مهرمیهن | رسانه ی فرهنگ ایران

انگیزه های جا به جایی و کوچیدن روستاییان ایران به شهرها در سالهای گذشته

تا قبل از اصلاحات ارضی،نرخ مهاجرت از روستا به شهر در ایران پایین بوده است.مهمترین عامل مهاجرت در این دوره عامل رکودی یعنی افزایش نسبت جمعیت به سطح زیر کشت بوده است. بنابراین آزاد شدن بخشی از نیروی کار کشاورزی، تحت تأثیر عامل افزایش طبیعی جمعیت قرار داشت.

افزایش طبیعی جمعیت عمدتا حاصل پیشرفت بهداشت و درمان در سطح جهان و بهره گیری نسبی ایران از این پیشرفت و به عبارت خلاصه تر ریشه کن شدن اپیدمیهای ادواری بود که گاه منطقه ای را از جمعیت تهی می ساخت. همچنین دلایل سیاسی، دولت را وادار می کرد که بخشی از بودجه را صرف حداقلی از امکانات رفاهی از جمله مؤسسات بهداشتی نماید. این مؤسسات بالاجبار در شهر و در مقیاس بسیار کمتری در سطح روستاها مستقر می شدند. از آنجا که بروز اپیدمیها به علت تماس ها و ارتباطات افزایش یابنده بين شهر و روستا (هرچند نه به مقیاس کنونی) نمی توانست صرفا در شهرها مهار گردد، لذا پیشگیری می باید در سطح کشور و حتی در سطح منطقه یا در سطح جهان) صورت پذیرد، (نظير برنامه های مبارزه با مالاریا، برنامه های واکسیناسیون و غیره). از طرف دیگر پیشرفت و توسعه ارتباطات شهر و روستا (نظیر جاده ها، وسایل نقلیه و وسایل ارتباط جمعی و غیره) امکان توزیع مواد غذایی را در مواقع خشکسالی فراهم آورده و از مرگ و میر ناشی از قحطی های ادواری (چه در مورد مردم و چه در مورد دام ها) تا حدی جلوگیری می گردید. به علاوه این ارتباطات امکان استفاده روستاییان از امکانات درمانی و بهداشتی شهری را نیز فراهم می ساخت.

رشد جمعیت علاوه بر مسأله بهداشت و درمان، نتیجه بالا رفتن نسبی سطح زندگی (یا پیشرفت نسبی نیروهای مولد) بوده است که حاصل آن به نوبه خود بهبود نسبی سطح تغذیه مردم و بطور کلی بهبود امکانات زیست، ( پوشاك، مسکن و غیره) می باشد. در نتیجه عوامل فوق رشد جمعیت از 0/7 درصد در سال (تا سال ۱۳۰۰) به تدریج افزایش یافت در دهه قبل از اصلاحات ارضی به بالاترین حد خود یعنی حدود ۳ درصد رسید.

افزایش نرخ رشد جمعیت موجب افزایش نسبت جمعیت روستاها به سطح زیر کشت گردید . از طرف دیگر افزایش مطلق جمعیت روستایی همواره (به علت ارزانی نیروی کار) روش های عقب مانده (مبتنی بر کارگر) را در بخش کشاورزی یا به عبارت کلی تر کاربرد نیروی انسانی را به جای استفاده از ماشین آلات ترغیب می کرد. این امر موجب قطعه قطعه شدن زمین های زیر کشت و در نتیجه کاهش بازده زمین می گردید که به شکل دور تسلسل، این کاهش بازده مجددا درآمد خانوار روستایی را پایین آورده و نیاز او را به ممری تازه، یعنی اشتغال افرادی از خانوار روستایی در شهر، بیشتر می کند . همه عوامل فوق در این دوره، پديده ی مهاجرت روستاییان به شهر را (که البته بخاطر فقدان رونق نسبی زندگی و اقتصاد شهری، بکندی صورت می گرفت) توجیه می کند. .

بعلت بالا بودن تراکم جمعیت در ده، خروج روستاییان از واحد تولید کشاورزی به شهر در تولید تأثیر نداشته است و تا زمانی که مصرف فرد بیش از تولید اوست این مهاجرت نه تنها بزیان روستا نبوده بلکه موجب افزایش انباشت و بالا رفتن سطح زندگی در این بخش می گردید. اما از طرف دیگر وجود اختلاف (هرچند جزئی) در امکانات اشتغال و زندگی بیش از امکانات (اشتغال) شهر می گردید که حاصل آن بیکاری و در مواردی افت دستمزد (لااقل دستمزد حقیقی) در شهر بود.

البته نباید فراموش کرد مسأله افزایش جمعیت، پیدایش صنایع نوپا (نساجی و نفت و غیره) و برنامه های عمرانی شهری (که تقریبا از سال ۱۳۰۰ به بعد مطرح گردید، مانند ساختن جاده ها، خیابان ها و ساختمان های دولتی نظیر مدارسن، کارخانه ها ادارات و ساختمان های بخش خصوصی در اثر رشد شهرها هرچند بمیزان محدود) که بهرحال امکانات اشتغال را در شهر پدید می آورد و در این دوره (بخصوص اواخر آن) موجب جذب نیروی کار از روستا به شهر می گردید.

از طرف دیگر به علت ورود کالاهای خارجی و از دست رفتن بازار بعضی از کالاهای تولید پیشه وران در ایران ایجاد بعضی از صنایع داخلی به شیوه ی نوین، تولید، پیشه وری در شهر و روستا دگرگون گردید. در نتیجه همانطور که اشاره شد رابطه ارگانیکی که بین شهر و روستا در رابطه با این شیوه تولید وجود داشت (همانند تهیه مواد خام در روستا یا تهیه بعضی از ابزارها درشهر) برهم خورد و شبکه محلی استخراج مازاد روستایی نسبتا گسسته گردید.

همچنین پس از کودتای ۲۸ امرداد ۱۳۳۲ و بسط ارتباط خارجی ایران (بخصوص با امریکا) دولت سیاست دروازه های باز را اتخاذ کرد. از جمله اقدامات دولت وارد کردن مواد کشاورزی ارزان قیمت (مانند گندم و برنج و میوه) از امریکا و سایر کشورها بود که موجب بی صرفه شدن فعالیت های بخش کشاورزی، بخصوص از سوی واحدها با مالکینی که به کشت مکانیزه مایل بودند و در نتیجه موجب افت بازده این بخش در رابطه با رشد جمعیت و کاهش نسبی اشتغال در آن بخش کشاورزی گردید.

بعلاوه قانون انجام خدمت نظام (که از زمان رضاشاه تصویب و اجرا گردید) موجب آشنایی اجباری جوانان روستایی با زندگی شهری و ترغیب آنها به مهاجرت به شهر (خواه بطور دائم یا فصلی). پس از پایان خدمت نظام گشت.

بطور کلی عوامل فوق در این دوره موجب افت سهم بخش کشاورزی در تولید ناخالص ملی و کاهش نسبی و گاه مطلق اشتغال در این بخش گردید، که حاصل آن مهاجرت روستاییان به شهر بود. همانگونه که قبلا اشاره شد در آخرین دهه قبل از اصلاحات ارضی یعنی در سال های ۱۳۳۲۴۲ سالیانه ۲۰۰ هزار نفر بر جمعیت روستا اضافه می گردید (پس از کسر مهاجرین رشد جمعیت روستایی به 1/4 درصد در سال بالغ میشد) در حالیکه منابع تولید (زمین، آب و میزان بذر) تقريبا ثابت بود و تکنولوژی کشاورزی پیشرفت چندانی نکرده و شيوه تولیدی مشابه قرن های قبل باقی مانده بود. در این دوره میزان بعضی از محصولات کشاورزی نسبت به جمعیت حتى کاهش هم یافت . چنانچه طبق آمارهای رسمی ارزش افزوده کشاورزی در فاصله سالهای ۱۳۳۸ - ۴۲ حدود 1/5 درصد در سال بوده است. (در مقایسه با رشد جمعیت در این سالها که سالیانه در حدود ۳ درصد بوده است).

در نتیجه با توجه به موارد فوق می توان به اجمال گفت که در دو دهه ۲۰-۱۳۰۰ از آنجا که ساخت تولید و ساخت جمعیت روستایی تغییر چندانی نکرده، در نتیجه مهاجرت چندانی جز در موارد خشکسالی با آنچه که مربوط به سرباز گیری بوده دیده نمی شد ( 0/6 درصد در سال). در دهه ۳۲-۱۳۲۰ که رکود شهری ناشی از جنگ جهانی موجب رکود روستا گردید مهاجرت کندی از روستا به شهر آغاز شد ( 1/2 درصد در سال) و در دهه آخر قبل از اصلاحات ارضی یعنی دهه ۴۲-۱۳۳۲ (با رونق نسبی زندگی شهری و عمده شدن نسبی مازاد اقتصادی حاصل از درآمد نفت) بخش کشاورزی اهمیت خود را نسبتا از دست داد و شکاف شهر و روستا بیشتر گردید و در نتیجه مهاجرت روستاییان به شهر نیز افزایش یافت ( 1/4 ٪ در سال) بهر حال مهاجرت هنوز به وسعت دوره بعد از اصلاحات ارضی نبوده است.

بن مایه : کتاب : " شهرنشینی در ایران"

نوشته ی : فرخ حسامیان ، گیتی اعتماد ، محمدرضا حائری

در همین زمینه

نوشتن دیدگاه


دستاوردهای هموندان ما

بارگذاری
شما هم می توانید دستاوردهای خود در زمینه ی فرهنگ ایران را برای نمایش در پهرست بالا از اینجا بفرستید.
 

گزینش نام برای فرزند

 

نگاره های کمیاب و دیدنی

XML