دهخدا ارتباط نزدیکی با عامه ی مردم داشت. او شاعری تفننی بود. ولی برخی از اندیشه های بزرگش را استادانه به نظم کشید. او ترسیم زیبایی از قشرهای انگلی و مفت خوران ارائه می دهد. همچنین شکل گیری نظام طبقاتی را بدون آنکه حاصل دسترنج کسی باشد در شعرش بیان می کند. در این شعر ارتباط فرد با کار و شیوه تجمع سرمایه با افراد و گروههای مفتخور، تبیین شده است: محلی انباشته به مفتخوران

انگل دسترنج رنجبران نه بیم ز کف بین و نه جن گیر و نه رمال

نه خوف ز درویش و نه از جذبه، نه از حال

درباره مشروطه نیز او تلاش کرد تا قشرها و افراد گوناگون متفاوت جامعه را از قلم نیندازد.

مشتی اسمال نمی دونی چه کشیدیم به حق

چقذه واسه مشروطه دویدیم به حق

پاهامون پینه زد و پاک بریدیم به حق

یه جوون پر و پا قرص ندیدیم به حق

همه از پیر و جوان، رمال وردار شده

دهخدا با قلم خاص خود مردم ساده، نوع تربیتی و شرایط حاکم بر زندگی فقرا را به تصویر می کشد. طنز او زیبا، خواندنی و دلنشین است و به فرهنگ بالای او برمی گردد. شعر اشاره دارد به اینکه فرد از کار کردن فرار می کند:

خاک به سرم، بچه به هوش آمده

بخواب ننه یک سر دو گوش آمده

از گشنگی ننه دارم جون میدم

گریه نکن، فردا بهت نون میدم

دستم آخیش ببین چطور یخ شده

رنگش چرا خاک به سرم زرد شده

وای بچه ام رفت ز کف رود! رود

دوره ای که مقاله های چرند و پرند، در روزنامه صور اسرافیل به چاپ می رسید، دورانی بود که به تازگی انقلاب مشروطه به وقوع پیوسته و آزادی های نسبی حاصل شده است. دانش سیاسی مردم بالا رفته بود و مطرح کردن مشکلات سیاسی، رأس همه امور قرار داشت و مردم ریشه تمام مشکلات را در استبداد و استبدادزدگی می دانستند. دهخدا در چرند و پرند، متأثر از شرایط آن دوران بود و به دغدغه های سیاسی مردم می پرداخت. او در میان این نوشته ها، به مشکلات نظام ارباب رعیتی حاکم اشاره داشت و مشکلات سیاسی را به آن مربوط می دانست.

عقل و دولت قرین یکدیگرست: مثلا وقتی که بزرگان فکر می کنند که مردم فقیرند و استطاعت نان گندم خوردن ندارند و رعیت همه عمرش را باید به زراعت گندم صرف کند و خودش همیشه گرسنه باشد؛ ببینید چه می کنند» (دهخدا، چرند و پرند، ص ۴).

... هنوز ما از راه نرسیده می گوید: شنیده ام امسال تو پدر سوخته پنجاه من گندم در پالوعه داری! می گوییم آخر ارباب ما هم مسلمانیم، ما هم عیال داریم. ما هم اولاد داریم. ما هم از اول سال تا آخر زحمت می کشیم. ما هم از صدقه سر شما باید یک لقمه نان بخوریم. آن وقت ارباب چنان چشم هایش از حدقه در می رود و خودش با عصا به طرف ما حمله می کند که مسلمان نشنود و کافر نبیند» (چرند و پرند، ص ۲۶).

در جای دیگر، دهخدا اشاره ای به اعتراض های کارگران برای کمی دستمزدشان دارد و این نشان می دهد که تحرکات سیاسی، مؤثر واقع شده و به کارگرانی که در شهرها مشغول به کارند، جرأت اعتراض داده است.

دیروز عمله جات بازار از کمی مزد دست از کار کشیدند و از قرار معلوم آدمی، پنج شاهی به مزدشان افزوده شد» (چرند و پرند: ۲۱).

اما در شماره ۲ روزنامه صور اسرافيل، دهخدا با بیانی طنزآمیز به بررسی نظرهای آدام اسمیت می پردازد. آدام اسمیت تولید ثروت را منحصر به طبیعت کار و سرمایه می داند. در صورتی که دهخدا او را رد کرده و می گوید: در جامعه ایرانی حاکمان ثروت خود را نه از راه کار و کسب سرمایه، بلکه به زور از ملت می گیرند. همچنین بدون کار تولیدی، ثروت عظیمی به جیب می زنند. در واقع دهخدا مشکلات جامعه را در اقتصاد سیاسی میداند و نه در کار و سرمایه (دهخدا، علی اکبر: چرند و پروند، انتشارات کانون معرفت، تهران، چاپ سوم).

 

نگرش ایرانیان به کار و صنعت از طریق شعر طنز – دکتر ابراهیم فیوضات

نوشتن دیدگاه


گزینش نام برای فرزند

نگاره های کمیاب و دیدنی