گذشته
ساده: بن گذشته + شناسه : رفتم
ایستا: می + بن گذشته + شناسه : میرفتم
دور: گواش کنیده + بود + شناسه : رفته بودم
دورترین: گواش کنیده + بوده + شناسه : رفته بوده ام
داستانی: گواش کنیده + شناسه : رفته ام
بایسته: گواش کنیده + باش + شناسه : رفته باشم
پیوسته: داشت + شناسه + گذشته پیوسته : داشتم میرفتم
داستانی ایستا: می + گواش کنیده + شناسه: میرفته ام
اکنون
ساده: بن اکنون + شناسه : رَوَم
خبری: می + بن اکنون + شناسه : میروم
بایسته: بـ + بن اکنون + شناسه : بروم
داستانی: همی + بن اکنون + شناسه : همی روم
پیوسته: دار + شناسه + اکنون خبری : دارم میروم
آینده
ساده: خواه + شناسه + بن گذشته : خواهم رفت
بایسته: همان اکنون خبری است : فردا به بازار میروم
پیوسته: می + خواه + شناسه + اکنون بایسته : میخواهم بروم
در گذشته: می + خواست + شناسه + اکنون بایسته : میخواستم بروم
نکته
گواش کنیده(صفت مفعولی): بن گذشته + ه
در کهن روزگاران بن اکنون و کارواژه ی فرمایشی یکسان بودند.
نمونه ها:
رو سر نِهْ به بالین
تنها مرا رها کن
بیا بیا که شدم در غم تو سودایی
درآ درآ که به جان آمدم ز تنهایی
فزونواژ (بـ) برای پافشردن و برجستگی بوده.
نکته: این فزونواژ در همه ی زمانهای بهرنیده میشده بیک در گونه بایسته نخش پافشردن ندارد وانگهی بایستگی انجام کار را مینماید.
نمونه ها:
دوش دیوانه شدم، عشق مرا دید و بگفت
آمدم، نعره مزن، جامه مدر، هیچ مگو
دلبر برفت و دلشدگان را خبر نکرد
یاد حریف شهر و رفیق سفر نکرد