مهرمیهن | رسانه ی فرهنگ ایران

سرگذشت بازماندگان یزدگرد سوم

پس از انقراض سلسلهء اصلی ساسانیان(156-422 م)فرزندان‌ یزدگرد تا چند دهه مدعی پادشاهی ایران بودند.بنابر اطلاعات به‌ دست آمده از اسناد کشور چین نام و زمان روزگار آنها به شرح ذیل‌ بوده است.(ردیف نام آنها با توجه به فهرست پادشاهان ساسانی‌ است که در آخر همین مختصر خواهد آمد).

Persian-Empire

فیروز سوم(876-156م)
پس از عزیمت یزدگرد سوم آخرین پادشاه ساسانی(156-236 م)به‌ خراسان و کشته شدن او در مرو،پسر بزرگش به نام فیروز(از بطن‌ مهرنگار دختر شیرویه،پاتخشازن یزدگرد)که به هنگام این واقعه‌ در تخارستان بود خود را پادشاه ایران خواند.مورخان مطالب‌ زیادی از او به جای نگذاشته‌اند و اطلاعات ما از او بیشتر از منابع‌ چینی است.
وی در زمان پدر در محاربه‌ای با مسلمین در سال 146 میلادی‌ ناکام مانده بود.پس از یزدگرد از فغفور چین یاری خواست و دولت‌ چین او را شاه ایران شناخت اما یاری کافی به جای نیاورد.خان‌های‌ ترک که با او همداستان بودند خود با چین درگیر شده شکست یافتند و این سبب شد که چین فیروز را در سال 166 میلادی به پادشاهی بر قلمرو آنان نیز بپذیرد و تمشیت قلمرو آنان را به او بسپارد.وقوع این‌ امر همزمان با آغاز خلافت معاویه ابن ابی سفیان(086-166 م)بود. فیروز جایی به نام‌ Toi lin را که در گوشهء شمال شرقی افغانستان‌ امروزی قرار داشت مرکز امارت خود ساخت.قلمرو حکومت او تا زرنج سیستان می‌رسید.
با فشار سپاهیان عرب فیروز تاب مقاومت نداشت،ناچار به‌ تخارستان عقب نشست.از آنجا به سال 476 میلادی سفیری به دربار چین فرستاد که با احترام پذیرفته شد.فیروز در سال 776 میلادی در شهری به نام‌ singanfuâþ changngan آتشکده‌ای ساخت.بنابر نوشتهء مورخان چینی،بارها از خاقان چین یاری خواست ولی چین از درگیری با اعراب امتناع داشت و به دادن جایی به او در منطقهء مرزی‌ چین در ترکستان اکتفا کرد و شهری به نام جن‌لن را به او سپرد.سپس‌ فیروز شخصا به دربار چین رفت و در شهر Ngan si به حضور خاقان‌ رسید و مقام و رتبهء«یاور دست راست»را برای او معین کردند. گروهی از همراهان یزدگرد در خراسان همچنان نزد او مانده بودند و برخی هم پراکنده شده به اوطان خود بازگشته بودند.
مرگ فیروز سوم به سال 876 میلادی در زمان معاویه به وقوع‌ پیوست.به هنگام مرگ به احتمال زیاد چهل و یک یا چهل و دو سال‌ داشت.
شمال شرق قلمرو فیروز tzi keek (تزیکیک)خوانده می‌شد که‌ همراهان فیروز در همان منطقه سکونت اختیار کردند و آنان که بعدها به او پیوستند نیز در همان جا مقیم شدند و به مناسبت نام منطقه‌ تازیک یا تاجیک خوانده شدند.رواج و استقرار زبان فارسی در آن‌ ناحیه از همان روزگاران و از همان‌هاست.
این «تازیک»نباید با کلمه«تازی»که در زبان فارسی به معنی عرب‌ است یکی دانسته شود.گرچه ظاهرا در تلفظ مشابه به نظر می‌رسند اما ریشهء متفاوتی دارند.کشور تاجیکستان اکنون،در منطقه شمال‌ شرقی افغانستان فعلی واقع است.به هر حال فیروز علاوه بر معاویه، اولین خلیفه اموی،با دو تن از خلفای راشد ین نیز معاصر بود.
نرسی دوم پور فیروز سوم(107-876 م)
نرسی د رزمان درگذشت پدرش فیروز سفیر او در دربار چین بود.سه‌ سال بعد یعنی در سال 186 میلادی،خاقان سپاهیانی به فرماندهی‌ «فون سنگ شیان»در اختیار او گذاشت که برای استرداد کشور ازدست رفته بکوشد.اما چنین به نظر می‌رسد که در خفاء فرمانده‌ چینی دستور یافته بود که در مسیر لشکرکشی به سوی ایران از شهر «آن شئی»به بهانه‌ای از پیشروی امتناع ورزد و چنین هم شد یعنی این‌ سردار و لشکر تحت فرمان او تا آن شهر آمدند اما صلاح ندیدند جلوتر بیایند.ونرسی تنها با همراهان خاص خود شتابان به‌ تخارستان بازگشت.مدت بیست سال یعنی تا107 میلادی در آنجا بماند.لشکریانش که از پیشروی به سوی ایران ناامید شده بودند هر یک راه خود را پیش گرفتند و پراکنده شدند.
نرسی در همان سال در روزگار خاقان«چن لونگ»باز به چین رفت‌ و از خاقان لقب «یاور دست چپ»یافت و همان جا بماند تا بمرد.
پوشن هو(پشنگ)(227-107 م)
پشنگ احتمالا یکی از فرزندان نرسی دوم است.در اسناد چینی او را «پوشن هو»خوانده‌اند.احتمال شاهی او یا بهتر بگوییم ادعای شاهی‌ بر ایران بدان سبب است که مدرکی در اسناد چیین به تاریخ 227 میلادی باقی است که می‌گوید وی خود را پادشاه ایران می‌خوانده‌ است.
خسرو پنجم(92-827 م)
در اسناد چینی به سال 827یا 927 میلادی نیز از شاهزاده‌ای به نام‌ خسرو از فرزند زادگان یزدگرد یاد شده است،که به احتمال قریب به‌ یقین مدعی سلطنت ایران بوده است وگرنه ذکر او در اسناد رسمی‌ چین بی‌مورد می‌نماید.به همین دلیل باید او را خسرو پنجم خواند.
از آغاز و پایان روزگار او مطلب دیگری تاکنون به دست نیامده است.
شاهزادهء ساسانی(237 میلادی) وی که نامش معلوم نشده است،در سال237 میلادی خود را پادشاه‌ ایران خوانده است.در آن سال یک کشیش مسیحی نستوری‌1را که‌ به زبان چینی او را Ki Li خوانده‌اند به سفارت به دربار چین فرستاده‌ است.گرچه از احوال و روزگار این فرزند یزدگرد نشان دیگری در دست نیست،اما همین امر نشان می‌دهد که فرزندان یزدگرد سوم پس‌ از او به مدت هشتاد و یک سال یعنی تا 237 میلادی در ادعای خود باقی بودند و این برابر زمان خلافت هشام ابن عبد الملک(347-427 م)از شاخهء بنی مروان بنی امیه است.
باری مقر فرزندان یزدگرد سوم جایی در تاجیکستان امروزی بوده‌ است.دنبالهء این پژوهش را تنها با دقت وسیع‌تر و امکانات بیشتر می‌توان گرفت.فعلا به همین جا،اصل مطلب به پایان می‌رسد.اکنون‌ فهرست نام و مدت سلطنت و در پاره‌ای موارد القاب پادشاهان‌ ساسانی را مذکور می‌دارم.
نام پادشاهان ساسانی در چند جدول متنوع از منابع گوناگون در آثار الباقیه عن القرون الحالیه دانشمند بزرگ اسلامی-ایرانی،یعنی‌ ابو ریحان بیرونی آمده است.با تطبیق آن جدول‌ها با شاهنامهء سخن‌سرای بزرگ طوس،فردوسی و با مراجعه و بهره گرفتن از آثار دانشمندان و خاورشناسان متاخر ومعاصر این فهرست نسبتا کامل‌ فراهم آمده است.به این نکته نیز باید اشاره کرد که ساسانیان مدعی‌ بودند که نژادشان به دارای دارایان،یعنی داریوش سوم،آخرین‌ پادشاه هخامنشی(033-633 ق.م)می‌رسید که شاهنامهء فردوسی‌ هم آن مطلب را مذکور داشته است.کارنامهء اردشیر پاپکان که به خط و زبان پهلوی ساسانی در زمان هرمز اول نوهء اردشیر(472-272 م) نوشته شده و هنوز باقی است به این ادعا اشاره دارد که برای مزید استحضار خوانندگان به نقل قول کوتاهی از اکتفا شده و به دنبال آن‌ فهرست مذکور می‌آید.بند 6:  ترجمه-ساسان شبان پاپک بود و همیشه با گوسپندان بود و از تخمک دارای دارایان بود.اندر دش حدائی‌ اسکندر نیاکان او در گریز و نهان روی بودند و با چوپانان و شبانان می‌زیستند.

چراغعلی اعظمی سنگسری - پایگاه مجلات تخصصی نور

در همین زمینه

دیدگاه‌ها  

+4 # عادل 1392-08-25 21:37
همه تاریخ ها در این متن برعکس نوشته شده اند. لطفا اصلاح بفرمایید.
پاسخ دادن
+15 # پیام 1394-09-03 20:59
متشکر.جالب و مفید بود.جای این تحقیقات در تاریخ ما خالیست.
پاسخ دادن
+8 # پیام پولاد 1396-07-26 10:14
از یزدگرد سوم دختری به نام اردک باقی ماند که پس از قتل یزدگرد به دست ماهویه مرزبان مرو، این دختر که خردسال بود اسیر شد و زمان خلافت حضرت علی، از این مرزبان که پیمان بسته بود خواستند اورا به کوفه بفرستند. با احترام از او استقبال شد. با یکی از اصحاب ازدواج کرد و خاندان اهل علم از او به جا ماند.محدث بزرگ عبدالرحمن بن اردک از فرزندان اوست.
گاها" در عرب وقتی مقام و نسب، مادر بالاتر باشد فرزند را بنام مادر میخوانند.
درود بر ایران و ایرانی که هر جا بروند (حتی وقتی شکست خورده باشند)، در اوج قرار میگیرند.
پاسخ دادن
+2 # روشنک 1397-02-28 18:23
آقای پیام پولاد بر مبنای چه مستنداتی این روایت را تعریف می کنید؟! لطفا منابع تاریخی قابل اعتماد برای حرفتان ارائه دهید.
پاسخ دادن
+4 # حمید 1397-03-02 17:10
منابع تاریخی بسیار معتبر بوده و کاملا درست است و سامانیان در بخارا و در حال حاضر تاجیکستان از بازماندگان ساسانیان میباشند
پاسخ دادن
+2 # ارش زند 1401-02-13 22:52
زمان پیروزسوم۵۰۰سال ازمیلادگزشته بوده چون پیدایش دین مربوطبه۱۴۰۰سال پیشه ومیلادمال۲۰۰۰سال پیش اختلافشون میشه بیش از۵۰۰سال چتورمیگیدسال۱۶۶میلادی
پاسخ دادن

نوشتن دیدگاه


دستاوردهای هموندان ما

بارگذاری
شما هم می توانید دستاوردهای خود در زمینه ی فرهنگ ایران را برای نمایش در پهرست بالا از اینجا بفرستید.
 

گزینش نام برای فرزند

 

نگاره های کمیاب و دیدنی

XML