدند. بازارهای ایرانی در دو حالت به صورت متمرکز شکل می گرفتند. نخست، در حالتی که بازاری ادراری یا موقت به صورت بازارگاه و متمرکز در فضایی باز در کنار راه یا معبری پدید می آمد. دوم، در حالتی که یک میدان شهری یا ناحیه ای به شکل طراحی شده یا در مواردی به شکل ارگانیک و طراحی نشده به عنوان بازار نیز مورد بهره برداری قرار می گرفت.

درباره حالت نخست باید اشاره شود که بسیاری از بازارهای ادواری و موقت در فضاهایی باز و به شکل میدان گاه در کنار راه یا معبر یا در نزدیکی ورودی و دروازه سکونتگاه تشکیل می شدند و نحوه استقرار فعالیت ها و فضاها به دو صورت بود. گاهی اوقات پیشه وران و بازاریان در ردیف هایی منظم به شکل نوارهایی موازی مستقر می شدند و خریداران در هنگام حرکت در معابر خطی از بین فروشندگان و کالاهای عرضه شده عبور می کردند. اما در بعضی از مواقع فعالیت ها و فضاها به صورت کلمه ای و تقریبا نامنظم در سطح میدان مستقر می شدند. در حالت دوم، بازار در پیرامون میدانی طراحی شده تشکیل می گردد.

بازار میدان امام (نقش جهان در اصفهان، بازار میدان گنجعلیخان در کرمان، بازار میدان خان در یزد و سبزه میدان در تهران از نمونه های این گونه بازارها هستند. در بعضی از این میدان ها، دکانها در پیرامون میدان و در کنار فضای باز ساخته شده اند (میدان امام در اصفهان)، درحالی که در برخی از آنها یک رواق ممتد در دور میدان ساخته شده و دكانها در پشت رواق قرار داده شده اند (میدان خان یزد)

۲. پوشش بازار

بسیاری از انواع بازارها مانند بازارهای ادواری، بازارگاه ها و بازارهای موقت فاقد سقف و پوشش بودند، تنها بخش هایی از بازارهای دائمی و برخی از بازارچه هایی که در کنار معبر شکل می گرفتند، مسقف ساخته می شدند تا مردم در تابستان و زمستان از گرما و سرمای شدید و باد و باران و آفتاب در امان باشند.

پوشش برخی از بازارها در ساده ترین شکل با چوب یا حصیر و به شکل مسطح بود. بازار کوفه در ابتدا سایبان هایی از بوریا داشت. سپس خالدين عبدالله قسری (در اوایل قرن دوم هجری) قسمت هایی از بازار را نوسازی کرد و به بازرگانان کرایه داد. أحمد بن ابی یعقوب درباره بازار کوفه چنین گفته است:

و بازارها از قصر و مسجد تا سرای ولید تا قلائین تا سراهای ثقیف و اسجع قرار داده شده و سایه بان هایی از بوریا داشت، تا دوران خالدبن عبدالله قسری که بازارها را ساخت و برای هر صنفی از بازرگانان سرایی و دربندی قرار داد و کرایه آنها را به سپاهیان اختصاص داد». بلاذری درباره این بازار اشاره کرده است که خالد دکان هایی ساخت و سقف آنها را با گنبدهایی بلند از آجر و گچ پوشاند .

استفاده از چوب غالبأ موجب شکل گیری پوشش های مسطح و صاف می شد، درحالی که استفاده از مصالحی مانند آجر و گچ به طور معمول منجر به شکل گیری پوشش های گنبدی شکل می شد، زیرا با این مصالح به تنهایی نمی توان سقف هایی مسطح در دهانه های بزرگ پدید آورد. براساس مهری که در شوش به دست آمده و یک سیلوی غلات را نشان می دهد، پیشینه کاربرد سقف های گنبدی شکل در ایران حداقل به هزاره چهارم پیش از میلاد می رسد .

برای پوشاندن دهانه های بزرگ مانند پوشش چهارسوها و تیمچه ها از گنبد و کاربندی استفاده می کردند و دهانه های بزرگ را با تویزه های متقاطع به سادگی می پوشاندند و از لحاظ زیبایی می توانستند ترکیب هایی بدیع پدید آورند. زیرا کاریندی روشی بود که امکانات فراوان و متنوعی برای زیباسازی پوشش در بر داشت.

روی سقف بازار را مانند سایر بناها غالبا با کاهگل می پوشاندند؛ سقف تیمچه ها و برخی از فضاهای مهم و ارزشمند مانند مسجد جامع و بعضی از مدرسه های علمیه را با آجر و ملات های مقاوم می پوشاندند. مقدسی درباره پوشش بازار اصفهان در قرن چهارم هجری چنین اظهار داشته است:

برخی بازارهایشان سرپوشیده و برخی سرگشاده است. جامع در بازاری زیبا است که ستونهایی گرد دارد. آتشگاهی (گلدسته) در سمت قبله به بلندی هفتاد ذراع از گل دارد که هنوز هیچ نفرسوده است.» بازار تاشکند چنین توصیف شده است:

در تاشکند، بازار عبارت از فضای وسیعی است. در حقیقت شهری است که میان شهر دیگر واقع شده باشد. سقف کوچه های بازار از نی پوشیده شده و به این واسطه شعاع آفتاب و گرما در بازارها سرایت می کند. زمین بازار را متصلا آب پاشی می کنند و شخص وقتی که داخل بازار می شود از گرد و خاک کوچه ها آسوده شده، یک نوع فرح بر او دست می دهد. ازدحام در بازارها زیاد است و همواره شترها دیده می شود که بار آنها مال التجاره بود.» در بعضی موارد از سقف برخی از بناها بهره برداری می شد. برای نمونه می توان به رنگرزها اشاره کرد که در بسیاری از بازارها محصولات خود را پس از رنگ زدن در روی پشت بام خشک می کردند. همچنین شواهدی در دست است که گویا در موارد بسیار معدودی از سقف قسمتی از بازار برای مقاصد گذران فراغت یا برای خدمات رسانی استفاده می کرده اند. برای نمونه می توان به بازار شهر سمرقند در قرن چهارم هجری اشاره کرد که براساس متن کتاب حدود العالم من المشرق الى المغرب، در بالای بام بازار سمرقند جوی آب روان بود. متن مزبور چنین است:

سمرقند شهری بزرگست و آبادان است و با نعمت بسیار و جای بازرگانان همه جهانست و او را شهرتانست و قهندزست و ربض است، و از بالای بام بازارشان یکی جوی آب روانست از ارزیر، و آب از کوه بیاورده، و اندروی خانگاه مانویانست و ایشانرا نغوشاک خوانند و از وی کاغذ خیزدکی بهمه جهان به برند.

نمای بازار کرمان

در بسیاری از منابع تاریخی در هنگام توصیف خصوصیات کالبدی بازار غالبا به پوشش بازار اشاره شده، چنان که در مورد بازار اصفهان در کتاب نصف جهان في تعريف الاصفهان چنین نوشته شده است:

بازارچه چهارسو نقاشی است که در کمال زیبایی ساخته شده و بسیار قریب به بازار چه قیصریه است و قدری از آن عریض تر اما طول آن چندان نیست... و این بازارچه ها به غیر کاروانسرای تجارتی دیگر همه قسم دکان و متاعی در آن موجود است و در هر یک به کم و زیاد کاروانسرای بارانداز و اشترخان دارد و این بازارها نیز هم طاق چشمه است و در اصفهان هیچ بازار چوب پوشی ندارد.» اهمیت سقف راسته بازار در ایجاد فضای مطلوب برای عابران و خریداران چنان بود که در هنگام عمران، نوسازی یا گاهی اوقات در هنگام مرمت بازارها به مسقف نمودن راسته های بدون سقف اقدام می کردند. برای نمونه می توان به مسقف شدن بخشی از بازار شیراز چنین اشاره شده است:

تسقيف جمیع بازارهای شهر شیراز با آجر و گچ و تشکیل آنها بر سبیل بازار وکیل».

٣. برخی از خصوصیات راسته بازار

طول راسته بازارها اندازه معین و مشخصی نداشت و اندازه آن به وسعت شهر و رونق اقتصادی بستگی داشت. طول راسته بازار در شهرهای کوچک در حدود چند صد متر و در شهرهای بزرگ به چند کیلومتر می رسید. عرض راسته اصلی بازار به طور متوسط بین چهار تا شش متر بود. عرض برخی از راسته های بازار پس از آنکه شهر گسترش می یافت و جمعیت آن زیاد می شد، پاسخگوی حجم تردد در بازار نبود و به سادگی نیز نمی توانند عرض بازار را افزایش دهند، در نتیجه قسمت هایی از راسته بازار بسیار شلوغ می شد. همچنین عبور بعضی از بزرگان شهر به صورت سواره موجب اذیت مردم در راسته های کم عرض می شد. ابن بطوطه به شلوغی بازار خوارزم و فقدان فضای کافی برای عبور و مرور در آن بازار اشاره کرده است. همچنین مقدسی در قرن چهارم هجری از تنگی بازار شیراز شکایت کرده و گفته که در چهارپا به سادگی نمی توانستند از کنار هم عبور کنند. در بسیاری از موارد با وضع قوانین و قواعد لازم سعی می کردند که رفت و آمد در بازار تسهیل شود اما در برخی از شهرها به ویژه در دوره هایی که حکومت هایی ضعیف و ناکارآمد قدرت را در دست داشتند، قواعد مربوط به عبور و مرور خوب اجرا نمی شد و در بیشتر اوقات حرکت در بازار به سختی صورت می گرفت. سفیر حکومت پروس در ایران (آلمان) در دوره قاجار درباره نحوه تردد در بازار چنین اظهار داشته است:

شترها و قاطرها و اسبها و الاغها با بار خود به اندازه کافی راه عبور از بازار را مسدود می کنند... اسب سواری در بازار هم جالب و تماشاشایی و در عین حال خطرناک است. خطرناک از این نظر که کف بازار صاف نیست و صرف نظر از پستی و بلندی و ناهمواری هایی که دارد در آن چاله و چوله های زیادی وجود دارد که هر لحظه در آن هنگامه و شلوغی بازار ممکن است پای اسب در آن برود و همراه با سوار خود سرنگون شود.» تنها بعضی از بازارها دارای راسته های عریض و پهن بودند. درباره بازار ری گفته اند که بسیار عریض بود و در قسمتی از بازار آن، نهری در وسط جریان داشت که در دو سوی آن درخت کاشته بودند. در برخی موارد در شهرهایی که طراحی و سپس ساخته می شدند، بازارها را پهن می ساختند تا سپاهیان در هنگام برگزاری مراسم به صورت سواره بتوانند به راحتی از آن عبور کنند. درباره شهر سر من رأی چنین نوشته شده است:

و راه های ورودی آن را از سر رسته وسیع بزرگ از همان خیابانی که از وادی ابراهیم بن ریاح آغاز می شود قرار داد، و در هر رسته ای دکان هایی بود مشتمل بر اصناف داد و ستدها و صنعت ها و خرید و فروش ها، و پهنای هر رسته ای صد ذراع بود به ذراع سوداء تا هرگاه بخواهد در جمعه ها با سپاهیان و جمعیت های سواره و پیاده خود به مسجد آید، راه ورود به مسجد بر وی تنگ نگردد».

بازارهای ایرانی – حسین سلطان زاده

نوشتن دیدگاه


گزینش نام برای فرزند

نگاره های کمیاب و دیدنی